در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
بررسی تحلیل دوگانه تکنیکال_بنیادی و تفاوت آن در بازار بورس ایران، فارکس و رمزارزها
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازارهای مالی متفاوت رفتار خواهند کرد.
بازار؛ گروه بورس: همانطور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر گذاشته و باعث می شود قیمت بالا یا پایین برود یا ثابت بماند، یک تحلیلگر بنیادی یا فاندامنتال تاثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهم را محاسبه کند.تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال)
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر بنیادی به وسیله آن نشان می دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعا با آن قیمت ارزش دارد یا خیرو اگر ارزش ذاتی چیزی زیر قیمت باشد آن سهم در بازار سهام یا آن جفت ارز در بازار فارکس، ارزان بوده و برای خرید مناسب است.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی درست قیمت و شناسایی روند بازار. یک تحلیلگر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند و حال آنکه یک تحلیلکر تکنیکال تاثیرهای آن را به چالش می کند.
در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است
تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت این تغییرات مهم نیست، در مقابل تحلیلگر بنیادی می خواهد دلیل هر چیز را بداند، پس با یک نگاه کلان، تحلیلگر تکنیکال به دنبال فلسفه تغییرات بوده و خود را به اصول فلسفه تغییرات پایبند دانسته و همیشه در مواقع حساس می تواند علت ها را پیش بینی کند.
معامله گران در جهان خود را در یکی از دو دسته تکنیکال و فاندامنتال طبقه بندی می کنند در حقیقت این دو معامله گر نقاط مشترک زیادی نیز دارند که کسی به آن توجه نمی کند. بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال سعی می کنند تا تکنیکال را یاد گرفته تا در بهترین زمان وارد یک سهم شده و در بهترین زمان نیز از آن خارج شوند، این واقعیت در تحلیگران تکنیکال نیز واقعیت دارد، این نوع تحلیلگران می دانند که بر خلاف گفته بسیاری از فعالان بازار که همه چیز در قیمت است، اما پیش بینی در قیمت در بسیاری از موارد رخ نمی دهد و تغییرات بازار کاملا وابسته به تحلیل بنیادی و عوامل فاندامنتال اقتصاد است. به عنوان نمونه تحلیلگران فاندامنتال فارکس همیشه منتظر خبر جلسه فدرال رزرو بوده و بر اساس آن می توانند کلیت بازار را به درستی پیش بینی نکنند و اسیر هیجان های لحظه ای بازار نشوند.
بگذارید یک نمونه برای شما تعریف کنم، درست چندین ماه پیش زمانی که خبر موفقیت واکسن فایزر در آمریکا منتشر شد، افرادی که توانسته بودند این خبر را درست تحلیل کنند به یک سود شگفت انگیز رسیده و برخی از معامله گران فارکس سود چند برابری از یک پوزیشن بای گرفته و توانستند سود بسیار خوبی را کسب کنند.
این واقعیت در بورس ایران نیز صادق است، زمانی که بازار ایران در رکود خود بود برخی از معامله گران حرفه ای که توانسته بودند افزایش قیمت دلار در ایران را پیش بینی کنند بر روی سهام دلاری تمرکز کرده و سودهای چندصد درصدی کسب کردند.
اما اختلافات ظاهری بین برخی معامله گران تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد، این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل بنیادی جدید می شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می شود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورسنج های او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای تغییرات پیدا می کند. در حالی که دلایل فاندامنتال قبلا تاثیر خود را بر روی قیمت گذاشته و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه ای جدید هستند.
خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلا هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملا در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات در نمودارها را درک کرده و می خواند، یک تحلیلگر تکنیکال شاید تنها کسی تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد جمعی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می برد، او می تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) داند که معامله گران بازار به زودی با اطلاعات جدید که همان دلایل فاندامنتال جدید است مواجه شده و شاید تحلیگر تکنیکال تنها فردی باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
برای موفقیت در بازارهای مالی باید دانست که بر هر دو دانش تکنیکال و فاندامنتال باید مسلط بود اما اگر یک معامله گر مجبور باشد یکی از این دو تحلیل را انتخاب کند باید طبق بازار مالی آن را انتخاب کند، به عنوان مثال در بازار بورس ایران به علت عمق کم بازار و دخالت دولت در قیمت گذاری و بودن دامنه نوسان و حجم مبنا و شناوری پایین سهام الگوهای تکنیکال در نیمه راه نابود می شوند و یک فعال بازار بورس ایران باید بیشتر به عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و زوم کردن بر رفتار دولت و حاکمیت به ویژه بانک مرکزی و تعیین نرخ بهره و سیاست های مالی توجه کند.
اما در بازارهای جهانی اگر معامله گری بخواهد یک تحلیل را انتخاب کند قطعا تکنیکال بر فاندامنتال ارجح است چون همیشه تاثیر فاندامنتال بر روی قیمت لحاظ شده و به علت حجم بالای معامله(معاملات تریلیون دلاری) پیش بینی رفتار قیمتی بسیار کارسازتر است. بررسی نمودار میانبری است که فاندامنتال هم در آن لحاظ شده و معامله گر با واگرایی ها و همگرایی های نموداری می تواند به درستی وضعیت لحظه ای را تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) پیش بینی کرده و ترید بسیار خوبی را انجام دهد.
در بازار رمزارزها نیز معامله گر با تحلیل تکنیکال می تواند کار خود را راه بیندازد اما باید توجه داشت ، بازار رمزارزها نیز مانند بورس ایران تابع دستکاری قیمتی فعالان بزرگ بوده که به آنان نهنگ های رمزارزها می گویند و این دخالت در تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) بسیاری از موارد نمودارها را نیمه کاره می گذارد، اما اگر این بازار در آینده به سمت بزرگتر شدن برود می توان گفت صرفا تحلیل تکنیکال در آن جوابگو خواهد بود.
در بازارهای جهانی این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکالی خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس دانش فاندامنتالی و عدم بررسی قیمت و نمودار تکنیکالی، خرید و فروش موفقی انجام دهد، به همین علت است که فعالان بازارهای مالی در جهان ابتدا تکنیکال را آموزش دیده و با آن معامله می کنند و برای اینکه بتوانند معاملات موفقتری داشته باشند در سال هایی که با تجربه شده اند عوامل بنیادی را نیز بررسی کرده و همه عوامل را در یک معامله لحاظ می کنند.
برگفته از بخش هایی از کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته استاد جان مورفی
چگونه تحلیل های تکنیکی وفاندامنتالی(پایه ای) را با هم هماهنگ کنیم؟
تحلیل یکی از مهمترین بخش های بازار سرمایه است که به وسیله آن می توان سهام یک شرکت یا ارزدیجیتال را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. در بازار سرمایه از دو روش تحلیلی برای ارزیابی سهام شرکت ها استفاده می شود که این دو روش شامل تحلیل فاندامنتال(بنیادی) و تکنیکال است. علی رغم این حقیقت که تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال اغلب با یکدیگر مغایرت دارند، ولی راه هایی وجود دارد که بتوان با هدف بهره وری مالی با یکدیگر سازگار شوند. پیش از این در اینجا تفاوت های تحلیل تکنیکال و بنیادی را باهم در مهران بیت بررسی کردیم.
تحلیل بازار را از هر جهتی می توان آغاز کرد.همان طور که من معتقدم که فاکتور های تکنیکال،فاندامنتال شناخته شده ی بازار را هدایت می کند همچنین هم معتقدم که هر حرکت بزرگی در بازار به دلیل فاکتور های فاندامنتال زیربنایی ایجاد می شود.بنابراین این قضیه نیاز به آگاهی از شرایط فاندامنتال بازار را برای هر تحلیلگر تکنیکال روشن می کند. حداقل کار ممکن این است که تحلیل گر تکنیکال از تحلیلگران فاندامنتال بپرسید که آیا قرار است که رخداد خاصی در عوامل فاندامنتال رخ بدهد تا بتواند درباره حرکاتی قابل توجه بازار که در روی نمودار دیده می شود قضاوت کند.
به علاوه نحوه ی عکس العمل بازار به اخبار فاندامنتال می تواند یک نشانه ی تکنیکال بسیار عالی باشد. تحلیلگر فاندامنتال نیز می تواند از فاکتور های تکنیکال برای تایید تحلیل اولیه خود استفاده کند ویا از آن به عنوان اخطار اولیه اتفاقات مهم بازار استفاده کند. تحلیل گر فاندامنتال می تواند نمودار قیمت را بررسی کند و یا از سیستم های کامپیوتری تعقیب کننده روند به عنوان فیلتر برای جلوگیری از برداشت اشتباه از روند موجود استفاده کند.
برخی از حرکات غیر عادی در نمودار قیمت می تواند اخطاری درباره فاندامنتال باشد وتحلیل گر را وادار کند که وضعیت فاندامنتالی را کمی دقیق تر بررسی کند. در طی سال های فعالیتم در بخش تکنیکال شرکت های بزرگ معامله گر،اغلب برای مشورت درباره ی برخی حرکات بزرگ بازار که قریب الوقوع به نظر می رسید،به بخش تحلیل فاندامنتال شرکت مراجعه می کردم. در بسیاری از مواقع با پاسخ هایی نظیر “این هرگز اتفاق نمی افتد” یا “امکان ندارد” مواجه می شدم. در بسیاری اوقات همان شخص دو بعد مجدانه تلاش می کرد که دلایل فاندامنتال همان حرکت ناگهانی و دور از انتظار را بیابد.
تحلیل بنیادی سهام شرکتها (مقدماتی تا پیشرفته)
تاریخ دوره: از ۱۶ تیر ۱۴۰۱ مدت دوره: مقدماتی ۲۵ و پیشرفته ۲۵ ساعت / پنجشنبهها (۱۲:۰۰ تا ۱۷:۰۰)
انصراف و عودت وجه تا یک هفته پیش از آغاز دوره، با کسر ۳۰% از مبلغ ثبتنام و پس از آن، با معرفی فرد جایگزین امکانپذیر است.
توضیحات
مقدمه
تحلیل بنیادی سهام شرکتها روشی کاربردی به منظور ارزیابی سهام شرکتها است که به معامله گران کمک میکند تا بتوانند به تحلیل وضعیت شرکتها پرداخته و در نهایت بهترین گزینه برای سرمایه گذاری را انتخاب نمایند. هدف اصلی تحلیل بنیادی سهام شرکتها محاسبه و به دست آوردن ارزشی است که معامله گران و سرمایه گذاران باید آن را با قیمت روز سهام مقایسه نموده و در صورتی که قیمت روز و بازاری سهم مورد نظر، اختلاف با ارزشی از نظر تحلیلگر داشته نسبت به خرید آن سهم اقدام نماید.
با مشارکت:
در این روش از تحلیل اوراق بهادار مخاطبان علاوه بر آشنایی کامل با مراجع و منابع دسترسی به دادهها و گزارشهای شرکتها با نحوه کارکرد آنها آشنا میشوند که از جمله این مراجع میتوان به سایت کدال اشاره نمود. همچنین مخاطبان در این دوره با صورتهای مالی شرکتها و نحوه استخراج نسبتهای مالی و تحلیل این نسبتها آشنا میشوند و با استفاده از مباحثی که حول محور ارزشگذاری شرکتها بیان خواهد شد به ارزشگذاری سهام شرکتها خواهند پرداخت.
در ادامه دوره نیز با مباحثی همچون مفهوم ریسک، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و مدلهای ارزشگذاری آشنا خواهند شد تا در نهایت با شرکت در یک دوره جامع، تحلیل بنیادی سهام شرکتها را از سطح مقدماتی تا سطح پیشرفته فرا گیرند.
طبیعی است که عوامل زیادی بر روی تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) ارزش اوراق بهادار تاثیر میگذارد و یک تحلیلگر بنیادی تلاش مینماید تا هر عاملی را که میتواند بر ارزش اوراق بهادار تأثیر بگذارد مطالعه و بررسی نماید. در این دوره تلاش میشود تا دانشپذیران به این سطح از مهارت دست یابند و بتوانند سهمهای موجود در بازار را تحلیل نمایند.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادین مطالعه عوامل ریشه ای و اصلی است که ماهیت اقتصاد، بخش های صنعتی و شرکت ها را تحت تاثیر قرار می دهد و هدف از آن مانند دیگر تحلیل ها، پیش بینی حرکت های آینده قیمت و کسب سود از آن است.
رویکردهای موجود در تحلیل بنیادی
در انجام تحلیل بنیادی ۴ مرحله اساسی وجود دارد:
· بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور
· بررسی وضعیت صنعت
· بررسی وضعیت شرکت
· ارزشگذاری سهام شرکت
نکته: با توجه به اینکه کدامیک از مراحل فوق نقطه آغاز تحلیل است، ۲ رویکرد کلی برای آن وجود دارد.
دیدگاه کل به جز (از بالا به پایین)
در این رویکرد، تحلیلگر ابتدا به بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور و عوامل کلان تاثیرگذار بر آن (اقتصادی یا غیر اقتصادی) می پردازد. سپس به سمت تحلیل صنایع و حوزه های تخصصیتر سرمایهگذاری رفته و عوامل تاثیر گذار بر بازار و صنایع مختلف را بررسی میکند. اطلاعات حاصل از این بررسیها نسبی است و تحلیلگر با توجه به عوامل تاثیرگذار بر صنایع مختلف، آنها را با یکدیگر مقایسه میکند. در بخش نهایی تحلیلگر به بررسی وضعیت مالی شرکتها و ریسک سرمایه گذاری در آنها می پردازد. در این قسمت عوامل درونی و بیرونی که تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) بر عملکرد شرکت، بازار محصول، مدیریت و آیتمهای موجود در صورتهای مالی آن تاثیرگذار است، بررسی و با هم مقایسه میشوند. اطلاعات این بخش از تحلیل نیز مقایسهای تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) و نسبی بوده و تحلیلگر وضعیت شرکتها را با یکدیگر مقایسه میکند. باید توجه داشت شرکتهای موجود در یک صنعت باید مورد مقایسه قرار گیرند. به عنوان مثال یک شرکت مخابراتی را نمیتوان با یک شرکت نفتی مقایسه کنیم. در نهایت ارزش واقعی سهام شرکت محاسبه میشود.
دیدگاه جز به کل (پایین به بالا)
در این دیدگاه، تحلیلگر ابتدا فهرستی از شرکتهای دارای پتانسیل، تهیه کرده و سپس معیارهایی را بررسی میکند ؛ نظیر: نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، صورتها و نسبتهای مالی، گزارش حسابرسین، سود تقسیمی، رشد سود و رشد شرکت، نقدینگی شرکت، اخبار و اطلاعات درون شرکتی و ارزش سهام. شرکتی که صورتهای مالی منطقیتر تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) و شرایط مناسبتری برای سرمایهگذای دارد، انتخاب میشود. بعد از انتخاب شرکت، به بررسی وضعیت صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد میپردازیم. نرخ رشد صنعت، جایگاه صنعت در اقتصاد کشور، چرخه عمر صنعت،… عواملی هستند که در بررسی وضعیت یک صنعت باید تحلیل شوند. پس از آنکه صنعت مورد نظر بررسی شد و در صورت صلاح بودن سرمایهگذاری در آن، به بررسی در ابعاد وسیعتر در بخش اقتصاد کلان کشور میپردازیم. در این قسمت با ارزیابی عوامل تاثیرگذار بر وضعیت کلی اقتصاد را ارزیابی میکنیم؛ نظیر: تورم، رکود، نرخ بیکاری، منطقی بودن یا نبودن سرمایهگذاری در شرایط فعلی و….
با توجه به اینکه هدف تحلیلگر چیست، یکی از دیدگاه های موجود را انتخاب میکند.
دو نکته که باید مدنظر قرار داد:
· در هر یک از رویکردهای ذکر شده، اطلاعات مورد بررسی نسبی هستند. یعنی بخشهای صنعتی با یکدیگر و اطلاعات هر شرکت نسبت به شرکتهای مشابه دیگر مقایسه میشود.
کتاب کاربرد تحلیل بنیادی فاندامنتال در بازار سرمایه
مولف: خلیل رحمانی
وزیری شومیز / 332 صفحه / چاپ اول 1399
ناشر: چالش
شابک : 9786001864797
پشتیبان فروش : 09207980819
98,500 تومان
با تخفیف : 88,650 تومان
لینک خرید : https://www.ipketab.com/خرید-کتاب-کاربرد-تحلیل-بنیادی-فاندامنتال-در-بازار-سرمایه-خلیل-رحمانی-چالش
در این کتاب، ابتدا به توضيح مفاهیم پایه ای پرداخته و سپس، به مطالب کاربردی ای پرداختهای بسیار اهمیت دارند؛ زیرا با بررسی دقیق و موشکافانه، دریافته ام که بیشتر معامله گران و سرمایه گنا. و اولیه و اساسی را به خوبی نمی شناسند و بدون داشتن شناخت کافی از مفاهیم اولیه، نمی توان مطالب کا را درک کرد.
با گذشت زمان و در موقعیتهای مختلفی که در عرصه اقتصاد جهانی و بازارها تجربه خواهید کرد، به این حقیقت پی می برید که ابزارها، تکنیکها و تاکتیکها جای تکامل و پیشرفت بیشتری دارند؛ بنابراین، تحقیق و توسعه در زمینه تحلیل بازارها باید یکی از اقدامات اساسی و اولیه تان در امر معامله گری و سرمایه گذاری باشد.
هر کدام از رویکردهای تحلیلی از یک زاویه دید به تغییرات قیمت مینگرند و بر پایه اینکه با چه ابزار و نگرشی به تحلیل بازار پرداخته میشود، مزایا و معایبی دارند؛ بنابراین، بسیار مهم است که به عنوان یک معامله - گر یا سرمایه گذار مشخص کنید که چه انتظاری از یک روش تحلیلی دارید. البته، در ادامه توضیح داده ام که هر سبک تحلیلی در کدام موقعیت می تواند بهینه ترین حالت باشد.
در تحلیل بنیادی، بیشتر اطلاعات و مدارکی که می خواهیم تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) بر اساس آنها در مورد آینده قیمت یک دارایی قضاوت کنیم، از داده ها و گزارش های اقتصادی و مالی نشات می گیرد و کلیدی ترین بخش در این سبک تحلیلی، شناسایی ریسکها، نقاط تمرکز بازار و به طور کلی عواملی است که موجب عدم تعادل قيمتهامی۔ شود.
تحلیلگران بنیادی که در اصطلاح تخصصی به فاندامنتالیست ها معروف هستند، همواره تلاش می کنند که درچهار چوب الگوی مشخص و با استفاده از جریانات سرمایه و انتظارات بازار، ارزش واقعی یک دارایی را مشخص کنند
دیدگاه شما