عوامل موثر بر عرضه و تقاضا


عوامل موثر بر عرضه و تقاضا

توجه: منحنی عرضه معمولاً شیب مثبت دارد، یعنی رابطه قیمت و مقدار عرضه رابطه ای مستقیم می باشد.

دو نوع تغییر عرضه داریم:

1) تغییر در مقدار عرضه: که به دلیل تغییر در قیمت کالا صورت می گیرد و با حرکت روی منحنی عرضه نشان داده می شود.

2) تغییر در عرضه: که به دلیل تغییر در عواملی به جز قیمت کالا صورت می گیرد. به عبارت دیگر عواملی که در رسم منحنی عرضه ثابت نگهداشته ایم مثل هزینه های تولید، تکنولوژی و . اگر تغییر کنند باعث جابجایی منحنی عرضه می گردد که به تغییر در عرضه معروف است.

به عنوان مثال عوامل موثر بر عرضه و تقاضا اگر هزینه های تولید افزایش یا تکنولوژی تولید تضعیف گردد، منحنی عرضه به سمت چپ انتقال می یابد و اگر هزینه های تولید کاهش یابد یا تکنولوژی تولید بهبود یابد، منحنی عرضه به سمت راست انتقال می یابد یعنی در همان سطوح قبلی قیمت، عرضه کالا افزایش یافته است.

منحنی عرضه معمولاً شیب مثبت دارد ولی ممکن است عمودی، افقی و یا شیب منفی باشد. در دوره کوتاه مدت منحنی عرضه ممکن است عمودی باشد یا منحنی عرضه نیروی کار ممکن است در حالت هایی خاص شیب منفی پیدا نماید و یا منحنی عرضه ای که رو در روی یک مصرف کننده خاص قرار دارد، حالت افقی پیدا می کند.

تعادل به وضعیتی اطلاق می گردد که هیچ انگیزه، محرک و یا نیرویی برای تغییر رفتار وجود نداشته باشد.

شرط تعادل بازار این است که عرضه با تقاضا برابر باشد، به عبارت دیگر اضافه تقاضا و یا اضافه عرضه برابر با صفر باشد.

در شکل زیر نقطه تعادل و و به ترتیب قیمت و مقدار تعادلی است زیرا در ، می باشد. قیمت تعادلی نیست زیرا در این قیمت اضافه عوامل موثر بر عرضه و تقاضا عرضه ( ) وجود دارد و انگیزه ای است که عرضه کنندگان قیمت کالا راکاهش دهند تا کالاهایشان به فروش رود، در قیمت اضافه تقاضا ( ) وجود دارد بنابراین انگیزه برای افزایش قیمت وجود دارد. در چون عرضه و تقاضا برابر است انگیزه و یا نیرویی برای تغییر قیمت و مقدار عرضه و تقاضا وجود ندارد.

تغییر در نقطه تعادل:

هر عاملی که باعث انتقال منحنی های عرضه و تقاضا گردد موجب تغییر در نقطه تعادل و در نتیجه تغییر در قیمت و مقدار تعادلی می گردد. به عنوان مثال اگر درآمد افزایش یابد و کالا عادی باشد، منحنی تقاضا به سمت راست انتقال می یابد و در نتیجه قیمت و مقدار تعادلی افزایش می یابد. افزایش دستمزد یا مالیات باعث افزایش هزینه های تولید می گردد، منحنی عرضه به سمت چپ انتقال می یابد در نتیجه قیمت تعادلی افزایش و مقدار تعادلی کاهش می یابد. یا افزایش همزمان قیمت کالای جانشین و بهبود تکنولوژی، منحنی عرضه و تقاضا را به سمت راست انتقال می دهد و در نتیجه مقدار تعادلی افزایش می یابد ولی قیمت تعادلی ممکن است افزایش یابد، کاهش یابد و یا ثابت بماند که به اندازه انتقال منحنی های عرضه و تقاضا بستگی دارد.

تعادل یا پایدار (با ثبات) و یا ناپایدار (بی ثبات) است. تعادل پایدار تعادلی است که اگر از آنخارج شویم، عوامل موثر بر عرضه و تقاضا مجدداً به تعادل اولیه برمی گردیم ولی تعادل ناپایدار تعادلی است که اگر از آن خارج شویم دیگر به تعادل اولیه بر نمی گردیم بلکه از آن دورتر می شویم.

می توان گفت که اگر در قیمت های بالاتر از قیمت تعادلی اضافه عرضه و در قیمت های پایین تر از قیمت تعادلی اضافه تقاضا داشته باشیم تعادل پایدار است و در غیر این صورت تعادل ناپایدار است. یا می توان گفت اگر عرضه شیب مثبت و تقاضا شیب منفی داشته باشد تعادل پایدار است و اگر عرضه و تقاضا هر دو شیب منفی داشته باشند، تعادل در صورتی پایدار است که شیب منحنی عرضه بیشتر از شیب منحنی تقاضا باشد.

قیمت های سقف و قیمت های کف:

قیمت سقف به حداکثر قیمتی گفته می شود که تعیین می شود و اجازه داده نمی شود که قیمت از حد تعیین شده بالاتر رود. قیمت سقف برای اینکه مؤثر واقع شود باید پایین تر از قیمت تعادلی تعیین شود. قیمت سقف باعث اضافه تقاضا یا کمبود عرضه در بازار می شود که می باشد از طریق جیره بندی، کوپن، صف و . مقدار عوامل موثر بر عرضه و تقاضا کالای عرضه شده توزیع شود. در غیر این صورت بازار سیاه در مورد آن کالا بوجود می آید. قیمت سقف برای حمایت از مصرف کنندگان تعیین می شود.

قیمت کف حداقل قیمتی است که تعیین می شود و اجازه داده نمی شود که قیمت از حد تعیین شده پایین تر بیاید. قیمت کف باعث اضافه عرضه می شود و برای حمایت از عرضه کنندگان برقرار می گردد.

اثر برقراری مالیات بر واحد و تعیین سهم مالیاتی عرضه کننده و تقاضا کننده:

اگر دولت مالیات بر واحد از عرضه کنندگان دریافت کند، منحنی عرضه به اندازه نرخ مالیات ( t ) به سمت بالا یا چپ انتقال پیدا می کند زیرا هزینه های تولید افزایش یافته است. انتقال منحنی عرضه به سمت چپ باعث افزایش قیمت تعادلی می شود و عرضه کننده از طریق افزایش قیمت کالا، مقداری از مالیات را به مصرف کننده انتقال می دهد که این بحث به انتقال مالیات معروف است.

می توان گفت سهم مصرف کننده از مالیات یا مقدار انتقال مالیات توسط تولید کننده به مصرف کننده برابر است با (100 ) هر چه تولید کننده بیشتر بتواند قیمت را افزایش دهد، انتقال مالیات و سهم مصرف کننده از مالیات بیشتر خواهد بود. اگر قیمت به اندازه نرخ مالیات افزایش یابد، همه مالیات به مصرف کننده انتقال یافته است و سهم عرضه کننده صفر است. مقدار سهم تولید کننده و مصرف کننده و یا به عبارت دیگر مقدار انتقال مالیات به شیب منحنی های عرضه و تقاضا بستگی دارد. هر چه شیب منحنی تقاضا بیشتر و یا شیب منحنی عرضه کمتر باشد سهم مصرف کننده بیشتر خواهد بود اگر منحنی تقاضا عمودی و یا عرضه افقی باشد همه مالیات را مصرف کننده می پردازد. هر چه شیب منحنی عرضه بیشتر و یا شیب منحنی تقاضا کمتر باشد، سهم عرضه کننده بیشتر است. اگر عرضه عمودی و یا تقاضا افقی باشد همه مالیات را عرضه کنندگان می پردازند و سهم مصرف کننده صفر است.

انتقال مالیات با فرار مالیاتی متفاوت است. فرار مالیاتی یک بحث حقوقی است و جرم می باشد یعنی از طریق حساب سازی، پنهان سازی، بنگاه یا فرد از مالیات فرار می کند، ولی انتقال مالیات بحثی اقتصادی است و جرم هم نمی باشد.

بررسی و مقایسه شاخص های عرضه و تقاضای مسکن

بررسی و مقایسه شاخص های عرضه و تقاضای مسکن

بازار مسکن از دو سمت عرضه و تقاضا تشکیل شده و تلاقی عرضه و تقاضا، نشانگر قیمت و مقدار تعادلی در این بازار است. بر این اساس، تحلیل بازار مسکن، نیازمند شناخت ساختار عرضه و تقاضای مسکن خواهد بود .

الگوی عرضه و تقاضای مسکن

در الگوی عرضه و تقاضای بازار رقابتی، هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمی توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند. مقدار عرضه و تقاضا، وابسته به قیمت محصول در بازار است.

قانون عرضه می گوید با ثابت بودن سایر شرایط، مقدار عرضه، وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر، عرضه بیشتر و در قیمت پایین تر، عرضه کمتر خواهد بود. قانون تقاضا نیز می گوید با ثابت بودن سایر شرایط، در قیمت بالاتر، تقاضا کمتر و در قیمت پایین تر، تقاضا بیشتر خواهد بود.

در بازار رقابتی، قیمت و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین می شود. در قیمت های بالاتر از قیمت تعادلی، مازاد عرضه اتفاق میافتد. این اضافه عرضه، نیروی کاهشی بر قیمت وارد می کند و باعث میشود که قیمت به سطح تعادلی بازگردد.

در قیمت های پایین تر از قیمت تعادلی نیز، مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر می شود و باعث مازاد تقاضا می شود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پس از اینکه قیمت به تعادل رسید، این قیمت، میل به استمرار دارد تا اینکه نیروی دیگری بر بازار وارد شود.

هرچند در نیازسنجی مسکن، مواردی چون خانوارهای تازه تشکیل شده ، خانوارهای منحل شده، استهلاک، تخریب و نوسازی و حتی کمبود موجودی فعلی مسکن، مورد توجه قرار می گیرد؛ ولی تقاضای مسکن (تقاضای مؤثر) آن بخش از نیاز است که با قدرت خرید همراه بوده و به بازار مسکن ورود می کند. قدرت خرید یا توان مالی خانوار نیز بستگی به درآمد و پس انداز گذشته، حال و آینده خانوار دارد.

علاوه بر توان مالی خانوار، عوامل متنوعی چون انتظار تغییر قیمت مسکن در آینده نقدینگی و تورم، بازده دارایی های رقیب، تحولات جمعیتی و. بر تقاضای مسکن، اثر می گذارند.

از سوی دیگر باید توجه داشت که مسكن، فقط کالایی مصرفی نیست، بلکه دارای انگیزه های سرمایه ای نیز است. در یک تقسیم بندی کلی می توان سمت تقاضای مسکن را به دو دسته تقاضای مصرفی (واقعی) و سرمایه ای تقسیم کرد.

عرضه و تقاضای مسکن

بسته به شرایط اقتصاد خرد و کلان، شدت حضور چهار جریان تقاضای مسکن در نمودار فوق، تغییر می یابد؛ با این توضیح که در دو مورد اول، عمدتا شرایط اقتصادی، به ورود یا خروج افراد (یا منابع مالی) از بازار می انجامد؛

اما در ارتباط با دو مورد آخر، شرایط اقتصادی، غالبا منجر به جابه جایی افراد (یا منابع مالی) از یک گروه تقاضا به گروه دیگر می گردد.

در یک رویکرد میان درآمدی نیز تقاضای مسکن کم درآمدها (تقاضای مصرفی) بیش از هرچیز به درآمد و توان وام گیری خانوار و قیمت مسکن، حساس است؛

ولی تقاضای مسکن خانوارهای پردرآمد (تقاضای سرمایه ای)، عمدتا نسبت به بازدهی انتظاری بازارهای موازی، حساسیت نشان میدهد

عرضه مسکن دارای ویژگی های خاصی است: نخست اینکه از دو قسمت عرضه واحدهای مسکونی موجود و عرضه واحدهای مسکونی جدید تشکیل شده است. دوم، در کوتاه مدت عرضه مسکن بی کشش است که علت اصلی آن زمان بر بودن فرآیند تولید مسکن است. سوم، ناهمگنی مسکن باعث میشود هر یک از ویژگی های مسکن، از جمله استحكام بنای معماری، فاصله از مرکز شهر و. نیز دارای تابع مختص خود باشد. این موضوع در ادبیات اقتصاد مسکن سبب پدید آمدن تابع هدانیک قیمت مسکن می شود.

عوامل موثر بر عرضه مسکن

عرضه مسکن، افزون بر قیمت آن، تحت تاثیر عوامل متنوعی چون قیمت نهاده های تولید (زمین، هزینه ساخت، دستمزد و. )، اعتبارات ساخت مسکن، فناوری ساخت، طول دوره ساخت، مقیاس تولید، سیاستهای دولتی (مالیات، یارانه، مقررات، مسکن حمایتی و اجتماعی و. )، زمان انتظاری فروش و. است؛

ضمن اینکه عوامل دیگری همچون میزان موجودی مسکن، به ویژه خانه های خالی بر عرضه مسکن، اثر می گذارند. استخراج تابع عرضه مسکن نیز، مانند سایر کالاها بر اساس الگوی حداکثر رساندن سود تولید کنندگان به دست می آید.

عرضه کنندگان مسکن نیز به دو گروه کلی تقسیم بندی می شوند. گروه اول: سازندگانی که برای استفاده شخصی به ساخت مسکن اقدام می کنند؛ گروه دوم: سازندگان حرفه ای مسکن که به منظور فروش، اقدام به ساخت و ساز میکنند.

نگاهی به جدول شماره 1 ، گویای این مهم است که بیش از نیمی از ساختمان های جدید در مناطق شهری کشور، یک یا دو واحدی بوده اند، بر این اساس، همچنان خانوارها بخش قابل توجهی از واحدهای مسکونی ساخته شده در کشور را برای استفاده شخصی می سازند.

البته این موضوع در شهرهای بزرگ، کمرنگ تر است؛ به گونه ای که در استان تهران، کم تر از ۳ درصد ساختمان های تکمیل شده، یک یا دو واحدی بوده اند.

جدول شماره 1 ، توزیع ساختمان های تکمیل شده در مناطق شهری بر اساس تعداد واحد مسکونی - ۱۳۹۳

بررسی عوامل موثر بر عرضه و تقاضای مسکن در مناطق شهری ایران

مسکن به عنوان سرپناه از دیرباز مورد توجه بشربوده است. اهمیت بخش ساختمان در تولید ناخالص داخلی بدان حد است که در غالب کشورها، بیش از نیمی از تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی را شامل می شود که در آن سهم مسکن به تنهایی حدود 20 تا 50 درصد می باشد. هدف این تحقیق، بررسی و شناخت متغیرهای اقتصادی تاثیرگذار بر شاخص قیمت مسکن در مناطق شهری ایران می باشد. بدین منظور، از متغیرهای درآمد سرانه خانوارهای شهری و نرخ تورم به عنوان عوامل تعیین کننده تقاضای معکوس مسکن و متوسط هزینه حقیقی ساخت یک مترمربع بنا در مناطق شهری، قیمت سکه و شاخص قیمت مسکن با وقفه یکساله، به عنوان عوامل موثر بر عرضه مسکن استفاده گردیده است. برآورد مدل با استفاده از داده های فصلی سال های 1365: بهار تا 1387:اسفند مناطق شهری ایران و با به کارگیری مدل خودتوضیح برداری با وقفه های گسترده انجام گرفته است. نتایج حاصل از برآورد مدل، نشان می دهد مهم ترین عوامل اقتصادی موثر بر قیمت مسکن از سمت تقاضا به ترتیب، نرخ تورم، شاخص قیمت مسکن در سال قبل، درآمد خانوارهای شهری و درآمد نفتی می باشد، مادامی که عوامل موثر بر عرضه مسکن، شاخص قیمت مسکن با یک وقفه یک ساله، هزینه ساخت یک متر مربع بنا و قیمت سکه مشخص گردید. واژگان کلیدی:شاخص قیمت مسکن، مدل خود توضیح برداری با وقفه های گسترده، اثر بلند مدت

برای دانلود 15 صفحه اول ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

عوامل موثر بر تقاضای کالری در مناطق شهری ایران

نتایج حاصل از تخمین مدل خودرگرسیون برداری (var) و تحلیل هم انباشتگی جوهانسون نشان می دهد که کالری دریافتی خانوارهای شهری تحت تاثیر عوامل اقتصادی می باشد و وجود روابط بلند مدت بین متغیرهای مدل تائید می شود. براساس معیار واکنش آنی (irf)، شوک های درآمدی تاثیر مثبت و معناداری بر کالری دریافتی خانوارهای شهری دارند و بیشترین تاثیر شوک در دوره دهم ( بعد از دو سال و نیم) صورت می گیرد. واکنش متغیر کال.

بررسی حساسیت عوامل اثرگذار بر تقاضای مؤثر مسکن در ایران

نبودِ تعادل بین تقاضا و عرضه مسکن در شهرهای ایران، همچنین تحقق نیافتن جایگاهی که قانون اساسی (اصل 31) برای مسکن مورد نیاز مردم در نظر گرفته است، ضرورت بررسی همه جانبه ابعاد مشکل مسکن و ارائه راهکار لازم برای رفع مشکل یاد شده را ایجاد می‌کند. در این تحقیق کوشش شده است ضمن تبیین عوامل مؤثر بر تقاضای مسکن، روابط این متغیرها با یکدیگر مورد شناسایی و ارزیابی قرار گیرد. به این ترتیب که با برآورد کشش.

تحلیلی بر عرضه و تقاضای مسکن در منطقه یک تهران

یکی از جلوه­های زندگی صنعتی رشد فزاینده شهر نشینی بوده که مشکلات عدیده­ای از جمله کمبود مسکن را ایجاد و تشدید نموده است. سکونت تعداد فزاینده­ای از مردم در زاغه­ها و حاشیه شهرها به خصوص شهرهای کشورهای در حال توسعه یکی از نشانه­های وسعت و حدت مساله مسکن شهری است. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال گذار از اقتصاد کشاورزی و جامعه سنتی به اقتصاد صنعتی و جامعه شهری از دهه 1340 شاهد پیدایش مشکلات شهری .

عوامل موثر بر تقاضای گردشگری در ایران

با توجه به اهمیت درامد توریسم برای اقتصادهای فعلی در سطح جهان ،تحلیل تقاضای گردشگری و برآورد تابع تقاضای ان از اهمیت وافر برخوردار است.لذا در این مطالعه ضمن یررسی عوامل موثر بر تقاضای گردشگری به طور نظری بر اساس مدل تعدیل جزئی توابع کوتاه مدت و بلند مدت تقاضای توریسم در ایران مورد برآورد قرار می گیرد.دوره مورد برآورد سالهای 1370-88 می باشد که به وسیله روش OLS تخمین ضرایب صورت گرفته است.نتایج حک.

بررسی رابطه متغیرهای طرف تقاضا و عرضه موثر بر بخش مسکن بر قیمت مسکن در ایران

هدف این مقاله، بررسی رابطه بین نرخ سود وام های بانکی و قیمت مسکن در ایران می باشد. در این راستا از چندین الگوی خودرگرسیونی برداری var استفاده شده است که شامل متغیرهای نرخ سود وام های بانکی و متغیرهای حجم پول در گردش (شامل نرخ رشد پایه پولی و نرخ رشد نقدینگی) و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه به عنوان متغیرهای تعیین کننده طرف تقاضا و هزینه های خدمات ساختمانی و نیز ساخت مسکن جدید به عنوان متغیره.

بررسی سفته‌بازی و حباب قیمت مسکن در مناطق شهری ایران

چکیده این مقاله به بررسی سفته­بازی و حباب قیمتی در بازار مسکن مناطق شهری ایران می‌پردازد. برای این منظور ابتدا مدل مناسب برای تبیین عوامل تعیین­کننده قیمت مسکن طراحی و سپس، به روش GMM برای دوره 1375:1 تا 1389:4برآورد شده است. نتایج نشان می­دهد که عواملی مانند قیمت دوره قبل مسکن، بازدهی سایر بازارها (رشد شاخص قیمت مصرف‌‌کننده تعدیل شده)، تغییرات جمعیت، هزینه ساخت مسکن و میزان عرضه مسکن (پروانه­ه.

ارزیابی عوامل موثر بر عرضه و تقاضای صادرات پسته ایران رهیافت خود توضیح برداری VAR

پسته یکی از محصولات عمده ی ارزآور صادراتی ایران است که توسط کشورهای محدودی در جهان عرضه شده و متقاضیان زیادی در بازار جهانی دارد. در این بررسی با استفاده از آمار سالهای 1980-2010 میلادی و با رهیافت خود توضیح برداری ) VAR (، تحلیلهای واکنش به ضربه و تجزیه واریانس خطای پیش بینی، عوامل موثر بر عرضه و تقاضای صادرات پسته ایران مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده از الگوی هم جمعی نشاندهنده ی آن است که هر یک از متغیرهای میانگین درآمد کشورهای واردکننده، نرخ واقعی ارز و تولید داخلی پسته، با عرضه و تقاضای صادرات پسته ایران در بلندمدت رابطه مثبت و معنادار خواهند داشت، درحالیکه تولید در دیگر کشورها و قیمت داخلی پسته در بلندمدت با عرضه و تقاضای صادراتی محصول، رابطه منفی و معنادار دارند. همچنین تجزیه واریانس خطای پیش بینی نشاندهنده آن است که بیشترین تاثیرگذاری بر نوسانات عرضه صادرات پسته در ایران از خود متغیر ناشی میشود و موثرترین عامل بر نوسانات تقاضای جهانی صادرات نیز، متغیر عرضه صادرات ایران بوده و پس از آن در بلندمدت قیمت صادراتی ایران نیز تاثیر گذار خواهد بود.

عوامل موثر بر نوسانات نرخ ارز

نوسانات نرخ ارز به عنوان یکی از مولفه‌های مهم پولی و مالی اثرات مختلفی بر اقتصاد یک کشور به جای میگذارد.

عوامل موثر بر نوسانات نرخ ارز

سعید امیرشاهکرمی

نوسانات نرخ ارز به عنوان یکی از مولفه‌های مهم پولی و مالی اثرات مختلفی بر اقتصاد یک کشور به جای میگذارد. تغییرات مداوم و آشفتگی در این بازار و اجرای سیاست‌های سلیقه‌ای مرتبط با این حوزه، به صورت مستقیم بر هزینه‌های خانوارها، بنگاه‌ها و دولت تاثیر می‌گذارد.

بررسی تحولات ارزی در ایران نشان می‌دهد که در طول دهه‌های گذشته ساز و کار تعیین سیاست‌های ارزی یا به عبارت دیگر نظامهای ارزی کشور تغییرات گسترده‌ای داشته است. معمولا این سیاست‌ها با توجه به الزاماتی که به اقتصاد تحمیل می‌کنند، طیف گسترده‌ای را شامل می‌شوند. این نظامها بین دو حد شناور و ثابت قرار گرفته و اثرات متفاوتی بر انعطاف سیاست‌گذاری اقتصادی، هزینه تغییر سیاست ارزی و همچنین تصمیمات بنگاه و مصرف‌کنندگان دارند.

بعد از انقلاب به خصوص در سال‌های اخیر، عدم استفاده از یک نوع سیاست ارزی منجر به آن شده است که در برخی دوره‌ها بانک مرکزی نظام ارزی شناور مدیریت شده را انتخاب کند، عوامل موثر بر عرضه و تقاضا در دوره‌هایی مشاهده شده که نظام ارزی به صورت دستوری بوده و در دوره‌های دیگر نیز از ساختار دو یا چند نرخی اسفاده شده است. علاوه بر این در زمانی که بازار با نوسانات شدید و نااطمینانی به آینده مواجه باشد، بانک مرکزی با هدف کنترل نرخ ارز، طرف تقاضا در بازار را مورد هدف قرار داده و سعی می‌کند با ابزار روانی هیجانات تقاضا‌کنندگان را کنترل کند. اگر بخواهیم عواملی که باعث نوسانات نرخ ارز می‌شوند را بررسی کنیم می‌توانیم به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کنیم:

1- نرخ بهره: تغییرات نرخ بهره می‌تواند نرخ ارز را تحت تاثیر قرار بدهد. لیکن نحوه تاثیرگذاری آن مبهم و دوگانه است. افزایش نرخ بهره می‌تواند منجر به کاهش سرمایه‌گذاری و کاهش تولید ملی و تراز تجاری منفی شود در نتیجه با تاثیر منفی بر صادرات منجر به کاهش عرضه ارز شده و در نهایت منجر به افزایش نرخ ارز می‌شود. از طرفی افزایش نرخ بهره باعث افزایش هزینه نگهداری پول می‌شود. در این شرایط تقاضای سفته بازی پول نیز کاهشی شده و در نهایت منجر به آن می‌شود که با کاهش تقاضا برای پول ملی، ارزش آن در برابر ارز خارجی افزایش می‌یابد. به عبارتی در این حالت افزایش نرخ بهره باعث می‌شود نرخ ارز کاهش یابد. بنابر آنچه توضیح داده شد تاثیر نرخ بهره بر نرخ ارز نامشخص و مبهم است.

2- نرخ تورم: اگر سطح عمومی قیمت‌های داخلی به‌ طور نسبی از سطح عمومی قیمتها در خارج از کشور بیشتر رشد کند، تمایل به واردات از کشورهای دارای مزیت بیشتر می‌شود. به زبان عامیانه وقتی تورم کشور بیش از سایر کشورهای طرف مبادله تجاری رشد کند، در این حالت میزان واردات افزایش و میزان صادرات کـاهش مییابد (تراز تجاری خارجی منفی). به عبارتی نرخ تورم باعث می‌شود (به علت منفی شدن تراز تجاری خارجی) نرخ ارز افزایش یابد.

3- میزان فروش نفت و قیمت آن: هرچه میزان فروش نفت بیشتر باشد به خاطر رشد درآمد ارزی، پول ملی تقویت و نرخ ارز کاهش می‌یابد.

4- عوامل سیاسی: رخدادها و اتفاقات سیاسی از دیگر عوامل موثر بر نرخ ارز هستند. تحریم‌ها به عنوان یکی از عوامل سیاسی نقش بسیار مهمی بر نرخ ارز دارند. به‌ طوری که از طریق تاثیر مستقیم بر واردات و صادرات، میزان ورود و خروج ارز را متاثر می‌سازند. هر چه گستردگی تحریم‌ها و موانعی که برای صادرات و واردات و همچنین نقل و انتقالات ارزی ایجاد می‌شود بیشتر باشد، میزان دسترسی به منابع ارزی دشوارتر شده و عرضه ارز کاهش می‌یابد. در نتیجه با برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضای ارز و ایجاد مازاد تقاضا، نرخ ارز افرایش می‌یابد.

5-روانشناسی بازار: روانشناسی بازار و درک فعالان اقتصادی از جنبه‌های مختلفی می‌تواند بر بازار ارز تاثیر بگذارد؛ جنبه‌هایی مانند: فرار سرمایه به سمت بنگاه‌های سرمایه‌گذاری، افزایش تمایل به سرمایه‌گذاری در موقعیتهای خارج کشور (مانند خرید ملک در ترکیه)، انتظارات تورمی در آینده، توجه به شایعات و اخبار مرتبط و وزن‌دهی به اخبار و در نهایت تصمیمات معامله‌گران تکنیکالیست که الگوهای نموداری را مبنای خرید و فروش قرار می‌دهند.

بنابر توضیحات داده شده آنچه بیش از سایر عوامل می‌تواند بر نوسانات نرخ ارز اثرگذار باشد روابط بین‌الملل است. داشتن روابط خوب بین‌المللی منجر به جذب اعتماد سایر کشورها و ورود سرمایه ارزی از سایر کشورها خواهد شد علاوه بر آن با توجه به اینکه منبع تامین ارز از روابط تجاری با سایر کشورها است، چنانچه به هر دلیلی روابط بین‌الملل کشور دچار اخلال و ضعف باشد نمی‌توان یک وضعیت باثبات و قابل پیش‌بینی را برای بازار پولی و ارزی کشور متصور شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.