چه کسانی بنیانگذار نئو هستند؟


بازار ناقص، همچنین زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد نیز اتفاق می افتد. اقتصاد نئوکلاسیک فرض را بر این می گیرد که تمام خریداران و فروشندگان اطلاعات کامل و جامعی از محصولات و وضعیت بازار دارند، یعنی آنها از تمام اطلاعاتی که در مورد اجناس و خدمات مختلف در بازار وجود دارد آگاهی داشته، و نیز از قصد و تصمیم همه‌ شرکت‌کنندگان دیگر بازار اطلاع و آگاهی دارند.

اقتصاد نئوکلاسیک چیست؟ و جایگزینی برای آن – مبانی اقتصاد: بخش هشتم

نظریه های مطرح دنیای اقتصاد کدامند؟ جایگاه اقتصاد نئوکلاسیک از دیدگاه اقتصاددانان چگونه است؟ اقتصاد ایران باید از کدام مکتب اقتصادی پیروی کند؟

  • آموزش اقتصاد پایه
  • اردیبهشت ۲۸, ۱۳۹۶
  • ۳:۰۷ ق.ظ
  • 10,492 بازدید
  • نظر دهید

سید علی اکبر موسوی

با ورود یا ثبت نام در کورس آموزشی ویژه علم پول همراه ما باشید

شما میتوانید نسخه ی صوتی این مقاله را نیز بشنوید:

دانلود فایل صوتی: لینک | گوینده: سجاد صفری

اقتصاد نئوکلاسیک چیست؟

اقتصاد نئوکلاسیک ، رویکردی از اقتصاد است، که مرتبط با عرضه و تقاضا بوده، و بر عقلانیت و منطق افراد در راستای توانایی آنها برای حداکثرسازی مطلوبیت و سود استوار است.

اقتصاد نئوکلاسیک از معادلات ریاضی جهت مطالعه جنبه های مختلف اقتصاد بهره می‌برد. این روش یا رویکرد، در قرن ۱۹ میلادی، بر اساس کتابهای ویلیام استنلی جونز (William Stanley Jevons)، کارل منگر (Carl Menger) و لئو والراس (Leon Walras) پایه ریزی گردید، و در قرن ۲۰ میلادی محبوبیت پیدا کرد.

تقسیم بندی اقتصاد نئوکلاسیک

نظریه‌ی اقتصاد نئوکلاسیک رسما در سال ۱۹۰۰ ابداع شد. اقتصاد نئوکلاسیک بر این باور است که یک مصرف کننده تصمیمش را بر اساس اطلاعات و ارزیابی کاملی از مزیتها و فواید آن محصول یا خدمت گرفته، و میل و علاقه‌ او نیز رسیدن به حداکثر رضایت شخصی بابت خرید خدمت یا کالای مورد نظر است.

این تئوری در واقع با ایده‌ی تئوری رفتار عقلانی (Rational Behavior Theory) هم راستا می باشد، که تشریح می‌کند:

مردم هنگام انجام فعالیت های اقتصادی، رفتاری عقلانی و منطقی از خود نشان خواهند داد.

اقتصاد نئوکلاسیک تصریح می‌کند که یک محصول یا خدمت، غالبا دارای ارزشی است که از هزینه های صرف شده جهت تولید آن فراتر خواهد بود. برای مثال، در حالیکه اقتصاد کلاسیک اعتقاد دارد که ارزش یک محصول نشات گرفته از هزینه‌ مواد اولیه به اضافه هزینه های نیروی انسانی است، متخصصان اقتصاد نئوکلاسیک می‌گویند که مصرف‌کننده ها درکی از کیفیت و ارزش محصول داشته که نتیجتا بر روی قیمت و تقاضای آن محصول اثر خواهد گذاشت.

نهایتا، این تئوری اقتصادی نشان می دهد که رقابت، منجر به توزیع موثری از منابع توسط اقتصاد خواهد شد. این توزیع کارآمد و بهینه‌ی منابع، تعادل بین عرضه و تقاضا را در بازار برقرار می کند.

استدلال مقابل اقتصاد نئوکلاسیک

از زمان شروع اقتصاد نئوکلاسیک، این تئوری شروع به رشد نموده، تا تبدیل به تئوری غالب در اقتصاد مدرن امروزه شود. هرچند که در حال حاضر گسترده ترین تفکر اقتصادی است، اما این مکتب فکری هنوز مخالفان جدی خود را نیز دارد.

بسیاری از منتقدان به این نکته اشاره می کنند، که اقتصاد نئوکلاسیک، بسیاری از فرضیات غیر واقعی و بی اساسی در خود دارد، که در شرایط واقعی مصداقی برای آنها وجود نداشته و هرگز به وقوع نمی پیوندند. برای مثال، این فرضیه که تمام افراد بصورت کاملا عقلانی و منطقی رفتار خواهند کرد، با این حقیقت که بشر در طبیعت خود توسط عوامل و نیروهای دیگر کاملا آسیب پذیر بوده و تحت تاثیر عنصر احساس نیز قرار میگیرد، و منجر به این می شود که تصمیمات غیرمنطقی بگیرند، در تناقض است.

بنابراین، بسیاری از منتقدان باور دارند که این رویکرد نمی تواند برای توضیح و تشریح اقتصاد واقعی استفاده شود.

یک مثال از اقتصاد نئوکلاسیک

برای مثال، پیروان اقتصاد نئوکلاسیک اعتقاد دارند که زمانی که ارزش یک محصول توسط درک و آگاهی مصرف کننده تعیین می شود، حد و سقفی برای درآمد یا سود آن که توسط سرمایه داران کسب می شود، وجود نخواهد داشت.

اختلاف بین هزینه های واقعی یک محصول، و قیمتی که عملا بفروش می رود، ارزش افزوده گفته می شود.

با این حال، این تفکر نقش کلیدی در بحران مالی سال ۲۰۰۸ ایفا کرد. در طی این مدت، اقتصاد دانان مدرن معتقد بودند که ابزارهای مالی ترکیبی، سقف نداشته و قطعا بازار را در مقابل ریسک ها و عدم قطعیت ها بیمه می کند. این اقتصاد دانان در اشتباه بودند، و همان محصولات مالی که آنها مورد تحسین قرار داده بودند، منجر به سقوط بازار مسکن ایالت متحده در سال ۲۰۰۸ شد.

جایگزین هایی برای اقتصاد نئوکلاسیک

همانطور که پیشتر گفته شد، هنگامی که تئوری اقتصاد نئوکلاسیک در طول قرن گذشته فراگیر شد، تعدادی از منتقدان این تئوری اقتصادی را مورد بحث و انتقاد قرار دادند. بعضی ها استدلال می کنند که پیش فرض های قوی ساخته شده توسط این رویکرد تفکری، که تمام افراد بیش از حد منطقی بوده، به همه چیز آگاهی دارند و به دنبال حداکثرسازی مطلوبیت هستند، فرضیاتی هستند که به سادگی می‌شود به اشتباه آنها پی برد. منتقدان چنین حالتی را که در آن، افراد عاقل و منطقی فرض شده، و با قومیت و نژادهای مختلف در کنار هم قرار گرفته اند، اقتصاد انسانی (homo economicus) نامگذاری کرده اند.

عده‌ی دیگری از منتقدان نیز ادعا می کنند که فرضیات موجود در مورد بازارهای کارآمد و تعادل ایجاد شده توسط عرضه و تقاضا هم واقعیت موجود را منعکس نمی کند. در این مقاله توسط علم پول، به طور مختصر مروری بر تعدادی از چه کسانی بنیانگذار نئو هستند؟ روشهای جایگزین یا مکمل خواهیم داشت، تا ذهنیتی راجع به اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی پیدا کنید.

اقتصاد نئو کلاسیک علم پول

بازارهای ناقص (Imperfect Markets)

یک بازار ناقص به هر بازاری از اقتصاد گفته می‌شود که استانداردهای سختگیرانه‌ یک بازار فرضی و ایده آل کاملا رقابتی را برآورده نکند.

همانطور که پیشتر گفته شد، این ارزیابی و سنجش توسط مدلهای تعادل در بازار انجام می گردد.

بازار ناقص زمانی رخ خواهد داد که خود خریداران و فروشندگان بتوانند روی تولید و قیمتها تاثیر بگذارند. یا حالت دیگر این است که اطلاعات کامل و جامعی برای تمام بازیگران بازار مشخص و شفاف نباشد. این شرایط به این دلیل بوجود می آید که، تعداد بسیار کمی از فروشندگان، کنترل کامل یک بازار را به دست بگیرند، یا وقتی که قیمتها به اندازه‌ کافی همزمان با تغییرات کلی در شرایط مختلف بازار، تعدیل و تنظیم نشوند.

برای مثال زمانی که چیزهای مختلف بسیاری برای فروش وجود دارند، و تقاضا به اندازه کافی وجود ندارد، ما بحرانی را تجربه خواهیم کرد که به موجب آن، سطوح قیمتها محکوم به کاهش خواهند بود.

بازار ناقص، همچنین زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد نیز اتفاق می افتد. اقتصاد نئوکلاسیک فرض را بر این می گیرد که تمام خریداران و فروشندگان اطلاعات کامل و جامعی از محصولات و وضعیت بازار دارند، یعنی آنها از تمام اطلاعاتی که در مورد اجناس و خدمات مختلف در بازار وجود دارد آگاهی داشته، و نیز از قصد و تصمیم همه‌ شرکت‌کنندگان دیگر بازار اطلاع و آگاهی دارند.

در واقع، تولیدکنندگان یا فروشندگان محصولات و خدمات مایل هستند که اطلاعات بیشتری نسبت به خریداران داشته باشند. برای مثال، یک شرکت تولید و فروش کفش، ممکن است که هزینه ها را کاهش داده و از مواد اولیه ی ارزانتری استفاده کند، که باعث شود محصولاتشان از مرغوبیت و کیفیت ضعیفی برخوردار شود.

اگر آن فروشنده یا شرکت، مصرف کننده را نسبت به معایب محصول خود آگاه نکند، خریداران به احتمال قوی از نواقص بالقوه در محصولات اطلاعی پیدا نخواهند کرد. به طور مشابه، فروشنده‌ی یک خودروی استفاده شده، از این موضوع کاملا مطلع است که این خودرو دیر یا زود به یک وسیله ی اسقاطی تبدیل خواهد شد، حال آنکه خریدار باید به حرفهای آن فروشنده اعتماد کند.

یکی از راه حلهای پیشنهاد شده برای بازارهای ناقص، این است که دولت از طریق تحریک تقاضا، به منظور سرپا نگه داشتن قیمت اقدام نماید.

اقتصاد دانان بازار آزاد اعتقاد دارند، که قانونی برای دولت ها در بازار وجود ندارد.

اما بعضی از مکتب های تفکری مانند مکتب کینزی (Keynesians) بر این باورند که هزینه کردن دولت در شرایط بحران اقتصادی، نه تنها مهم بلکه بسیار ضروری می باشد.

اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics)

اقتصاد رفتاری اواخر سال ۱۹۷۰ میلادی ، چه کسانی بنیانگذار نئو هستند؟ توسط روانشناسانی توسعه داده شد، که متوجه شدند مردم غالبا در شرایط های مختلف مالی حتی در موقعیت هایی که قابل پیش بینی است، به جای اینکه رفتار عقلانی و منطقی از خودشان نشان دهند، بر خلاف آن عمل کرده و احساس عامل اصلی در تصمیم گیریهایشان می شود.

آنها متوجه گردیدند که مردم همیشه به دنبال حداکثر سازی مطلوبیت (از اینجا بخوانید) نبوده و مهمتر اینکه در رفتار اقتصادی آنها می‌توان نفوذ کرده و تاثیر گذاشت. عامل کلیدی ای که توسط روانشناسان اجتماعی آموس تیورسکی (Amos Tversky) و دانیل کاهنمن (Daniel Kahneman شخصی که بعدا موفق به دریافت جایزه نوبل در اقتصاد شد) بررسی و کشف شد.

برای مثال، نشان دادند چه کسانی بنیانگذار نئو هستند؟ که به جای اینکه طبق فرضیات نئوکلاسیک که پیش‌بینی اش بر ریسک گریزی افراد در بازار می باشد، اتفاقا مردم برخلاف میلشان عمل کرده و ریسک می کنند. به عبارت دیگر، مردم احساس رنجش بیشتری نسبت به از دست دادن مبلغی یا چیزی می کنند، تا اینکه بخواهند از بدست آوردن آن مبلغ یا چیز لذت ببرند. مثلا اگر کسی ۲ میلیون تومان از دست بدهد، احساس حسرت و ناراحتی‌ای که تجربه خواهد کرد، به مراتب شدت بیشتری از لذت بدست آوردن ۲ میلیون تومان برای او خواهد داشت. آنها تشخیص دادند که احساسات بشر، نقش مهمی را در اقتصاد رفتاری ایفا خواهد کرد.

اقتصاد رفتاری، همواره در طی دهه های گذشته هم توسط روانشناسان و هم اقتصاددانان بعنوان یک حوزه پژوهشی داغ و مهم مطرح بوده است. و به همین سبب باعث بوجود آمدن مجموعه ای از ده ها مفاهیم شناختی، احساسی و اکتشافی شده است، که در کمال تعجب بسیار رایج بوده و قابل پیش‌بینی هستند.

اقتصاد نئو کلاسیک علم پول

جامعه شناسی اقتصادی (Economic Sociology)

در حالیکه اقتصاد رفتاری در جستجوی توجیه و تشریح علت انحرافات از رفتار منطقی، از طریق مطالعه پدیده های که توسط ذهن منحصر به فرد بشر اتفاق می افتد، می باشد، جامعه شناسی اقتصادی نیز، بدنبال تشریح این مهم از طریق تعمیم و بسط سطوح تحلیل و پژوهش، به استانداردها و هنجارهای اجتماعی، انتظارات و توقعات، ارزش ها و باور هایی که در کارهای اقتصادی نقش ایفا می کنند، می باشد.

برای مثال، فرضیه حداکثر سازی مطلوبیت در اقتصاد نئوکلاسیک را در نظر بگیرید، ما اگر بدانیم که اگر چیزی را بدزدیم، علاوه بر اینکه یک ناهنجاری اجتماعی را مرتکب شده ایم، بلکه قطعا گرفتار قانون و سپس مجازات خواهیم شد، درنتیجه اگر این تفکر به اعضای اجتماع نیز تعمیم پیدا کند، و تبدیل به یک باور عمومی شود، خود ما نیز هیچ گاه مورد سرقت قرار نخواهیم گرفت. بنابراین ما توسط آگاهی اجتماعی، تشخیص خواهیم داد که دزدی کاری خلاف عرف و قانون است، و نتیجتا اکثریت مردم حتی اگر بدانند خودشان نیز هیچ گاه مورد سرقت قرار نخواهند گرفت، هرگز دزدی نخواهند کرد.

تئوری کلیدی دیگری که توسط جامعه شناسی اقتصادی پدیدار گشته، مفهوم احاطه شده (embeddedness) است. که حاکی از این است که فعالیتهای اقتصادی در شبکه ای از روابط اجتماعی چه ضعیف یا چه قوی، جاسازی شده و جاری است.

برای مثال، شما ممکن است کسب و کاری را با کسی شروع نموده و ادامه بدهید، یا محصول و خدماتی را از فروشنده ای تهیه نمایید، صرفا به این خاطر که شما آنها را دوست دارید، بجای اینکه برای شروع کسب و کار دنبال توانمندترین و متخصص ترین افراد باشید، یا اینکه محصولات فروشنده های دیگر را نیز به جهت یافتن مزیتهای بهتر و قیمت کمتر بررسی نمایید.

یا ممکن است که مردم ترجیح دهند که کسب کار خود را با افرادی با زمینه های قومی، نژادی، دینی یا فرهنگی همسان با خودشان، شروع نموده و رشد دهند. مفهوم احاطه شده یا embeddedness همچنین به ما می‌گوید که بسته به ترکیب شبکه‌ی اجتماع، هنجارهای اجتماعی و قوانین رفتاری می توانند با توجه به معاملات و مراودات اقتصادی دستخوش تغییر شوند.

برای مثال، ممکن است چانه زدن بر سر قیمت با یک دوست نزدیک زشت شمرده شود، اما با یک فرد بیگانه کاملا پذیرفته شده و عادی باشد. سلایق و ترجیحات، ممکن است تحت تاثیر دوستان و آشنایانمان دست خوش تغییرات شود، و چیزی نیست که کاملا وابسته افکار و اولویتهای درونی خودمان باشد.

اقتصاد نامتعارف (Heterodox Economics)

علاوه بر تئوری های بالا، رشته های تفکرات اقتصادی دیگری نیز هستند که به نامتعارف مشهور هستند، یا اینکه با باورهای اصلی و چهارچوب اقتصاد ها در چالش و تضاد هستند.

اگر چه در این مقاله قصدی بر تشریح با جزئیات این مفهوم را نداریم، اما ذکر بعضی از مکتبهای برجسته در این مورد، خالی از لطف نخواهد بود:

مارکسیسم (Marxism ) : پیروان این تئوری استدلال می کنند که ایده هایی که کارل مارکس (Karl Marx) در مورد کاپیتالیسم (capitalism) یا نظام سرمایه داری بسط و توسعه داده است، بعنوان یک سیستم منطقی کاملا درست است. یعنی نظام سرمایه داری به دلیل تعداد زیادی از تناقضات ساختاری، محکوم به شکست است، و در این رابطه سوسیالیسم (socialism) بعنوان یک راه حل بهتر برای این مشکلات خواهد بود.

اقتصاد نهادی یا سازمانی (Institutional economics) : ادعا می کند که مردم یا سازمان ها منطقی نیستند، اما در معرض این قرار می گیرند که با منطق رفتار کنند، به موجب اینکه مردم به این سادگی ها وقت و قدرت ذهنی آن را نخواهند داشت که تمام اطلاعاتی که نیاز دارند تا تصمیمات اقتصادی صحیحی بگیرند را جستجو و بررسی کنند. بنابراین بهترین و مهمترین اطلاعات را نزد خود جمع آوری می کنند و بیشترین تلاش خود را می کنند تا یک خروجی و نتیجه ی رضایتبخش از تصمیم خود بگیرند.

اقتصاد اتریشی (Austrian economics) : این اقتصاد به یک بازار کاملا آزاد و بدون مداخله دولت اعتقاد دارد. که افراد بر حسب علاقه و منافعشان عمل کنند، اما این افراد، نیازی ندارند که به بحث حداکثرسازی مطلوبیت بیندیشند، و هر کس، سلیقه و عملکرد خودش را خواهد داشت. نکته ی مهم اینکه، پدیده های اقتصاد کلان (Macroeconomic ) توسط این اقدامات فردی قابل توجیه و بررسی نیست.

اقتصاد پُست-کینزی (Post-Keynesian economics) : توسط کارهایی که اقتصاد دانی به نام جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) انجام داده توسعه یافته است. او به اهمیت تقاضای کل و تقاضای موثر اعتقاد دارد. اقتصاد دانان معتقد به این تئوری، همچنین اعتقاد دارند که پول درون زا است. به این معنی که پول، توسط سیستم بانکداری تجاری ساخته می شود به سادگی توسط بانک مرکزی قابل ایجاد نمی باشد.

اقتصاد نئو کلاسیک علم پول

با ورود یا ثبت نام در کورس آموزشی ویژه علم پول همراه ما باشید

علم پول، اعتقادی راسخ دارد که در هر موقعیت، جایگاه و شغلی باید با علم پول آشنا بود.

مراکز نوروفیدبک

در طی تکامل انسان ، اندازه مغز ، به ویژه در قسمت خاصی به نام نئوکورتکس افزایش یافت .

نئو کورتکس (neocortex) ما را قادر می سازد تا صحبت کنیم ، رویا ببینیم و فکر کنیم.

محققان اکنون نقش جدیدی از انتقال دهنده عصبی شادی آور به نام سروتونین را گزارش کرده اند که

در مغز عملکرد ایجاد رضایت ، اعتماد به نفس و خوش بینی را ایفا می کند.

اگر به دنبالی راهی برای افزایش هوش و حافظه و بهبود عملکرد مغزتان هستید، دوره تقویت هوش و تقویت حافظه دکتر مصطفی امیری را از دست ندهید.

تقویت هوش

با توجه به این عملکرد جدید ، به احتمال زیاد سروتونین به گسترش تکاملی نئوکورتکس انسان

تیم تحقیقاتی Wieland Huttner در موسسه زیست شناسی و ژنتیکی سلول های مولکولی

مکس پلانک ، که یکی از مدیران بنیانگذار این موسسه است ، در بسیاری از تحقیقات علت

گسترش تکاملی نئو قشر انسان را بررسی کرده است.

مطالعه جدیدی از آزمایشگاه وی بر روی نقش انتقال دهنده عصبی سروتونین در این فرآیند متمرکز است.

سروتونین غالباً انتقال دهنده عصبی شادی آور نامیده می شود زیرا پیام هایی را بین سلولهای عصبی

منتقل می کند که به به زیستی و شادی کمک می کنند.

با این حال ، نقش بالقوه این انتقال دهنده های عصبی در طول رشد مغز هنوز به طور دقیق

اندازه مغز, شادی و تکامل اندازه مغز/ نوروتراپیست با تجربه درتهران

در جنین در حال رشد ، جفت ، سروتونین تولید می کند که سپس از طریق گردش خون به مغز می رسد.

این برای انسان و همچنین موش صادق است.

با این حال ، عملکرد این سروتونین مشتق شده از جفت در مغز در حال توسعه ناشناخته بوده است.

محقق فوق دکترا لی لی زینگ در گروه هوتنر در طول کار دکترای خود در کانادا انتقال دهنده های عصبی

را مطالعه کرده بود.

هنگامی که وی پس از آن پروژه تحقیقاتی خود را در درسدن آغاز کرد ، کنجکاو شد تا نقش آنها را

در رشد مغز بررسی کند.

لی زینگ می گوید : “من از مجموعه داده های تولید شده توسط این گروه در گذشته بهره برداری كردم

و دریافتم كه گیرنده سروتونین HTR2A در جنین انسان یافت می شود نه جنین موش .

سروتونین برای حداقل فعال شدن نیاز به فعال کردن این گیرنده دارد.

از خودم پرسیدم که آیا این گیرنده می تواند یکی از کلیدهای این سوال باشد که چرا انسان

مغز بزرگ تری دارد؟”

برای کشف این موضوع ، محققان تولید گیرنده HTR2A را در نئوکورتکس موش جنینی القا کردند.

“در واقع ، ما دریافتیم که سروتونین با فعال کردن این گیرنده ، باعث ایجاد زنجیره ای از واکنش ها می شود

که منجر به تولید مولدهای پایه بیشتری در مغز در حال رشد می شود.

اهمیت رشد و تکامل مغز

“در نتیجه ، مطالعه ما ،نقش جدید سروتونین را به عنوان یک عامل رشد در مغزهای بسیار پیشرفته ، به ویژه انسان ، کشف می کند.

داده های ما سروتونین را در گسترش نئوکورتکس در طول رشد و تکامل انسان دخیل می دانند. ”

وی ادامه می دهد:

“سیگنالینگ غیرطبیعی سروتونین و بیان مختل یا جهش گیرنده HTR2A در اختلالات مختلف رشد عصبی

و روانپزشکی مانند سندرم داون ، اختلال بیش فعالی و نقص توجه ( درمان این اختلال با نوروفیدبک )

و اوتیسم مشاهده شده است.

یافته های ما ممکن است توضیح دهد که چگونه سو عملکرد سروتونین و گیرنده آن در طی رشد مغز جنین

می تواند منجر به اختلالات مادرزادی شود و ممکن است روش های جدیدی را برای مسیرهای درمانی پیشنهاد دهد. ”

بیشتر بدانیم => در مورد سروتونین

سروتونین (به انگلیسی: Serotonin)یکی از انتقال‌دهنده‌های عصبی از نوع مونوآمینه اسید بیوژنیک است.

سروتونین به‌طور اهم در دستگاه گوارش، پلاکتها و سیستم عصبی مرکزی انسان یافت شده‌است.

این ماده نزد افکار عمومی به‌عنوان هورمون شادی آور شناخته شده است .

تقریباً ۹۰٪ از سروتونین موجود در بدن انسان در سلول‌های انتروکرومافین که به‌صورت پراکنده در غشای

دستگاه گوارش موجوداند متمرکز است و در آن‌جا موجب تنظیم تحرکات روده می‌گردد.

مقادیر کمتری از سروتونین با شبکهٔ عصبی سروتونرژیک سیستم اعصاب مرکزی سنتز شده و

کارکردهای گوناگونی می‌یابد، این کارکردها شامل موارد زیر می باشد :

تنظیم در حالات روحی

سروتونین همچنین دارای عملکردهای شناختی، مانند تأثیرات بر حافظه و یادگیری نیز می‌باشد.

مدولاسیون سروتونین در سیناپسها به‌عنوان عملکرد اصلی برای چندین کلاس مختلف از داروهای

5 ویژگی شخصیتی بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌ها

هنگامی که می‌خواهیم شخصیت افراد را توصیف کنیم، از اصطلاحات مختلفی استفاده می‌کنیم. دانشمندان علوم روان‌شناسی دریافته‌اند که بین کلماتی که افراد برای توصیف شخصیت دیگران به کار می‌برند ارتباط معنایی وجود دارد. در نتیجه این ویژگی‌های خلقی با معنای مشترک را در پنج گروه تقسیم‌بندی کردند.

این پنج بعد در شخصیت‌شناسی مدرن به "پنجِ بزرگ" یا Big 5 معروف است. نظریه‌ی پنج عاملی که برای توصیف این ویژگی‌ها مطرح شد با استقبال جهانی مواجه گردید. از جمله کارهایی که لازمه‌ی آن برخورداری از این پنج عامل و ایجاد تعادل بین آن‌هاست کارهای چالش برانگیز نظیر رهبری استارت‌آپ‌هاست.

از آن‌جایی که بدون شک موفقیت به عنوان بنیان‌گذار یک استارتاپ تلاشی بسیار پر چالش است، مهم است که با شخصیت خود آشنا باشید و بدانید که چگونه نقاط قوت خود را هدایت کنید و با نقاط ضعف خود مقابله کنید. با ما همراه باشید تا به بررسی این عوامل بپردازیم.

نظریه‌ی پنج عاملی چیست؟

گفتیم که دانشمندان علوم روان‌شناسی در شاخه‌ی شناخت شخصیت باور دارند که شخصیت انسان دارای پنج بعد اصلی است. هر بعد یک طیف یا زنجیره‌ای از ویژگی‌های خلقی مشترک را نشان می‌دهد. آن‌ها با مطالعه بر روی شخصیت انسان به این نتیجه رسیده‌اند که افرادی که بین این پنج دسته تعادل برقرار کنند می‌توانند مدیران خلاق و موفقی باشند.

در نتیجه آزمونی نیز تحت عنوان تست NEO طراحی کرده‌اند. این آزمون برای استخدام نیروهای باپشتکار و توانا به کار گرفته می‌شود. اما این که پنج ویژگی اصلی و مشترک شخصیت افراد موفق در زمینه‌ی رهبری یک تیم چیست؛ موضوعی است که در ادامه برای شما شرح می‌دهیم:

1. وظیفه‌شناسی

برخورداری از چه کسانی بنیانگذار نئو هستند؟ درجه‌ی بالایی از وظیفه‌شناسی برای موفقیت طولانی مدت به عنوان یک بنیان‌گذار استارت‌آپ مهم است. وظیفه‌شناسی به معنای قابل اعتماد بودن، داشتن توانایی در سازمان‌دهی، سخت‌کوشی و نظم است. اگر ایده‌ی خوبی برای راه‌اندازی یک استارت‌آپ دارید اما به اندازه‌ی کافی وظیفه شناس نیستید، بهتر است ایده‌ی خود را به طور اشتراکی اجرا کنید. در این شرایط هرگاه در میانه‌ی مسیر دچار کاهش انگیزه‌ی درونی شدید؛ شرکا شما را به سمت جلو سوق خواهند داد. در سر دیگر طیف وظیفه شناسی، عدم مسئولیت‌پذیری قرار دارد.

2. توافق‌پذیری

شخص دارای خصلت توافق‌پذیری دلسوز و مودب است. در حالی که افراد ناسازگار با سایرین درگیر هستند. حقیقت این است که برای موفقیت در رهبری یک استارت‌آپ به هر دو سر این طیف نیازمند هستید. چراکه به عنوان رهبر تیم باید بتوانید با اعضا در مورد حقوق، عملکرد و بسیاری از مسائل دیگر به گفت‌و‌گو بنشینید و به توافق برسید.

از سوی دیگر زمانی که به عنوان یک فرد مبتکر ایده‌ای را مطرح می‌کنید که از نظر دیگران غیرعملی است؛ باید بتوانید سرسختانه ایستادگی کنید. حتی گاهی اوقات به نظرات عمومی بی‌توجهی کنید یعنی در حالی که همه را گوش می‌کنید، نپذیرید.

3. تمایل به تجربه‌های جدید (باز بودن)

کنجکاوی فکری، خلاقیت و نوآوری از نشانه‌های ذهن باز است. راحت بودن با پدیده‌های تازه و استقبال از آن‌ها برای بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌ها اهمیت بسیاری دارد. اگر به طور ذاتی بیش از حد محتاط هستید و تنها شرایطی که با آن کنار می‌آیید وضعیت رو به روال و با ثبات است؛ قدرت تحمل ریسک کارهای استارت‌آپی را نخواهید داشت. نقطه‌ی مقابل این ویژگی تمایل پایین به تجربه‌های جدید است.

4. روان رنجوری

شاید با شنیدن ویژگی روان رنجوری تعجب کنید! چراکه روان رنجوری ویژگی مثبتی نیست و افراد روان رنجور بیشتر از سایرین مستعد اضطراب و عصبی شدن هستند. باید به شما بگوییم که این یک ویژگی منفی شخصیت NEO است که در نظریه‌ی پنج عاملی افراد را از خطرات نجات می‌دهد.

بگذارید این طور برای‌تان بگوییم که در یک شرایط خطرناک افراد با سطح روان رنجوری متوسط سریع‌تر از سایرین واکنش نشان می‌دهند و زودتر عوامل خطر را برطرف می‌کنند. عوامل خطری که شاید دیگران آن‌ها را نادیده می‌گیرند. در نتیجه اگر طیف متوسط، نه وسیعی از روان رنجوری را دارا باشید نه تنها بنیان‌گذار ناسازگاری نخواهید بود بلکه به عنوان یک رهبر واکنش‌های سریع‌تری برای نجات تیم نشان خواهید داد. طیف مقابل روان رنجوری بالا، روان رنجوری پایین است.

5. برون گرایی

برون گرایی یعنی تمایل به برقراری ارتباط و همراهی با دیگران. برون‌گرا بودن در زمینه‌ی ارتباط مداوم با مشتریان، شرکا و سایر ذی‌نفعان کمک زیادی به مدیران می‌کند. به عنوان یک رهبر برون‌گرا از گفت‌و‌گو درباره‌ی ایده‌ها و محصولات خود با صدها نفر احساس راحتی خواهید کرد. البته این به این معنا نیست که افراد درون‌گرا نمی‌توانند استارت‌آپ‌ها را مدیریت کنند. بیل گیتس یکی از بهترین نوآوران عصر حاضر هم فردی درون‌گراست. اما به طور کلی برای این‌که رهبر موفقی باشید باید بتوانید روزانه از منطقه‌ی امن خود خارج شوید و توانایی رویارویی با مسائل مختلف را داشته باشید.

یادداشت نهایی

در این نوشته ما به طور کلی به معرفی پنج ویژگی مطرح شده در نظریه‌ی پنج عاملی پرداختیم. این تمام آن‌چه که در رابطه با نظریه‌ی پنج عاملی مطرح شده، نیست. باید بدانید که هم اکنون در سطح جهانی تست نئو در قالب 240 سوال برای آزمودن پنج بعد اصلی شخصیت و 55 زیر مجموعه‌ی آن به منظور سنجش شایستگی افراد به کار می‌رود.

هر یک از ابعاد دو طیف دارد. شخصیت ایده‌آل در این نظریه می‌تواند بین دو سر این طیف و بین هر پنج عامل تعادل برقرار کند. اگر به خواندن چنین نوشته‌هایی علاقه‌مند هستید می‌توانید در دیجی‌فای با ما همراه باشید.

نگاهي به زندگي بنيتو موسوليني، ديكتاتور فاشيست ايتاليا فاشيسم، پــديــده‌ايي كه ليبــراليسم در بطن خــود پــرورانـد

نگاهي به زندگي بنيتو موسوليني، ديكتاتور فاشيست ايتاليا فاشيسم، پــديــده‌ايي كه ليبــراليسم در بطن خــود پــرورانـد

ليبراليسم پديده‌ي ناشناخته‌اي براي انسان قرن‌بيست‌ويكم نيست و فراگيري آن با نظم نوين جهاني آمريكا و سلطه آمريكايي (Pax America) پس از پايان جنگ سرد همراه شده است. ليبراليسم غربي تا امروز فراز و نشيب‌هاي فراواني داشته است و به انحاء مختلف و حتي گاهي با نقض اصول آن توسط دولتمردان غربي، به حيات خود ادامه داده است. به گزارش واحد مطالعات بين‌الملل خبرگزاري دانشجويان ايران، ليبراليسم به مفهوم رايج و غربي از آغاز پيدايش تا مرحله‌ي حاضر پديده‌هاي مختلفي را در دل خود پروردانده است كه هر يك از آنها توانسته‌اند چالش‌هاي جدي براي بشريت و حتي خود اين انديشه و نظام‌هاي حامي آن بوجود بياورند. فاشيسم ، نازيسم و كمونيسم از شناخته‌شده‌ترين مواليد ناهنجار ليبرال- دموكراسي غرب بوده‌اند كه هر كدام خطرهاي بسيار براي جهان و خود اين تفكر ايجاد كرده و طرفداران اين انديشه را دچار تناقض كرده‌است. البته روند طبيعي يك جنبه‌ي قضيه است و جنبه‌ي ديگر قضيه به منافع صاحبان قدرت و ثروت در غرب باز مي‌گردد. غرب هميشه براي تداوم منافع خود خصوصا پس از جنگ دوم جهاني، خود را نيازمند به وجود يك دشمن فرضي احساس كرده است. تا زماني كه اتحاد شوروي كمونيستي بر مسند قـدرت بـود، عملا آمريكا و غرب دشمن مشترك خود را داشتند و با بزرگنمايي خطرات اين دشمن، منافع ليبرال - دموكراسي خود را ارتقاء مي‌بخشيدند. پس از جنگ سرد چون در زمينه‌ي وجود دشمن مشترك خلائي به وجود آمد، نياز به دشمن تراشي شديدا احساس شد. لذا بر همين اساس است كه كساني چون ساموئل هانتينگتون، دشمنان غرب و خصوصا آمريكا را بر مي‌شمارند و حتي آنها را نه به كشور خاصي، بلكه به حوزه‌هاي تمدني تقسيم مي‌كنند. هانتينگتون مهمترين دشمنان غرب پس از جنگ سرد را تمدن اسلامي و تمدن كنفوسيوسي معرفي مي‌كند و خواهان صف‌بندي جدي غرب براي مقابله با اين دو تمدن مي‌شود. از مهمترين پديده‌هايي كه در قرن بيستم در تقابل با ليبرال - دموكراسي غرب ظهور كرد، فاشيسم بود. فاشيسم يك ايدئولوژي راست‌گراي افراطي است كه خواهان بنيانگذاري جامعه‌يي توتاليتر و مبتني بر حكومت نخبگان (elit) مي‌باشد. اين نخبگان بايد به وسيله‌ي يك ديكتاتور هدايت و سرپرستي شـوند. بنيتو موسوليني (1945 - 1883م) كه امروز 29 جولاي (7 مرداد) سالروز تولدش است، بنيانگذار حكومت فاشيستي در ايتاليا و ديكتاتور اين كشور از سال 1922 تا 1943 ميلادي بود. وي تمام قدرت رهبري را در دستان خود متمركز كرده بود و ملقب به "ايل دوس" يا پيشوا شده بود. موسوليني درصدد بود تا امپراتوري ايتاليا را ايجاد كند. به همين دليل در جنگ جهاني دوم جزو كشورهاي محور شد و با هيتلر هم پيمان گرديد. شكست ايتاليا در جنگ جهاني دوم به روياي امپراتوري موسوليني پايان بخشيد و منجر به سقوط وي شد. موسوليني در 29 جولاي 1883 در “روماينا” ايتاليا به دنيا آمد. پدرش الكساندر، آهنگر و مادرش، رزا، معلم مدرسه بود.وي نيز در سال 1901 معلم مدرسه ابتدايي شد و در سال 1902 به سوييس مهاجرت كرد، اما در آنجا نتوانست شغلي پيدا كند و به دليل ولگردي دستگير شد. وي پس از مدتي از سوييس اخراج شد و به ايتاليا بازگشت تا خدمت سربازي‌اش را انجام دهد. وي در سال 1908 جزو‌ كارمندان يك روزنامه در اتريش شد، اما پس از مدتي از اين كشور نيز اخراج شد. موسوليني پس از مدتي در شهر فورلي ايتاليا يك روزنامه سوسياليستي به نام “مبارزه طبقاتي” منتشر كرد. اشتياق و علاقه‌ي شديد و اوليه وي به كارل ماركس با گرايشش به فلسفه‌ي فريدريش نيچه، دكترين انقلابي آوگوست‌بلانكي و سنديكاليسم جورج سورل زايل شد. در سال 1910 موسوليني دبير حزب سوسياليست محلي در شهر فورلي شد. وقتي جنگ جهاني اول در سال 1914 شروع شد، وي همانند ديگر سوسياليست‌ها معتقد بود كه ايتاليا نبايد وارد جنگ شود. براي وي در آن زمان، فقط جنگ طبقاتي قابل قبول بود، اما پس از چند ماه نظرش نسبت به جنگ تغيير كرد و حزب سوسياليست و كرسي سردبيري روزنامه‌اش را ترك كرد. در نوامبر 1914 يك روزنامه با محتواي طرفدار جنگ به نام ”ايل پوپولو دو ايتاليا“ منتشر كرد و گروه طرفدار جنگ فاشيست را پايه‌گذاري كـرد. در مارس 1919 موسوليني ايدئولوژي فاشيسم را به يك جنبش سياسي سازمان يافته تبديل كرد. وي پس از شكست‌اش در انتخابات 1919، نهايتا در سال 1921 به عنوان يك عضو جناح راست وارد پارلمان ايتاليا شد. سازمان فاشيستي وي دسته‌هاي مسلحي تشكيل داد تا همكاران سوسياليست سابق‌اش را تـرور كنند. حكومت هم ندرتا در اعمال اين سازمان دخالت مي‌كـرد. وقتي كه حكومت‌هاي ليبرال جيوواني گيواليتي، ايوانو بونومي و لوئيجي فاكتا، دچار هرج و مرج و بي‌سازماني شدند، موسوليني از سوي پادشاه ايتاليا در اكتبر 1922 براي تشكيل دولت دعوت شد. در ابتدا وي توسط ليبرال‌هاي پارلمان مورد حمايت قرار گرفت كه از اين حمايت براي تغيير قوانين انتخاباتي استفاده كرد. موسوليني نهايتا با استفاده از قوانين وضع شده در سال‌هاي 26-1925 توانست قدرت ديكتاتوري خود را بنيان گذارد و بر همين اساس بود كه به زودي ايتاليا داراي يك دولت پليسي شد. وي بودجه‌ي زيادي صرف تبليغات به نفع حزب فاشيست و قدرت ديكتاتوري خود كرد. مطبوعات، راديو، آموزش و پرورش و فيلم‌ها همگي فاشيسم را به عنوان “دكترين قرن بيستم كه جايگزين ليبراليسم و دموكراسي خواهد شد”، معرفي مي‌كردنـد. تحت ديكتاتـوري وي سيستم پارلمانـي عملا منسوخ شده بود و قوانين مجددا تدوين شـدنـد. مشي اقتصادي وي انتقال صنايع از مالكيت دولتي به مالكيت خصوصي را خواستار بود، اما در دهه‌ي 1930 كنترل مجدد دولت بر صنايع آغاز شد. وي هزينه‌هاي زيادي صرف ايجاد اشتغال عمومي در ايتاليا كرد. در سياست خارجي نيز موسوليني به زودي از يك موضع صلح‌طلبانه‌ي ضد امپرياليستي به ناسيوناليسم تجاوزگرايانه تغيير موضع داد. در سال 1935، در كنفرانس استرزا، موسوليني در ايجاد يك جبهه‌ي ضد هيتلري در راستاي دفاع از استقلال اتريش نقش موثري داشت، اما زماني كه جامعه‌ي ملل حمله‌ي ايتاليا در سال 36 - 1935 به اتيوپي را محكوم كرد، وي مجبور شد به جبهه‌ي آلمان هيتلري بپيوندد. موسوليني نهايتا بزرگترين اشتباه خود را با تصميم براي ورود به جنگ جهاني دوم در 10 ژوئن 1940 با حمايت از آلمان نازي مرتكب شد. وي تا آن زمان سعي مي‌كرد، ايتاليا را بي طرف حفظ كند، اما در اين تاريخ احساس كرد كه با ورود به جنگ به پيروزي نايل خواهد شد. همزمان با شكست ايتاليا در تمامي جبهه‌هاي جنگ و تصرف سيسيل توسط انگلستان و آمريكا در 1943، بسياري از همكاران حزبي وي در جلسه شوراي عالي فاشيست در 25 جولاي 1943 عليه او موضع گرفتند و به همين دليل پادشاه ايتاليا چاره‌اي جز اين نداشت كه موسوليني را بر كنار و دستور دستگيري وي را صادر كند. وي چند ماه بعد به وسيله‌ي آلماني‌ها از زندان آزاد شد و به شمال ايتاليا گريخت، اما نهايتا به دست نيروهاي پارتيزاني ايتاليا در آوريل 1945 دستگير و اعدام شد. مكتب فاشيستي‌اي كه وي بنيانگذار آن بود، معتقد به نخبه‌گرايي، ضديت با كمونيسم و نظامي‌گري بود. موسوليني طرفدار سرسخت جامعه‌شناسان نخبه‌گرايي چون “ويلفردو پاره‌تو” و “موسكا” بود. فاشيسم غالبا بر رد فردگرايي و مفاهيم دموكراتيك حكومت محدود مبتني است. مالكيت خصوصي زمين و سرمايه در ايدئولوژي فاشيستي محترم است و مخالفان از طريق ترورهاي نيروي پليس مخفي از بين مي‌روند. البته گرچه فاشيسم داراي تئوري نظري منسجم و متشكلي همانند ماركسيسم نبود، اما از قدرت زيادي در عرصه‌ي عمل براي برهم زدن نظام موجود برخوردار بود. امروز نيز در درون مكتب ليبرال دموكراسي غرب، نئوفاشيسم و نئونازيسم تهديدي عليه جهان و نظم موجود در جهان سرمايه‌داري مي‌باشند و در خارج از دنياي ليبرال دموكراسي، نيز تمدن‌هاي ديگري در حال قدرت گرفتن هستند كه همه روزه فلسفه‌ كلي اين مكتب را با چالشهاي حياتـي مـواجـه مي‌كنند. امروز تهديداتي كه از جانب مدعيان ليبرال - دمكراسي غرب متوجه جهان گرديده است؛ تا آن اندازه فراگير شده كه ديگر به راستي نمي‌توان اين تهديدات را صرفا از سوي نئو فاشيسم و نئو نازيسم تلقي كرد، كم نيستند كساني كه اساسا خود ليبرال - دمكراسي را منشا تهديدات و مكتبي امپرياليستي تلقي كرده و ديگر تفاوتي بين ليبرال - دمكراسي غرب و وليده‌هاي به نام نئوفاشيسم و نئـونازيسم قائل نيستند. انتهاي پيام

ایرباد بی‌سیم ریلمی بادز ایر 3 نئو با درایورهای ۱۰ میلی‌متری معرفی شد

ریلمی در کنار گوشی GT 2 Master Explorer Edition از یک ایرباد جدید به نام ریلمی بادز ایر 3 نئو به‌عنوان جایگزین بادز ایر 2 نئو رونمایی کرد.‌ این ابرباد دارای طراحی جدید و شارژدهی بهتر است. در ادامه با ما همراه اشید تا با مشخصات آن آشنا شویم.

مشخصات ریلمی بادز ایر 3 نئو

این ایرباد همانند ریلمی بادز ایر ۳ و ریلمی بادز ایر نئو اصلی دارای طراحی استم است؛ در حالیکه مدل قبلی آن از این طراحی استفاده نمی‌کرد.

نکته جالب اینکه این ایرباد از قابلیت نویز کنسلینگ فعال که در مدل قبلی‌اش ارائه شده بود پشتیبانی نمی‌کند‌. در عوض، این ایرباد از صدای دالبی اتموس سه بعدی و شارژدهی بهتر باتری بهره می‌برد. باتری کیس این دستگاه می‌تواند با یکبار شارژ ۳۰ ساعت دوام بیاورد.‌

ریلمی بادز ایر 3 نئو

داریورهای ریلمی بادز ایر ۳ نئو دارای ابعاد ۱۰ میلیمتری هستند و از استاندارد IPX5 برای مقاومت در برابر نفوذ آب پشتیبانی می‌کنند. این ایرباد همچنین از فناوری نویز کنسلینگ محیطی (ENC) پشتیانی می‌کند و دارای تاخیر صوتی بسیار کم ۸۸میلی‌ثانیه برای گیمینگ است. امکان کنترل این ایرباد با ژست‌های لمسی نیز وجود دارد.

وزن هر کدام از گوشی‌های این ایرباد ۴ گرم است و از اتصال بلوتوث ۵.۲ پشتیبانی می‌کنند. این ایرباد با اپلیکیشن Realme Link کار خواهد کرد و امکان جفت کردن آن با تبلت‌ها و‌ گوشی‌هایی که Realme UI را اجرا می‌کنند وجود دارد. شما با یکبار شارژ کردن این ایرباد به ۷ ساعت پخش موزیک دسترس خواهید داشت و کیس آن از طریق درگاه USB-C شارژ می‌شود.

ریلمی بادز ایر 3 نئو

قیمت و زمان عرضه Realme Buds Air 3 Neo

این ایرباد قرار است در دو رنگ سفید و آبی تیره و به قیمت ۱۴۹ یوان (۲۲ دلار) در چین فروخته شود. پیش‌سفارش Buds Air 3 Neo از امروز آغاز شده است و فروش آن از ۲۹ تیرماه اغاز خواهد شد. افرادی که زودتر این ایرباد را سفارش دهند می‌توانند آن را با تخفیف بخرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.