تعریف نقدینگی و کاربردهای آن


از مزیت های استفاده از نسبت های مالی این است که در تحلیل داده ها و اطلاعات مالی، اعداد و ارقام از قالب ریالی خارج شده و به صورت نسبت های قابل مقایسه بیان می شوند که ارتباطی معنادار بین اطلاعات موجود برقرار می کند. به همین دلیل این نسبت ها به عنوان ابزاری کمکی در تحلیل گزارش های مالی و یافتن فرصت ها و چالش های کسب و کار به کار گرفته می شوند.

استخر نقدینگی (liquidity pool) چیست و چگونه کار می کند؟

دنیای کریپتوکارنسی فقط به ارزهای دیجیتال محدود نمی‌شود. در حقیقت فناوری بلاکچین و رونق امور مالی غیرمتمرکز(DeFi) پنجره‌ای به دنیای نوآوری را به روی ما گشوده‌است. یکی از این نوآوری‌ها استخر نقدینگی(liquidity pool) است. اما استخر نقدینگی چیست و به چه کار ما می‌آید؟

در این مقاله از «اکس نوین» تصمیم داریم تا تمامی مفاهیم استخر نقدینگی را به ساده‌ترین شکل برای شما بازگو کنیم. با ما همراه باشید!

مطالبی که در این مقاله خواهید خواند:

مقدمه؛ آنچه پیش از شروع تعریف استخر نقدینگی باید بدانید

امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) انقلابی در فعالیت‌های بلاکچینی بوجود آورده‌است به طوری که حجم معاملات صرافی‌های غیرمتمرکز گام به گام با صرافی‌های متمرکزی چون بایننس بالا می‌رود.

بر اساس داده‌های defipulse، در زمان نگارش این مقاله، بیش از 38 میلیارد دلار در پروتکل‌های دیفای قفل شده‌است و این اکوسیستم همچنان با انواع جدیدی از محصولات و خدمات به رشد خود ادامه می‌دهد.

اما پشت پرده این پیشرفت چیست؟ یکی از فناوری‌های اصلی پشت و پرده خدمات دیفای، استخر نقدینگی(liquidity pool) است.

استخر نقدینگی (liquidity pool) چیست؟

استخر نقدینگی در اصل مجموعه وجوهی است که در یک قرارداد هوشمند قفل شده‌است. از استخرهای نقدینگی در خدمات متعددی از جمله تسهیل ترید غیرمتمرکز، وام‌دهی و بسیاری از فعالیت‌های دیگر استفاده می‌شود که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

استخرهای نقدینگی در اصل پایه و اساس بسیاری از صرافی‌های غیرمتمرکز مانند یونی سواپ(Uniswap) هستند. کاربرانی که این نقدینگی را تهیه می‌کنند، مقدار مساوی از دو توکن را در یک جایی به نام استخر قرار می‌دهند و یک بازار بوجود می‌آورند.

اما هدف این کاربران از تهیه نقدینگی چیست؟

از قدیم گفته‌اند، هیچ گربه‌ای محض رضای خدا موش نمی‌گیرد! به ازای هر تراکنشی که در صرافی‌های غیرمتمرکز صورت می‌گیرد، به این کاربران متناسب با سهمشان از کل میزان نقدینگی، کارمزد تعلق می‌گیرند.

به عبارتی سود این کاربران در کارمزد تراکنش‌هایی است که با نقدینگی که آنها بوجود آورده‌اند انجام می‌شود.

یکی از اولین پروتکل‌هایی که از استخرهای نقدینگی استفاده کرد، پروتکل Bancor بود. اما استخر نقدینگی با Bancor آنچنان مورد توجه قرار نگرفت. در حقیقت، Uniswap، اولین صرافی غیرمتمرکزی بود که توانست استخر نقدینگی را آنطور که باید و شاید به توجه کاربران برساند.

از دیگر صرافی‌های غیرمتمرکزی که بر بستر بلاکچین اتریوم از استخرهای نقدینگی استفاده می‌کنند می‌توان به سوشی سواپ (SushiSwap)، کرو (Curve) و بالانسر (Balancer) اشاره کرد.

اما آیا تمامی صرافی‌های غیر متمرکز از استخر نقدینگی استفاده می‌کنند؟ خیر!

در حال حاضر دو نوع صرافی غیرمتمرکز بر بلاکچین اتریوم وجود دارد. نوع اول صرافی‌های غیرمتمرکزی هستند که از دفتر سفارش (OrderBook) استفاده می‌کنند. نوع دیگر همان صرافی‌های غیرمتمرکزی هستند که از استخر نقدینگی استفاده می‌کنند.

بیایید تفاوت‌های میان استخر نقدینگی و دفتر سفارشات را با هم بررسی کنیم.

استخر نقدینگی در برابر دفتر سفارشات

برای درک بهتر استخر نقدینگی، اجازه دهید در ابتدا بخش اساسی تجارت الکترونیک یعنی دفتر سفارشات را بررسی کنیم. به زبان ساده، دفتر سفارشات، مجموعه از سفارشات یک بازار معین است.

سیستمی که سفارشات را منطبق به یکدیگر وصل می‌کند، موتور انطباق (matching engine) نامیده می‌شود. در حقیقت دفتر سفارشات و موتور انطباق، بخش اصلی هر صرافی غیرمتمرکز را تشکیل می‌دهد. مدل دفتر سفارشات امکان ایجاد بازارهای پیچیده مالی را برای ما فراهم می‌کند.

صرافی‌هایی که از دفتر سفارش استفاده می‌کنند، برای انجام معاملات متکی به یک سیستم پیشنهاد و درخواست هستند. موتور انطباق صرافی‌ها خریدار و فروشنده را به متصل می‌کند و ترید انجام خواهد شد.

در جاهایی که نقدینگی بالاست، مدل دفتر سفارشات بسیار مناسب است. اما در صورتی که معامله‌ای نقدینگی پایینی داشته‌باشد، این نوع سیستم به مشکل بر خواهد خورد. در این صورت، این سفارشات، با نوسانات بزرگ و غیر عادی رو به رو می‌شوند که آنها را از پذیرش عموم باز می‌دارد.

استخر نقدینگی برای حل این مشکل به وجود آمده‌است. در حقیقت استخر نقدینگی اینجاست تا با استفاده از قراردادهای هوشمند، وابستگی توکن‌ها به حجم ترید را از بین ببرد و مشکل نقدینگی را برطرف کند.

استخرهای نقدینگی چگونه کار می کنند؟

بازارسازهای خودکار (AMM) به نظر می‌رسد که قوانین بازی را تغییر داده‌اند. به وسیله این نوآوری چشم‌گیر، امکان انجام تراکنش‌های درون زنجیره‌ای بدون نیاز به دفتر سفارش فراهم شد.

یک صرافی همتا به همتا (peer-to-peer) با مدل دفتر سفارشات را در نظر بگیرید. در این صرافی، خریداران و فروشندگان توسط مکانیسم دفتر سفارشات به یکدیگر متصل می‌شوند.

در طرف دیگر اما، خرید و فروش با استفاده از بازارسازهای خودکار متفاوت و به صورت کاربر با قرارداد (peer-to-contract) انجام می‌شود.

همان‌طور که بالاتر اشاره کردیم، استخر نقدینگی مجموعه‌ای وجوه است که در یک قرارداد هوشمند توسط یک سری افراد به وجود می‌آید. هنگام کار با بازارسازهای خودکار، مانند خرید سنتی، نیازی به وجود طرف مقابل نیست.

در حقیقت شما ترید خود را در برابر نقدینگی موجود در استخر نقدینگی انجام می‌دهید. برای مثال، در صورتی که شخصی بخواهد توکنی خریداری کند، در آن لحظه نیازی به وجود فروشنده نیست. در عوض باید نقدینگی کافی وجود داشته‌باشد.

برای مثال، هنگام خرید یک کوین در یونی سواپ، فعالیت شما توسط الگوریتمی کنترل می‌شود که بر فعالیت‌های استخر استخراج حاکم است. علاوه بر این، قیمت‌گذاری نیز بر اساس این الگوریتم تعیین می‌شود.

استخرهای نقدینگی برای چه مواردی استفاده می شوند؟

عمده صحبت ما تاکنون در رابطه با بازارسازهای خودکار بوده‌است. بازار سازهای خودکار، محبوب‌ترین مدل استفاده از اسنخرهای نقدینگی است. با این حال، فراهم کردن نقدینگی یک مفهوم ساده است و می‌توان از آن در موارد متعددی استفاده کرد.

یکی از این موارد، ییلد فارمینگ یا استخراج نقدینگی است. استخرهای استخراج، اساس کار پلتفرم‌های کشت سود مانند یرن فایننس (Yearn.Finance) هستند. در این پلتفرم‌ها کاربران برای کسب سود بیشتر، وجوه خود را به استخرهای استخراج واریز می‌کنند.

توزیع توکن‌های جدید به دست افراد مناسب یکی از مشکلات بزرگ پروژه‌های کریپتو است. استخراج نقدینگی یکی از موفقیت‌آمیزترین رویکردها در برابر این مشکل بوده‌است.

در این روش توکن‌ها به صورت الگوریتمی بین کاربرانی که توکن‌های خود را در استخرهای نقدینگی گذاشته‌اند و متناسب با سهم آنها از نقدینگی توزیع می‌شود.

وقتی که شما برای پلتفرم‌هایی مانند یونی سواپ یا کامپاند (تعریف نقدینگی و کاربردهای آن Compound) نقدینگی فراهم می‌کنید، به شما توکن داده می‌شود که نشان‌دهنده سهم شما در آن مجموعه است.

جالب اینجاست که شما می‌توانید این توکن‌ها را در سایر استخرهای نقدینگی سپرده‌گذاری کنید و سود کسب کنید.

یکی دیگر از موارد استفاده از استخرهای نقدینگی، بیمه‌ها در برابر ریسک قراردادهای هوشمند است. بسیاری از این پلتفرم‌های بیمه از طریق استخرهای نقدینگی اجرا می‌شوند.

کاربرد استخرهای استخراج کم نیستند و در این مقاله تنها به چند مورد از آنها اشاره کردیم.

مزایا و معایب استخرهای نقدینگی

استخرهای نقدینگی دارای مزایای زیادی هستند و می‌توانند یکی از بهترین گزینه‌ها برای سرمایه گذاری باشند اما این استخرها ریسک‌هایی نیز دارند.

اگر قصد تأمین نقدینگی یک بازارساز خودکار را دارید، باید با مفهوم ضرر ناپایدار (impermanent loss) آشنا شوید. در حقیقت، هنگامی که نقدینگی برای یک بازارساز خودکار فراهم می‌شود، امکان کم شدن ارزش دارایی شما وجود خواهد داشت.

این ضرر گاهی اوقات می‌تواند کوچک و بسیار ناچیز باشد و گاهی اوقات ممکن است بسیار زیاد باشد.

خطر دیگری که وجود دارد، مربوط به قراردادهای هوشمند است. شما وجوه خود را به قراردادهای هوشمند واریز می‌کنید. در صورت هرگونه سوء استفاده یا نادرست بودن قرارداد هوشمند، ممکن است سرمایه‌تان از بین برود.

علاوه بر این، اگر قصد واریز وجوه خود به استخرهای نقدینگی را دارید، در مورد پروژه‌هایی ک توسعه دهندگان اجازه تغییر قوانین حاکم بر استخر را دارند کاملآ مراقب باشید.

گاهی اوقات توسعه‌دهندگان می‌توانند با استفاده از برخی دسترسی‌های خاص که در کد قرارداد هوشمند وجود دارد، دست به فعالیت‌های مخرب بزنند.

در کل می‌توان گفت که دیفای و اموری مانند استخرهای نقدینگی، فناوری‌های نو ظهوری هستند که تا بلوغ نهایی هنوز فاصله زیادی دارند بنابراین در حال حاضر هر اتفاقی ممکن است برای آنها بیافتد.

جمع بندی استخر نقدینگی

استخرهای نقدینگی(liquidity pool)، یکی از اصلی‌ترین فناوری‌های اکوسیستم امور مالی غیرمتمرکز یا دیفای است. این استخرها پایه و اساس بسیاری از خدمات مانند ترید غیرمتمرکز، وام دهی، ییلد فارمینگ و … هستند.

صرافی‌های غیرمتمرکز با دو مکانیسم دفاتر سفارش و استخرهای نقدینگی کارها را انجام می‌دهند. زمانی که نقدینگی کافی وجود داشته‌باشد دفاتر سفارش می‌توانند بسیار خوب عمل کنند اما در صورت کاهش نقدینگی، این مکانیسم برای کاربران مشکل‌ساز خواهد شد.

استخرهای نقدینگی در حقیقت برای برطرف کردن مشکلات ناشی از دفاتر سفارش در هنگام نقدینگی پایین پدید آمده‌اند و با استفاده از قراردادهای هوشمند، وابستگی توکن‌ها به حجم ترید را از بین می‌برند و مشکل نقدینگی را برطرف می‌کنند.

در آخر باید گفت که استخرهای نقدینگی همانند سایر خدمات حوزه دیفای، هنوز در ابتدای راه قرار دارند و در ادامه احتمالاً از آنها بیشتر خواهیم شنید.

سؤالات متداول

استخر نقدینگی(liquidity pool) مجموعه وجوهی است که در یک قرارداد هوشمند قفل شده‌، هر کاربر می تواند سرمایه خود را به جای نگهداری در کیف پول، به استخرهای نقدینگی بریزد و سود دریافت کند!

بله! به ازای هر تراکنش، کاربران متناسب با سهمشان از کل میزان نقدینگی، کارمزد دریافت می‌کنند.

نیاز اقتصاد به نقدینگی بیشتر، رشد شاخص های پولی و بانکی از سود بین بانکی تا بدهی دولت، بانک ها ومطالبات معوق را به همراه داشته است

رشد بدهی دولت به بانک ها، بدهی بانک ها به بانک مرکزی و مطالبات معوق، سود بازار بین بانکی، سپرده دیداری و. نشان دهنده افزایش نیاز اقتصاد به نقدینگی است وبیش از 50 درصد نقدینگی عملا در دسترس مردم و فضای کسب وکار است و دولت نمی تواند تنها از طریق کنترل رشد پایه پولی و استقراض از بانک مرکزی، نقدینگی و تورم را مهار کند. سود سپرده بانکی نیز در جذب مقادیر بیشتر نقدینگی موفق نبوده و ضریب فزاینده و سود بازار بین بانکی روبه افزایش گذاشته است.

اقتصاد گردان

رشد سپرده های دیداری، حساب های کوتاه مدت موجود در کارت های بانکی، اسکناس و مسکوک نشان می دهد که مردم بی توجه به نرخ سود بانکی 18 درصدی و 20 درصدی که پایین تر از تورم 40 درصدی اعلام شده در یکسال اخیر است، سعی می کنند که برای کسب وکارها و خریدهای خود، پول را به صورت نقد در حساب های در تعریف نقدینگی و کاربردهای آن دسترس خود شامل کارت بانکی، اینترنت بانک، موبایل بانک، سپرده دیداری وچک نگه دارند تا به خرید و فروش مایحتاج و دارایی های نقد شونده مانند سهام، سکه و طلا و دلار و مسکن بپردازند.

شاخص های پولی و بانکی تیرماه نشان می دهد که با وجود رشد نقدینگی 37.4 درصدی در یکسال اخیر، سپرده دیداری یعنی چک و حساب جاری با رقم 1093 همت، رشد 61 درصدی دریکسال اخیر و 21 درصد در چهارماه اول سال داشته است و رشد چهارماهه اول سال 1401 متاثر از نرخ سود و تورم، تقریبا 2.5 برابر رشد نقدینگی 8 درصدی در این مدت بوده است.
حساب های کوتاه مدت نیز به خاطر دریافت سود ماهانه آن در صورت ثابت ماندن در یک ماه، در کارت های بانکی در جریان است و رقم آن با 1450 همت رشد 30.8 درصدی در یکسال و رشد 6.4 درصدی در چهارماه اول داشته است.
اسکناس و مسکوک در دست اشخاص نیز با رقم 88 همت رشد 22 درصدی در یکسال و 2.4 درصدی در چهارماه داشته است.
در مجموع پول شامل سپرده دیداری و اسکناس و مسکوک، رقم 1182 همت داشته که رشد 57 درصدی در یکسال و 20 درصدی در چهارماه داشته است.
اما از آنجا که بخش عمده ای از خریدهای مردم با کارت های بانکی و حساب های کوتاه مدت انجام می شود، باید در نظر داشت که حساب کوتاه مدت نیز عملا به پول نقد تبدیل شده و در معاملات بسیار کاربرد دارد و بانکداری الکترونیک باعث شده که سرعت انتقال پول از حساب کوتاه مدت و کارت بانکی، حتی بیشتر از چک و اسکناس باشد.
در نتیجه اگر بخواهیم پول داغ درست ارزیابی کنیم باید حساب کوتاه مدت را به حجم پول اضافه کنیم. براین اساس پول داغ در بانکداری الکترونیک دنیای امروز شامل پول 1182 همت و سپرده کوتاه مدت 1450 همت است. روی هم حجم پول به اضافه سپرده کوتاه مدت رقم 2632همت است که نسبت به نقدینگی 5250 همت، معادل 50 درصد است. در نتیجه پول داغ عملا معادل 50 درصد نقدینگی است. اما اگر بخواهیم طبق تعریف سنتی، پول داغ را اسکناس و سپرده دیداری تعریف کنیم عملا 22.5 درصد نقدینگی پول داغ محسوب می شود.
رقم شبه پول نیز اگرچه معادل 4068 همت اعلام شده اما تنها 2111 همت آن سپرده بلند مدت است که معمولا به سرعت قابل برداشت نیست و به آن سود یکساله تعلق می گیرد. حساب قرض الحسنه پس انداز نیز معادل 353 همت اعلام شده است. در نتیجه معادل 2464 همت شامل سپرده های قرض الحسنه و بلندمدت است که معادل 47 درصد کل نقدینگی است.
پول داغ به مبالغی گفته می‌شود که صاحبش از نگهداری نقدی آن ترس دارد و ترجیح می‌دهد با خرید دارایی‌های که سودآوری کوتاه مدتی دارد، امکان ارتقا اقتصادی خود را فراهم آورد. به عبارت دیگر پول داغ به وضعیتی گفته می‌شود که افراد انتظار افزایش قیمت‌ها و تورم را برای آینده دارند، بنابراین سرمایه خود را در بخش‌های غیرتولیدی برای کوتاه‌مدت خرج می‌کنند. همچنین به پولی که مستقیم توسط بانک‌مرکزی جهت پوشش کسری بودجه تحت عنوان تنخواه چاپ شده پول داغ گفته می شود.

از سوی دیگر دولت تلاش دارد تا با کاهش رشد پایه پولی، اثر تورمی مخارج دولت را کاهش دهد. اما واقعیت این است که نیاز به نقدینگی در کل اقتصاد افزایش یافته و حتی مخارج دولت نیز افزایش یافته و بدهی دولت به بانک ها بیشتر شده است. یعنی اگرچه بدهی دولت به بانک مرکزی کاهش یافته اما از سوی دیگر، در بازار بین بانکی و بانک های کشور، گردش پول، رشد ضریب فزاینده، خلق پول، افزایش بدهی دولت به بانک ها، افزایش مطالبات معوق بیشتر شده است. به خاطر رشد نرخ ارز و تورم، واحدهای اقتصادی به نقدینگی و تسهیلات بانکی بیشتر نیاز دارند. مطالبات معوق نیز افزایش یافته است و بانک ها به سمت خلق پول بیشتر، افزایش نرخ سود بازار بین بانکی، افزایش بدهی به بانک مرکزی، هدایت شده اند. در نتیجه نمی توان تنها با کنترل رشد پایه پولی و استقراض از بانک مرکزی، نقدینگی و تورم را مهار کرد. زیرا اقتصاد به نقدینگی بیشتر نیاز دارد و این موضوع با مشاهده رشد سپرده دیداری و کوتاه مدت نیز قابل مشاهده است.
دولت با استفاده از منابعی که مختص دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی است توانسته وابستگی خود را به تنخواه کم کند به صورتیکه آمارها حاکی از کاهش ۲۹ هزار میلیارد تومانی استفاده از تنخواه بودجه در ۴ ماه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل دارد.
بررسی عملکرد 5 ماهه بودجه از بهبود شاخص‌های کلان حکایت دارد. دولت با اتّکا به درآمدهای پایدار توانسته انسجام بیشتری به نحوه دخل ‌و خرج کشور ببخشد که این مهم می‌تواند منجر به بهبود سایر شاخص‌های کلان اقتصادی شود. اگرچه همچنان می توان گفت کنترل نقدینگی و کنترل مقداری پول، مهمترین وظیفه و ماموریتی است که تیم اقتصادی دولت و بانک مرکزی در این روز ها باید آن را دنبال کنند.
در 5 ماهه ابتدایی سال منابع درآمدی دولت به 412 هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال گذشته 56.5 درصد رشد دارد؛ همچنین درآمدهای عمومی به عنوان پایدارترین جزء منابع دولت، با 66.5 درصد رشد به حدود 249 هزار میلیارد تومان رسیده است.
با تمرکز دولت بر مقابله با فرار مالیاتی، میزان درآمدهای مالیاتی هم رشد قابل ملاحظه 73 درصدی داشته و به 200 هزار میلیارد تومان رسیده است.
در این مدت وصول درآمدهای نفتی 700 درصد رشد داشته و منابع فروش نفت و فرآورده‌های نفتی به رقم 114 هزار میلیارد تومان رسیده است. این آمار نشان می‌دهد که دولت سیزدهم هم توانسته نسبت به دولت قبل نفت بیشتری صادر کند هم اینکه پول فروش آن به کشور بازگشته است.
اما در ادوار گذشته و در دولت‌های مختلف یکی از چالش‌برانگیزترین قسمت‌هایی که همیشه با حرف و حدیث‌های زیادی روبرو بوده است، تنخواهی است که طبق قانون بودجه معادل 3.5 درصد کل بودجه را شامل می‌شود. بنابراین دولت می‌تواند از بودجه حدود 1400 هزار میلیارد تومانی سال جاری، حدود 50 تا 55 تعریف نقدینگی و کاربردهای آن هزار میلیارد تومان به عنوان تنخواه از بانک مرکزی استقراض کند.
نقدینگی یا حجم پول در گردش شامل دو مولفه پایه پولی و ضریب فزاینده پولی است. پایه پولی یا همان پول پر قدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش به علاوه سپرده بانک‌ها نزد بانک مرکزی گفته می‌شود ولی این عامل به تنهایی حجم پول در گردش را تعیین نمی‌کند و ضریب فزاینده پولی ناشی از فعالیت‌های بانک‌های تجاری و تعاملات اقتصادی مردم نیز به عنوان مولفه مهم نقدینگی عمل می‌کند. ضریب فزاینده، نشانگر آن است که در ازای هر واحد پایه پولی، حجم پول چقدر تغییر می‌کند.

به اعتقاد کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، مبلغی که دولت به عنوان تنخواه از بانک مرکزی استقراض می‌کند، سبب افزایش پایه پولی و به تبع آن رشد نقدینگی توسط نظام بانکی می‌شود. اگرچه در ظاهر امر دولت مبلغ مشخصی را در ماه‌های ابتدایی از بانک مرکزی استقراض کرده و در پایان سال همان مبلغ را به بانک مرکزی برمی‌گرداند، اما نکته‌ای که در اینجا نهفته این است که حجم نقدینگی که هر واحد پول خارج شده از بانک مرکزی بر حجم نقدینگی کشور می‌گذارد، معادل ضریب فزاینده اقتصاد ایران است. به عبارت ساده‌تر پولی که در قالب تنخواه از بانک مرکزی خارج می‌شود که اصطلاحا موسوم به پول پرقدرت است، اثری که بر حجم نقدینگی کشور می‌گذارد با توجه به ضریب فزاینده اقتصاد ما که حدود 8 واحد است، 8 برابر می‌شود.

به همین خاطر است که اقتصاددانان یکی از عواملی که از عوامل ریشه‌ای و بلندمدت تورم اقتصاد ما می‌دانند، تنخواهی است که دولت از بانک مرکزی استقراض می‌کند و همواره توصیه‌ای که به دولت‌ها دارند استفاده هرچه کمتر از تنخواه یا پول بانک مرکزی است.

آمارها حاکی از آن است که در پایان تیر ماه امسال بدهی دولت به بانک مرکزی به 152 هزار و 60 میلیارد تومان رسیده که نشاندهنده کاهش 29 هزار میلیارد تومانی استفاده از تنخواه بودجه در 4 ماه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل است. بر این اساس بدهی دولت به بانک مرکزی بابت تنخواه بودجه در 4 ماه اول امسال 19 هزار و 320 میلیارد تومان افزایش یافته است در حالی که در 4 ماه اول سال گذشته دولت قبل معادل 48 هزار و 480 میلیارد تومان از بانک مرکزی تنخواه دریافت کرده بود.

طبق آمارها، سپرده دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی در پایان سال 1400 به ترتیب، حدود 258 و 8.8 هزار میلیارد تومان بوده است که این مقدار در پایان تیرماه سال 1401 به ترتیب به 230 و 10 هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی خالص سپرده‌های دولت نزد بانک مرکزی حدود 27 هزار میلیارد تومان کاسته شده است که با کاهش 29 هزار میلیارد تومانی تنخواه مورد استفاده دولت که در بالا به آن اشاره شد، تقریبا هم خوانی دارد.

تعریف نقدینگی و کاربردهای آن

[email protected]

آخرین مقالات

مدیریت مالی: معنا، اهداف و عملکردها

مدیریت مالی: معنا، اهداف و عملکردها

مقدمه:

تأمین نیازهای مالی و امور مرتبط با آن یکی از اولین و مهم‌ترین الزاماتی است که در دنیای رقابتی امروز، کسب‌وکارهای مختلف با آن مواجه هستند. به‌نوعی می‌توان گفت، تمامی فعالیت‌های سازمانی به نحوی وابسته به امور مالی است و در صورتی که سازمان از نظر امور مالی با مشکلی مواجه شود، کل حیات سازمان به خطر می‌افتد. در این مقاله سعی شده تا با مرور اجمالی مفاهیم و تعاریف مرتبط با مدیریت مالی، برخی از مهم‌ترین فرآیندهای مرتبط با این حوزه در سطح بنگاه معرفی و تبیین گردد.

مدیریت مالی؛ تعاریف و مفاهیم:

اگر بخواهیم تعریفی علمی و آکادمیک از مدیریت مالی بیان نماییم، می‌توان گفت: «مدیریت مالی به معنای برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت و کنترل فعالیت‌های مالی، مانند تأمین بودجه و استفاده از وجوه شرکت است. علاوه بر این، اعمال اصول مدیریت عمومی در منابع مالی شرکت، از دیگر مواردی است که در مدیریت مالی انجام می‌گیرد.»

مدیریت مالی را می‌توان کاربرد اصول و مفاهیم اقتصادی برای تصمیم‌گیری و حل مسئله دانست؛ به بیان ساده می‌توان گفت، مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است که می‌بایست با به‌کارگیری مبانی و مفاهیم اقتصاد خرد و کلان و دیگر مباحث مرتبط با اقتصاد، در مدیریت امور مالی کسب‌وکار انجام گیرد. به‌طورکلی، می‌توان مفهوم «مدیریت مالی» را به سه حوزه کلان و در عین حال مرتبط با هم تفکیک نمود:

1. مدیریت مالی کسب‌وکار: این حوزه که تحت عنوان « Corporate Finance » و یا « Business Finance » نامیده می‌شود، بر فرآیندهای مالی بنگاه‌های کسب‌وکار متمرکز است که در نهایت به اتخاذ تصمیمات مالی در واحدهای تجاری مختلف منجر خواهد شد. از وظایف اصلی یک مدیر مالی، می‌توان به حفظ و کنترل نقدینگی شرکت، مدیریت امور مرتبط تعریف نقدینگی و کاربردهای آن با استقراض از بانک و انتشار اوراق قرضه و سهام اشاره نمود.

2. سرمایه‌گذاری: این حوزه بیشتر با قیمت‌گذاری اوراق بهادار و رفتار بازارهای مالی سروکار دارد. به‌عنوان مثال، ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه‌گذاری شامل ارزش‌گذاری سهام، انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی و یا ارزیابی عملکرد سبد سرمایه‌گذاری شرکت باشد.

3. مؤسسات مالی: این حوزه تا حدی کلان‌تر از موارد قبلی بوده و بیشتر به شرکت‌های مالی نظیر بانک‌ها مربوط می‌شود.

باید توجه داشت، فارغ از حوزه مدیریت مالی و تفاوت‌های کوچک و بزرگ بین آن‌ها، فرآیندهای عمومی در تمامی موارد مشابه بوده و برای مدیریت صحیح آن نیاز به دانش یکسانی است. از مهم‌ترین ویژگی‌های مدیریت مالی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • دانشی تحلیلی و مبتنی بر اصول اقتصادی است؛
  • از داده‌های مالی و اطلاعات حسابداری به‌عنوان نهاده ورودی تصمیم‌گیری استفاده می‌نماید؛
  • هدف اصلی آن چگونگی استفاده بهینه از دارایی‌های مالی و افزایش بهره‌وری سرمایه‌گذاری است؛
  • دائماً در حال تغییر است؛
  • دارای چشم‌انداز جهانی است.

تاریخچه مدیریت مالی:

با مرور تغییر و تحولات مدیریت مالی در طی صدسال اخیر، می‌توان چنین نتیجه گرفت که این حوزه از مدیریت در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، به‌عنوان یک رشته علمی مستقل ظهور پیدا کرده است. این در حالی است که تا پیش از آن زمان و طی دهه‌های 1890 و 1900 میلادی، مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی به شمار می‌رفت. در این دوره با ادغام شرکت‌های بزرگ آمریکایی که تحت تأثیر توسعه بازار محصولات پس از احداث راه‌آهن سراسری صورت پذیرفت، نیمی از تولیدات صنایع تحت کنترل 78 شرکت قرار گرفت. این ادغام‌ها نیازمند سرمایه‌های هنگفت بود و علاوه بر آن، مدیریت ساختار سرمایه به یکی از وظایف مهم مدیران بدل گردید. لازم به ذکر است، در این دوره زمانی، فرآیند تدوین صورت‌های مالی و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها در ابتدای دوران رشد و توسعه بود و ارائه تجزیه‌وتحلیل‌های مالی به سرمایه‌گذاران متداول نبود.

در دهه ۱۹۲۰ میلادی، صنایع عمده و بزرگ، نظیر فولاد، خودروسازی و صنایع شیمیایی شروع به رشد و توسعه نمودند. با توجه به افزایش حاشیه سود و کاهش موجودی شرکت‌ها به دلیل کاهش قیمت در سال‌های 1920 و 1921 میلادی، مسئله ساختارهای مالی اهمیت بیشتری یافت. در واقع، تغییرات قیمتی موجب شد تا شرکت‌ها و صنایع به اهمیت کنترل نقدینگی و ساختار سرمایه واقف گردند.

در ادامه، رکود یا بحران اقتصادی سال 1929 که از نظر مدت زمان و شدت آن در نوع خود بی‌نظیر بود، موجی از ورشکستگی و تجدید ساختار سرمایه را به همراه آورد. نقدینگی به‌شدت کاهش‌یافته و شرکت‌های بزرگ با هزینه‌های ثابت کمرشکن مواجه شدند. این مسائل موجب گردید تا بار دیگر مدیریت مالی سنتی با اقبال شرکت‌ها مواجه شود. این فرآیند با آغاز جنگ جهانی دوم در دهه 1940 تحت تأثیر قرار گرفت و صنایع به سمت سرمایه‌گذاری در تأمین تقاضای صنایع دفاعی از طریق جذب منابع و حمایت‌های مالی دولتی برآمدند که مدیریت مالی را با پیچیدگی‌های جدیدی همراه نمود. نخستین سال‌های دهه 1950 میلادی، شاهد رشد و شکوفایی سیستم اقتصادی آمریکا است که به موازات آن برخی روش‌های پیش‌بینی بودجه‌های نقدی ارائه گردید. ابتکارات و ابداعات مدیریت مالی، با کاهش سودآوری شرکت‌ها در طی سال‌های دهه 1960 میلادی و سیاست‌های انقباضی دولت آمریکا، به سمت ارزیابی مالی طرح‌های سرمایه‌ای و تخصیص بهینه منابع مالی متمایل شد که بیشتر متمرکز بر تصمیمات سرمایه‌گذاری در مدیریت مالی شرکت‌ها بود.

در طی چهل سال اخیر نیز تغییر و تحولات فراوانی در مدیریت مالی رخ داده است که بیشتر معطوف به افزایش رقابت‌های جهانی، پیشرفت‌های فناورانه، حذف و ابطال برخی از قوانین و مقررات پیشین و نوسانات نرخ ارز است. در مجموع می‌توان گفت، با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از فناوری‌های نوین و سازگاری با آن‌ها، مبحث مدیریت مالی نیز با نوآوری‌های متعددی روبرو شده است. به‌کارگیری فزاینده علوم کامپیوتر و الگوهای جدید ریاضی، پژوهش عملیاتی و اقتصادسنجی، از نوآوری‌های مدیریت مالی است که با تشدید فضای رقابتی در طی سال‌های اخیر، تقویت شده است و همچنان راه تکامل را می‌پیماید.

با توجه به آنچه تا کنون گفته شد، سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:

1. مدیریت مالی رشته‌ای نسبتاً جدید و از شاخه‌های علم مدیریت است.

2. مدیریت مالی آن‌گونه که در حال حاضر به کار می‌رود، بر تصمیم‌گیری استوار است و از ابزارها و روش‌های تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، کامپیوتر، اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می‌نماید.

3. حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفت‌های اقتصادی، نویدبخش این است که مدیریت مالی نه‌تنها نقشی مهم‌تر بر عهده می‌گیرد؛ بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته تعریف نقدینگی و کاربردهای آن علمی باز هم افزوده خواهد شد؛ تا بتواند راهگشای مدیران شرکت‌هایی باشد که همواره با مسائل و چالش‌های جدیدی در حوزه مالی و تأمین سرمایه مواجه هستند.

محدوده و عناصر کلیدی مدیریت مالی:

در مدیریت مالی یک کسب‌وکار، تصمیمات مختلفی پیرامون چگونگی بهره‌برداری از منابع مالی، اعم از دارایی‌های مالی شرکت و یا منابع مالی خارجی، کنترل جریان نقدینگی و استراتژی‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری اتخاذ می‌گردد. بر این اساس، مهم‌ترین اجزای مدیریت مالی یک کسب‌وکار را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

الف) تصمیمات سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری در دارایی‌های ثابت و تخصیص بودجه به دارایی‌های مختلف، تحت عنوان بودجه سرمایه، از مهم‌ترین مواردی است که در مدیریت مالی باید انجام گیرد. سرمایه‌گذاری در دارایی‌های فعلی نیز بخشی از تصمیمات سرمایه‌گذاری است که به‌عنوان تصمیمات سرمایه در گردش، شناخته می‌شود.

ب) تصمیمات مالی: این مورد مربوط به افزایش بودجه از منابع مختلف است که با توجه به شاخص‌هایی نظیر نوع منبع، دوره تأمین مالی، هزینه تأمین مالی و بازگشت سرمایه انجام می‌گیرد.

ج) تصمیم‌گیری در مورد تقسیم سود: مدیر مالی باید نسبت به توزیع سود خالص، تصمیم‌گیری نماید. به‌طورکلی سود خالص به دو بخش «تقسیم سود برای سهامداران» و «سود متعارف» تقسیم می‌شود. در تصمیمات مرتبط با تعیین سود سهامداران، میزان سود و چگونگی توزیع آن مشخص می‌گردد. در سود متعارف نیز مبلغ سود خالص، نهایی می‌شود که این میزان کاملاً وابسته به برنامه‌های توسعه و تغییرات ساختاری سازمان دارد.

اهداف مدیریت مالی:

به‌طورکلی مدیریت مالی مربوط به تأمین، تخصیص و کنترل منابع مالی است؛ بر این اساس، اهداف آن را می‌توان چنین برشمرد:

  • اطمینان از عرضه منظم و مناسب منابع مالی مرتبط؛
  • اطمینان از تحصیل سود کافی برای سهامداران، که به ظرفیت درآمد، قیمت سهام در بازار و انتظارات سهامداران بستگی دارد؛
  • اطمینان از استفاده بهینه از منابع مالی (پس از تأمین و تخصیص بودجه، باید نظارت کافی بر چگونگی هزینه آن و بهره‌وری بودجه تخصیصی داشته باشیم.)؛
  • اطمینان از ایمنی در سرمایه‌گذاری با توجه به نرخ بازگشت مناسب سرمایه؛
  • برنامه‌ریزی یک ساختار صحیح سرمایه از طریق ارائه یک ترکیب صحیح و منصفانه از سرمایه، با هدف برقراری تعادل نسبی بین مجموعه بدهی‌ها و سرمایه‌های موجود.

عملکردهای مدیریت مالی:

یک مدیر مالی باید بتواند تصمیمات مختلفی در زمینه امور مالی شرکت اتخاذ نماید. بدیهی است، با توجه به تأثیرگذاری برخی از این تصمیمات بر جنبه‌های مختلف کسب‌وکار، تصمیم‌گیری نهایی به‌منظور عدم تعارض و هم‌راستایی با استراتژی‌های کلان شرکت، با هماهنگی مدیریت ارشد انجام می‌گیرد. در این موارد، اطلاعات و برآوردهای مورد نیاز برای تصمیم‌گیری از سوی مدیریت مالی آماده و در اختیار مدیران ارشد سازمانی قرار خواهد گرفت. در ادامه، برخی از مهم‌ترین وظایف مدیر مالی شرکت معرفی می‌گردد:

1. برآورد نیاز به سرمایه: یک مدیر مالی باید برآوردی دقیق و جامع نسبت به نیازمندی‌های سرمایه‌ای شرکت داشته باشد. این موضوع به هزینه‌های پیش‌بینی شده، سود، برنامه‌های توسعه‌ای آینده و سیاست‌های مربوط به آن بستگی دارد. تخمین‌ها بايد به میزان کافي انتخاب شوند تا ظرفيت درآمدی شرکت افزايش یابد.

2. تعیین ترکیب سرمایه: پس از آن‌که تخمین سرمایه لازم صورت گرفت، برای ساختار سرمایه نیز باید تصمیم‌گیری شود. این امر شامل تجزیه‌وتحلیل ارزش سهام در کوتاه‌مدت و بلندمدت است. تعیین ساختار و ترکیب سرمایه شرکت، همچنین به نسبت سرمایه متعلق به شرکت و بودجه‌های اضافی که باید از خارج از شرکت تأمین گردد، بستگی دارد.

3. انتخاب منابع بودجه: یک شرکت برای دریافت بودجه اضافی، گزینه‌های متعددی پیش روی خود دارد که انتخاب هر یک از آن‌ها بستگی به مزیت‌های نسبی و معایب هر منبع و دوره تأمین مالی دارد. برخی از مهم‌ترین منابع بودجه‌ای عبارتند از:

  • صدور سهام و اوراق قرضه
  • وام‌های گرفته‌شده از بانک‌ها و مؤسسات مالی
  • سپرده‌های عمومی به شکل اوراق قرضه

4. سرمایه‌گذاری: مدیر مالی، می‌بایست برای تخصیص وجوه به شرکت‌های سودآور تصمیم‌گیری نماید تا سطحی حداقلی از امنیت سرمایه‌گذاری ایجاد گردد. در این صورت، بازگشت سرمایه نیز متناسب با امنیت سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد.

5. تعیین سود: تصمیمات سود خالص باید توسط مدیر مالی اتخاذ شود. این امر می‌تواند با دو روش انجام گیرد:

  • اعلام تقسیم سود: که شامل شناسایی نرخ سود سهام و مزایای دیگر، مانند پاداش است.
  • سود ذخیره‌شده: بخشی از سود شرکت که باید برای چگونگی تخصیص آن تصمیم‌گیری شود. معمولاً میزان تخصیص سود ذخیره‌شده به برنامه‌های توسعه، نوآوری و تنوع شرکت بستگی خواهد داشت.

6. مدیریت پول نقد: مدیر مالی باید تصمیمات مربوط به مدیریت و کنترل جریان نقدینگی شرکت را اتخاذ نماید. پول نقد برای اهداف مختلف مانند پرداخت دستمزد و حقوق، پرداخت قبض برق و آب، پرداخت به طلبکاران، بدهی‌های فعلی، نگهداری سهام کافی، خرید مواد اولیه و غیره مورد نیاز است و به همین دلیل می‌بایست حداقلی از جریان نقدینگی در کسب‌وکار وجود داشته باشد.

7. کنترل مالی: مدیر مالی نه‌تنها باید اقدام به برنامه‌ریزی، تهیه و استفاده از وجوه نماید، بلکه باید بر کنترل امور مالی نیز متمرکز باشد. این موضوع را می‌توان با استفاده از تکنیک‌های بسیاری نظیر تجزیه‌وتحلیل نسبت، پیش‌بینی مالی، کنترل هزینه و سود و . انجام داد.

نقش فناوری در مدیریت مالی؛ ظهور فین تک‌ها:

یکی از شاخصه‌های زندگی امروز، نفوذ فناوری در تمامی ابعاد و جنبه‌های زندگی بشر است که موجب تغییر و تحول فراوانی در صنایع و کسب‌وکارهای مختلف شده است. تشدید رقابت و تغییر ماهوی فضای رقابتی قرن گذشته، شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را بر آن داشته تا از فناوری‌های جدید جهت افزایش کارایی و بهره‌وری استفاده نمایند. مرور تجارب شرکت‌های موفق چند سال اخیر، نظیر گوگل، اپل و مایکروسافت، گویای اهمیت فناوری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر مزیت رقابتی پایدار در جهان امروز است.

مدیریت مالی نیز همواره از نقش رو به افزایش فناوری متأثر گردیده است؛ استفاده از انواع نرم‌افزارهای مالی و ورود محاسبات کامپیوتری و برنامه‌ریزی ریاضی، از نمونه‌های ورود فناوری به مدیریت مالی است که در سال‌های انتهایی قرن گذشته آغاز گردید. با این وجود، این روند در طی یک دهه اخیر با سرعتی چشمگیر همراه شده است. امروزه فناوری مالی « Financial Technology » که به‌اختصار « FinTech » نامیده می‌شود، از سوی شرکت‌های استارت‌آپی فعال در این زمینه با استقبال مواجه شده است. فناوری مالی از دیدگاه اقتصادی، نوعی صنعت است که از مجموعه‌ای از شرکت‌ها با هدف بهبود عملکرد خدمات مالی با کمک فناوری‌های نوین تشکیل شده‌اند. به معنای ساده‌تر، فناوری مالی مترادف با «نوآوری در خدمات مالی» است.

از آنجا که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، آینده صنعت بانکداری و نیز مدیریت مالی شرکت‌های بزرگ را در گرو رشد چنین استارت‌آپ‌هایی می‌دانند، تمایل به سرمایه‌گذاری در فین‌تک‌ها افزایش یافته است. بر اساس آمار انتشاریافته، سرمایه‌گذاری جهانی در فناوری مالی بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ میلادی تقریباً ۱۲ برابر شده و از ۹۳۰ میلیون دلار به بیش از ۱۲ میلیارد دلار افزایش داشته است. نکته جالب‌توجه این است که این میزان نسبت به سال 2013 میلادی با افزایش 4 میلیارد دلاری همراه بوده است.

به نظر می‌رسد، ترکیب کارآفرینان و فناوران با سرمایه‌گذاران و مدیران مالی سنتی نسل قبل، قرار است آینده خدمات مالی را تغییر دهند. نسل جدید استارت‌آپ‌ها با هدف نفوذ به قلب صنعت مالی و بانکداری، در حال شکل گرفتن هستند و پیش‌بینی می‌شود در طی چند سال آینده مدیریت مالی حداقل در شرکت‌های بزرگ و بانک‌ها با تغییر و تحولات فراوانی مواجه شود.

به اعتقاد کارشناسان و متخصصین حوزه فناوری و خدمات مالی، هفت فناوری مهم که قابلیت ایجاد تغییرات در خدمات مالی داشته و شرکت‌های مالی و بانکداری می‌توانند آن‌ها را بکار گیرند، عبارتند از:

نمودار عمق بازار Market Depth چیست؟ +کاربرد آن

نمودار عمق بازار

آشنایی با نمودار نمودار عمق بازار Market Depth در ترید ارزهای دیجیتال

نمودار عمق بازارِ ارزهای رمزنگاری، یکی از مواردی است که می تواند در مورد تقاضا و عرضه داده های مالی، اطلاعاتی را به کاربران ارائه دهد. این نمودار که Market Depth گفته می شود، به روند تقاضا یا عرضه یک سهام یا کالای خاص، یا یک ارز رمزنگاری تجسم می­بخشد. نمودار عمق بازار دارای یک منحنی سبز برای Bid یا سفارش های خرید و یک منحنی قرمز برای ASK یا سفارش های فروش می باشد. معامله ‌گران علاقمند به فعالیت در حوزه ارز دیجیتال، بایستی در مورد مفاهیم اساسی این بازار مالی که علاقمندند در آن فعالیت کنند، اطلاعات کلی داشته باشند. این شناخت کلی آنها را در انجام معاملاتی با ریسک کمتر راهنمایی می کند. در اینصورت آنها میتوانند عملیات خریداری و یا به فروش رساندن رمزارزهای سرمایه گذاری شده خود را با اطمینان بیشتر و سود بالاتر به انجام رسانند. در این مقاله ارز دیجیتال به بررسی کامل این نمودار و کاربردهایی که در ترید ارزهای دیجیتال دارد می پردازیم.

نمودار عمق بازار Market Depth چیست و چه کاربردی دارد؟

مشاهده ویدیو در یوتیوب

نمودار عمق بازار چه پارامترهایی را نشان می دهد؟

اگر به زبان دیگر بخواهیم نمودار عمق بازار را تعریف کنیم، باید گفت این نمودار می تواند مقدار عرضه و تقاضایی که در بازار رمزارز وجود دارد را بر حسب قیمت‌ های متنوعی که در طول زمان حادث می شود، به معامله گران نشان ‌دهد.
از عمق بازار تعبیر دیگری نیز می توان داشت به این معنی که عمق بازار میزان سفارش‌ هایی که جهت معامله یک دارایی در قیمت‌ های مختلف به ثبت رسیده است را، نشان می دهد. با به کار بردن نمودار عمق بازار، معامله گر میتواند نسبت به لایه های احتمالی سفارشات عرضه و تقاضا دید بهتری داشته باشد.

تعبیر ساده نمودار عمق بازار چیست؟

اگر فرض کنید که قیمت بیت کوین در یک بازه بین 8 تا 9 هزار دلار تغییر می کند، از نمودار عمق بازار می‌توان به این نکته دست یافت که در قیمت ‌های بیشتر از 9 هزار دلار چه میزان سفارش فروش موجود است. همچنین در قیمت ‌های کمتر از 8 هزار دلار، گستردگی عرضه سفارشات خریدی که ثبت شده اند به چه نحو می باشد. برای آنکه مسئله واضح تر بیان شود، در ادامه یک مثال آورده شده است:
هنگامی که به فصول سرد سال نزدیک می شویم، میتوان این پیش‌بینی را داشت که میزان تقاضا برای استفاده از انرژی گرمایی بیشتر می شود. سرمایه‌ گذارانی که در بازار بورس فعالیت دارند، با توجه به تجربه خود در سال های قبل تا حدودی از حجم تقاضا برای دریافت این انرژی ‌ها آگاهی دارند. از آنجا که از میزان عرضه و تقاضای انرژی برای ماه‌های سرد سال باخبرند، در رابطه با بهای انرژی های مورد نیاز، پیش‌بینی‌ های تقریبی انجام می دهند. سپس در بازار بورس ایران بر روی این انرژی ها سرمایه‌گذاری می‌ نمایند.
این مثال را در مورد بازار ارزهای دیجیتال نیز می توان تعمیم داد. تفاوت آنها در این است که در بازار مالی رمزارز، معامله گران با توجه به نمودار عمق بازار که حجم سفارشات خرید و فروش در آن ثبت شده، دسترسی تعریف نقدینگی و کاربردهای آن دارند. به همین دلیل می‌ توانند نسبت به بهای این رمزارزها در آینده، پیش‌بینی دقیق‌تری داشته باشند.

نمودار عمق بازار

منظور از بازار عمیق چیست؟

در رابطه با تعریف عمق بازار که در بالا آورده شد، منظور از بازار عمیق یا Deep Market، بازاری است که در آن معاملات خریداری و فروش به سهولت انجام پذیر است. همچنین طول مدت زمانی که معامله گر باید در انتظار انجام گرفتن معامله خرید یا فروش باشد، کوتاه است.
به عبارت دیگر در بازار عمیق، امکان آنکه رفت و آمد سرمایه در بازار بر روی قیمتها تاثیر گذار باشد، کمتر است. به دلیل آنکه همزمان برای حجم سفارشات خریدی که ثبت می‌ گردد، به همان اندازه فروشنده نیز در بازار وجود دارد. حجم سفارشات فروشی هم که ثبت گردیده است نشان می دهد که نقدینگی بازار زیاد است.
می توان اینطور به نتیجه رسید که در بازار عمیق، میزان نقدینگی بالا بوده و تغییر قیمت ها هم روند منظم تری به خود می‌گیرد، بنابراین نهنگ ‌ها قادر نیستند که بر روی بازار تاثیر زیادی بگذارند.
منظور از نهنگ ها اشخاصی هستند که حجم زیادی از ارزهای خاصی را نزد خود دارند و با نفوذ خود بر بازار قادرند که سمت گیری بازارها را به نفع خود عوض کنند.

نمودار عمق بازار

چگونه نمودار عمق بازار را تحلیل کنیم؟

در نمودار عمق بازار که نمایانگر حرکات قیمت در جفت ارزهای گوناگون است، دو منحنی به رنگ های سبز و قرمز وجود دارد. رنگ سبز سفارش ها در رابطه با خرید جفت ارزها را نشان می دهد. رنگ قرمز حاکی از سفارش فروش های انجام نشده‌ است. در جفت ارزهای متفاوت، بین این منحنی ها، فاصله‌های مختلفی نمایان است که بر حسب درصد نمایش داده می شود.
در واقع این اختلاف، نمایانگر تفاضل بین قیمت جدیدترین سفارشات خرید و فروش در قیاس با آخرین قیمت بازار می‌ باشد. می توان گفت این شکاف حاکی از تفاضل میان بیشترین قیمت خرید و کمترین قیمت فروش می باشد. هرچه میزان این شکاف بین ارزش خرید و فروش کمتر باشد، نشان می دهد که این رمزارز به قیمت واقعی خود نزدیکتر می باشد. بنابراین کارمزد معاملات با آن ارز کمتر شده و نقدینگی آن بیشتر خواهد شد.

market depth

نهنگ ‌ها چگونه عمق بازار را دستکاری می کنند؟

در همه صرافی‌ های ارزهای رمزنگاری این امکان گذاشته شده که می توان سفارش های خرید و فروش را لغو کرد. بعضی از سرمایه ‌گذاران بزرگ که به آنها لقب نهنگ‌ های بازار را داده اند، سفارشاتی‌ را با حجم زیاد در یک قیمت تعیین شده ثبت می کنند و سپس در موقعیت مناسب آن را لغو می نمایند.
در ادامه با مثالی روش کار نهنگ ها را مشخص می کنیم. اگر قیمت جاری بیت کوین 9 هزار دلار باشد و یکی از نهنگ ‌های بازار سفارش خرید 20000 بیت کوین را در قیمت 8 هزار دلار ثبت نماید، از این راه یک بازی روانی در بازار راه انداخته است، زیرا بقیه سرمایه‌ گذاران اینطور حدس می زنند که تقاضای خرید بیت کوین در قیمت 8 هزار دلار زیاد است. بنابراین یک دیوار مقاومتی خرید در این قیمت ایجاد می‌ گردد.
این دیوار در یک قیمت ویژه، باعث می شود این گمان در بازار به وجود آید که قیمت پایین‌تر از 8 هزار دلار نمی ‌آید. سرمایه ‌گذاران با سرمایه اندک نیز شروع به ثبت سفارشات خرید در نرخ نزدیک به 8 هزار دلار می‌نمایند و سرانجام بازار در سویی که نهنگ ‌ها به دنبال آن بودند، پیش می رود.

نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟

نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟

اهمیت داده های مالی یک کسب وکار بر کسی پوشیده نیست. داده ها و اطلاعات مالی کسب وکار از مهم ترین منابع برای انجام تحلیل های مختلف به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ بسیاری از تصمیم های اتخاذ شده با در نظر گرفتن موقعیت مالی یک شرکت و متناسب با آن است. به تجربه ثابت شده است عملیات یک شرکت بیش از هر عامل دیگری به وضعیت مالی و میزان سرمایه آن بستگی دارد تا به فاکتورهایی مانند تولید محصول با کیفیت، ساختار تشکیلاتی منسجم، برنامه ریزی و تعیین استراتژی مناسب.

تعریف نسبت های مالی

برای ارزیابی مالی شرکت، داده ها از گزارش های مالی مرتبط جمع آوری و برای تحلیل دسته بندی می شوند. از جمله روش های رایج برای بررسی وضعیت مالی شرکت، استفاده از نسبت های مالی مختلف است که مدیران بسته به نیاز و نوع تصمیم می توانند از برخی نسبت ها استفاده نمایند. در ادامه با نسبت های مالی مهم در حسابداری و کاربردهای آن آشنا می شویم.

مطالب این مقاله پارمیس

نسبت های مالی را چگونه می توان تعریف نمود؟

نسبت، ارتباط کمّی و عددی دو متغیر را نشان می دهد که از طریق تقسیم یک متغیر بر متغیر دیگر حاصل می شود. نسبت را می توان به صورت درصد، کسر، واحد پول یا مقایسه دو عدد بیان کرد. از مزیت های مهم نسبت ها این است که اعداد و ارقام مد نظر را به شکل مقایسه ای ارائه می دهد و نتیجه گیری برای تحلیل گران را ساده تر می کند. حال اگر اعداد و ارقام مرتبط به داده های استخراج شده از گزارش های مالی را برای محاسبه نسبت در نظر بگیریم، نسبت های مالی حاصل می شود. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟

دلایل استفاده از نسبت های مالی

از جمله گزارش های مالی مهم و پرکاربرد که توسط بخش حسابداری ارائه شده و نسبت های مالی موثر در تحلیل وضعیت مالی شرکت را استخراج نمود؛ گزارش های ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت وجوه جریان نقد هستند.

دلایل استفاده از نسبت های مالی

صورت های مالی و در کنار آن نسبت های مالی که با هدف عرضه اطلاعات به مخاطبان هدف خود تهیه و تدوین می شوند، نقش موثری در افزایش اطمینان و شفاف سازی در زمینه های پولی و مالی مرتبط با واحد اقتصادی دارد. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ دلایل مختلفی برای استفاده از نسبت های مالی وجود دارد که می توان مهم ترین آنها را بدین قرار لیست کرد:

  • بررسی روند شرکت ها برای یک بازه زمانی مشخص یا مقایسه شرکت ها با هم
  • فراهم آوردن اطلاعات برای برآوردن فرضیات آماری
  • آزمودن این نظریه که یک نسبت می تواند متغیری مناسب و قابل استفاده باشد
  • بررسی شواهد تجربی بین نسبت های مالی و برآورد یا پیش بینی متغیر مد نظر

دسته بندی نسبت های مالی

از مزیت های استفاده از نسبت های مالی این است که در تحلیل داده ها و اطلاعات مالی، اعداد و ارقام از قالب ریالی خارج شده و به صورت نسبت های قابل مقایسه بیان می شوند که ارتباطی معنادار بین اطلاعات موجود برقرار می کند. به همین دلیل این نسبت ها به عنوان ابزاری کمکی در تحلیل گزارش های مالی و یافتن فرصت ها و چالش های کسب و کار به کار گرفته می شوند.

دسته بندی نسبت های مالی

در بحث حسابداری مهم ترین گزارش ها برای بررسی و تحلیل شرکت ها از نظر وضعیت مالی، صورت های مالی هستند. به بیان دیگر، در بررسی مالی یک شرکت قبل از هر چیز می بایست صورت های مالی آن شرکت به دقت بررسی شده و در ادامه این بررسی از نسبت های مالی استفاده شود.

امروزه نسبت های مالی به دلیل کارایی مناسبی که دارند، بسیار مورد توجه افراد فعال در زمینه های مالی و حسابداری قرار گرفته اند. نسبت های مالی تعریف شده بسیار متنوع بوده و هر یک بخش ویژه ای از عملکرد شرکت را بررسی می کند. در نتیجه نسبت های مالی گزینه مناسبی برای ارزیابی قدرت مالی و وضعیت بدهی ها و نیز نقاط ضعف و قوت شرکت به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟

آنچه که در نسبت های مالی باید در نظر گرفته شود، نوع اطلاعاتی است که در صورت و مخرج قرار می گیرند و وجود رابطه علت و معلولی و همبستگی بین این اعداد و ارقام می تواند در ایجاد نسبت های مالی مناسب و معنادار کمک نماید.

با توجه به اینکه برای دسته بندی نسبت های مالی وجود عوامل مشترک در آنها در نظر گرفته می شود، می توان گفت هر دسته یک شاخص مهم مالی را بررسی می کند. در طبقه بندی نسبت های مالی 4 شاخص کلی نقدینگی، عملیاتی، سودآوری و رشد در نظر گرفته شده است.

به عنوان یک نکته بسیار مهم در رابطه با نسبت های مالی لازم است بدانید نسبت های مالی محدودیت ها و ویژگی های خاص خود را دارند که باعث می شود به عنوان مدرک پشتیبان تصمیم در نظر گرفته شوند و نمی توان آنها را معیار تصمیم گیری در نظر گرفت.

انواع نسبت های مالی


در ادامه چهار نسبت مالی مهم را معرفی می کنیم.

نسبت نقدینگی :

نقدینگی را به صورت توانایی واحد اقتصادی در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خود تعریف می کنند. در نتیجه برای توصیف رابطه بین دارایی جاری و بدهی جاری، نسبت نقدینگی تعریف شده است.

جالب است بدانید شرکت W.T.Grant با وجود اینکه در صورت سود و زیان تدوین شده، سالانه 40 میلیون دلار سود خالص داشت ولی اعلام ورشکستگی کرد. بررسی های انجام شده برای پیدا کردن علت این ورشکستگی، نقش و جایگاه اطلاعات مرتبط با نسبت های نقدینگی را مطرح کرد.

نسبت سودآوری :

از شاخص های مهم در بررسی سلامت مالی شرکت و کارایی مدیریت آن، به دست آوردن سود قابل قبول یا بازگشت سرمایه رضایت بخش است. در نتیجه از نسبت های مالی مهم برای محاسبه میزان سودآوری فعالیت های یک بنگاه اقتصادی، نسبت سودآوری است. به دلیل اهمیت این نسبت مالی در بازار سرمایه و کمک به تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار مد نظر، نسبت های مالی فرعی متعددی مانند حاشیه سود، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام تعریف شده است.

نسبت فعالیت :

در این نسبت مالی هدف بررسی و اندازه گیری کارایی واحد تجاری در استفاده از دارایی های در اختیار آن است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ در واقع نسبت مالی، حجم فروش شرکت مد نظر را با سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مقایسه و میزان به کارگیری بهینه دارایی ها را ارزیابی می کند. ازجمله نسبت های فرعی آن گردش دارایی ها، دوره پرداخت بدهی ها و دوره گردش عملیات ذکر کرد.

نسبت اهرمی :

گاهی شیوه تأمین مالی شرکت اهمیت دارد که در نسبت اهرمی هدف بررسی استفاده واحد تجاری از منابع تأمین مالی و رابطه میان بدهی ها و دارایی های آن واحد تجاری است.

کاربرد نسبت های مالی در صنعت

تا به اینجا با اهمیت و تعریف نسبت های مالی مهم آشنا شدیم. از این نسبت ها می توان در صنایع مختلف و با هدف تحلیل های مالی متنوع بهره برد. در ادامه اهمیت تحلیل های مالی در بانکداری و بازار سهام را بررسی می کنیم.

کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی بانک ها

همراه با شکل گرفتن بانکداری خصوصی، رقابت بانک ها برای افزایش کیفیت خدمات و بهبود عملکرد شکل گرفته است؛ و همین بازار رقابتی باعث پیدایش نیاز به سنجش و تحلیل بانک ها از نظر عملکرد و میزان سودآوری شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟

تحلیل نسبت های مالی ازجمله تکنیک های مقایسه ای بانک ها شناخته شده است که از آن برای ارزیابی کیفیت سهام و خدمات، میزان سودآوری فعالیت های تجاری بانک، بازده سرمایه گذاری و دارایی های بانک بهره می برند.

به بیان دیگر، به کمک نسبت های مالی در تحلیل و مقایسه بانک ها، اطلاعات مالی به درصدهای معنادار تبدیل می شوند که به واسطه این درصدها می توان وضعیت مالی و عملکردی بانک و توانایی آن در مقابله با ریسک های موجود را به راحتی مشخص نمود.

کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی سود سهام شرکت ها

یکی از مهم ترین بازارهای امروز که نقش مهمی در رونق تولید دارد، بازار سهام و سرمایه گذاری در آن است. نقدینگی خرد و کلان در دست عموم جامعه ازجمله منابع پولی مهم به شمار می رود که جذب صحیح این نقدینگی و سرمایه گذاری درست در بازار به تحلیل درست فرصت های سرمایه گذاری موجود بستگی دارد و می تواند به رونق تولید و بهبود اوضاع اقتصادی کمک نماید. بنابراین تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت های مختلف و پیش بینی سود آتی و بازگشت سرمایه بر اساس این گزارش های مالی، از ملزومات تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازارهای مختلف است.

از آنجا که تجزیه و تحلیل اوراق بهادار اولین گام در فرایند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است، شاخص ها و نسبت های مالی استخراج شده از صورت های مالی شرکت ها به فرد کمک می کند به پیش بینی درست و دقیقی از سود و بازده سهام برسد. بنابراین نسبت های مالی ازجمله داده های مهم برای تصمیم گیری و انتخاب بازار مناسب برای سرمایه گذاری در نظر گرفته می شوند.

تحلیل نسبت های مالی با هدف تعیین سلامت مالی واحدهای تولیدی

همان طور که گفتیم سلامت مالی یک شرکت به معنای توانایی آن در کسب سود از فعالیت های تجاری و تداوم این فعالیت ها است که فاکتوری مهم برای تمام سهام داران و ذینفعان شرکت شمرده می شود.

تحقیقات بسیاری در رابطه با موثر بودن تحلیل نسبت های مالی در تعیین سلامت مالی شرکت انجام شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ طبق نتایج این پژوهش ها می توان به کمک تجزیه و تحلیل نسبت های مالی شرکت های ورشکسته و موفق را شناسایی نمود.

می توان شرکتی که پس از کسر مالیات، سود مثبت داشته و رشد سود واقعی آن نیز مثبت است، شرکت با سلامت مالی دانست. در مقابل شرکتی که سود منفی پس از کسر مالیات برای آن محاسبه شود را شرکت درمانده نامید. گفتنی است اغلب شرکت های درمانده در سال مالی بعد نیز قادر به بهبود وضعیت مالی خود نبوده و توانایی اجرای تعهدات مالی خود را ندارند. از نسبت های مالی موثر در تعیین ثبات مالی یک شرکت می توان به نسبت های سودآوری مانند حاشیه سود عملیاتی و ناخالص و نرخ بازده دارایی ها، نسبت های نقدینگی مانند نسبت جاری و نسبت سریع یا نسبت بدهی و نسبت پوشش بهره و نیز نسبت های فعالیت همچون گردش کل دارایی ها اشاره کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.