مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن


واقعیت این است که روش کم کردن میانگین هم می تواند ضرر شما را کاهش دهد و باعث شود شما به سود برسید و هم می تواند باعث شود به میزان زیان شما افزوده شود؛ پس قبل از آنکه شروع به کم کردن میانگین کنیم باید بدانیم که آیا کم کردن میانگین در سهم مورد نظرمان خوب است یا نه و بعد از آن در زمان مناسب شروع به کم کردن میانگین کنیم.
در صورتی که ما از بنیاد یک سهم مطمئن باشیم و بر اساس تحلیل های بنیادی آن را خرید کرده باشیم مجاز به کم کردن میانگین هستیم چرا که در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه ی زمانی کوتاه مدت در مورد قیمت برخی از سهم ها دچار اشتباه می شود و قیمت بیش از حد افت می کند. اگر شما از بنیاد این سهم ها اطمینان داشته باشید در این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است.

مراحل برنامه ریزی استراتژیک در سازمان
چگونه باید استراتژی‌ را تدوین و اجرا کرد؟

برنامه‌ریزی استراتژیک به معنای استفاده از ابزارهایی برای دستیابی به آرمان‌های سازمان است. در تمامی مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک، نه‌تنها به داشته‌ها، بلکه به خواسته‌ها و آرمان‌های سازمان نیز باید توجه نمود. مدیریت استراتژیک در سازمان، دارای افق بلندمدت و جامع‌نگر است. مدیریت استراتژیک درباره‌ شناسایی و توصیف استراتژی‌هایی بحث می‌کند که مدیران می‌توانند برای دستیابی به عملکرد بهتر و مزیت رقابتـی برای سازمان خود به‌ کار گیـرند. سازمانی دارای مزیت رقابتـی است که سودآوری آن بالاتر از میانگین سودآوری تمام شرکت‌های فعال در آن صنعت باشد.

چنانچه به مباحث مربوط به مدیریت استراتژیک علاقه‌مند هستید، توصیه می‌کنیم که این مقاله را تا انتها مطالعه نمایید و به فایل صوتی جناب آقای دکتر سپندارند، از اساتید برجسته دوره ‌MBA مرکز آموزش‌های کاربردی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، گوش فرا دهید.

مفهوم برنامه‌ریزی استراتژِیک/ مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه‌ریزی برای تعیین اهداف و مقاصد سازمان و تجزیه‌ و تحلیل و ارزیابی مستمر تمامی نیازها و توانمندی‌های آن برای دستیابی به این اهداف و مقاصد.

تغییرات در محیط‌ کسب‌وکار، سازمان‌ها را ملزم می‌کند تا استراتژی‌های موفق خود را به طور مداوم ارزیابی کنند. فرایند مدیریت استراتژیک به سازمان‌ها کمک می‌کند تا وضعیت فعلی خود را تحلیل نمایند، استراتژی‌ها را مشخص کنند، آن‌ها را به کار گیرند و اثربخشی استراتژی‌های اعمال شده را تجزیه‌وتحلیل کنند. مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک، شامل پنج گام‌ اساسی است که بسته به محیط سازمان، در کاربرد و به‌کارگیری متفاوت هستند.

تاریخچه‌ای از مدیریت استراتژیک

از گذشته تا به امروز، روش‌ها و استراتژی‌های گوناگونی برای به‌کارگیری مدیریت استراتژیک در سازمان‌ها تدوین و اجرا شده و به‌مرور این روش‌ها دچار تغییر و تحول گردیده است. ریشه‌ مدیریت استراتژیک مدرن در دهه 1950 و 1960 میلادی شکل‌گرفته است؛ هنگامی که پیتر دراکر (Peter Drucker)، از متفکران برجسته حوزه مدیریت که از او به‌عنوان پدر علم مدیریت یاد می‌شود، با مطرح نمودن این سؤال که «کار اصلی ما چیست؟» باعث شد که سازمان برای بقا در آینده اهدافی تعیین کند و برای دستیابی به اهداف، استراتژی‌ها و راهبردهایی تدوین نماید و سپس این استراتژی‌ها را به مرحله‌ اجرا برساند. همچنین او، این ایده را عنوان کرد که هدف یک کسب‌وکار، جذب مشتری است و آنچه که مشتری خواهان آن است، تعیین‌کننده چیستی یک کسب‌وکار است و وظیفه اصلی مدیریت، جمع‌آوری منابع و توانمندسازی کارکنان، برای رسیدگی موثر به نیازها و ترجیحات در حال تکامل مشتریان است.

مزیت رقابتی، اصطلاحی که در سال 1957 توسط دانشمند جامعه‌شناس و حقوق‌دان، فیلیپ سلزنیک (Philip Selznick) معرفی شد، بر ایده شایستگی‌های اصلی و مزیت رقابتی در مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک متمرکز بود. این امر مقدمه‌ای بر ایجاد چارچوبی جهت ارزیابی نقاط قوت و ضعف یک سازمان در رابطه با تهدیدها و فرصت‌های موجود در محیط خارجی آن شد که نهایتاً منجر به خلق ماتریس SWOT توسط آلبرت هامفری (Albert Humphrey) در دهه 60 میلادی شد.

در دهه 80 میلادی نیز یکی از اساتید مدرسه‌ کسب‌وکار هاروارد (HBS) به نام تئودور لویت (Theodore Levitt)، استراتژی متفاوتی که متمرکز بر مشتری، به‌جای تولید بود، ارائه داد.

مراحل برنامه ریزی استراتژیک کدام‌اند؟

به‌طورکلی، مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک در سازمان‌ها فرایند واحدی دارد و هر سازمانی به دنبال تعیین اهداف و راه دستیابی به اهداف و در نهایت ارزیابی عملکرد خود در محقق نمودن اهداف است. مراحلی که برای فرایند مدیریت استراتژیک ذکر می‌شود، عبارت‌اند از؛

  • ارزیابی مسیر استراتژیک کنونی سازمان

برای تدوین یک برنامه استراتژیک و برنامه‌های بلندمدت سازمان، می‌بایست در ابتدا از وضعیت کنونی شرکت و مسیر استراتژیک آن مطلع باشیم. بدون داشتن اطلاعات کافی نمی‌توان در مورد نقاط ضعف و قوت سازمان و نیز تهدیدها و فرصت‌های موجود در صنعت، تحلیل درستی داشت و مسلما در دیگر مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک به مشکل خواهیم خورد.

  • شناسایی و ارزیابی نقاط ضعف و قوت داخلی و تهدیدها و فرصت‌های خارجی

کاری که امروزه سازمان‌ها برای تحلیل عوامل بیرونی و درونی خود در برنامه‌ریزی استراتژیک انجام می‌دهند، عموماً مشابه یکدیگر است. بخش مدیریت استراتژیک سازمان در ابتدا نظرات اعضای عالی‌رتبه سازمان و تصمیم‌گیرندگان را در مورد نقاط ضعف و قوت و همچنین فرصت‌ها و تهدیدهای احتمالی که ممکن است در شرکت و صنعت موجود باشد و به ذهن آن‌ها می‌رسد، دریافت می‌کند. سپس با بررسی و مقایسه این نظرات با داده‌های موجود و اطلاعاتی که در دست دارد، نقاط ضعف و قوت و فرصت‌ها و تهدیدهای احتمالی را تعیین و ارزیابی می‌کند.

ارزیابی هر یک از این عوامل نیاز به ابزار سنجش دارد. ابزار مدیریت استراتژیک برای این کار، استفاده از ماتریس‌های تحلیل عوامل درونی (IFE) و عوامل بیرونی (EFE) می‌باشد. فرایند انجام این کار بدین شکل است که پس از تعیین این عوامل، برای هر یک از آن‌ها وزن و ضریبی تعیین می‌شود که بیانگر درجه‌ اهمیت آن عوامل برای سازمان است و مجموع ضرایب داده شده به این عوامل در هر ماتریس برابر یک خواهد بود. سپس به این عوامل نمراتی از یک تا چهار داده می‌شود. مفهوم این نمرات این است که هرچه بیشتر باشد، این عوامل در وضعیت مطلوب‌تری قرار دارند؛ به‌این‌ترتیب که نمره یک به معنای خیلی بد، نمره‌ دو به معنای بد، نمره سه به معنای خوب و چهار به معنای خیلی خوب است. در نتیجه به نقاط قوت و فرصت‌ها فقط اعداد سه و چهار و به نقاط ضعف و تهدیدها فقط اعداد یک و دو نسبت داده می‌شود. در نهایت با ضرب کردن وزن عامل در نمره‌ مربوط به آن، عدد نهایی به دست می‌آید که نمره نهایی هر عامل است و مجموع تمام نمرات نهایی همه عوامل در ماتریس IFE بیانگر قدرت شرکت و در ماتریس EFE بیانگر جذابیت صنعت است. به این معنا که هرچه عدد به چهار نزدیک‌تر باشد، مطلوب‌تر و هرچه به یک نزدیک‌تر باشد نامطلوب‌تر است.

  • تعیین اهداف در برنامه ریزی استراتژیک

در این مرحله با بهره‌گیری از ماتریس SWOT (Strength, Weakness, Opportunity, Threat)، پس از بررسی و تحلیل عوامل درونی و بیرونی، چندین راهکار و استراتژی برای استفاده بهینه و به‌موقع از فرصت‌ها و نقاط قوت و تقویت یا تقلیل نقاط ضعف تدوین و ارائه می‌شود. روش تحلیل SWOT به این صورت است که عوامل درونی و بیرونی تعیین شده در دو ماتریس IFE و EFE را به‌مانند شکل زیر نوشته، و انواع استراتژی‌های SO، ST، WO، WT را برای این عوامل تعیین می‌کنیم.

به‌طورکلی در این روش، ما به دنبال تعیین همه‌ استراتژی‌های ممکن برای بهره‌گیری از عوامل درونی و بیرونی هستیم تا بتوانیم موفقیت آینده‌ سازمان را تضمین کنیم. ماتریس SWOT تنها استراتژی‌های پیش‌رو در کسب‌وکار را به ما نشان می‌دهد، اما اینکه کدام‌یک را باید انتخاب و عملیاتی کرد، با طی مراحل بعد مشخص می‌شود.

برای اینکه بدانیم که در مراحل بعدی برنامه‌ریزی استراتژیک کدام دسته استراتژی‌های تهاجمی، رقابتی، محافظه‌کارانه و یا تدافعی را انتخاب کنیم، باید از ماتریس داخلی خارجی (IE) و یا ماتریس گروه مشاوران بوستن (BCG) بهره جویید.

این ماتریس دو محور عمودی و افقی دارد که آن را به چهار بخش تقسیم نموده است. محور عمودی بیانگر سهم نسبی در بازار (ناشی از نقاط قوت یا ضعف) می‌باشد که این سهم نسبی در حقیقت نسبت سهم بازار شرکت به سهم بازار بزرگ‌ترین رقیب و عدد آن بین صفر تا یک است و محور افقی بیانگر نرخ رشد فروش (ناشی از جذابیت صنعت) است که می‌تواند عددی بین 20- تا 20+ اختیار کند و عدد صفر در مرکز قرار دارد. باتوجه‌به این دو متغیر، جایگاه شرکت در این ماتریس مشخص خواهد شد.

این روش که به‌عنوان روش جنرال الکتریک یا شبکه برنامه‌ریزی استراتژیک کسب‌وکار نیز شناخته می‌شود، ابزار دقیقی است که در کلیه مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک کاربرد دارد. ماتریس داخلی – خارجی دارای دو بعد عمودی و افقی می‌باشد که هرکدام به سه بخش ضعیف، متوسط و قوی تقسیم شده است و ماتریس مجموعاً نه بخش دارد. محور افقی ماتریس، نمایانگر عوامل داخلی و محور عمودی نمایانگر عوامل خارجی است.

باتوجه‌به نمراتی که در ماتریس‌های IFE و EFE به این عوامل داده شد، بخش ضعیف در ماتریس داخلی – خارجی، نمره 1 تا 1.99 ، بخش متوسط نمره 2 تا 2.99 ، و بخش قوی نمره‌ 3 تا 4 را شامل می‌شود، بدین صورت که به طور مثال اگر نمره نهایی عوامل داخلی شرکتی 2.5 باشد، در بخش متوسط ماتریس داخلی و خارجی جای می‌گیرد.

پس از این بخش‌بندی‌ها، 9 قسمت به‌صورت شکل زیر خواهیم داشت؛

Strategic planning

چنانچه پس از تشکیل ماتریس داخلی – خارجی، در بخش‌های سبزرنگ قرار داشته باشیم، استراتژی‌های ما استراتژی‌های تمرکز و یکپارچگی جهت رشد و توسعه خواهد بود.

قرارگیری در مناطق زردرنگ، به معنای این است که باید استراتژی‌هایی را به اجرا درآوریم که بتواند وضع موجود را حفظ نماید؛ همانند استراتژی‌های توسعه محصول و رسوخ در بازار.

اما مفهوم قرارگیری در بخش‌های قرمز، این است که باید استراتژی تدافعی (مثل کاهش و واگذاری و انحلال) در پیش گرفت.

  • اجرای برنامه استراتژیک و ارزیابی عملکرد

پس از تدوین و انتخاب استراتژی باید زمینه‌ اجرا و سپس ارزیابی آن را فراهم نمود. گذر از مرحله‌ تدوین و برنامه‌ریزی استراتژیک و قرارگیری در مرحله اجرای آن، مستلزم تغییر در مسئولیت‌ها است. به این معنا که مسئولیت از عهده استراتژیست‌ها برداشته می‌شود و به مدیران بخش‌ها و واحدهای عملیاتی محول می‌شود. این جابه‌جایی مسئولیت سبب ایجاد مشکلاتی در مرحله‌ اجرای استراتژی خواهد شد؛ بنابراین نیاز است که مسئولان بخش مدیریت استراتژیک سازمان، در مرحله‌ اجرا نیز مشارکت داشته باشند.

خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن

خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن

گاهی اوقات برخی سرمایه‌گذاران زمانی که از پتانسیل رشد یک سهم آگاهی دارند اما از وضعیت کوتاه مدت آن اطمینان ندارد، خرید‌های خود را به بخش‌های مختلف تقسیم می‌کنند. اما خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن چیست ؟

با این روش معامله، در هر بار، بخشی از سرمایه برای انجام سفارش وارد بازار می‌شود. به این ترتیب اگر تحلیل و تصمیم معامله‌گر اشتباه بود، ضرر زیادی را متحمل نخواهد شد، زیرا با همه دارایی خود وارد بازار نشده است.

بنابراین می‌توان خرید پله‌ای را خرید مرحله به مرحله دانست که یک روش معاملاتی برای جبران ضرر است. به این نکته باید دقت کرد که جبران ضرر با کاهش ریسک متفاوت است. زیرا خرید پله‌ای اگر به درستی صورت نگیرد می‌تواند ریسک معامله را افزایش دهد.

کاهش میانگین خرید (خرید پله‌ای در صورت افت قیمت)

کم‌کردن میانگین خرید (averaging down) شرایطی است که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت می‌کند و سرمایه‌گذار در قیمت پایین‌تری آن سهام را دوباره خریداری می‌کند.

نکته قابل توجه آن که استرانژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روش‌های مختلف (تکنیکال، بنیادی) انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این استراتژی کرد. هدف از اینکار کاهش متوسط قیمت خرید است، اما آیا اینکار به سود بیشتر منجر می‌شود یا اینکه تنها باعث زیان بیشتر خواهد شد؟

نظرات گوناگون

نظرات مختلفی در مورد خرید پله‌ای سهام در بین سرمایه‌گذاران و معامله‌گران وجود دارد. طرفداران این روش، معتقدند که کم کردن میانگین خرید با خرید پله‌ای، روشی مناسب برای سرمایه‌گذاری است. اما مخالفان اعتقاد دارند این روش تنها به فاجعه و ضرر بزرگتر ختم می‌شود.

اغلب کسانی که طرفدار این روش هستند دیدگاه بلند مدتی به سرمایه گذاری دارند و بر خلاف روند قیمت آن سهم یا آن دارایی عمل می‌کنند. برای مثال، فرض کنید یک سرمایه‌گذار با دیدگاه بلند مدت سهام شرکت فولاد خوزستان را خریداری کرده و اعتقاد دارد که چشم‌انداز این شرکت مثبت است.

در صورتی که قیمت سهام این شرکت افت کند، این سرمایه‌گذار تمایل دارد به این افت قیمت به عنوان فرصتی برای خرید بنگرد و احتمالا سایرین را به داشتن دیدگاه بدبینانه نسبت به چشم‌انداز بلند مدت این شرکت متهم می‌کند.

چنین سرمایه‌گذارانی اقدام خودشان را به عنوان “خرید یک کالای تخفیف‌دار” در نظر می‌گیرند و اغلب چنین می‌گویند که “اگر شما سهام را در قیمت ۳۰۰ تومان مناسب دیدید و آنرا خریداری کردید، حالا که به ۲۵۰ تومان رسیده باید خوشحال باشید، زیرا مانند یک کالای تخفیف خورده است و می‌توانید مقدار بیشتری از آن خریداری کنید”.

در سمت دیگر، سرمایه‌گذاران و معامله‌گرانی هستند که معمولا دیدگاه کوتاه‌مدت‌تری دارند و کاهش قیمت سهام را پیش ‌زمینه اتفاقات بدتر در آینده می‌دانند. این معامله‌گران به جای اینکه خلاف روند وارد بازار شوند، تمایل دارند در مسیر روند معامله کنند.

این افراد اغلب خرید سهام در حال افت را به چاقوی در حال افتادن تشبیه می‌کنند و می‌گویند “هیچگاه سعی نکنید چاقوی در حال سقوط را بگیرید”. این نوع از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تمایل دارند برای توجیه تصمیمات‌شان در سرمایه‌گذاری، به اندیکاتورهای تکنیکال مانند price momentum تکیه کنند.

اگر همان سرمایه‌گذار با دیدگاه کوتاه‌مدت سهام ایران خودرو را در ۳۰۰ تومان خریده باشد، شاید حدضرر خود را روی ۲۵۰ تومان قرار دهد و در صورتی که قیمت به پایین‌تر از این رقم برسد، سهام خود را بفروشد.

چنین سرمایه‌گذارانی که دیدگاه کوتاه مدت دارند علاقه‌ای به کم کردن میانگین نشان نمی‌دهند زیرا کاهش میانگین را اضافه کردن سرمایه به یک سرمایه‌گذاری بد می‌دانند.

مزایای کاهش میانگین خرید

اصلی‌ترین مزیت کاهش میانگین خرید با خرید مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن پله‌ای این است که سرمایه‌گذار می‌تواند میانگین قیمت خرید سهام را تا حد زیادی کاهش دهد و در صورتی که قیمت سهم رشد کند، به دلیل وجود قیمت سربه سر کمتر، سریعتر به سود برسد و به دلیل اینکه قیمت خرید او کاهش یافته، میزان سود نیز افزایش یابد.

(در حالیکه اگر میانگین خرید خود را کم نمی‌کرد و قیمت بالاتر از قیمت خرید اولیه می‌رسید، سود کمتری بدست می‌آورد)

برای اینکه این موضوع برای شما شفاف شود فرض کنید شخص ۱۰۰۰۰ سهم ایران خودرو با قیمت ۳۰۰ تومان در پرتفوی خود دارد و حالا که قیمت به ۲۵۰ تومان رسیده، دوباره ۱۰۰۰۰ سهم دیگر را خریداری می‌کند. با اینکار میانگین خرید به ۲۷۵ تومان می‌رسد:

۱۰,۰۰۰ برگه سهم ۳۰۰ تومانی = ۳,۰۰۰,۰۰۰ تومان
۱۰,۰۰۰ برگه سهم ۲۵۰ تومانی = ۲,۵۰۰,۰۰۰ تومان

جمعا ۲۰۰۰۰ برگه سهم با جمع خرید ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان
متوسط قیمت خرید هر برگه سهم = ۲۷۵ تومان

فرض A :

اگر قیمت سهام ایران خودرو به ۲۹۰ تومان برسد، سرمایه‌گذار در صورت فروش سهم، سود ۳۰۰ هزار تومانی را بدست می‌آورد:

فروش ۲۰۰۰۰ سهم در قیمت ۲۹۰ تومان = ۵,۸۰۰,۰۰۰

تومان
جمع مبلغ خرید = ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان

سود بدست آمده: ۳۰۰,۰۰۰ تومان

فرض B :

اگر قیمت سهام ایران خودرو به رشد خود ادامه دهد و به ۳۱۰ تومان برسد، سرمایه‌گذار در صورت فروش سهم، سود ۷۰۰ هزار تومانی را بدست می‌آورد:

فروش ۲۰۰۰۰ سهم در قیمت ۳۱۰ تومان = ۷,۲۰۰,۰۰۰ تومان
جمع مبلغ خرید = ۵,۵۰۰,۰۰۰ تومان

سود بدست آمده: ۷۰۰,۰۰۰ تومان

اما اگر شخص اقدام به کم کردن میانگین خرید نکرده بود در فرض A نه تنها سودی بدست نمی‌آورد بلکه ارزش هر سهم ۱۰ تومان از ارزش خرید وی کمتر بود و در فرض B نیز سودی که بدست می‌آورد ۲۰۰,۰۰۰ تومان بود.

معایب کاهش میانگین خرید

کم کردن میانگین خرید با خرید دوبرابر همان سهم در زمانی که قیمت سهم در نهایت رشد می‌کند استراتژی خوبی است اما مشکل اینجاست که نمی‌توان بازار را به راحتی پیش‌بینی کرد و اگر قیمت سهم کاهش یابد، زیانی که سرمایه‌گذار متحمل شده بیشتر خواهد شد.

بنابراین سرمایه‌گذاران باید بسیار مراقب باشند و ریسک کاهش میانگین قیمت خرید را در نظر بگیرند. البته اینکار در اغلب مواقع ساده نیست و موضوع زمانی حادتر می‌شود که بازار با یک روند نزولی هیجانی روبرو شود. عیب دیگر کم‌کردن میانگین با خرید پله‌ای، بهم خوردن توازن پرتفوی یا سبد دارایی است.

به عنوان مثال اگر یک سرمایه‌گذار تصمیم گرفته که ۲۵ درصد از پرتفوی خود را به سهام پرریسک و پرنوسان اختصاص دهد، اگر شخص بازهم از این سهام خریداری کند درصد پرتفوی وی برای این دارایی افزایش خواهد یافت و توازن سبد خرید بهم خواهد خورد.

توصیه‌های کاربردی

برخی از بزرگترین سرمایه‌گذاران دنیا، از جمله وارن بافت، از استراتژی کاهش میانگین خرید طی سال‌ها استفاده کرده‌اند. البته قبول داریم مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن که سرمایه یک سرمایه‌گذار متوسط به اندازه سرمایه وارن بافت نیست، با این حال کاهش میانگین خرید در صورت پیاده‌سازی صحیح و در نظر گرفتن نکات زیر می‌تواند یک استراتژی سودآور باشد:

نکته ۱ :

نباید برای همه سهام موجود در پرتفوی، خرید پله‌ای را با هدف کاهش میانگین خرید انجام داد. کاهش میانگین خرید باید فقط برای تعداد خاصی از سهام شرکت‌ها که بنیاد قوی دارند به کار رود.
چنین شرکت‌هایی در بازه زمانی چندین ساله ثابت کرده‌اند که دارای جایگاه رقابتی قوی، بدهی کم، جریان پول مناسب و مدیریت خوب هستند و قیمت سهام‌شان از محدوده خاصی پایین‌تر نمی‌آید. شرکت‌هایی که ریسک ورشکستگی و یا افت شدید قیمت در آنها زیاد است گزینه‌ مناسب برای کاهش میانگین خرید نیست.

نکته ۲ :

قبل از کاهش میانگین خرید، سرمایه‌گذار باید بطور دقیق وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کند تا بداند این کاهش قیمت موقتی است یا اینکه از یک تغییر بنیادی ناشی می‌شود؟

شاید کاهش قیمت سهام ناشی از یک وضعیت هیجانی موقتی در بازار باشد و هیچ تغییر بنیادی در شرکت رخ نداده باشد و شاید هم بالعکس، یک تغییر بنیادی در شرکت یا در صنعت به وجود آمده و کاهش قیمت ادامه‌دار است.

نکته ۳ :

استراتژی کاهش میانگین خرید زمانی که ترس کاذب و بیش‌از‌اندازه در بازار باعث کاهش قیمت سهام شده بهترین استراتژی است. در چنین زمان‌هایی، سهام با ارزش را می‌توان با قیمتی نازل خریداری کرد.
کلید اینجاست که در این شرایط، سهام شرکتی را انتخاب کنید که جایگاه آن به اندازه‌ای قوی است که پس از چنین هیجاناتی حداقل به قیمت سابق خود باز می‌گردد.

نتیجه گیری

خرید پله‌ای به معنای خرید سهام به‌صورت مرحله به مرحله است تا ضرر حاصل از معامله کاهش یاید، اما اگر به درستی اجرا نشود، باعث افزایش ضرر و متعاقب آن بالارفتن ریسک می‌شود.

نظرات متفاوتی در بین سرمایه گذاران در مورد خرید پله‌ای و روش‌های آن وجود دارد و سرمایه‌گذاران بزرگی نیز از این روش استفاده می‌کنند. اگر به این روش اعتقاد دارید، بهتر است نکاتی که اشاره شد را در نظر بگیرید.

امیدواریم که این مطلب ( خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن ) مورد رضایت شما عزیزان واقع شده باشد. برای دیدن مطالب بیشتر به سایت اکسیر مراجعه فرمایید.

اشتراک این مطلب

https://exirise.com/wp-content/uploads/2021/01/Untitled-1.jpg 600 800 ExConvHs3574Izp https://exirise.com/wp-content/uploads/2022/05/Name-Gold.png ExConvHs3574Izp 2021-01-16 14:50:42 2021-01-16 14:51:15 خرید پله ایی چیست و تفاوت آن در میانگین کم کردن

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

جستجو در محتوای وب سایت :

1401.08.16 ✅ #دانا رشد بیش از ۱۲۰ درصد نماد رعایت حد ضرر ✅ #دحاوی تقاضای بیش از ۸ میلیون ✅ #دامین مجدد در محدوده مقاومتی ۲۸۰ الی ۳۰۰ تومانی ✅ #غگرجی صف خرید در محدوده حمایتی با بیش از مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن ۵ میلیون تقاضا و حجم معاملات 1401.08.15 ✅ #دانا عبور از محدوده ۲۰۰ تومانی و رشد […]

1401.08.11 ✅ #دحاوی حفظ حمایت محدوده ۷۵۰ تومان و صف خرید ، رعایت حد ضرر 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 734 🟢 تعداد مثبت: 345 (%47) 🔴 تعداد منفی: 389 (%53) 🔼 تعداد صف خرید: 61 (%8) 🔽 تعداد ️صف فروش: 49 (%7) 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 487 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 247 ⬆️ارزش […]

1401.08.04 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 740 🟢 تعداد مثبت: 73 (%10) 🔴 تعداد منفی: 667 (%90) 🔼 تعداد صف خرید: 24 (%3) 🔽 تعداد ️صف فروش: 206 (%28) 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 154 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 586 ⬆️ارزش خرید حقوقی ها: 1,032 میلیارد ⬇️ارزش فروش حقوقی ها: 340 میلیارد 🔼ارزش خرید حقوقی […]

1401.07.26 ✅ #دانا بازگشایی با بیش از ۹۰ درصد رشد از زمان تحلیل و بعد از اعمال افزایش سرمایه ، دقت و رعایت حد ضرر 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 736 🟢 تعداد مثبت: 346 (%47) 🔴 تعداد منفی: 390 (%53) 🔼 تعداد صف خرید: 65 (%9) 🔽 تعداد 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 342 […]

1401.07.20 ✅ #دانا حجم معاملات حدود ۳۰ میلیون سهم در آستانه صف خرید با رشد ۸۰ درصد بعد از افزایش سرمایه دقت به رعایت حد ضرر 1401.07.19 ✅ #دانا افزایش حجم معاملات تا ۴۷ میلیون سهم و رشد بیش از ۷۵ درصد رعایت حد ضرر ✅ #غپینو ادامه روند مثبت در آستانه صف خرید ✅ #دلقما […]

1401.07.12 ✅ #ملت با افزایش حجم ۱۳ میلیون در محدوده مثبت ۳ درصد 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 737 🟢 تعداد مثبت: 259 (%35) 🔴 تعداد منفی: 478 (%65) 🔼 تعداد صف خرید: 53 (%7) 🔽 تعداد 🟩تعداد نماد اختلاف مثبت: 389 🟥تعداد نماد اختلاف منفی: 348 ⬆️ارزش خرید حقوقی ها: 455 میلیارد ⬇️ارزش […]

1401.07.06 ✅ #غگرجی حفظ حمایت و صف خرید نماد ✅ #دحاوی مجدد صف خرید در محدوده ۸۰۰ تومان دقت به تحلیل و رعایت استراتژی معاملاتی ✅ #غپینو افزایش ۴۲ میلیون حجم معاملات در سقف روزانه 📊 #پایش_بازار ☑️ تعداد کل نماد: 738 🟢 تعداد مثبت: 501 (%68) 🔴 تعداد منفی: 237 (%32) 🔼 تعداد صف […]

دسترسی سریع

اخبار و آموزش ها :

    (49) (129)

گروه مشاوره و سرمایه گذاری پایا سرمایه اکسیر در سال ۱۳۹۶ با هدف ایجاد تحولی مناسب، در راستای ارائه مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن خدمات نوین و استاندارد در حوزه معاملات بورس اوراق بهادار و انرژی تاسیس گردیده و همواره توسعه کمی و کیفی فعالیت هایش را سرلوحه برنامه های مشتری مداری خود قرار داده است.
شماره ثبت ۵۹۶۱۰۷

آدرس و اطلاعات تماس :

نمادهای اعتماد الکترونیکی :

لوگو سایت اکسیر

لوگو سایت اکسیر

به دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا و حفظ سلامتی شما که بیش از هرچیزی برای ما اهمیت دارد تا اتمام دوره قرنطینه از ارائه خدمات بصورت حضوری معذور هستیم و کلیه خدمات کاملا مجازی ارائه خواهد شد . با اپراتور شرکت و در صفحه اصلی سایت قسمت چت انلاین با ما در ارتباط باشید.

میانگین کم کردن در بورس چیست؟

قبل از یادگیری میانگین کم کردن در بورسو آشنایی با آن، هر فعال بازار سرمایه باید این مطلب را بپذیرد که امکان اشتباه هست و هیچکس حتی حرفه ای های بازار هم نمی توانند ادعا کنند که تمام معاملاتشان با سود همراه است؛ اما برای حل این مشکل چه باید کرد؟ آیا باید در این مواقع با زیان از معامله خارج شد؟ خوشبختانه جواب این سوال ها خیر است.
در چنین موقعیت هایی روش میانگین کم کردن راه حل بسیاری از سرمایه گذاران بازار است؛ اما باید توجه داشت که میانگین کم کردن در بورس همیشه هم نمی تواند کار درستی باشد و حتی در مواقعی می تواند اوضاع را بدتر کند بنابراین باید هوشمندانه عمل کنیم و بدانیم چه زمانی باید میانگین کم کنیم تا زیان معامله ی انجام شده را به سود تبدیل کنیم. در مطلب پیش رو به طور کامل به آموزش میانگین کم کردن می پردازیم.

میانگین کم کردن چیست؟

زمانی که معامله گری بر اساس تحلیل های بنیادی سهمی را ارزشمند می بیند و اقدام به خرید می کند اما به دلایل مختلف از جمله جو بازار، اخبار منتشر شده پیرامون صنعت سهم و …. سهم وارد روند نزولی می شود و افت قیمتی را تجربه می کند اگر سهامدار در قیمت های پایین باز هم اقدام به خرید سهام شرکت مورد نظر کند میانگین خرید سهم او کاهش می یابد و با شروع شدن روند صعودی سهم سهامدار زود تر وارد سود خواهد شد؛ به این شیوه معامله در اصطلاح میانگین کم کردن ( averaging down ) می گویند.

میانگین کم کردن چیست

روش میانگین کم کردن کم کردن تا حدودی شبیه به خرید پله ای است با این تفاوت که خرید پله ای زمانی به کار می رود که فعالان بازار بعد از تحلیل سهم و در ابتدای ورود به آن به صورت پله ای شروع به خرید در قیمت های مختلف می کنند تا از درستی تحلیل خود مطمئن شوند ولی کم کردن میانگین در بورس در روند های نزولی بازار و زمانی که سهم با افت قیمتی مواجه شده است بکار می رود.
بنابراین در کل میانگین کم کردن یعنی، شما کاری می کنید که قبل از اینکه قیمت سهم در روند صعودی به قیمت خرید اولیه شما برسد وارد سود شوید نه اینکه منتظر بمانید تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه شما برسد تا زیان شما جبران شود؛ در واقع شما با کم کردن میانگین مدت زمان خارج شدن از زیان را کاهش می دهید.

روش کم کردن میانگین در بورس چگونه است:

یک فرمول میانگین کم کردن در بورس که اکثر فعالان حرفه ای بازار از آن استفاده می کنند روش مارتینگل است که توسط یک آمریکایی ابداع شده است. در این روش شما باید سرمایه اولیه خود مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن را که برای خرید یک سهم در نظر دارید را به قسمت های نامساوی ( از توان های ۲ ) تقسیم کنید و بعد از آن با کاهشی شدن قیمت سهم در قیمت های مختلف برمبنای این ضرایب اقدام به خرید مجدد کنید.
برای مثال اگر سهمی را در پله اول به مقدار ۱۰۰۰ سهم در قیمت ۱۰۰۰ تومان خرید کرده باشید و انتظار رشد آن را دارید اما بنابر دلایل مختلف سهم با افت روبرو شد؛ بر اساس این روش کم کردن میانگین، شما بعد از افت ۵ درصدی سهم در قیمت ۹۵۰ تومان باید پله دوم خرید خود و به مقدار دو برابر پله قبل یعنی ۲۰۰۰ سهم را خرید کنید.
در مرحله سوم با افت ۵ درصد دیگر از قیمت سهم شما باید به میزان ۴۰۰۰ سهم دیگر در قیمت ۹۰۲ تومان خرید کنید؛ به این ترتیب در این مرحله میانگین قیمت تمام شده هر سهم برای شما ۹۳۰ تومان خواهد بود و تنها با رشد ۳.۵ درصدی سهم از این نقطه شما به سود خواهید رسید و نیازی نیست که سهم به مبلغ ۱۰۰۰ تومان برسد تا خرید شما با سود همراه شود.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را نیز حتما مطالعه کنید که در میانگین کم کردن کمک میکند : تحلیل تکنیکال چیست؟

چه زمانی باید میانگین کم کنیم؟

چه زمانی میانگین کم کنیم

واقعیت این است که روش کم کردن میانگین هم می تواند ضرر شما را کاهش دهد و باعث شود شما به سود برسید و هم می تواند باعث شود به میزان زیان شما افزوده شود؛ پس قبل از آنکه شروع به کم کردن میانگین کنیم باید بدانیم که آیا کم کردن میانگین در سهم مورد نظرمان خوب است یا نه و بعد از آن در زمان مناسب شروع به کم کردن میانگین کنیم.
در صورتی که ما از بنیاد یک سهم مطمئن باشیم و بر اساس تحلیل های بنیادی آن را خرید کرده باشیم مجاز به کم کردن میانگین هستیم چرا که در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه ی زمانی کوتاه مدت در مورد قیمت برخی از سهم ها دچار اشتباه می شود و قیمت بیش از حد افت می کند. اگر شما از بنیاد این سهم ها اطمینان داشته باشید در این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است.

بنابراین اگر شما سهمی بنیادی انتخاب کنید، می توانید با خیالی راحت اقدام به کم کردن میانگین کنید چرا که شرکت در آینده ی مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن نه چندان دور رشد خوبی خواهد کرد. برای کم کردن میانگین هم می توانید با استفاده از تحلیل تکنیکال استراتژی مناسبی را بچینید و در نقاط مناسب دست به این کار بزنید.
در نقطه مقابل سهم هایی که ارزش ذاتی چندانی ندارند می توانند با افت های قیمتی وحشتناکی که حد و مرزی ندارند روبرو شوند و اگر شما در اینگونه سهم ها اقدام به کم کردن میانگین کنید؛ پس از آن که شما آخرین پله خود را هم خرید کردین باز هم شاهد افت قیمتی سهم باشید و در نتیجه نه تنها کم کردن میانگین به شما کمکی نخواهد کرد بلکه به میزان ضرر شما اضافه خواهد کرد.

بازار بورس جای اشتباه های متوالی نیست

به عنوان یک معامله گر باید بپذیریم که ممکن است اشتباه کنیم. تمام معامله گران بزرگ دنیا اشتباهاتی داشته اند ولی فرق آن ها با معامله گران مبتدی در پذیرفتن اشتباه است. افراد مبتدی وقتی ضرر میکنند به جای فروش سهم میخواهند به بازار اثبات کنند که رئیس کیست!؟ این بازار است که اشتباه حرکت می کند و تحلیل آنها درست است.

اشتباه در میانگین کم کردن

اگر معامله گران این توهمات را داشته باشند تمام سرمایه شان را از دست خواهند داد و در نهایت بازار، جهت حرکت باد، توییت های سران کشور و افزایش گاز های گل خانه ای را در ضررشان مقصر خواهند دانست اما خودشان و تحلیل شان را هرگز!

اینکه شما عجولانه یک سهام را خریداری کرده اید یا اینکه یکی از سهام های طولانی مدتتان که اتفاقا سود زیادی هم از آن کسب می کردید ناگهان به سمت شکست پیش رود حقایقی است که بهترین کار پذیرش آن هاست!
بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که از روی غرورتان واقعیت را نپذیرید و باز با تزریق پول های جدید سرمایه گذاری شکست خورده را ادامه دهید. هر گاه قیمت سهام شما کاهش چشمگیری داشته باشد، سعی کنید دلایل تغییر را پیدا کنید و ارزیابی کنید که آیا این شرکت برای سرمایه گذاری در آینده خوب است یا نه؟ اگر چنین نیست، به جیبتان رحم کنید و پولتان را به شرکتی ببرید که چشم انداز بهتری داشته باشد.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را نیز حتما بخوانید: افراد موفق در بورس الگویی برای معامله گری

استراتژی رهبری هزینه | کاهش هزینه برای ایجاد مزیت رقابتی

استراتژی رهبری هزینه چیست؟ کاهش هزینه ها چگونه به رقابت کمک می‌کند؟

پیش از این در معرفی پورتر گفته‌ایم که او علاقه‌ی بسیار زیادی به رقابت و مزیت رقابتی دارد و اساساً استراتژی را از دریچه‌ی رقابت می‌بیند.

او پس از طرح مدل پنج نیروی رقابتی، چند نسخه‌ی عمومی هم پیشنهاد داد که معتقد بود هر کسب و کاری با انتخاب یکی از این نسخه‌ها می‌تواند جایگاه ویژه‌ی خود را در صنعت پیدا کرده و خود را از سایر رقیبانش متمایز کند.

نخستین استراتژی رقابتی پیشنهادی پورتر، استراتژی Cost Leadership است که در فارسی به رهبری هزینه ترجمه شده است.

خلاصه‌ی این استراتژی در حد یک جمله این است که کسب و کار بکوشد محصول خود را با پایین‌ترین هزینه تولید کرده و به مشتری عرضه کند. می‌توان گفت اگر قرار بود کشوری نمادِ استراتژی رهبری هزینه باشد، بی‌تردید چین این جایگاه را به‌دست می‌آورد.

اما فراتر از این خلاصه‌ی کلی و غیردقیق، جزئیات متعددی درباره‌ی رهبری هزینه وجود دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

تعریف استراتژی رهبری هزینه چیست؟

رهبری هزینه، به معنای پیشتاز بودن در کاهش هزینه است. در حدی که کسب و کارهای دیگر نتوانند کالا یا خدمت را به قیمتی پایین‌تر تولید کنند.

پورتر در کتاب استراتژی رقابتی خود، توضیح می‌دهد که انتخاب این استراتژی ساده نیست و کسب و کاری که استراتژی کاهش حداکثری هزینه‌ها را انتخاب می‌کند، باید نکات فراوانی را مد نظر قرار دهد:

در هر بخش از کسب و کار، باید عملیات با کمترین هزینه،‌ به عنوان سرلوحه ارزش‌ها و تصمیم گیری‌ها مورد توجه قرار بگیرد. به عبارت دیگر، باید در همه‌ی سطوح استراتژی به کاهش هزینه توجه شود و تک‌تک واحد‌ها هم، هزینه‌ها را به شکل بسیار جدی کنترل کنند. این مسئله در برخی واحد‌ها که معمولاً گشاده‌دستانه‌تر هزینه می‌کنند یا سنجش اثربخشی هزینه‌هایشان ساده نیست (مثل واحد تبلیغات) مهم‌تر و جدی‌تر است.

اگر صرفه جویی نسبت به مقیاس در یک کسب و کار معنا پیدا می‌کند، آن کسب و کار باید تولید بیشتر و افزایش مقیاس تولید را با هدف کاهش قیمت تمام شده مورد توجه قرار دهد. چنین مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن کاری می‌تواند به معنای نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه‌ی بیشتر هم باشد.

در بعضی از کسب و کارها، منحنی یادگیری معنا دارد. به این صورت که با تولید بیشتر، یادگیری بیشتری اتفاق می‌افتد و هزینه‌های تولید به خاطر کم شدن خطا کاهش پیدا می‌کند. چنین کسب و کارهایی، اگر قصد انتخاب استراتژی رهبری هزینه را دارند، باید به سرعت تجربه‌ی تولید خود را افزایش دهند تا از رقیبان فاصله پیدا کنند.

به طور کلی، کسب و کاری می‌تواند به سمت استراتژی رهبری هزینه حرکت کند که هم در هزینه‌های ثابت و سربار، و هم در هزینه‌های متغیر، حساسیت فراوان داشته باشد و بتواند از عهده‌ی کنترل این هزینه‌ها برآید.

استراتژی رهبری هزینه روی نیروهای رقابتی در صنعت چه تأثیری می‌گذارد؟

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به این درس‌ها، به درس‌های متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

شاید برایتان جالب باشد که بررسی‌های ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقه‌مند بود‌ه‌اند، برای مطالعه‌ی درس‌های زیر هم وقت گذاشته‌اند:

دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین و مشارکت در بحث

یک صنعت را انتخاب کنید و برند یا شرکتی را در آن مثال بزنید که از نظر شما، استراتژی Cost Leadership یا حداقل هزینه را عامدانه و آگاهانه انتخاب کرده است. چه نشانه‌هایی باعث شده شما متقاعد شوید که این استراتژی در سطح شرکت وجود دارد؟

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند:

استراتژی مومنتوم چیست؟

استراتژی مومنتوم چیست؟

قبل از اینکه به بررسی استراتژی مومنتوم بپردازیم، ابتدا اجازه دهید توضیحی ساده در مورد Momentum ارائه دهیم. حرکت یک مفهوم مهم در فیزیک است. حالا اینکه چه ربطی به بازار سهام دارد سوالی است که بعدا متوجه خواهید شد. هنگامی که یک جسم در یک جهت حرکت می کند، تمایل به حرکت دارد. این حرکت تا زمانی ادامه می یابد که یک نیروی خارجی در مسیر آن ایجاد شود. مشابه با این مثال را در بازار بورس داریم. یعنی یک عمل تمایل دارد به حرکت در جهت خود ادامه دهد اما نیروهای بیگانه به عمل اجازه انجام این کار را نمی دهند. بنابراین، ما این پرانتز را در اینجا باز می کنیم تا بگوییم که استراتژی مومنتوم یک استراتژی است که برای سرمایه گذاری در جهت بازار استفاده می شود.

ریچارد دریهاوس، مدیر صندوق، اولین بار از مومنتوم به عنوان یک استراتژی عملی یاد کرد و به همین دلیل به عنوان پدر سرمایه گذاری مومنتوم در نظر گرفته می شود. البته وی اولین کسی نبود که از این روش استفاده کرد. اساس استراتژی معاملاتی دریهاوس این است که ما نیازی به خرید سهام پایین نداریم که منتظر رشد آن باشیم. در عوض، می توانیم با قیمت بالاتر وارد شده و سهام را با قیمت بالاتر بفروشیم.

اما تفاوت بین استراتژی مومنتوم و سایر استراتژی های سهام چیست؟در واقع، مومنتوم به اطلاعات بازار واکنش متفاوتی نشان می دهد. شاخص حرکت به ما کمک می کند تا نقاط قوت یا ضعف یک روند را شناسایی کنیم. ما عمدتا از این اندیکاتور در روندهای صعودی استفاده می کنیم. البته این اندیکاتور در روندهای نزولی نیز کاربرد دارد. این به این دلیل است که بازارهای مالی در بلندمدت در حال رشد هستند.

استراتژی مومنتوم چیست؟

قدرت روند کلی بازار می تواند به ما در شناسایی حرکت کمک کند. زمانی که روند قیمتی قوی داریم، این وضعیت یک حرکت صعودی یا نزولی قیمت در بازار ایجاد می کند. اما وقتی کمی نزدیک‌تر می‌شویم و با جزئیات بیشتری به سهام نگاه می‌کنیم، می‌توانیم ببینیم که آیا یک مومنتوم کار می‌کند یا نه. به عنوان مثال، اگر در نمودار کندل استیک یک سهام، یک کندل بزرگ بدون سایه ببینیم، می توانیم آن را یک کندل با مومنتوم بالا در نظر بگیریم.

استراتژی مومنتوم به ما کمک می کند فرصت های خوبی برای ورود سهام در روندهای صعودی کوتاه مدت پیدا کنیم. بنابراین نوسانات بازار را ادامه دهید و زمانی که قدرت روند کاهش یافت، از سهام خارج شوید. هرچه تجربه بیشتری در این بازار به دست آوریم، بهتر می توانیم درک کنیم که چگونه در کوتاه مدت معامله کنیم. واکنش بازار به اخبار مختلف را هم بهتر حدس می زنیم.

مومنتوم قدرت روند سهام را به ما نشان می دهد. این استراتژی به طور گسترده در تحلیل تکنیکال استفاده می شود اما حرکت حتی در تحلیل بنیادی نیز وجود دارد. اعتقاد اصلی در این استراتژی این است که بازده سهام با رفتارهای مختلف در زمان های مختلف مرتبط است. با این استراتژی می توانیم از بازار پیشی بگیریم و بازده بیشتری داشته باشیم.

نکات استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار بورس

برای درک بهتر استراتژی معاملاتی مومنتوم باید به نکات زیر توجه کنیم:

• استراتژی معاملاتی مومنتوم بازده فرصت های معاملاتی معامله گران را از طریق دو روش تحلیل بنیادی و تکنیکال نشان می دهد.

• این استراتژی تغییر در حرکات قیمت و عملکرد قیمت را در یک دوره زمانی مشخص نشان می دهد. بنابراین، معامله گران می توانند در مورد قدرت روند بیشتر بیاموزند.

• اول از همه باید سهام را تحلیل بنیادی کنیم و در میان مدت یا بلندمدت سرمایه گذاری کنیم. سپس برای شناسایی نقاط عطف، باید به تحلیل تکنیکال بروید و سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنید تا بفهمید چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

نکات استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار بورس

• از آنجا که در استراتژی مومنتوم همه‌چیز از قبل برنامه‌ریزی شده و مشخص است، معامله گر این قابلیت را خواهد داشت تا هر زمانی که مناسب بود وارد معامله شود.

• از این استراتژی می‌توان در تمام تایم فریم های معاملاتی استفاده کرد.

• بعد از آن که دارایی به قیمت سقف خود می‌رسد آن‌ها را بفروشیم.

ابزارهای مورد نیاز در استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم

در این قسمت می خواهیم ببینیم برای اجرای استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم به چه ابزارهایی نیاز است و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم. ببینید به چه چیزی نیاز داریم:

  • اندیکاتور استوکاستیک
  • سطوح حمایت و مقاومت اصلاحی

برای استفاده از استراتژی معاملاتی مومنتوم، باید بتوانیم عملکرد قیمت را تشخیص دهیم. بهترین راه برای انجام این کار بررسی قیمت سهام در نمودار روزانه است. در انجام این کار، ما استراتژی معامله برگشتی را اجرا می کنیم. باید بررسی کنیم و ببینیم:

  • روند بازار در روزهای اخیر صعودی بوده یا نزولی؟
  • آیا می توانیم از استوکاستیک روزانه یا هفتگی برای تعیین محدوده اشباع فروش استفاده کنیم؟
  • آیا پرایس اکشن اطراف سطوح حمایت و مقاومت است؟

این سه سوال با استفاده از سه ابزاری که ذکر کردیم به ما کمک می کند تا شتاب قیمت سهام را شناسایی کرده و در نتیجه سود کنیم.

چگونه با کمک استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار سهام سرمایه گذاری کنیم؟

چگونه با کمک استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار سهام سرمایه گذاری کنیم؟

اکنون که روش کار با استراتژی مومنتوم را متوجه شدید و فهمیدیم که چگونه کار می کند، باید یاد بگیریم که چگونه از آن در معاملات خود استفاده کنیم. اول از همه، ما به عنوان یک معامله گر باید بتوانیم در نوسانات بازار کوتاه مدت معامله کنیم. یعنی وقتی قیمت هنوز شتاب نگرفته وارد سهام شویم و وقتی به اوج رسید سهام را بفروشیم. سپس همین کار را با یک سهم دیگر انجام می دهیم. نوسانات بازار که هر کدام یک فرصت معاملاتی هستند. شما می توانید موج های پرطرفدار را سوار کنید و قبل از اینکه موج فعلی از بین برود، موج بعدی را سوار کنید. دقیقاً به همین دلیل است که معامله گران استراتژی مومنتوم را انتخاب می کنند. آنها می خواهند از دیگران جلوتر باشند و با ریزش امواج دارایی خود را از دست ندهند.

مبنای سرمایه گذاری استراتژی مومنتوم چیست؟

این بخش را با یک سوال مهم آغاز می کنیم که پاسخ آن را در قسمت های بعدی توضیح خواهیم داد. سوال این است: چگونه می توانیم با کمک یک استراتژی مومنتوم سرمایه گذاری کنیم؟ برای یافتن پاسخ باید پنج مرحله زیر را طی کنیم.

  • سهام مناسب را پیدا کنید
  • کنترل ریسک
  • وارد کردن سهام
  • مدیریت تراکنش
  • خروج از سهام

هنگامی که به این پنج چیز مهم فکر می کنید، به خاطر داشته باشید که حجم معاملات متوسط بالا یک سیگنال مهم برای حرکت است. پس با چشمان و گوشی باز تابلو را بخوانید.

سهام مناسب را پیدا کنید

ابتدا باید ببینیم کدام سهام به معاملات حرکتی پاسخ می دهد. در بالا گفتیم که سهام بی ثبات گزینه های بهتری هستند. از آنجایی که ما به دنبال نوسانات هستیم و می‌خواهیم از نوسان عبور کنیم، سعی می‌کنیم زیاد به سمت صندوق‌های قابل معامله حرکت نکنیم. این صندوق ها ساختار متفاوتی دارند و نمی توان حرکت قیمتی آنها را خیلی دقیق بررسی کرد. پس بیایید به سراغ سهام عادی برویم. به یاد داشته باشید که هر چه نوسان بیشتر باشد، احتمال سود بیشتر است، احتمال زیان نیز بیشتر می شود. این سوال در قالب نسبت سود به زیان قابل بررسی است، پس با مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن آگاهی کامل معامله کنید.

اخباری که حول محور یک سهام و یک شرکت می چرخد می تواند باعث حرکت قابل توجهی در سهام شود. یک راه خوب برای یافتن دارایی های مناسب این است که به نمادهای روز توجه کنید. معمولاً وقتی تعداد زیادی از معامله‌گران توجه خود را به یک دارایی معطوف می‌کنند، می‌توان حدس زد که اخباری در آن سهام وجود دارد. این توجه می تواند در مدت زمان کوتاهی باعث نوسانات فراوان سهام شود. باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در استراتژی مومنتوم

مهم نیست که از چه استراتژی معاملاتی می خواهید استفاده کنید. کنترل ریسک باید در تمام معاملات شما وجود داشته باشد اما اینکه ریسک استراتژی مومنتوم چیست را در ادامه مورد بررسی قرار خواهیم داد.

• وقتی زود وارد سهام شدید، کار پرخطری انجام دادید. ابتدا صبر کنید تا Momentum تایید شود، سپس وارد شوید. بسیاری از معامله گران حریص هستند و به جای کسب سود با ضررهای بزرگی مواجه می شوند.

• همان قدر که زود وارد شدن به سهم، ضرر بزرگی است، خروج دیر هنگام هم مضر است. چرا زمانی که به موقع از سهام خارج نمی شوید، هر چه سود کرده اید، از دستتان خواهد رفت.

• زمانی که یک سهم را می خرید، باید مراقب روند قیمتی آن باشید و آن را به حال خودش رها نکنید. همیشه پیگیر اطلاعات، اخبار، بازار آن باشید. در صورتی که این کار را انجام ندهید می تواند موجب معکوس شدن روند قیمتی شود.

• نکته دیگری که در مورد مدیریت ریسک باید داشته باشید این است که هرگز طمع نداشته باشید. چرا که طمع داشتن باعث می شود که اشتباه وارد معامله شده و معامله خوبی نداشته باشید.

ورود به سهام

بخش مهمی از استراتژی معاملاتی Momentum، شناسایی بهترین زمان برای ورود به سهام است. فرض کنید خبرهای خوبی در صنعت فولاد وجود دارد. این بهترین فرصت برای ورود سهام به صنعت است و از واکنش سایر مزیت اجرای استراتژی میانگین کم کردن معامله گران سود خواهید برد. زمانی که قیمت مومنتوم قدرت زیادی داشته باشد، ریسک معامله شما بسیار کم و احتمال سود بیشتر است.

اما چرا حتی معامله گران با توجه به این اخبار وضعیت خوبی ندارند؟ دلیلش هم این است که تعلل می کنند. به عنوان مثال، وقتی یک معامله گر خبر مثبتی می شنود اما هنوز مطمئن نیست، منتظر می ماند تا ببیند چه اتفاقی می افتد. همین فولاد را در نظر بگیرید. معامله گر منتظر است و چند روز بعد این سهام در صف خرید است. بنابراین تصمیم می گیرد وارد شود. اما آیا این نقطه مناسب ورود است؟ نه. چون ممکن است در آخرین لحظات موج باشیم. بنابراین می بینید که معامله گران موفق تری هستند که به سرعت به امواج واکنش نشان می دهند.

مدیریت معامله

وقتی صحبت از مدیریت معامله می شود، بیشتر بحث ها معمولاً در مورد سود و زیان است. البته مدیریت معاملات بسته به بازار متفاوت است. اما اگر بورس خود را در نظر بگیریم، باز هم باید حد سود و زیان را مشخص کنیم. اگر می بینید که وارد سهامی شده اید که برخلاف انتظار شما حرکت می کند و نه تحلیل بنیادی و نه تحلیل تکنیکال از حرکت آن حمایت نمی کند، منتظر چه چیزی هستید؟ مدیریت معامله بسیار گسترده است و نمی توان برای همه یک نسخه پیچید. بنابراین مدیریت معامله نیاز به تجربه های زیادی دارد که در طی زمان بدست می آید.

خروج از معامله

خروج از معامله

آخرین مرحله استراتژی مومنتوم چیست؟ آخرین استراتژی یافتن نقطه ای برای خروج از سهام است. باید این نکته را یاد بگیریم که تمام سودهای بازار متعلق به ما نیست. وقتی یاد می گیریم که همه سودهای بازار برای ما نیست، بسیار راحت تر می شود که سهام خود را در مکان مناسب فروخته و سود خود را برداشت کنیم. در استراتژی مومنتوم، یکی از بهترین راه ها برای خروج از سهام، زمانی است که قیمت با سرعت و شکلی عجیب بالا می رود. یک معامله گر حرفه ای این را به خوبی درک می کند و اقدام مناسبی خواهد داشت.

در اینجا اندیکاتور تحلیل تکنیکال می تواند به ما کمک زیادی کند. اندیکاتوری مانند Bollinger Bands می تواند نقطه خروج را به ما نشان دهد. هنگامی که قیمت از انحراف استاندارد سوم یا چهارم از سقف 20 روزه یا کف باندهای بولینگر عبور کرد، می توانیم یک سیگنال خروج دریافت کنیم. شکستن خط روند همچنین می تواند برای یافتن نقاط خروج استفاده شود.

مزایای استفاده از استراتژی مومنتوم

• کسب سود در زمان کوتاه: بهترین مزیتی که می توان برای استفاده از این استراتژی بیان کرد، کسب سود در مدت زمان بسیار کوتاه است. به عنوان مثال می توانید یک سهم را در قیمت 1000 تومان خریده و در قیمت 1500 تومان بفروشید. در این حالت سودی معادل 50 درصد نصیب شما خواهد شد.

• کسب سود از نوسانات بازار: زمانی که شرایط بازار بسیار پرنوسان است، می توانید با استفاده از این استراتژی موقعیت های مناسب بازار را یافته و کسب سود کنید. بنابراین با خرید سهم در زمان خرید و فروش آن در زمان نزول قیمت در جریان نوسان ها، می تواند به عنوان ایده آل ترین مزیت استفاده از این استراتژی باشد.

• استفاده از هیجانات بازار: زمانی که خبر مثبت در بازار منتشر می شود، سرمایه گذاران تحت تاثیر هیجانات بازار قرار می گیرند و تصمیماتی را از روی هیجان می گیرند. با این روش سرمایه گذاران حجم بزرگی از بازار را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

معایب استفاده از استراتژی مومنتوم

معایب استفاده از استراتژی مومنتوم

• کارمزد بالا: زمانی که با نوسانات بازار اقدام به معامله می کنید، باید کارمزدهای معاملاتی را در نظر بگیرید. زمانی که معاملات متعددی را انجام می دهید، کارمزد معاملاتی به خوبی نشان داده می شود.

• تمرکز روی زمان: زمانی که با استفاده از این استراتژی اقدام به معامله می کنید، باید جزئیات بازار را در طی روز بررسی کنید. چرا که با پیدا کردن امواج مناسب می توانید سود بالایی داشته باشید.

• بازدهی نه چندان خوب در بازار خرسی: از جمله ایراداتی که می توان به این استراتژی وارد کرد این است که بازدهی چندان خوبی در بازار صعودی نخواهد داشت.

جمع بندی

مومنتوم به معنای شتاب حرکت است و در اصطلاح یک مفهوم در علم فیزیک است که در بازارهای مالی کاربرد دارد. هدف از ایجاد استراتژی مومنتوم، خرید سهام در قیمت بالا و فروش با بالاترین قیمت است. البته انجام این کار نیاز به تجربه و مهارت بالایی دارد. با استفاده از این کار می توان در کوتاه مدت از نوسان های قیمت به خوبی کسب درآمد کرد. با استفاده از اندیکاتور مومنتوم به همراه دیگر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک می توان روند قیمت یک سهام را به خوبی تشخیص داد و به این ترتیب معامله موفقیت بالاتری خواهد داشت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.