تجزیه و تحلیل صورت های مالی
استفاده کنندگان از صورتهای مالی عموما استفاده کنندگان برون سازمانی هستند(سهامداران، اعتبار دهندگان،بانکها) این اشخاص برای اینکه بهترین استفاده را از صورتهای مالی رو ببرند باید توانایی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی (ترازنامه، سودو زیان، گردش وجوه نقد) رو داشته باشند.
روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
- تجزیه و تحلیل درونی( interal analysis)
- تجزیه و تحلیل مقایسه ای( comparative analysis)
- تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش(working capital)
- خطر سنجی ( risk analysis)
نسبت های مالی
نسبت های مالی معمولاً در چهار گروه زیر طبقه بندی شده اند:
- نسبت های نقدینگی: توانایی و قدرت پرداخت شرکت را در مورد واریز بدهی های کوتاه مدت اندازه گیری می کند.
- نسبت های اهرمی: تامین نیازهای مالی از طریق ایجاد بدهی را نشان می دهد. در واقع این نسبتها تعیین میکنند که شرکت تا چه حد نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تامین نمودهاست .
- نسبت های فعالیت: درجه کارآیی شرکت را در کاربرد منابعش اندازه گیری می کند.
- نسبت های سود آوری: میزان موفقیت شرکت را در کسب سود و طریق تامین آن از محل درآمد، فروش و سرمایه گذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
نسبت های نقدینگی(liquidity ratios )
به نسبت های که توانایی شرکت را در پرداخت بدهی های کوتاه مدت نشان می دهد گفته می شود که شامل نسبت های جاری و آنی می شود که این دو نسبت بیشتر در زمان تصفیه شرکت کاربرد دارد زیرا در روال عادی شرکت دارایی های جاری بر اساس بودجه وارد و خارج می شوند و این نسبت ها از اهمیت چندانی در تحلیل ها برخوردار نمیباشند.
نسبت جاری از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری بدست می آید برای این نسبت عدد ۲ مناسب می باشد
نسبت آنی هم از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی کالا و پیش پرداخت ها بر بدهی های جاری بدست می آید که عدد ۱ مناسب این نسبت می باشد
باز هم تاکید می شود که نسبت ها باید بر اساس سیر گذشته و سایر شرکتها تحلیل شوند و این اعداد فقط توافقی می باشد برای مثال ممکن است شرکتی دارای نسبت جاری ۲ باشد که در نگاه اول خوب ارزیابی می شود ولی در مقایسه با سالهای گذشته می بینیم که این نسبت با روندی نزولی همراه بوده است.
فرجه تدافعی :
علاوه بر آن چه که به صورت بدهی در حساب ها نشان داده می شود پرداختهای نقدی به صورت روزانه انجام می گیرند که با حسابهای بدهی ارتباطی ندارند در حالی که از لحاظ نقدینگی و کاهش آن تاثیری مشابه دارند به همین خاطر فرجه تدافعی را هم در بررسی نقدینگی شرکت محاسبه کنیم.
فرجه تدافعی از تقسیم حاصل جمع (وجه نقد + سرمایه گذاریهای کوتاه مدت + حسابهای دریافتنی) به برآورد هزینه های نقدی روزانه عملیاتی بدست می آید
نکته : در هزینه های روزانه هزینه استهلاک محاسبه نمی شود
این نسبت نشان می دهد آنچه در کوتاه مدت قابل وصول استو وجه نقد تکافوی هزینه های چند روز شرکت را می دهد.
فرجه تدافعی شرکت نمونه ۲۷ می باشد به این معنا که اگر شرکت به مدت ۲۷ روز هیچ وجه نقد ورودی نداشته باشد شرکت مخارج این مدت را بدون مشکل می تواند بپردازد.
معایب نسبت های نقدینگی :
نسبت های جاری و آنی بر اساسا انحلال شرکت بنا گذاشته شده اند یعنی فرض شده است که فعالیت واحد تجاری متوقف شده است و تمام دارایی های جاری شرکت به وجه نقد تبدیل شده باشد تا جوابگوی بدهی های جاری شرکت باشد و این در عمل مصداق پیدا نمی کند.
عیب دیگر این نسبت ها این است که به هیچ وجه در این نسبت ها گردش پولی مطرح نیست یعنی کاهش ورود وجه نقد به حساب وجه نقد و خروج نامنظم آن در نظر گرفته نشده است و تاثیر اینها بر پرداخت بدهی ها در نظر گرفته نشده است.
سومین عیب این نسبت ها این است که تاثیر حساب هایی که باعث ایجاد نقدینگی می شوند یعنی حساب های فروش و سود در نظر گرفته نشده اند.
نسبت جاری
نسبت جاری از تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت متداول ترین وسیله برای اندازه گیری قدرت پرداخت بدهی های کوتاه مدت است. زیرا از طریق آن می توان پی برد داراییهایی که در طول سال مالی به پول نقد تبدیل می گردند چند برابر بدهی هایی است که درطول سال مالی سررسید آنه فرا خواهد رسید.
تحلیل اقتصادی چیست؟ چگونه تحلیلگری کنیم؟
تحلیل اقتصادی چیست؟ تحلیل اقتصادی چه کمکی به ما در درک بهتر شرایط می کند؟ آیا فقط اقتصاددان ها، تحلیل گر اقتصادی خوب هستند؟ آیا برای تحلیل اقتصادی، بایستی اقتصاد خرد و کلان دانست؟ آیا روانشناسی و جامعه شناسی هم در تحلیل اقتصادی نقش دارد؟ تفاوت تحلیل اقتصادی در بازار های موازی چیست؟ چگونه می توان یک تحلیل گر اقتصادی خوب در بازار ایران باشیم؟ چه کتاب هایی برای آشنایی با اصول و مبانی تحلیل اقتصادی و مالی نیاز داریم؟
تلاش این گفتار، پاسخ به سوالات بالا و معرفی ده ها کتاب ارزنده ای است که شما را با اصول و مبانی حرفه ای و علمی تحلیل اقتصادی بازار های مسکن، خودرو، سکه، طلا، بورس و آینده اقتصاد ایران و جهان، آشنا می کند. اگر شما هم درباره تحلیل اقتصادی خوب، نظر و دیدگاهی دارید، از طریق بخش کامنت با ما در ارتباط باشید.
اقتصاددان ها دروغ می گویند؟
پروفسور جیم استنفورد، استاد اقتصاد کانادا، در کتاب اقتصاد به زبان خودمان که در سال ۹۳ توسط نشر آمه، با ترجمه آرش حسینیان روانه بازار شد، به زبان خودمانی، وضعیت اقتصاد جهان را تشریح می کند. این استاد اقتصاد، معتقد است که نباید به حرف اقتصاددان ها گوش کرد! بله! درست متوجه شدید. پروفسور استنفورد در این کتاب، مستندات و استدلال هایی می آورد درباره وضعیت کنونی اقتصاد جهان، محیط زیست و ثروت و فقر جوامع و این طور نتیجه می گیرد که: اقتصاد مهم تر از آن است که به اقتصاددان ها سپرده شود. مردم عادی، دانش اقتصادی ارزشمندی دارند که متخصصان، غالبا نادیده می گیرند.
پروفسور استنفورد یکی از دلایلی که در این کتاب به آن، به عنوان مصداق بارز این ادعا که نباید به حرف اقتصاددان ها گوش کرد، اشاره می کند، بحث تحلیل سود و زیان شرکت ها در ترازنامه ها و بیان موضوعات اقتصادی با کلمات قلمبه و سلمبه مثل ضریب جینی و رشد ناخالص ملی و امثالهم است.
او می گوید، آن چه در تحلیل های اقتصادی امروز جهان، وجود خارجی ندارد، و سالهاست که مرده است، محیط زیست، زندگی چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد شرافتمندانه و کره زیست پذیر است. او موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت ها (CSR) را مقوله ای فراموش شده در جهان مالی می داند و از این که ترازنامه ها، مشخص نمی کند، این سود، به چه بهایی تهیه شده و چقدر محیط زیست آلوده شده و زندگی انسان و حیوان به خطر اقتاده است، ابزار تاسف می کند.
آری! اقتصاد امروز جهان، فقط به فکر سود بیش تر است. به ترازنامه سود و زیان (SINGLE BOTTOM LINE) نگاه می کند و بس. هیچ کس نمی پرسد این سود، به چه قیمتی حاصل شده است. اقتصاد امروز، جامعه، محیط زیست و ذینفعان (STAKEHOLDERS) را فدای سهامداران (SHAREHOLDERS) کرده است. شاید به همین خاطر است که هر روز شاهد توسعه فست فودی ها و تولید کنندگان نوشابه های گازدار که تهدید جدی سلامت انسان در قرن بیست و یکم هستند، بوده و سرطان و دیابت، بخش جدایی ناپذیر از سبک زندگی ما شده است. گول آمار ها را نخوریم!
نکته طلایی: همه مردم، تحلیل گر اقتصادی هستند و اقتصاد را می فهمند. کف آگاهی عمومی از اقتصاد در قرن ۲۱، ده ها برابر فهم مردم قرن بیستم و ماقبل است.
بگذار آشغال بخورند!
وقتی اقتصاد جهان و آنالیز های اقتصادی، بهره وری را صرفا در سود و زیان و حداکثر اثربخشی و بازدهی ، برای کسب منفعت بیش تر بنگاه ها و استثمار کارگران می داند، دنیایی خلق می شود که می بینیم. کتاب بگذار آشغال بخورند، چگونه سرمایه داری، گرسنگی و چاقی می آفریند، نوشته رابرت آلبریتون از نشر اختران، در واقع، روایتی است از دنیایی که پروفسور استنفورد در کتاب اقتصاد به زبان خودمان، برای ما به زبان ساده شرح داده است.
وقتی اقتصاد و تحلیل اقتصادی، در دست ثروتمندان و بنگاه های تولیدی و خدماتی باشد و مردم را غیر تحلیل گر و بی اطلاع از فرمول ها و اصطلاحات قلمبه و سلمبه اقتصادی و صورت های مالی پیچیده فرض کنیم، فلاکت را پشت پرده صورت های مالی خوش بر و رو، پنهان می کنیم تا کسی سر در نیاورد!
از اقتصاددان ها دروغ می گویند و بگذار آشغال بخورند و هزاران کتاب مثل این ها، این نتیجه ساده را می توان گرفت که نباید گول تحلیل های اقتصادی اقتصاددان ها و تحلیلگران و ستون نویس های ژورنال ها و رسانه های دیداری و شنیداری و دیجیتالی را خورد. جهانی که آن ها تحلیل می کنند، معمولا از اخلاق و صداقت و شرافت و محیط زیست سالم، خالی است .. .
به چه تحلیل اقتصادی نیاز داریم؟
قرن بیست و یکم، به ترازنامه ها، صورت های مالی، ارزیابی های مسئولانه اقتصادی و تفسیرگرهای مالی و پولی نیاز دارد که هم به ما، واقعیت اقتصاد را بگوید و هم بگوید: به چه قیمتی؟! به چه قیمتی، سود فلان شرکت تولید کننده لبنیات، امسال چند برابر شده است؟ به چه قیمتی سود فلان شرکت خودرو ساز یا تولید کننده سیمان و فولاد، ایکس درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافته است؟ محیط زیست چقدر آسیب دید؟ جسم کارگران چقدر آسیب دید؟ کالای ارزان، به قیمت بدبخت شدن چه افرادی در کدام کشور ها صورت گرفت؟ (پوشاک ارزان تولید کارگران تایلندی!)
(اعتراض جهانی به دستمزد پایین در فست فود فروشی ها و شرکت های مد و لباس برای تولید محصولاتی ارزان و پر فروش که چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد نقض حقوق کارگران است)
اگر این مطالبه گری وجود داشته باشد، ما شاهد شرکت های سبز، کسب و کار های سبز (GREEN BUSINESS) و شهروند شرکت ها (CORPORATE CITIZENS) خواهیم بود که قرنی شکوفا و پاک را برای نسل های بعد از خود به یادگار گذاشته ایم. اگر آرمان شما، زندگی سالم برای خود و دیگران است و کسب سود به هر قیمتی برای شما ملاک نیست، شما یک ارزیاب اقتصادی مسئول خواهید بود که بسیار به آن نیاز داریم.
نکته طلایی: قرن ۲۱، قرن شرکت هایی است که محصولاتی گران اما با الزامات زیست محیطی تولید می کنند. آنالیز گرانی برای ارزیابی روش ها و سیستم ها و تراز نامه های چنین مجموعه هایی نیاز است.
تحلیل اقتصادی چیست؟
تحلیل اقتصادی (ECONOMIC ANALYSIS) یا ارزیابی اقتصادی (ECONOMIC EVALUATION) در واقع، فهم پارامترها و راهکارهای گوناگون انجام یک فعالیت یا برنامه مبتنی بر هزینه (COST) و فایده (BENEFIT) است. هر چیزی را که شما بر اساس هزینه و فایده (سود و زیان) ارزیابی و بررسی کنید، در واقع یک تحلیل اقتصادی انجام داده اید. خواه، سهام شرکت ها در بازار بورس ایران یا نزدک باشد، خواه خرید یک واحد مسکونی در فلان نقطه شهر یا حتی خرید یک بسته شکلات از فلان برند. ارزیابی اقتصادی، به شما اطلاعات می دهد. اطلاعات، به شما شناخت می شود و شناخت، اشراف اطلاعاتی و آگاهی شما را افزایش می دهد.
پس ارزیابی اقتصادی خوب، می تواند زندگی بهتری را برای ما رقم بزند. چرا که استفاده بهینه و اثربخش از منابع مالی و غیر مالی (مثل سرمایه نیروی انسانی و تجهیزات) را به ارمغان می آورد. علت اهمیت ارزیابی اقتصادی و توجه مردم به این موضوع در سبک زندگی آن است که این بررسی، ابزاری به منظور تعیین وضعیت مناسب همه منابع در موقع تصمیم گیری است. هدف از این تشخیص، برآوردی از هزینه و فایده طرح و پروژه و خرید و فروش کالا و خدمات در هر حوزه ای است. در بازار سهام، ارزیابی، تکنیکی و بنیادی است و ابزار زیادی دارد. مثل روانشناسی و تابلو خوانی!
انواع روش های تحلیل اقتصادی
تحلیل اقتصادی، روش های مختلف دارد. این ۴ تحلیل در واقع در همه بازارها از زمین و مسکن و طلا و سهام گرفته تا ارز و نفت و فلزات، جواب می دهد:
- تحلیل هزینه که تکنیکی ساختارمند جهت تشخیص هزینه های یک برنامه با جزییات دقیق بر اساس واحد پولی است که CA نام دارد.
- تحلیل هزینه-فایده که CEA نام دارد و تکنیکی برای فهم میزان موفقیت یک نظام در رسیدن به اهداف از نقطه نظر هزینه است.
- تحلیل مطلوبیت هزینه یا CUA در واقع، اهتمامی برای سنجش میزان موفقیت یک نظام اقتصادی در رسیدن به چشم انداز (VISION) بر اساس رفتار سازمانی است.
- تحلیل سودمندی-هزینه که CBA COST نام دارد، کلیه هزینه و نتایج و ریسک و خسارات، مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل اقتصادی هزینه-فایده، ابزاری کارآمد است که در دستور کار کارشناسان اقتصادی قرار دارد.
چگونه تحلیل گر بازار باشیم؟
تحلیل گری بازار، آن طور که در ابتدای گفتار ارائه شد، الزاما، مدرک دانشگاهی نیاز ندارد. به سواد و شم اقتصادی نیاز دارد که نمی توان آن را در تنها در مدرسه های اقتصادی و کلاس های درس دانشگاهی بدست آورد. برای ارزیابی هر چیزی، باید درک درستی از بازار آن داشت. پس برای ارزیابی اقتصادی خوب، شما باید، ممیز خوب همان بازار باشید و اصطلاحا MARKET ANALYSIS خوبی باشید. هر بررسی، نیاز به استراتژی دارد. شما باید تکلیف خودتان را مشخص کنید که هدف شما از این ارزیابی چیست:
- آیا آنالیز اقتصادی شما روی صورت های مالی یک شرکت در بورس، برای فهم صنعتی است که آن شرکت در واقع شده است یا صرفا نگاه کوتاه مدت به تغییرات قیمت دارید؟
- آیا تحلیل اقتصادی شما از تغییرات قیمت فلزات در یک بازه زمانی، پیش بینی نرخ روند کوتاه مدت است، یا استراترژی شما برای خرید محصولاتی است که شاهد کاهش میزان تولید آن در جهان هستیم؟ (مثل فلز روی)
- آیا بررسی اقتصادی شما از وضعیت روز مسکن در ایران، به منظور خرید آپارتمانی کوچک در فلان نقطه فلان استان کشور است یا قصد اخذ وام کم بهره برای انبوه سازی در فلان منطقه دارید؟
- آیا آنالیز چارتی شما از رفتار سینوسی نرخ ارز در ایران، پیش بینی نرخ روند در بلند مدت به منظور خرید دلار در سال ۹۸ و به بعد است یا اینکه تسعیر نرخ ارز در سودآوری شرکت های سهامی عام را مد نظر دارید؟
همان طور که در پرسش های بالا مشاهده می کنید، تحلیل گر اقتصادی، اول باید تکلیف خود را از علت و دلایل تحلیل مشخص کند. اصطلاحا، باید استراتژی مشخص داشته باشد. استراتژی داشتن برای تحلیل هر بازاری، فوق العاده مهم است. استراتژیست ها، نگاه صفر و یک به تحلیل هیچ بازاری ندارند. برای آن ها، رفتارهای کوتاه مدت و سینوسی موقتی، اهمیت ندارد. استراتژیست های اقتصادی، هم اقتصاد را می فهمند، هم جامعه را و هم روانشناسی رفتارهای چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد اقتصادی مردم را. این موضوعی است که برترین بورس بازهای جهان نیز به آن اشاره دارند (مثل وران بافت).
برای این که تحلیل گر خوب یک بازار باشید، استراتژی های کسب و کار (BUSINESS STRATEGY) را باید بفهمید تا ساختار بازار رقبا را تشخیص دهید. برای این که تحقیقات بازار کنید، باید استراتژی های بازاریابی (MARKETING STRATEGY) را فهمیده و آنالیز درستی از رفتار مشتریان و رقبا را در دستور کارقرار دهید.
آنالیز درست بازاری که قصد تحلیل مولفه های آن را دارید (مثل بازار ارز، بازار خودرو، بازار طلا، بازار سهام و غیره)، به شما داده های ارزشمند میدهد که تفسیر واقع بینانه و غیر متعصبانه آن، فرصت آفرین است.
پالایشگاه نفت تهران با نماد شتران را خیلی از بورس بازها، به عنوان یک مثال تاریخی برای تحلیل درست اقتصادی در قالب فهم یک صنعت و بازار در بورس معرفی می کنند. شتران در سال ۱۳۹۱ با قیمت ۷۵۰۰ تومان در فرابورس ایران، کشف قیمت شد. خیلی ها فکر می کردند که این قیمت، در مقایسه با سهام دیگر شرکت های پالایشی، خیلی گران است و احتمال افت قیمت زیاد است.
(سهم شتران پس از بارها افزایش سرمایه (۲۴ میلیارد سهم) قیمتش به ۵۰۰ تومان رسید. یعنی سود رویایی برای کسانی که درست خریدند و زمان درست فروختند یا سهامداری کردند)
خیلی ها روی این قیمت فروشنده شدند. اما، ورق برگشت، ظرف کم تر از ۱۲ ماه، قیمت هر سهم از ۷۵۰۰ تومان به ۱۲۴ هزار تومان رسید. یعنی ۱۶۰۰ درصد سود ظرف ۱۲ ماه! سودی معادل ۸۰ سال سود سپرده در نظام بانکی کشور (سالی ۲۰ درصد). یا نماد انرژی ۳ در بورس سال ۹۷ که ظرف ۸ ماه از ۱ هزار تومان به بیش از ۸ هزار تومان رسید. ۷۰۰ درصد سود ظرف ۸ ماه!
چه کسی برنده این سودهای رویایی در اقتصاد امروز ایران است؟ کسی که تحلیل اقتصادی او، صرفا مبتی بر رفتار سینوسی قیمت ها، تحلیل دم دستی صورت های مالی نباشد و کل اقتصاد و بازاری که در آن قرار دارد را به خوب بفهمد و در کنار شم اقتصادی، شم روانشناسی و شم جامعه شناسی هم داشته باشد. چگونه حاصل می شود؟ با صبوری، پشتکار و مطالعه و نگاه فازی.
نکته طلایی: اگر می خواهید تحلیل گر خوبی در اقتصاد آینده ایران و جهان باشید، تحلیل گری فازی را در دستور کار خود قرار دهید.
منطق فازی و ارزیابی سلسله مراتبی را یاد بگیرید تا همه چیز را به صورت خوب یا بد، زشت و زیبا، مناسب یا غیر مناسب، صفر یا یک نبینید. منطق فازی، امروزه در تحلیل ها موثر است. از ترمودینامیک و مکانیک سیالات گرفته تا هوش مصنوعی و ساخت ربات های خرید و فروش سهام و تحلیل صورت های مالی و غیره.چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد
تحلیل و تجزیه بنیادی (فاندمنتال) و معیار های آن
تحلیل بنیادی و یا فاندمنتال ارز دیجیتال شامل بررسی عمیق اطلاعات موجود در مورد یک دارایی مالی است. هدف از تحلیل بنیادی این است که به این نتیجه برسید که ارزش دارایی شما چقدر است؟ بعد از تحلیل و بررسی، می توانید از بینش های خود برای اطلاع از موقعیت های معاملاتی خود استفاده کنید. معامله دارایی ها به اندازه نوسانات ارزهای رمزنگاری شده به مهارت خاصی نیاز دارد. داشتن استراتژی، درک دنیای وسیع معاملات و تسلط بر تجزیه و تحلیل فنی، می تواند به عنوان راه حلی برای انجام معاملات باشد. وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان از برخی تخصص ها در بازارهای مالی قدیمی استفاده کرد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا وجود دارد. ابزارهایی مانند RSI ،MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار بدون در نظر گرفتن دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در فضای رمزنگاری نیز بسیار محبوب هستند.
تحلیل بنیادی (FA) چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی و یا فاندمنتال روشی است که توسط سرمایه گذاران برای تعیین “ارزش ذاتی” یک دارایی یا شرکت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین این است که دارایی یا مشاغل مزبور بیش از حد ارزش گذاری شده یا کم ارزش هستند. سپس معامله گران می توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک موقعیت های معاملاتی استفاده کنند.
البته این نکته را در نظر داشته باشید که علم دقیق و مشخصی برای معامله کردن در بازارهای مالی از جمله بورس، سهام و بازار ارز دیجیتال وجود ندارد که اگر چنین استراتژی دقیقی وجود داشت، قطعا تاکنون بازیگران وال استریت توانسته بودند فرمول های دقیق برای خرید و فروش بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری را داشته باشند. آن دسته از افرادی که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال انجام می دهند نیاز به داشتن یک سری ابزار و روش های تحلیل فاندامنتال به جای فرمول های دقیق دارند. کاربران تحلیل تکنیکال می توانند روند قیمت آینده را براساس عملکرد گذشته دارایی ها پیش بینی کنند. این کار را با استفاده از الگوهای شمعدانی و شاخص های اساسی بدست می آورند.
تحلیلگران بنیادی عموماً به معیارهای معامله نگاه می کنند تا ارزش واقعی شاخص های مورد استفاده که شامل سود هر سهم، یا نسبت قیمت به درآمد است.
در ادامه به بررسی برخی معیارهای تحلیل بنیادی ارز دیجیتال می پردازیم که از جمله این معیارها می توان به معیارهای درون زنجیره ای و تعداد تراکنش ها اشاره کرد. برای آشنایی بیشتر با این معیارها ادامه مقاله را با ما همراه باشید.
معیارهای درون زنجیره ای
ابزارهای درون زنجیره ی معیارهایی هستند که با ارائه داده های ایجاد شده توسط بلاک چین قابل مشاهده هستند. ما می توانیم خودمان با اجرای یک گره برای شبکه مورد نظر و سپس صادر کردن داده ها این کار را انجام دهیم، اما این کار می تواند وقت گیر و هزینه بر باشد. به خصوص اگر ما فقط سرمایه گذاری را در نظر داریم و نمی خواهیم زمان یا منابع خود را در این کار هدر دهیم.
یک راه حل ساده تر این است که اطلاعات را از وب سایت ها یا API هایی که به طور خاص برای اطلاع از تصمیمات سرمایه گذاری طراحی شده اند، کسب کنید. برای مثال، تحلیل درون زنجیره ای COINMARKET CAP از بیت کوین اطلاعات بیشماری را در اختیار ما قرار می دهد. منابع اضافی شامل نمودارهای داده Coinmetrics یا گزارش پروژه Binance Research است.
تعداد تراکنش ها
تعداد تراکنش ها معیار خوبی برای انجام فعالیت در یک شبکه است. اما باید یک نکته را در مورد این معیار در نظر گرفت که ممکن است در مورد آدرس های فعال، یک طرف برای افزایش فعالیت های زنجیره ای، به انتقال پول بین کیف پول خود بپردازد.
حجم معامله
حجم معامله نباید با تعداد تراکنش اشتباه گرفته شود، حجم معامله به ما می گوید که چقدر حجم ارز در یک دوره معامله شده است. به عنوان مثال، اگر در مجموع ده معامله اتریوم، به ارزش هر کدام 50 دالر در همان روز ارسال شود، می گوییم حجم معاملات روزانه 500 دالر بود. ما می توانیم آن را با ارز فیات مانند USD اندازه گیری کنیم، یا می توانیم آن چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد را در واحد اصلی پروتکل اتریوم اندازه گیری کنیم.
آدرس های فعال
آدرس های فعال آدرس های بلاک چین هستند که در یک دوره معین فعال هستند. رویکردهای محاسبه این امر متفاوت است اما یک روش رایج این است که فرستنده و گیرنده هر تراکنش را در دوره های معین (به عنوان مثال، روزها، هفته ها یا ماه ها) شمارش کنیم. برخی همچنین تعداد آدرس های منحصر به فرد را به صورت تجمعی مورد بررسی قرار می دهند، به این معنی که آنها کل آدرس را در طول زمان ردیابی می کنند.
هزینه های پرداخت شده
شاید برای برخی از دارایی های رمزنگاری شده، هزینه های پرداخت شده می تواند در مورد تقاضای فضای بلوک به ما اطلاعاتی بدهد. ما می توانیم آنها را به عنوان یک پیشنهاد در حراج در نظر بگیریم: کاربران با یکدیگر رقابت کرده تا معاملات آنها به موقع ثبت شود. کسانی که مزایده بیشتری را انجام می دهند، معاملات خود را زودتر تأیید (استخراج) می کنند، در حالی که پیشنهاد دهندگان پایین تر باید منتظر بمانند.
برای ارزهای رمزنگاری شده با کاهش برنامه های منتشر شده، این یک معیار جالب برای مطالعه است. بلاکچین های اثبات کار پاداش بلاک ارائه می دهند. در برخی موارد، از پاداش بلوک و هزینه های معامله تشکیل شده است. پاداش بلاک به صورت دوره ای کاهش می یابد (در مواردی مانند نصف شدن بیت کوین).
از آنجا که هزینه استخراج به مرور زمان افزایش می یابد، پاداش بلوک به آرامی کاهش می یابد. منطقی است که هزینه معاملات باید افزایش یابد. در غیر این صورت، استخراج کنندگان با ضرر کار کرده و شروع به قطع شبکه می کنند. این کار تاثیر منفی بر روی امنیت معیارهای درون زنجیره ای دارد.
هش ریت و حجم استیک شده
بلاک چین ها امروزه از الگوریتم های اجماع متفاوتی استفاده می کنند که هر یک مکانیزم های خاص خود را دارند. با توجه به اینکه این ها نقش مهمی در ایمن سازی شبکه دارند، استفاده از این داده ها می تواند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل داشته باشد.
نرخ هش یا همان هش ریت به عنوان معیاری برای کیفیت شبکه در ارزهای رمزنگاری شده اثبات کار استفاده می شود. هرچه نرخ هش بیشتر باشد، احتمال انجام حمله 51% در شبکه بلاکچین دشوارتر است.
عواملی که می توانند هزینه های کلی استخراج را تحت تأثیر قرار دهند شامل قیمت فعلی دارایی، تعداد معاملات پردازش شده و هزینه های پرداخت شده است. البته، هزینه های مستقیم استخراج (برق، قدرت محاسبه) نیز می تواند اثرگذار باشد.
معیارهای پروژه
در مورد معیارهای زنجیره ای با داده های قابل مشاهده بلاک چین، معیارهای پروژه شامل یک رویکرد کیفی است که به عواملی مانند عملکرد تیم (در صورت وجود) و وایپ پیپر توجه می کند.
وایت پیپر
توصیه می شود قبل از سرمایه گذاری، وایت پیپر هر پروژه ای را مطالعه کنید، وایت پیپر سندی است که به ما یک نمای کلی از پروژه ارزهای رمزنگاری شده می دهد. یک وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را مشخص کند و در حالت ایده آل به ما بینشی در مورد موارد زیر ارائه دهد:
- تکنولوژی کاربردی
- موارد استفاده مورد نظر برای رسیدگی به آن
- نقشه راه برای ارتقاء و ویژگی های جدید
- طرح عرضه و توزیع سکه یا توکن
تیم پشتیبانی
اگر یک تیم خاص در پشت شبکه ارزهای رمزنگاری شده وجود داشته باشد، سوابق اعضای آن می تواند نشان دهد که آیا این تیم مهارت های لازم را برای به ثمر رساندن پروژه دارد یا خیر. آیا اعضا قبلاً در این صنعت موفق عمل کرده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به مراحل پیش بینی شده آنها کافی است؟ آیا آنها در پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری مشارکت داشته اند؟
در صورتی که تیمی وجود نداشته باشد، باید در مورد اینکه جامعه توسعه دهندگان چگونه است، بررسی کرد. در صورتی که پروژه دارای GitHub عمومی است، بررسی کنید که چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چقدر فعالیت وجود دارد.
بررسی رقبا
یک وایت پیپر قوی باید به ما کاربردهای یک ارز دیجیتال و ویژگی های آن را نشان دهد. در این مرحله، شناسایی پروژه هایی که با آنها رقابت می کند و همچنین زیرساخت های قدیمی که به دنبال جایگزینی آن است مهم است. در حالت ایده آل، تجزیه و تحلیل بنیادی این موارد باید به همان اندازه دقیق باشد. ممکن است یک دارایی به خودی خود جذاب به نظر برسد، اما همان شاخص هایی که در دارایی های رمزنگاری مشابه اعمال می شود، می تواند نشان دهد که دارایی ما ضعیف تر از سایرین است.
توکنیزه و توزیع اولیه
برخی از پروژه ها به عنوان یک راه حل یک مشکل، توکن ایجاد می کنند. به این معنا که پروژه به تنهایی قابل اجرا نیست، اما نشانه مربوط به آن ممکن است در این زمینه کاربرد چندانی نداشته باشد. به این ترتیب، مهم است که تعیین کنیم آیا این توکن از کاربرد واقعی برخوردار است یا خیر و به طور کلی، آیا این ابزار چیزی است که بازار وسیع آن را تشخیص می دهد و چقدر به احتمال زیاد به این ابزار ارزش می بخشد.
یکی دیگر از عوامل مهم در این زمینه نحوه توزیع وجوه در ابتدا است. آیا از طریق ICO یا از طریق IEO بوده است یا کاربران می توانند با استخراج از آن استفاده کنند؟ در مورد مورد اول، وایت پیپر باید مشخص کند که چه مقدار برای بنیانگذاران و تیم نگهداری می شود و چه مقدار در دسترس سرمایه گذاران است. در مورد مورد دوم، ما می توانیم به شواهدی مبنی بر پیشرفت سازنده دارایی نگاه کنیم.
تمرکز بر توزیع ممکن است به ما در مورد هر گونه ریسک موجود کمک کند. به عنوان مثال، اگر اکثریت قریب به اتفاق عرضه شده فقط متعلق به تعداد کمی از طرفین باشد ممکن است به این نتیجه برسیم که این یک سرمایه گذاری خطرناک است زیرا این طرفین در نهایت می توانند بازار را دستکاری کنند.
معیارهای مالی
اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی در حال حاضر و آنچه قبلاً در آن معامله می شد، نقدینگی و غیره همه می توانند در تجزیه و تحلیل اساسی مفید باشند. با این حال، معیارهای جالب دیگری که ممکن است در این دسته قرار گیرند، معیارهایی هستند که به مسائل اقتصادی و انگیزه های پروتکل دارایی رمزنگاری شده مربوط می شوند.
ارزش بازار
ارزش بازار با ضرب عرضه در گردش با قیمت فعلی محاسبه می شود. در اصل، این هزینه فرضی را برای خرید هر واحد در دسترس دارایی رمزنگاری نشان می دهد. سرمایه بازار به خودی خود می تواند گمراه کننده باشد. از نظر تئوری، صدور یک توکن بی فایده با عرضه ده میلیون واحد آسان خواهد بود. اگر تنها یکی از این توکن ها با 1 دالر معامله شود، ارزش بازار 10 میلیون دالر خواهد بود.
با این وجود، ارزش بازار به طور گسترده ای برای تعیین پتانسیل رشد شبکه ها مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال احتمال رشد ارزهای دیجیتالی که ارزش بازار پایینی دارند در مقایسه با رمز ارزهای با ارزش بازار زیاد، بیشتر می دانند. برخی دیگر معتقدند که ارزهای دیجیتالی دارای ارزش بازار بالا، دارای اثرات قوی تری در شبکه هستند، بنابراین شانس بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتالی با ارزش بازار کم دارند.
نقدینگی و حجم
نقدینگی معیاری است برای سهولت خرید یا فروش دارایی. نقدینگی دارایی هایی هستند که هیچ گونه مشکلی برای خرید و فروش آن وجود ندارد. در واقع بازار نقدینگی بازار رقابتی است که مملو از درخواست ها و پیشنهادات است (که منجر به گسترش محدودتر پیشنهادات درخواست می شود).
مشکلی که ممکن است در بازارهای غیر نقدینگی با آن روبرو شویم این است که نمی توانیم دارایی های خود را با قیمت “عادلانه” بفروشیم. در واقع نشان دهنده این است که هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و دو گزینه برای ما باقی می ماند: درخواست را پایین بیاورید یا منتظر افزایش نقدینگی باشید.
حجم معاملات شاخصی است که می تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند. می توان آن را به چند روش اندازه گیری کرد و نشان می دهد که چقدر ارزش در یک بازه زمانی معامله شده است. به طور معمول، نمودارها حجم معاملات روزانه را نشان می دهند. آشنایی با نقدینگی می تواند در زمینه تحلیل بنیادی مفید باشد.
اختلاف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس پارامترهای شرکت است. از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط تغییرات قیمتها و داده های قیمتهای گذشته را در نظر می گیرد.
سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل را بر روی نمودار انجام می دهند. هدف از تجزیه و تحلیل تکنیکال، ایجاد فرضیه هایی بر اساس شاخص های قیمت گذشته سهام است. تحلیلگران تکنیکال به داده ها و بنیادهای شرکت اعتماد ندارند. آنها نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و در تلاش هستند که الگوهایی برای شناخت شرایط بازار پیدا کنند.
در نگاه اول، تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. با این حال، ارتباط روانشناختی قوی بین تغییرات قیمت و روانشناسی شرکت کنندگان در بازار وجود دارد. از آنجا که قیمت سهام بر اساس عرضه (تقاضا) و تقاضا (خرید) تعیین می شود، نقاط عطف قیمت سهام به احتمال زیاد بر نگرش فعالان بازار تأثیر می گذارد.
در تحلیل تکنیکال برای بررسی شرایط بازار از ابزارهای مختلفی استفاده می شود که شامل موارد زیر است:
- خطوط روند یا ترند
- کانال ها
- نوسان
- اندیکاتور ها
- الگوهای شمع یا کندل
- اندیکاتورها
- اسلاتورها
- حجم معاملات
هر یک از این شاخص ها، معنای متفاوتی داشته و برای بررسی شرایط خاصی مورد استفاده قرار می گیرند.
نتیجه گیری
در این مقاله متوجه شدیم که تحلیل بخشی از بازار سرمایه محسوب می شود که بدون آن نمی توان وارد بازار سرمایه شد. از طریق تحلیل می توان دید بهتری برای خرید و فروش ارز دیجیتال داشت. به صورت کلی دو روش برای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد و هر یک از این روش ها مکمل روش دیگری است. برای تحلیل های بلند مدت، نیاز به بررسی داده های کلان و تاثیرگذار است که تحت این شرایط نیاز به تحلیل فاندامنتال است. تحلیل فاندامنتال به بررسی شرایط کلی ارز های دیجیتال، آینده آن ها و آمار و ارقام پروژه ها می پردازد.
خانواده کارآفرین
سیستم مجموعهای است از اجزای به هم وابسته که به علت وابستگی حاکم بر اجزای خود کلیت جدیدی را احراز کرده از نظم و سازمان خاصی پیروی مینماید و در جهت تحقق هدف معینی که دلیل وجودی آن است، فعالیت میکند.سیستمها بیشمار هستند. برخی از نمونههای سیتم عبارت است از:
ملکولها؛ سلولها؛ نباتات؛ حیوانات؛ انسانها؛ جوامع؛ ماشینها و دیگر نظامهای مکانیکی؛ منظومههای کیهانی؛ نظامهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ سیستم اطلاعات؛ کامپیوتر؛ نظامهای تولیدی، آموزشی، تامین اجتماعی، خدمات درمانی، ارتباط جمعی، حسابداری، بایگانی، نظام حقوق و دستمزد، باز نشستگی، ارزشیابی کارکنان و کنترل؛ خطی که با آن مینویسیم زبانی که با آن تکلم می کنیم و. در این مقاله، مفاهیم نظام و سیستم، مترادف گرفته شده اند.
دروندادها یا دادهها عبارتاند از:کلیه آنچه که بهنحوی وارد سیستم میشود و تحرک و فعایت سیستم را سبب میگردد.
مثال: در نظام دانشگاهی، دانشجو که یکی از دادههای سیستم است، در فرآیند تبدیل قرار میگیرد و ذهن او با مفاهیم، واژهها و مطالب علمی آشنا میشود و در نگرش او تغییراتی پدید می آید.
دادههایی که در فرآیند تیدیل قرار می گیرند، طبق نظم و سازمانی که بر سیستم حاکم است، به صورت کالا یا خدمت، از سیستم به محیط صادر می شوند. دانشجوی فارغ التحصیل، تحقیق و پژوهش، برخی از ستادههای نظام دانشگاهی هستند.
بازخور فرآیندی دورانی هستند که در آن، قسمتی از ستاده، به عنوان اطلاعات به درونداد پس خورانده میشوند و به این ترتیب سیستم را «خود کنترل» میسازد.
برای مثال، چنانچه به علت عدم تطابق آموزشهای دانشگاهی با نیازهای واقعی بازار کار، دانشجوی فارغ التحصیل نتواند جذب بازار کار شود، ایجاد اصلاحاتی در نظام آموزشی دانشگاه ضرورت دارد.
سیستم ها به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم شدهاند: سیستم فرعی جزعی است که برخود نظارت دارد و وظیفه خاصی را انجام میدهد و برای رسیدن به هدف معینی میکوشد؛ این سیستم فرعی که نقش ویژه ای ایفا میکند، خود یکی از اجزای تشکیل دهنده سیستم بزرگتری است که میتوان آن را «سیستم اصلی»نام نهاد.
تقسیم سیستم ها به باز و بسته، یکی دیگر از طبقه بندیهای سیستمها است. سیستم بسته، سیستمی ساده است که با محیط خود ارتباطی برقرار نمیکند یعنی داده های آن به صورت پایان نا پذیر در حال چرخش است مثل سیستم گردش آب؛ بر خلاف آن سیستم باز، سیستمی است که با محیط خود در ارتباط است یعنی چیزی را می گیرد در فر آیند تغییر و تبدیل قرار می دهد و بعد به محیط باز می گرداند. سیستمهای بسته در برخورد با محیط، سازمان خود را از دست میهد یا جهت فعالیتش تغییر میکند.
در هر سیستم، عواملی وجود دارند که در خلاف جهت نظم سیستم عمل میکنند و مختل کنندهی انتظام سیستم هستند. این عوامل را «آنتروپی» میخوانند.آنتروپی به دو نوع تقسیم میشود: آنتروپی مثبت که عملگردش در خلاف جهت اصلاح انحرافات و به منظور بقای سیستم در محیط عمل میکند.
سیستم در کلیت وجودی چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد خود خواصی را ظاهر میسازد که در اجزای تشکیل دهندﮤ آن، به تنهایی وجود ندارد، این کلیت نیز نتیجه گرد آمدن اجزاء مجرد نیست، بلکه ارتباط اجزاء با یکدیگر و نحوه ترکیب نظم و سازمان یافتن آنهاست که کلیت سیستم را به وجود میآورد.
مراتب وجود یک زنجیره مرتبه ای است که هر یک از مرتبهها، ساخت و خواصی علاوه بر ویژگی های مرتبه پیشین دارد.
منظور از همبستگی این است که هر جزء در سیستم، به نحوی با سایر اجزاء مرتبط است و به علت وجود این همبستگی، چنانچه در جزیی خللی وارد شود،سایر اجزاء نیز از آن خلل، متاثرمی گردند.
بین اجزای هر سیستم، تناسب، سنخیت واکمال متقابل موجود است. وجود تناسب بین اجزاء سبب حفظ هویت و کلیت سیستم میشود.
از دیگر ویژگیهای سیستم های باز، میل به جاودانگی است. سیستمها گرایش به جاودانه سازی خود دارند و تا جایی که امکان داشته باشد به حیات خویش ادامه میدهند.
سیستم میتواند از راهها و مسیرهای متفاوتی به هدف واحدی برسد. به عبارت دیگر، حالت پایانی واحدی ممکن است از شرایط اولیه متفاوت و با راههای متفاوتی حاصل شود.
درون سیستمها عواملی به وجود میآیند که سیستم را از جهت اصلی آن منحرف میسازند و تمایل در جهت عدم تعادل دارند.
منظور از تکامل، عبارت از پیچیدگی ساخت وتنوع خواص است. چنانچه ساختار سیستم، پیچیدهتر شود و در اثر آن پیچیدگی، عملکردهای متنوعتری از سیستم به ظهور رسد و خواص بیشتری ارائه شود، سیستم متکامل تر شده است.
منظور از این حالت که به «هوموستاسیس» معروف است، تلاش سیستم در حفظ متغییرهای ضروری خود، در محدودهای معین به منظور ادامه حیات سیستم میباشد.
تجزیه تحلیل سیستم عبارت است از شناخت جنبه های مختلف سیستم و آگاهی از چگونگی عملکرد اجزای تشکیل دهنده سیستم و بررسی نحوه و میزان ارتباط بین اجزاء آن؛ به منظور دست یابی به مبنایی جهت طرح واجرای یک سیستم مناسب تر است.
تجزیه و تحلیل به ما کمک میکند تا موقعیت فعلی سازمان را به خوبی درک کنیم، از جریان کار مطلع شویم و آن را مورد ارزیابی قرار دهیم و برای رفع نارسائیها و مشکلات، بهترین راه حل را انتخاب و توصیه کنیم.
در یک سازمان، سیستم را مجموعهای از روشها نیز تعریف کرده اند، روشهائی که به یکدیگر وابسته هستند و با اجرای آنها، قسمتی از هدف سازمانی محقق میشود روشها نیز به نوبه خود مجموعهای از شیوههای مختلف انجام کار هستند که با استفاده از آنها میتوان به تامین هدف نهائی سازمان کمک کرد.
شیوه عبارت است ازتشریح جزئیات و نحوه انجام دادن کار؛ مثل استفاده از کارت جهت حضور و غیاب کارکنان وبا استفاده از کامپیوتر برای تنظیم لیست حقوق کارکنان.
یکی از مهمترین وظایفی که برای مدیران برشمردهاند، وظیفه ایجاد تغییر است. مدیران موظفند در عین حال که تعادل سازمان خود را حفظ میکنند، همگام با آخرین تغییرات وتحولاتی که در جهان رخ میدهد، تغییرات لازم را در سازمان خود به وجود آورند و از جدیدترین روشها و شیوه های انجام کار، در اداره امور سازمان خود بهره گیرند.
مدیران باید خود، از عوامل ایجاد تغییر باشند و این اصل را باور داشته باشند که سرعت در پذیرفتن افکار و روشهای نو، به موفقیت سازمان مطبوعشان کمک میکند. آنها باید از همکاران خود بخواهند که در جریان تغییرات، مشارکت موثر داشته باشند و نظرات سازنده و اصلاحی خویش را برای ایجاد تغییرات، مطرح سازند. هرجا که افراد، در فرآیند تصمیم گیری سهیم باشند، همکاری بیشتری در اجرای تصمیم و تغییر نشان میدهند هر چه آگاهی افراد از تغییرات و پیامدهای آنها بیشتر باشد، مشارکتشان فزونتر، و مقاومتشان در برابر تغییر، کمتر خواهد بود.
سازمانی پویا و ماندنی است که هدفهای خود را با شرایط و نیازهای متغییر محیطی تطبیق دهد و انعطاف لازم را برای تغییر در ساختار درونی خویش به نحوی که با تغییرات محیطی سازگار باشد، نشان دهد.
با کمک تجزیه چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد تحلیل سیستمها و روشها و شیوههای انجام کار، میتوان اولا: بررسی دوبارهای از هدفهای سازمانی به عمل آورد؛ ثانیا: با نحوه انجام کارها در وضع موجود آشنا شد؛ ثالثا: به کمبودها، نقایص و مشکلات پیبرد؛ رابعا: با استفاده از روشهای علمی، راهها و شیوههای بهتری را انتخاب کرد و به مرحله اجرا گذارد.
چنانچه متخصصین، از خارج سازمان برای تجزیه تحلیل سیستمها و روشهای سازمانی دعوت شوند به علت این که با مشکلات سازمانی خو نگرفتهاند، بهتر خواهند توانست به نقایص موجود پی ببرند و کمبودها را تشخیص دهند. به علاوه، این افراد با تجربه و مهارتی که در کار خود احراز کردهاند، با دید علمیتری نسبت به بررسی سیستمهای سازمانی اقدام خواهند کرد. از طرف دیگر، عدهای از صاحبنظران معتقدند که تجزیه تحلیل امری دائمی و مستمر است و بهتر خواهد بود که واحدی در سازمان برای این منظور دایر شود و این وظیفه مهم را به طور مداوم بر عهده گیرد. به علاوه، شاید کارکنان سازمان چندان مایل نباشند که کارشان توسط افرادی خارج از سازمان مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
چنانچه واحد تجزیه تحلیل سیستمها در داخل سازمان به وجود آید،به عنوان واحد ستادی عمل میکند و مدیران را در اجرای وظیفه ایجاد تغییر مدد میرساند.
4- کوشش در هماهنگ ساختن سازمان با آخرین تغییرات وپیشرفتها ازطریق تجزیه وتحلیل مداوم ومستمر سیستمها و روشها .
8- بررسی و تجزیه و تحلیل نحوه تخصیص جا و مکان ، به منظور استفاده موثر از نیروی انسانی و تحصیلات فیزیکی کار .
9- اندازه گیری کار به منظور کوتاه کردن زمان انجام کار و ایجاد سرعت در ارائه کالاها و خدمات به مشتریان و ارباب رجوع.
4- میتوان ساختار سازمانی را مناسبتر و روشهای اجرائی کارآمدتر و شیوههای عملیاتی پر ثمرتر به وجود آورد.
تحلیل کننده یا آنالیست، فردی است علاقهمند به کار تجزیه تحلیل سیستمها و روشها و متخصص در این زمینه که با استفاده از آموخته های علمی و تجارب عملیش، صلاحیت لازم جهت انجام دادن بررسیهای جامع و همه جانبه در امر تجزیه وتحلیل را واجد است.
3- آنالیست موظف است اجزای سیستم را در ارتباط با یکدیگر ببیند و آنها را به صورت هماهنگ و متحد در آورد.
4- آنالیست باید متوجه نقش مهم کارکنان سازمان باشد و با مسائل انسانی و ریزه کاریهای رفتار کارکنان در سازمان آشنا باشد.
5- آنالیست بایستی با بررسی کامل و برخورد سیستمی، علتها را از معلولها تشخیص دهد و برای رفع مشکل، نسبت به شناخت علل اصلی به وجود آورنده مشکل، اقدام کند و راه حلهای منطقی و عقلایی،جهت برطرف کردن علل واقعی ارائه دهد.
2- ایجاد فرضیه هایی درباره مشکل وعلل ایجاد آن:آنالیست درباره عواملی که سبب بروز مشکل شدهاند، فرضیههایی به وجود می آورد.
4- جمع آور اطلاعات درباره فرضیه اهم؛(از قبیل استفاده از کتابخانه، اسناد و مدارک و بایگانیها، مراجعه به جداول و نمودارهای سازمانی، مشاهده، تهیه پرسشنامه و انجام مصاحبه)
6- تجزیه تحلیل اطلاعات:سوالاتی درباره چیستی، چرائی، کیستی، چگونگی و شرایط زمانی و مکانی موضوع مطرح میشود.
8- تهیه و تنظیم گزارش: آنچه که تا این مرحله انجام شده است، بایستی در گزارشی تنظیم و تدوین شود و در دسترس مقامات مسئول قرار گیرد.
سازمان عبارت است از: سیستمی متشکل از اجزاء به هم پیوسته و مبتنی برنظم و انظباط که در جهت رسیدن به هدفهای خاصی فعالیت میکند و سازماندهی عبارت است از فراهم آوردن امکانات و وسایل مورد نیاز برای رسیدن به هدفهای سازمان میباشد.
یکی از صاحب نظران رشته مدیریت به نام هنری مینزبرگ معتقد است که هر سازمان دارای پنج سطح یا بخش اساسی است که عبارتاند از:
4) بخش فنی که از متخصصان و صاحبنظران فنی و تکنیکی تشکیل میشود و در موارد لزوم نظرات تخصصی و فنی ارائه میدهد؛
5) ستاد پشتیبانی که در خارج از جریان اصلی تولیدی سازمان قرار دارد و نقش کمک و یاری دهنده را برای سایر واحد ها ایفا می کند.
به نظر مینزبرگ، در سازمانهای مختلف، با توجه به مقتضای موقعیت، ممکن است یکی از بحثهای فوق، بخش کلیدی سازمان باشد و نقش قالب و مسلط را ایفا کند وساختار سازمان را تحت تاثیر خود قرار دهد. بدیهی است که ساختار سازمانی نیز متاثر از نقش و اهمیتی خواهد بود که هر یک از بخشها دارا هستند.
برای سازماندهی و تقسیم کار، مبانی متنوعی وجود دارد که در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود:
1- سازمان بر مبنای تعداد: تقسیم بندی چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد افراد به طور اتفاقی و به دستههای مساوی و مامور کردن هر دسته برای انجام دادن یک قسمت از وضایف سازمانی این گونه سازماندهی برای طبقه بندی نیروی انسانی مشابه که افراد آن دارای ویژگی های تقریبا یکسانی هستند مفید است. مثل: تقسیم وظایف در ارتشهای قرون وسطی.
2- سازمان بر مبنای وظیفه: هدف اصلی سازمان به فعالیتهای اصلی، فعالیتهای اصلی به فعالیتهای فرعی، فعالیتهای فرعی به وظایف اصلی و وظایف اصلی به وظایف فرعی منقسم میشود و اجرای هر دسته از وظایف مشابه و مرتبط، به یک واحد محول میشود. و نقش هر یک از کارکنان در انجام بخشی از وظایف واحد، تعیین میگردد؛ مثل ایجاد وزارت آموزش و پرورش به منظور اعتلای سطح آموزش در کشور.
3- سازمان بر مبنای نوع عملیات (تخصص):در این روش تقسیم کاربر مبنای نوع فعالیت، تخصص و آگاهیهای یکسان است یعنی حرفه و تخصص افرادی که کار را انجام میدهند، ملاک تقسیم بندی واحد های سازمانی خواهند بود، مثل سازمان پزشکی یا ستاد خدمات کامپیوتری.
4- سازمان بر مبنای مشتری (ارباب رجوع): در این روش به دریافت کنندگان خدمات سازمان توجه می شود و سازماندهی بر مبنای گروههای مختلف مشتریان و ارباب رجوع صورت میپذیرد.
5- سازمان بر مبنای قلمرو عملیاتی (محل جغرافیایی):در این نوع سازماندهی بر مبنای محل و مکان عملیات، ملاک قرار میگیرد؛ تحت نظارت یک واحد متشکل؛ مانند تشکیل واحدهای سرویس دهی برای نواحی مختلف شهری درسازمان شهرداری.
6- سازمان بر مبنای محصول (نوع تولید): در این روش مبنای گروهبندی وظایف و تقسیم کارها، نوع کالا یا محصولی است که قرار است تولید شود مثل اختصاص واحد های سازمانی یک کارخانه به تولید کالاهای مختلف، از قبیل: کولر، یخچال و آبگرمکن.
7- سازمان بر مبنای پروژه: این نوع سازماندهی در سازمانهایی قابل اجراست که این امکان وجود داشته باشد که هدفها و ماموریتهای آنان در قالب پروژهها و برنامههای تقریبا مستقلی قابل اجرا باشدمیتوان به تعداد برنامههای موجود در سازمان، واحد های مستقلی را به وجود آورد.
8- سازمان ماتریسی: تلفیقی از سازمان بر مبنای وظیفه و بر مبنای پروژه است. به این ترتیب که جریان اختیار در واحدهای تخصصی به صورت عمودی و در واحد های اجرایی ، به صورت افقی است و از تلاقی این دو محور، یک ماتریس بوجود میآید.
9- سازمان با گروههای متداخل یا سازمان حلقوی: این ساخت در قالب گروههایی که به وسیله اعضای مشترک، با هم در ارتباط میباشند، شکل میگیرد. یک فرد در گروهی به عنوان مدیر، در گروه دیگر به عنوان مرئوس و در گروه سوم به عنوان مشاور می تواند انجام وظیفه کند. در این ساختار روابط گروهی مورد تاکید قرار می گیرد.
10-سازمان بر مبنای ساخت آزاد (ادهوکراسی): این نوع سازماندهی، ساختی موقت، فی البداهه و استعجالی دارد و برای رسیدن به هدف معینی، بدون طرح و نقشه قبلی بوجود میآید. این ساخت شباهت زیادی به سازمان ماتریسی دارد که از نیروهای اطلاعاتی و تخصصی، بنا به مقتضای موارد مطرح شده، مناسبترین استفادههای تخصصی و عملیاتی را به عمل میآورد؛
11-ساخت سازمانی مدولار(ماجولار): در این نوع سازماندهی، سازمان از واحدهای مختلفی تشکیل میشود که هر واحد با ضوابط اجرایی مشخص و ماموریتی که خود، مینیاتوری از ماموریت کل سازمان است، به طور مستقل، غیر متمرکز و خود کفا به فعالیت ادامه میدهد.
12-ساختهای ترکیبی: در اغلب موارد، سازمان های موجود بر مبنای ترکیبی از دو یا چند نوع از انواع برشمرده، تشکیل یافته اند و هر چه وسعت سازمان بیشتر باشد، بر امکان تلفیق و ترکیب انواع روشها نیز افزوده میشود.
آنالیست با توجه به موقعیت و شرایط حاکم بر سازمان و اولویتهای مدیریت، و با در نظر داشتن انواع مبانی سازماندهی و مزایا و معایب هر یک، طرح مناسبی را برای سازمان پیشنهاد میکند. برای تهیه طرح سازمانی میتوان از روشهای تحلیلی، تلفیقی و ترکیبی استفاده کرد.:
در روش تحلیلی، امر گروهبندی فعالیتها، وظایف، از بالا به پایین انجام میشود. به این معنی که هدف سازمان به هدفهای فرعی، فعالیتها، وظایف و عملیات تقسیم میشود و اجرای مجموعه ای از وظایف و عملیات تحت عنوان یک شغل به شاغل واگذار میگردد.
در روش تلفیقی، کار گروه بندی عملیات و وظایف، از پایین به بالا انجام میشود. ابتدا مشاغل مختلفی که باید در سازمان انجام شوند، مشخص میگردند و آنگاه مشاغل مشابه و مرتبط در یک گروه قرار داده میشوند و به یک واحد سازمانی احاله میکردند و این کار ادامه مییابد تا سلسله مراتب سازمانی کامل شود.
در عمل بیشتر از روش ترکیبی که برآیندی است از روشهای تحلیلی و تلفیقی، استفاده میشود و درعین حال که به محتوای مشاغل توجه میگردد، ارتباط لازم بین وظایف، فعالیتها و هدفها نیز از نظر دور نمیماند.
1- در مورد میزان تمرکز وعدم تمرکز امور در سازمان، محدودیت یا وسعت حیطه نظارت و مسطح بودن یا مرتفع بودن سلسله مراتب سازمانی، با مدیریت به تبادل نظر بپردازد و از اولویتهای وی آگاه شود.
2- نسبت به لزوم تناسب اختیارات و مسئولیتهای محوله به هر واحد، حساس باشد و سطح سازمانی مناسبی چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد را برای واحدها پیشنهاد کند.
4- با توجه به ویژگیهای موقعیت، از جمله: هدف سازمان و ماهیت فعالیتهای آن، قلمرو کار سازمان، ویژگیهای دریافت کنندگان خدمات سازمان، نوع تکنولوژی مورد استفاده در سازمان ودرجه تنوع کالاها و خدمات تولیدی در آن، ترکیب مناسبی را جهت سازماندهی انتخاب و پیشنهاد میکند.
6- قلمرو هر یک از واحدها را بررسی کند، امکان ترکیب چند واحد را در یکدیگر و نیز حذف واحدهای زائد را از نظر دور ندارد.
7- برای هر یک از واحدهای سازمانی، با در نظر گرفتن اهمیت نسبی آنها و تکرار ارتباطشان با سطوح عالی مدیریت، محل مناسبی را در سلسله مراتب، در نظر بگیرد.
متداولترین فنون وتکنیکهایی که آنالیست را درزمینه بهبود وضع فعلی و پیشنهاد وضع آتی یاری میدهند عبارتاند از:
چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد
تحلیل کسب و کار چیست؟
براساس گزارش موسسه PMI عدم شناسایی الزامات درست به عنوان دومین علت شکست پروژهها (درصنایع مختلف) معرفی شده است و سازمانهایی که در موضوع تجزیه و تحلیل کسب و کار فاقد دانش و بلوغ کافی بودهاند، در عملکرد مالی و اجرای استراتژیهای سازمان و سایر موارد با شکست یا اثربخشی بسیار پایینی مواجه شدهاند. (گزارش موسسه PMI).
عدم شناسایی الزامات درست به عنوان دومین علت شکست پروژهها درصنایع مختلف معرفی شده است.
این امر موجب شده است که موضوع تجزیه و تحلیل کسب و کار مورد توجه بسیاری از سازمانها قرار بگیرد. در واقع انگیزه سازمانها برای استفاده از دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار دو مولفه مشکلات و فرصتها است. سازمانها مانند یک موجود زنده هستند و در طول عمر خود دورههای مختلف حیات را طی میکنند و در هر مرحله با مشکلاتی مواجه میشوند که بایستی ابتدا به عنوان مهمترین گام مشکلات را شناسایی، آنالیز و مستند کنند.
همچنین باید برای تحقق نیازهای کسب و کار و رعایت الزامات ذینفعان، راهکارهای موثری را تعیین کنند. این فرآیند خلاصهای از فرآیند دانش تحلیل کسب و کار در سازمان است.
سازمانها همواره با سوالاتی مواجه هستند؟
- چه فرصتهایی در محیط کسب و کار وجود دارد که میتوانیم از آن استفاده کنیم؟
- سازمان ما در چه زمینههایی دچار مشکل است؟
- از چه روشهای دیگری میتوانیم استفاده کنیم تا منفعت سازمان به حداکثر و هزینههای آن به حداقل برسد؟
- چگونه میتوان برای موفقیت در محیطی که مدام در حال تغییر است، اقدام کرد؟
- چگونه الزامات یک محصول یا پروژه را درست شناسایی کنیم تا خروجی آن مطابق انتظارات مشتریان باشد؟
تجزیه و تحلیل کسب و کار
- تحلیل کسب و کار بکارگیری دانش، مهارت، ابزارها و تکنیکهایی برای:
- شناسایی نیازهای کسب و کار شامل فرصتها و مشکلات
- شناسایی و تعیین راهکارهای کارآمد برای تحقق نیازهای کسب و کار
- استخراج، مستند سازی و مدیریت الزامات ذینفعان به منظور تحقق اهداف سازمان
- تسهیل تولید موفق محصولات، خدمات و یا اجرای پروژهها
به طور خلاصه ایجاد یا ارتقاء یک پروژه یا محصول، حل یک مشکل یا شناسایی نیازهای ذینفعان با دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار میسر است به همین دلیل در صنایع و کسب و کارهای مختلفی کاربرد دارد مانند:
- صنعت مالی: ایجاد یا ارتقاء محصولات مالی منطبق با نیازهای مشتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوق زمین و ساختمان
- حوزه درمان: به حداقل رساندن زمان انتظار از زمان ورود بیمار تا اتمام ویزیت
-
چگونه می توان تجزیه و تحلیل مالی کرد
- ساخت و اجرا: تعریف درست پروژهها و شناسایی الزامات مشتریان و محیط به منظور اجرای درست پروژههای عمرانی در سطح شهر یا شناسایی الزامات محیط زیست در ساخت یک پروژه سد سازی
- اجتماعی و دولتی: آنالیز مشکلات و آسیبهای اجتماعی و تعیین بهترین راهکارها برای کاهش ناهنجاریهای اجتماعی
- صنعتی و تولیدی: کاهش هزینههای زنجیره تأمین
- صنعت IT: انتقال الزامات کسب و کار به توسعه دهندگان نرم افزار و الزامات سیستمهای نرم افزاری به ذینفعان و مشتریان به منظور ایجاد درک مشترک و شفافیت از محصول نهایی که تولید میشود تا محصولی را که مشتری یا کارفرما انتظار دارد.
۱۳ نکته تحلیل کسب و کار
تحلیل کسب و کار حوزهای جدید در دنیا محسوب میشود که برای رسیدن به نقطهی عطف در این حوزه نیاز به داشتن آموزش حرفهای و منحصربهفرد میباشد تا بتوان در این حوزه به حد مطلوبی رشد کرد.
آکادمی تحلیل کسب و کار با توجه به رسالت خود برمبنای برگزاری جلسات مشاورهای و برگزاری دورههای آموزشی حرفهای تحلیل کسب و کار بخشی از نیاز کشور برای رساندن متخصصان این حوزه به نقطهی مطلوبی مرتفع میسازد.
بخشی از تدریس مدرس دوره تحلیل کسب و کار، مهندس محمد رمضانی را در ۳۰ دقیقه مشاهده کنید.
وبینار آشنایی با تحلیل کسب و کار
در روز چهارشنبه ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۹ یک وبینار با موضوع آشنایی با تحلیل کسب و کار توسط آکادمی تحلیل کسب و کار و با تدریس مهندس رمضانی برگزار گردید. هدف از برگزاری این وبینار، آشنایی علاقهمندان با مفاهیم تحلیل کسب و کار براساس راهنمای BABOK و ارائه مسیر آموزشی این حوزه بود که آکادمی تحلیل کسبوکار به همراه مجموعه مدرسه مدیریت فرایند متولی این امر بودند.
تعداد شرکتکنندگان در این وبینار بالغ بر ۲۰۰ نفر بود که در دوگروه مجزا برگزار گردید.
این وبینار که در ۹۰ دقیقه برگزار شد توانست به خوبی این سرفصلها را پوشش دهد و رضایت حداکثری شرکتکنندگان را دربرگیرد:
- مراجع اصلی در تحلیل کسب و کار
- انواع گواهینامههای موجود در حوزه تحلیل کسب و کار و نحوه اخذ آنها
- ضرورت و اهمیت تجزیه و تحلیل کسب و کار
- بررسی عوامل عدم موفقیت پروژهها و بررسی نقش تحلیل کسب و کار در کاهش نرخ شکست پروژهها
- بلوغ تحلیل کسب و کار درسازمانها و تاثیر آنها در موفقیت و شکست پروژهها و سایر عوامل موفقیت سازمانی
- آیا تحلیل کسب و کار فقط در پروژهها کاربرد دارد؟
- تجزیه و تحلیل کسب و کار چیست؟
- تحلیلگر کسب و کار کیست؟
- وظایف تحلیلگر کسب و کار
- کاربرد تحلیل کسب و کار در حوزههای مختلف
- موقعیت شغلی تحلیلگر کسب و کار در ایران و جهان
- وضعیت درآمدی تحلیلگران کسب و کار چگونه است؟
- چه کسانی میتوانند تحلیلگر کسب و کار باشند؟
- مراحل تکامل تحلیلگر کسب و کار
- گامهای اصلی تحلیل کسب و کار
- حوزههای دانش تحلیل کسب و کار
- شایستگیهای محوری تحلیل کسب و کار
آکادمی تحلیل کسب و کار به عنوان یک آموزشگاه معتبر در حوزههای آموزشی تحلیل کسب و کار، دورههای آموزشی متنوعی را برای علاقهمندان به صورت ثبتنامی و سازمانی برگزار میکند.
از جمله مقالاتی که شما علاقهمندان حتما باید آنهارا مطالعه کنید را برای شما به صورت یکجا آوردهایم و پیشنهاد میشود حتما حتما مطالب را مطالعه کنید تا به یک دید خیلی خوب پیرامون حوزه تحلیل کسب و کار برسید. زینوگرافیک
دیدگاه شما