دو نیمه بورس با سوءبرداشت
دنیایاقتصاد - محمدامین خدابخش : بورس تهران روز دوشنبه ریزشی دور از انتظار را تجربه کرد و با ثبت بیشترین افت در یک ماه اخیر، پس از 6 روز مقاومت محدوده 5/ 1 میلیون واحدی را ترک کرد. به این ترتیب بازار سهام که با انتشار خبر بررسی مجدد لوایح FATF در مجمع تشخیص شروعی مثبت داشت، در ادامه روندی متفاوت را در پیش گرفت و اخبار ضد و نقیض در این خصوص و برداشت نادرست معاملهگران از آن سبب شد تا کلیت بورس تهران با تشدید عرضهها مواجه شود.
بورس تهران روز گذشته ریزشی دور از انتظار را به ثبت رساند و در حالی که انتظار میرفت حداقل در مواجهه با رخوت چند روزه عرضه و تقاضا که به پایداری بالای سطح یک میلیون و 500 هزار واحدی منجر شده بود، عملکردی کمنوسان را به نمایش بگذارد به میزان 31 هزار و 652 واحد افت کرد و به کانال یک میلیون و 484 هزار واحدی رسید. در این روز عوامل متعددی نظیر برداشت اشتباه از تمدید مهلت بررسی لوایح «اف.ای.تی.اف» که بهعنوان تصمیم نظام از تصویب آن دو تلقی شده بود بر فضای روانی حاکم بر بازار اثر منفی تقلای بازارها در شرایط افت گذاشت و احتیاط ادامهدار فعالان بازار که تداوم روند صعودی را با دیده تردید مینگریستند، سبب شد تا نماگر اصلی بورس تهران بهعنوان مهمترین شاخص در بازارهای مالی کشور آماده عقبنشینی بیشتر شود. تشویش بازار سهام چند روزی است که ادامه دارد و شاخص کل بورس عملکرد ضعیفی را از خود به نمایش میگذارد. این تشویش اگرچه تا قبل از روز گذشته امیدواری را برای رشد بیشتر قیمتها به دنبال داشت با این حال معاملات روز گذشته نشان داد در فضای فعلی مشرف بر معاملات بازارهای سرمایهپذیر نظیر بورس، آنچه بیش از حد سرمایهگذاران را برای مواجهه با ضرر آماده میکند همین خوشبینی است. بر این اساس معاملات روز دوشنبه در حالی آغاز شد که تقلای عرضه و تقاضا برای به پیش بردن قیمتها در کلیت بازار سهام تا یک ساعت پس از شروع معاملات تداوم یافت و اگر چه نتوانست رشدی قابل توجه را به ثبت برساند اما دست کم مغلوب فشاری از ناحیه عرضه نیز نشد. این مساله اما پس از ساعت 10 رفتهرفته تغییر کرد و فشار فروش کمسابقه طی روزهای اخیر طی دو ساعت و نیم ادامه معاملات در این روز به افت 09/ 2 درصدی میانگین قیمتها در بورس تهران انجامید. در تقلای بازارها در شرایط افت این روز نماگر یاد شده 31 هزار و 652 واحد از ارتفاع خود را از دست داد و در حالی که چند روزی میشد پایداری آن بالای سطح یک میلیون و 500 هزار واحدی به مثابه آمادگی برای صعود بیشتر تلقی شده بود به راحتی تا سطح یک میلیون و 484 هزار واحد پایین آمد.
نگاهی به تغییرات روزانه نمودار شاخص کل در طول معاملات این روز نشان میدهد که گویی بازار یک ساعت ابتدایی معاملات را معطل هضم یک خبر بوده است. رشد ناچیز ساعت نخست معاملات در مقایسه با شیب فزاینده سقوط قیمتها در باقی ساعات معاملاتی روز یاد شده نشان میدهد نماگر اصلی بازار سهام حالا پس از بازپسگیری 38 درصد از سطوح از دست رفته از اوج تاریخی قیمتها در 19 مرداد منتظر خبری بوده که میتواند، بر بازار اثرگذار باشد.
FATF؛ امیدی که ناامید شدطی روزهای اخیر خوشبینیهایی در فضای خبری شکل گرفت که به موجب آن ممکن بود اندکی از محدودیتهای مالی گریبانگیر اقتصاد ایران مرتفع شود. داستان از آنجا شروع شد که محسن رضایی دبیر مجتمع تشخیص مصلحت نظام طی هفته گذشته از نامه دولت به مقام معظم رهبری سخن به میان آورد؛ نامهای که به موجب آن لوایح تصویب شدهFATF یا همان گروه ویژه اقدام مالی ممکن بود یک بار دیگر در دستور کار بررسی مجمع تشخیص قرار گیرد. به موجب همین امر بود که در طول یک هفته اخیر بازار سرمایه در امتداد کاهش ریسکهای سیستماتیک خبر یاد شده را به حساب بهبود شرایط گذاشت و فعالان اقتصادی ایران این مهم را که میتوانست هزینههای مبادله را کاهش دهد به فال نیک گرفتند. مساله اما در جایی جدیتر شد که در نخستین ساعات بامداد روز دوشنبه خبر تمدید مهلت بررسی باقی مانده این لوایح از سوی معاون حقوقی ریاست جمهوری تایید شد و بازار در حالی معاملات این روز را آغاز کرد که امیدواری درخصوص بهبود وضعیت اقتصادی ناشی از کاهش هزینه مبادله افزایش پیدا کرده بود. با این حال اندکی طول کشید تا خبر یاد شده به دقت واکاوی شود و زوایای مبهم آن برای عموم مردم توضیح داده شود. داستان از این قرار بود که مانند گذشته که برای بررسی این لوایح مهلت معین میشد، فرصتی تعیین شده تا با بررسی مجدد لایحههای «پالرمو» و «مقابله با تامین مالی تروریسم» راه برای تجدیدنظر اعضای مخالف مجمع تشخیص مصلحت نظام با این وضعیت باز شود. این مساله اگرچه میتواند امید به تغییر وضعیت را در میان فعالان اقتصادی برانگیزد اما ابدا به این معنا نیست که اعطای فرصت مجدد به بررسی آنها به تصویب این بخش از لوایح چهارگانه منتهی خواهد شد. همین امر بود که در ادامه معاملات بازار سهام راه را برای ریزش بیشتر قیمتها در بورس و فرابورس و تضعیف جدی تقاضا در این بازارها فراهم کرد.
تلاطم در دریای سیاستتجربه تاریخی فعالیت در بازار سرمایه حکایت از آن دارد که این بازار تا حد زیادی از وقایع سیاسی اثر میپذیرد. این مساله اگرچه رویدادی عجیب نیست اما به دلیل وجود فضای خاص حاکم بر کشور و تنشهای ادامهدار سیاسی با جهان خارج تا حدود زیادی نسبت به بازارهای مالی سایر کشورها همبستگی بیشتری را از خود نشان میدهد. برای مثال اگرچه مناقشه اقتصادی میان ایالاتمتحده و چین که به جنگ تعرفهای معروف شد توانست تا حدود زیادی هم بر بازار کالاهای اساسی و هم قیمت سهام اثر بگذارد، با این حال آنچه در هر دو کشور در نهایت روند صعودی یا نزولی قیمتها را تعیین میکرد عملکرد خود شرکتها و تاثیرپذیری آنها از اخبار بود. در ایران اما دورنمای تحولات سیاسی تاثیراتی بر قیمتها داشته که بعضا با افق پیش روی قیمت سهام در بسیاری از مواقع سازگار نبوده است. برای مثال روند صعودی که قبل از توافق بر سر برجام در بسیاری از نمادها به خصوص بانکیها حاکم بود آنچنان قیمت برخی از نمادها را افزایش داد که حتی در صورت برداشته شدن همه تحریمها و ادغام کامل ایران در اقتصاد جهانی باز هم در سودسازی شرکتها چندان دیده نمیشد. همین امر سبب شده تا نقش ریسکهای سیاسی در ایران به دلیل سابقه و تاثیری که بر قیمت سهام میگذارند در بازار سرمایه بیشتر باشد و این تحولات با جدیت بیشتری از سوی عموم دنبال شوند؛ عاملی که همواره توانسته غیر ممکن را ممکن کند و دلیلی شود تا روندهای صعودی یا نزولی به راحتی تغییر جهت دهند. از این رو است که شاید بتوان گفت پیگیری بورس و تحولات آن یا به عبارت بهتر بورسبازی در اقتصاد ایران همواره نیازمند دیدی عمیق نسبت به رویدادهای سیاسی و احتمالات پیرامون آن است. (برای کسب اطلاع از این مهم و مطالعه نظرات کارشناسان به صفحه 10 مراجعه کنید.) در حال حاضر اما مساله تا حدودی تشدید شده است بازار سهام که همه تحولات سیاسی را با حساسیت زیادی در تصمیمات خود لحاظ میکند حال پس از تحمل یک ریزش 4ماهه که توانست برخی از نمادها را تا 70 درصد از رکورد قیمتی خود دور کند، درگیر عاملی مانند اثر برجستگی (saliency effect) نیز هست. در این حالت سرمایهگذاران تجربه از رویدادهای گذشته را بیشتر در تصمیمات خود لحاظ میکنند تا واقعیات موجود. همین امر میتواند آنها را بر مبنای زیانگریزی به سمت تصمیماتی سوق دهد که بیش از متغیرهای موجود رخدادهای گذشته را مد نظر قرار دهند.
بیاعتمادی؛ چرا و چگونهسخنی تقلای بازارها در شرایط افت نقل شده از فرانسیس فوکویاما فیلسوف و متخصص اقتصاد سیاسی معروف است که «بی اعتمادی هزینه تعامل را در تعاملات انسانی بالاتر میبرد.» همانطور که در گزارشهای پیشین نیز بارها به آن اشاره شد، آنچه که میتواند از نوسانات قیمتی در بازار سهام تا حد قابل توجهی بکاهد، تقویت عوامل اعتماد ساز در بسترهایی است که سرمایهگذاری را امن تر میکند. این مساله در اقتصادهایی مانند ایران که ریسک بالای سیستماتیک به مثابه عاملی مزاحم در جهت سرمایهگذاری بلندمدت عمل میکند، اگرچه به پای ثابت متغیرهای موجود در تحلیل بدل شده اما هیچ گاه نتوانسته از اثر خود بر تغییرات قیمتها بکاهد و زخمهای ناشی از وجود خود را در مواجهه با نبود اطمینان التیام دهد. دقیقا به همین دلیل است که در ماههای گذشته هر عاملی از اختلاف نظر دو وزیر نفت و اقتصاد بر سر عرضه ETF ناکام «پالایش یکم» تا دستورالعملهای داخلی بورس تهران مبنی بر ممنوعیت معاملات یک روزه که بعدا لغو شد و همین ابهام در خبر تمدید مهلت بررسی لوایح جامانده FATF توانسته بازار سرمایه را دستخوش تغییر کند. اگر بخواهیم با این تبیین مخالفت کنیم میتوان اینطور گفت که نوسان ذات بازار است و به جز عامل یاد شده متغیرهای متعددی نظیر ارزندگی و لزوم تغییر جهت قیمتها پس از رشد حدودا 25 درصدی برای ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا مسالهای غیر معمول نیست. اما سوال اینجاست که آیا مفهوم ارزش چیزی به جز یک مقوله ذهنی است که در رویارویی با شرایط بیرونی شکل میگیرد و بر قیمتها بهعنوان مهمترین سنجه در برگیرنده همه اطلاعات آشکار و نهان اثر میگذارد؟ آنچه در تمامی روزها و ماههای اخیر در قالب رشد و افول قیمتها نمایان شده در واقع تغییرات رخ داده در همین مفهوم ذهنی است. به نظر میرسد که حالا و با پذیرش بورس بهعنوان یک بخش مهم از اقتصاد ایران که هر تکانهای را بدون ایجاد تغییرات تورمی جذب میکند، مسوولان باید دقت بیشتری در اعلام اخبار خود به مخاطبان داشته باشند؛ چراکه در دورهای زندگی میکنیم که نه در پرده گویی هنر است و نه نبود شفافیت کمکی به اقتصاد میکند.
عقبنشینی حقیقی از فولادیهااما از تمامی حواشی رخ داده پیرامون بازار سهام که بگذریم افت 9/ 20 درصدی شاخص کل بورس تهران حاوی نکات جالبی بود. در این روز خالص خرید حقیقی برای دومین روز متوالی منفی بود و معاملات این روز در حالی خاتمه یافت که سهامی به ارزش 1645 میلیارد تومان از سرمایهگذاران حقیقی به حقوقیها منتقل شد. ارزش معاملات خرد بورس در این روز نسبت به روز قبل اندکی کاهش یافت و به 13 هزار و 573 میلیارد تومان رسید.
طی معاملات روز دوشنبه نکته قابل توجه خروج سنگین پول حقیقی از گروه فلزات اساسی بود که در روز شنبه و به واسطه رشد قیمت محصولات فولادی در بازارهای جهانی مورد توجه سرمایه گذاران خرد قرار گرفت. بر این اساس طی روز شنبه در حدود 3500 میلیارد تومان سهام مورد معامله در گروه فلزات اساسی از جانب اشخاص حقیقی به فعالان حقوقی بازار منتقل شد که در میان تمامی صنایع فعالان در بورس بیشترین رقم به ثبت رسیده است. در مقابل بیشترین ورود حقیقی نیز به گروه لاستیک و پلاستیک صورت گرفت که مجموعا در همه نمادهای این صنعت به حدود 400 میلیارد تومان میرسد. در فرابورس نیز اوضاع تقریبا مانند بورس پیش رفت در حالی که طی روز دوشنبه بسیاری از نمادهای فرابورسی به تأسی از سهام بورسی با افت قیمت همراه بودند، نماگر فرابورس به میزان 274 واحد افت کرد و جایگاهی بهتر از سطح 19 هزار و 494 واحد نیافت.
معاملات بازار سهام طی روز گذشته در حالی به اتمام رسید که 65 درصد از نمادها قیمت پایانی منفی را به ثبت رساندند و در مقابل تنها 9/ 30 درصد از نمادهای بورس فرابورس قیمت پایانی در محدوده مثبت داشتند. روز دوشنبه از مجموع 328 نماد معامله شده در بورس 36 نماد (11 درصد از کل نمادهای معامله شده) صف خرید و 180 نماد (55درصد از کل نمادهای معامله شده) صف فروش بودند که از این میان ارزش صفوف خرید 963 میلیارد تومان و ارزش صفهای فروش 1568 میلیارد تومان بود. در معاملات فرابورس نیز به جز نمادهای بازار پایه 16 نماد معادل 12 درصد از کل نمادها صف خرید 418 میلیارد تومانی داشتند و 52 درصد از نمادها معادل سهام 68 شرکت صف فروش 503 میلیارد تومانی را شاهد بودند.
اثر برجسته اخبار بر بازار سهام
آفت کنترل دائمی اقتصاد
«وقتی بازار ارز کنترل میشود، بازار آتی سکه تعطیل میشود، بازار سهام شفاف نیست و سهمی را که خریدهاید، برای مدتی طولانی نمیتوانید بفروشید، طبیعی است که مردم به سمت بازارهایی سوق پیدا میکنند که آزادی عمل بیشتری دارد. یکی از این بازارها، بازار کالایی و خرید کالای مصرفی بادوام است.
«وقتی بازار ارز کنترل میشود، بازار آتی سکه تعطیل میشود، بازار سهام شفاف نیست و سهمی را که خریدهاید، برای مدتی طولانی نمیتوانید بفروشید، طبیعی است که مردم به سمت بازارهایی سوق پیدا میکنند که آزادی عمل بیشتری دارد. یکی از این بازارها، بازار کالایی و خرید کالای مصرفی بادوام است. هم آزادی عمل در بازار کالا بسیار بالاست و هم قیمتش در حال افزایش است.» مرتضی ایمانیراد با بیان این جملات به بررسی ابعاد سرمایهایشدن کالاهای مصرفی بادوام در شرایط تورمی میپردازد. این اقتصاددان تاکید دارد که «خرید و وارد صفهای خرید شدن در مورد کالاهای مصرفی بادوام برای همه مساله سرمایهگذاری نیست. بیشتر مردم نیازهای خود را زودتر تامین میکنند تا از تحمل تورم بیشتر خودشان را مصون نگه دارند.» البته او معتقد است «نبود ابزارهای متعدد سرمایهگذاری در بروز چنین رفتاری از سوی مردم اثرگذار است. همه ابزارهای سرمایهگذاری مثل سکه، طلای آبشده، بورس، اوراق بدهی، ارز و اوراق مشتقه دارای بازدهی کمتر از گروههای کالایی پایه و مصرفی بادوام بودهاند بنابراین در نبود دیگر ابزارهای سرمایهگذاری، طبیعی است که مردم به سمت بازار کالایی روی بیاورند، چراکه جایگزینی در بازار برای آن پیدا نمیکنند.»
از سال گذشته تاکنون بازارها هرچند وقت یکبار دچار نوسانات شدیدی میشوند و دامنه التهابات حتی به بازارهای کالایی هم کشیده شده در این میان رشد قیمت برخی کالاهای مصرفی از رشد قیمت دلار هم سبقت گرفته است. بهطوری که دامنه جهش قیمتها در بازارهای کالایی بیشتر از بازارهای مالی است. علت چیست؟
علت بنیادی تورم حجم پول در گردش است. این یک قاعده کلی است. بنابراین این قاعده کلی را نمیتوان به تمامی شرایط تعمیم داد. در سالهای ۱۳۹۲-1391 و در سال ۱۳۹۷ علت آشکار تورم افزایش نرخ ارز بود. این پدیده چندین بار در ایران در بعد از انقلاب اتفاق افتاده است. خیلی نیاز به اثبات ندارد. روند تغییرات قیمتها به این صورت انجام میشد که ابتدا نرخ ارز بالا میرفت و پس از آن کالاها به تبعیت از دلار شروع به افزایش میکردند. مساله مهم و قابل مطالعه این بود و هست که هر کالا یا گروه از کالاها یا هر ابزار سرمایهگذاری چگونه و در چه زمانی تعدیل قیمتی خود را تمام میکند. مثلاً طلا از نظر زمانی بسیار سریع و مقدار تعدیل قیمت با نرخ ارز تقریباً نزدیک به صد درصد است. در حالی که برای بخش ساختمان اینطور نبوده است. بخش ساختمان اگر خودش را کاملاً تعدیل میکرد میبایستی در سال ۹۷ بیش از 200 درصد افزایش قیمت را تجربه میکرد در حالی که این افزایش قیمت در حدود ۸۰ درصد متوقف شد. در مورد بازار سهام هم همین اتفاق افتاد. اینکه چرا بعضی از ابزارهای سرمایهگذاری نمیتوانند با تغییرات دلار همپا شوند به ساختار قیمتی آن برمیگردد. مثلاً چون بخش ساختمان بخشی از ورودیهای خود را از داخل تامین میکند، به همان نسبت در تعدیل قیمتی خود از دلار عقب بود. اینکه عدهای نرخ دلار را از بازار بورس و بخش ساختمان درمیآورند و با نرخ فعلی دلار مقایسه میکنند و در پایان نتیجه میگیرند که بازار بورس و بخش ساختمان هنوز جا برای افزایش دارند، گرفتار یک اشتباه روششناسی هستند. ضریب تعدیل و زمان تعدیل هر یک از این بخشها با هم متفاوت است. آنچه در سال ۹۷ تجربه کردیم ابتدا افزایش قیمت دلار بود که دلایل خاص خودش را دارد و دوم تعدیل ابزارهای سرمایهگذاری با این افزایش بود. ولی برعکس سال ۱۳۹۲ که دلار شروع به کاهش کرد تا پایان سال ۹۷ و در ابتدای سال ۹۸ نهتنها کاهش نیافت بلکه تحت تاثیر لغو معافیتهای صادرات نفت ایران به هشت کشور شروع به افزایش کرد. چون این افزایش ناشی از کاهش درآمدهای ارزی کشور بود طبیعی بود که در گشایش اعتبار واردات اختلال ایجاد شود. یعنی یک صف طویل برای گشایش اعتبار ایجاد شد که با توجه به کمبود ارز این صف به سال ۹۸ کشیده شد و ما شاهد کاهش چشمگیر اقلام وارداتی بودیم. از طرف دیگر انبارها به تدریج در حال تخلیه بودند، بدون اینکه اقلام فروختهشده، با واردات جدید جایگزین شود. از طرف دیگر بانک مرکزی با سیاستهای خاص خودش بازار ارز را مهار کرد و بنابراین همانند گذشته نرخ ارز توان افزایش نداشت. کمبود کالا در یک طرف تورم شدیدی در بخش کالایی ایجاد کرد و کنترل و مدیریت نرخ ارز موجب شد که التهابات ارزی در سال ۹۸ به شدت سال ۹۷ نباشد. در نتیجه قیمت ارز از قیمت کالاها عقب ماند و شرایطی را که در بازارها مشاهده میکنیم به وجود آورد.
انواع داراییها که خانوارهای ایرانی معمولاً در آنها سرمایهگذاری میکنند، کداماند؟ آیا در جهت سرمایهگذاری و کسب سود خرید کالای مصرفی با منطق سرمایهگذاری مطابقت دارد؟
حداقل میتوانم بگویم مشاهدات من تایید نمیکند که مردم از خرید کالاهای مصرفی بادوام قصد سرمایهگذاری و کسب سود را دارند. آیا شما خانوادهای را میشناسید که دو تا یخچال بخرد و یکی را خود استفاده کند و دیگری را بعد از مدتی به بازار بفروشد؟ وقتی ما در مورد خانوار صحبت میکنیم منظورمان افرادی است که دارای کسبوکار مشخصی نیستند یا کسبوکاری دارند ولی سرمایهگذاری با کسبوکار آنها ارتباطی ندارد. در این صورت شرکتها یا بنگاههایی که کارشان خرید و فروش در بازار است دست به خرید کلی بعضی از اقلام مصرفی، مخصوصاً کالاهای مصرفی بادوام میزنند و از افزایش قیمت سود سرشاری به دست میآورند. در لغتنامه دولت یعنی احتکار میکنند، که به نظرم مفهومی ناشیانه و معلول فقدان درک درستی از اقتصاد است. ولی خانوارها این کار را نمیکنند. مگر اینکه یک انبار داشته باشند و سرمایه خود را در این کار بهکار بگیرند که در این صورت به آن سرمایهگذاری نمیگویند، بلکه نوعی کسبوکار است که بیشتر سودش را از افزایش قیمتها به دست میآورد.
حال سوال پیش میآید که چرا خانوارها در خرید این کالاها شتاب میکنند. به نظرم دلیلش این است که خانوارها برای پوشش ریسک تورم خرید خود را جلو میاندازند. در یکی از سخنرانیهایم، شرکتکنندهای به من مراجعه کرد که در حال خرید جهاز دخترش است و از من سوال میکرد که امسال (یعنی سال ۹۶) خریدم را بکنم یا ابتدای سال ۹۷ که مراسم داریم. البته هیچ کجای سخنرانی من ارتباطی به جهاز و عروسی نداشت. ولی مردم گرفتارند و از هر روزنهای برای پوشش ریسک تقلای بازارها در شرایط افت تورم میخواهند خود را در امان نگه دارند. این شخص با خرید جهاز دخترش دارد ریسک افزایش تورم را حذف میکند و هزینه این پوشش ریسک هم سودی است که میتوانست در یکسال سپردهگذاری در مثلاً بانک به دست بیاورد ولی آن را بابت پوشش ریسک تورم از دست میدهد. این رفتار در خانوارها بسیار شایع است. البته بعضی کالاها که بازار متشکل دارند و کالا هم نقدپذیری بالایی دارد، خانوارها دست به خرید کلی آنها میزنند و از آنها برای سرمایهگذاری استفاده میکنند که هم این کالاها بسیار معدودند و هم تعداد سرمایهگذاری آنها با محدودیت مواجه است. نمونه مشخص آن خودرو است. البته از راههای غیرقانونی که برخی افراد استفاده میکنند و تعداد بیشتری خودرو میخرند، میگذریم.
به نظر میرسد در ماههای اخیر نوعی بازتعریف جدید از دستهبندی کالاها از نظر تقاضای مصرفی و سرمایهای بودن در میان مردم شکل گرفته است، بهطوری که حتی به کالاهای مصرفی بادوام یا هر کالایی که قابلیت ذخیره کردن یا انبار کردن دارد به چشم دارایی و سرمایه نگاه میشود و مردم حتی حاضرند ساعتها در صف باقی بمانند تا آن کالاها را خریداری کنند. این رفتار مردم در شرایط بحران اقتصادی که هر کالایی را برای کسب سود خریداری میکنند، آیا عقلایی است و با منطق اقتصاد همخوانی دارد؟
طبیعی است که رفتار مردم جامعه در این شرایط تورمی تحت هیچ عنوان با نرمهای جهانی مطابقت نداشته باشد. مساله مهم این است که در چنین شرایطی این رفتار مردم منطقی است چراکه آنها با توجه به روندهای موجود در اقتصاد ایران نسبت به واقعیت زیستی خود واکنش نشان میدهند. این واکنش هم این است که خود را در مقابل تورم فزایندهای که در زندگی مردم یک واقعیت ملموس است، محفوظ نگه دارند. بنابراین نباید از مردم ایراد گرفت که چرا مسیر و ابزارهای سرمایهگذاری خود را تغییر دادهاند. برعکس من از اقتصاددانان کشور سوال میکنم که چه کسی سبقتگیری تورم کالایی را از ابزارهای متعارف سرمایهگذاری پیشبینی کرد؟ با توجه به اینکه بیشتر تحلیلهای اقتصادی را میخوانم، میتوانم بگویم کمتر کسی به صراحت و با تحلیل به این مساله پرداخت. ولی میبینید که مردم برای پیشفروش خودرو صف میکشند و حتی علاوه بر کالاهای مصرفی بادوام برای برخی کالاهای مصرفی کمدوام چون مواد غذایی ساعتها در صف میایستند. ظاهراً در بعضی از جهات مردم بهتر از برخی اقتصاددانان، اقتصاد را میفهمند. چون اقتصاد برای اقتصاددانان، یا حداقل برای بیشتر آنان، یک پدیده ذهنی است در حالی که اقتصاد برای مردمی که دارند پساندازهای خود را میبینند که به تدریج آب میرود یک واقعیت وجودی (existential) است و این دومی است که اصالت دارد. چون سرنوشت، هیجانات و احساسات آنها با این واقعیات اقتصادی گره خورده است. خلاصه کنم، ابزارهای سرمایهگذاری مردم به دلیل محدودیتهای ابزارهای کلاسیک به سمت کالاهای مصرفی بادوام رفته است. وقتی بازار ارز کنترل میشود، بازار آتی تقلای بازارها در شرایط افت سکه تعطیل میشود، بازار سهام شفاف نیست و سهمی را که خریدهاید برای مدتی طولانی نمیتوانید بفروشید، طبیعی است که مردم به سمت بازارهایی سوق پیدا میکنند که آزادی عمل بیشتری دارد. یکی از این بازارها، بازار کالایی و خرید کالای مصرفی بادوام است. هم آزادی عمل در بازار کالا بسیار بالاست و هم قیمتش در حال افزایش است. در انتها مجدداً تاکید میکنم که خرید و وارد صفهای خرید شدن برای همه مساله سرمایهگذاری نیست. بیشتر مردم نیازهای خود را زودتر تامین میکنند تا خودشان را از تحمل تورم بیشتر مصون نگه دارند.
تشدید سفتهبازی و خرید کالاهای مصرفی به ویژه کالاهای مصرفی بادوام با هدف کسب سود در کوتاهمدت در شرایط کاهش موجودی انبارها و کمبود کالا چه آثار اقتصادی دارد؟ فراگیر شدن چنین نگاهی در بین عموم جامعه چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
یورش مردم به سمت کالاهای مصرفی بادوام و هجوم معاملهگران به بازار کالاهای پایه همانند ورق، فولاد و آلومینیوم و مس هم نشانگر یک واقعیت اقتصادی است و هم جریانساز اقتصادی است. خرید این کالاها و به دست آوردن سود دیگران را به سمت این کالاها سوق میدهد و تورم انباشته را بادوام میکند و در نتیجه علاج این تورم نیز به راحتی امکانپذیر نخواهد بود. نتیجه این فرآیند اگر طولانیمدت شود، فرهنگسازی میکند و همین فرهنگ ساختهشده خودش عامل تورم میشود. درست مثل افزایش دلار. در ایران متاسفانه این فرهنگ به وجود آمده که وقتی قیمت دلار بالا میرود، قیمت کالاها پس از مدتی افزایش مییابد. البته این رابطه به شکلی قابل توضیح است، ولی فرهنگ ایجادشده این رابطه را خطی و یک به یک میبیند و به همین دلیل است که وقتی دلار بالا میرود همه از فروش خودداری میکنند و در عوض همه خریدار میشوند. همین رابطه و همین فرآیند فرهنگسازی در مورد کالاهای بادوام، چه به منظور سود و چه به منظور پوشش ریسک تورم انجام شود، عمل میکند و خودش یک جریان تورمی ایجاد میکند. جریانات تورمی که خود متکی بر یک فرهنگ شکلگرفته ایجاد میشود، بسیار دوام و قوام دارد و به همین دلیل است که گفتم حل کردن این نوع تورم کار سختی است. یعنی ریشهاش در باورهای مردم جای گرفته است.
آیا در دیگر کشورها هم شرایط همینگونه است که مردم در وضعیت تلاطمات اقتصادی به سمت خرید کالای مصرفی با انگیزه سرمایهگذاری سوق پیدا میکنند؟ با این اوصاف فراگیر شدن دانش سرمایهگذاری در میان عموم جامعهمان به ویژه در شرایط بحران اقتصادی چقدر ضرورت دارد؟
درست استکه جای آموزش سرمایهگذاری برای عموم مردم در کشورمان خالی است اما به نظرم برای حل مشکلی که در سوال قبلی هم مطرح کردید، نیاز به دانش سرمایهگذاری ندارید. دلیلش هم مشخص است، همه ابزارهای سرمایهگذاری مثل سکه، طلای آبشده، بورس، اوراق بدهی، ارز و اوراق مشتقه دارای بازدهی کمتر از گروههای کالایی پایه و مصرفی بادوام بودهاند. بنابراین خیلی طبیعی بود که مردم به آن سمت حرکت کنند. در نتیجه نمیتوان با آموزش جهت رفتار مردم را عوض کرد. مردم بر اساس علائمی که از بازار میگیرند رفتار میکنند نه بر اساس آموزشهایی که دیدهاند. این مساله نهتنها در ایران بلکه در کشورهای خارج و توسعهیافته هم مصداق دارد. ولی تفاوتی که دارد در آن کشورها بحران اقتصادی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد این بحران خود را در بعضی از اوراق سرمایهگذاری نشان میدهد. مثلاً وقتی بازارهای سهام ریزش میکنند و مردم سهام خود را میفروشند، سریع به سراغ ین ژاپن و فرانک سوئیس میروند و آنها را برای حفظ سرمایه خود خریداری میکنند. بنابراین نیازی نیست وارد بازار کالایی شوند. اگر به ابزارهای سرمایهگذاری در کشورهای توسعهیافته نگاه کنید، مشاهده میکنید که ابزارهای مناسبی حتی برای جایگزینی کالاهای مصرفی بادوام وجود دارد، بنابراین کسی برای سود یا حفظ قدرت خرید خود وارد بازار کالاها نمیشود. خلاصه کنم، در ایران ما حتماً نیاز به ارائه آموزش سرمایهگذاری برای مردم داریم ولی مهمتر از آن طراحی ابزارهای متعدد سرمایهگذاری برای جایگزینی تولیدات واقعی اقتصاد است. طبیعی است که این ابزارها به راحتی جا نمیافتد و لازم است زمان بگذرد تا مردم فرهنگ لازم را برای سرمایهگذاری به دست بیاورند. مثلاً در بازار بورس آمریکا بیش از 18 هزار میلیارد دلار سهم و حدود 80 هزار میلیارد دلار اوراق قرضه متعدد است که مردم میتوانند، خرید کنند.
گذشته از اینها انواع سبد سهام mutual fund و ETFهای متعدد و ابزارهای آپشن و آتی و فوروارد وجود دارد که روی هرچه شما بخواهید سرمایهگذاری کنید، ابزار مناسبش در اختیار شماست. نهتنها ابزارها متعدد هستند تقلای بازارها در شرایط افت بلکه برای یک ابزار عرضهکنندگان بسیار زیادی هستند که بازار را کاملاً رقابتی کرده است. بنابراین عمق بازارها بسیار بالاست و تمامی نیازهای سرمایهگذاران تامین میشود. اخیراً هم (در 20 سال گذشته) ابزاری تحت نام CFD خلق شده است که شما با کمک آن حتی میتوانید کشور چین (از طریق خرید CFD بازار بورس چین) را خرید یا فروش کنید. حتی میتوانید CFD تمامی کالاهای قابل مبادله را خریداری کنید و حتی میتوانید بهجای سهام اپل CFD سهام اپل را خریداری کنید. این ابزار موجب شده که شما بتوانید محدودیتهای کشورهای صنعتیشده را دور بزنید و روی هر ابزاری در آن کشورها سرمایهگذاری کنید. وقتی ما هیچکدام از این ابزارها را نداریم طبیعی است که مردم به سمت بازار کالایی روی میآورند، چراکه جایگزینی در بازار برای آن پیدا نمیکنند.
سیاستهای دولت در جهت کنترل بازارها در به وجود آمدن این رفتار در بین مردم چقدر تاثیرگذار است؟ بهطور مثال، چندی پیش شاهد بودیم دولت برای مهار نقدینگی به پیشفروش در بازارهای کالاهای مصرفی بادوام چون لوازمخانگی اقدام کرد تا با هدایت نقدینگی به سمت بازارهای مصرفی، از التهاب بازارها بکاهد. اما شواهد نشان داد بیشتر افراد با انگیزه سرمایهگذاری نه تقاضای مصرفی اقدام به ثبتنام کرده بودند. بهکارگیری اینگونه سیاستها یا سیاستهای توزیع رانت که قبلاً هم در اقتصادمان آزموده شده و حتی به شکست منجر شده، در شرایط بحران اقتصادی چه تبعاتی دارد؟ چرا سیاستگذار نسبت به پیامدهای چنین سیگنالهایی که به جامعه میدهد، آگاهی ندارد؟
با توجه به شرایط به وجود آمده در بازارها، دولت چارهای جز کنترل ندارد. وقتی شما آنقدر اهمال کردهاید که فرزندتان معتاد شده نمیتوانید از طریق آزادی عمل به فرزندتان او را ترک بدهید. کنترلهای جدی لازم است. ولی اگر از ابتدا بر اساس علم اقتصاد و عملیاتی کردن آن کار میکردیم ضرورتی به این کنترلها نبود. یک اصل کلی در سیستمهای سازگار و پیچیده (complex adaptive systems) وجود دارد. این اصل میگوید در این سیستمها کنترل تخریبشان میکند. اقتصاد نیز یک مثال بسیار آشکار از سیستمهای سازگار و پیچیده است و هرچه کنترلها را بیشتر کنیم سیستم بیشتر تخریب میشود. بدیهی است که در مقاطعی کنترل ضرورت دارد. ولی این کنترل باید متناسب، بهنگام، در مدت معین و با هدفی مشخص اعمال شود. بنابراین کنترلها موقتی هستند. ولی متاسفانه کنترلها در اقتصاد ایران نه متناسب هستند، نه بهنگام و نه برای مدتی معین! کنترلها همیشگی هستند و به همین دلیل بهطور مستمر اقتصاد را تخریب میکنند.
افت ۵/ ۵ درصدی طلای جهانی
سی روز اخیر، برای بازارهای جهانی پر از فراز و نشیب بود. در این مدت، افزایش نرخ بهره در سراسر جهان بهویژه در آمریکا موجب شد بازارهای مالی با فشار فروش شدیدی از سوی معاملهگران مواجه شوند. طلا که کار خود را با محدوده ۱۹۵۰دلار آغاز کرد، با ریزش ۵/ ۵درصدی به محدوده ۱۸۵۰دلار رسید. در بازار سهام نیز فشار فروش معاملهگران موجب شد که ارزش سهام بسیاری از شرکتها با افت شدیدی روبهرو شود. در بازار رمزارزها نیز شرایط مشابهی وجود داشت. بیتکوین به یکی از حیاتیترین حمایتهای خود رسیده و معاملهگران صعودی در تقلا برای محافظت از این حمایت هستند.
به گزارش روابط عمومی خانه صنعت، معدن و تجارت ایران و به نقل از دنیای اقتصاد، افزایش خطر تورم دولتها را وادار کرد که نرخ تقلای بازارها در شرایط افت بهره خود را افزایش دهند. در این میان افزایش نرخ بهره ایالات متحده توسط فدرالرزرو یکی از اصلیترین دلایل ریزش بازارها بود. تورم آمریکا که در ماه آوریل ۳/ ۸درصد اعلام شد و در آن، تورم مواد غذایی جدیتر از باقی بخشها بهنظر میرسید. همین موضوع فدرالرزرو را مجبور کرد تا برای کنترل تورم تقاضا، نرخ بهره را افزایش دهد و به محدوده یکدرصد برساند. همچنین جرمی پاول، مدیر فدرالرزرو در مصاحبهای اعلام کرد که بانک مرکزی آمریکا تا زمان کنترل کامل تورم به افزایش نرخ بهره ادامه خواهد داد. این موضوع سیل فروشی در بازارهای مالی مختلف ایجاد کرد.
در بازار کالاهای اساسی نوسانات قیمتی نسبت به گذشته کمتر شده بود و این موضوع نشان میداد که در بازار، قیمتها به نقطه تعادلی تازهای میان عرضه و تقاضا رسیدهاند. در این بازار، جنگ روسیه و اوکراین موجب شده بود که تامین بسیاری از کالاها بهویژه گندم، ذرت، دانههای روغنی، گاز و بسیاری از فلزات معدنی که از دو کشور روسیه و اوکراین تامین میشد با مشکل مواجه شود. در طرف دیگر نیز افزایش نرخ بهره و افزایش قیمتها تقاضا برای کالاها را تا حدودی دستخوش تغییرات کرده بود. بر اساس دادههای آماری منتشرشده از سوی دولت آمریکا، با توجه به پسانداز ۲تریلیون دلاری خانوارهای آمریکایی در دوران کرونا، مصرف خانوارها تغییر چندانی نداشته است؛ درنتیجه نرخ بهره میتواند تاثیر بیشتری روی تقاضا تولیدکنندگان برای مواد اولیه داشته باشد؛ چراکه احتمالا بسیاری از آنان سرمایهگذاری را بر تولید ترجیح دهند.
به هرحال تاثیر منفی افزایش نرخ بهره در تمام بازارها به جز معاملهگران جهانی دلار و اوراق قرضه دولت آمریکا احساس شد. در بازار رمزارزها، بیتکوین با ریزش ۲۷درصدی به یکی از حیاتیترین حمایتهای خود رسید. این رمزارز ۲۱آوریل را در محدوده ۴۰هزار دلار آغاز کرد و پس از آنکه نرخ بهره آمریکا افزایش یافت، با فشار فروش معاملهگران به ۲۶هزار دلار هم رسید. در این محدوده فشار خریداران موجب شد که قیمت به ۲۹هزار دلار بازگردد و اکنون معاملهگران صعودی و نزولی در این نقطه با یکدیگر درگیر هستند.
در بازار سهام نیز فشار فروشندگان بهشدت بر بازار تاثیر گذاشت. این موضوع مخصوصا در آمریکا بهشدت حس شد. برای مثال شاخص داوجونز در ۳۰روز اخیر ۱۱درصد، نزدک ۱۷درصد و S&P ۵۰۰ هم ۱۲درصد افت داشته است. در بازارهای دیگر این فشار فروش کمتر بود. شاخص STOXX ۵۰ در اروپا حدود ۶ درصد افت داشته و شاخص NIKKIE در ژاپن نیز تقریبا ۳/ ۱درصد افت کرده است.
اما در بازار اوراق قرضه و دلار جهانی اوضاع معاملات به لطف افزایش نرخ بهره بهتر از دیگر بازارها بوده است. شاخص دلار یکماه گذشته کار خود را با ۱۰۰ واحد آغاز کرد و با حدود ۳درصد افزایش به ۱۰۳دلار رسید. اوراق قرضه دو ساله دولت آمریکا در محدوده ۶/ ۲ خود را حفظ کرده و اوراق دهساله نیز در محدوده ۸/ ۲ تقلای بازارها در شرایط افت باقی ماند. بهطور کلی سیاستهای ماه آینده دولتها بهویژه دولت آمریکا میتواند مسیر بازار را مشخص کند.
پاسارگاد
این روزها در حالی که معاملهگران بازارهای مختلف در انتظار نشست هفته آینده فدرال رزرو آمریکا هستند، نوسانهای دلار سادهترین راهنمای خرید و فروش در بازار طلا است. اونس طلا که سهشنبه بهشدت تحت فشار خیز دلار قرار گرفته بود، صبح چهارشنبه تحتتاثیر افت ارزش پول ایالاتمتحده، رشد کرد. هر اونس که روزهای دوشنبه و سهشنبه روی قیمتهای 1327 و 1318 دلار ایستاده بود، روز چهارشنبه را با قیمت 1320 دلار آغاز کرد و بعد رو به نوسانهای افزایشی آورد. قیمتی که تا ساعت 6:30 عصر سومین روز کاری هفته برای اونس ثبت شد، 1323 دلار بود، گرچه هماکنون که شما این گزارش را میخوانید ممکن است قیمت متفاوتی بهعنوان قیمت نهایی این روز رقم خورده باشد.
منبع :سایت دنیای اقتصاد
افت 9 دلاری
اونس طلا نیمه اول روز سهشنبه را مانند روز دوشنبه در ثبات نسبی گذراند، اما بعد با رشد شاخص دلار به شدت تحت فشار قرار گرفت. افت 9 دلاری روز سهشنبه عمدتا ناشی از اثرگذاری عوامل خارجی بود که اثر خرید طلا بهعنوان سرمایه امن را خنثی کرد. روز سهشنبه قیمت نفت خام تحت فشار فروش قرار گرفت؛ چراکه گزارش ماهانه آژانس بینالمللی انرژی نشان داد که تقاضا در این بازار در ادامه سال جاری کاهش خواهد یافت. این گزارش در حالی منتشر شد که روز دوشنبه نیز اوپک در گزارشی گفت که عرضه کشورهای غیراوپک در سال 2017 افزایش خواهد داشت. اوگن وینبرگ، تحلیلگر کالای کامرزبانک اعلام کرد: «به نظر میرسد از نظر اوپک و همچنین IEA شرایط رو به وخامت گذاشته است. با توجه به این شرایط، جای تعجب نخواهد بود که افت قیمت برای مدتی ادامه داشته باشد.»
سهشنبه افت نفت خام بر فلز زرد فشار وارد کرد تا اثر رشد شاخص دلار دوچندان شود. رشد شاخص دلار در این روز ناشی از افت برخی از ارزهای عمده بود. در دومین روز کاری هفته، بازارهای سهام آمریکا افت قابل توجهی را تجربه کردند که خرید طلا بهعنوان سرمایه امن را افزایش داد. با این همه، چنان که اشاره شد، عوامل خارجی اثر این خریدها را خنثی کردند. بازارهای سهام به طور سنتی در ماههای سپتامبر و اکتبر دچار افت میشوند. دیگر خبر روز سهشنبه اعلام رشد برونداد صنعتی چین بود. عدد 3/ 6 درصدی اعلام شده برای ماه آگوست نسبت به آگوست گذشته و 6 درصدی نسبت به ماه جولای بهتر از انتظارها بود. خردهفروشی و میزان سرمایهگذاری در این کشور نیز در ماه آگوست رشد داشتند. این دادههای خوب از چین که بزرگترین واردکننده طلا است به نفع طلا بود اما باز هم رشد دلار مانع فلز زرد شد. در این روز موسسه ZEW هم شاخص شرایط اقتصادی منطقه یورو برای ماه سپتامبر را 1/ 55واحد اعلام کرد. این رقم در ماه آگوست 6/ 57 واحد اعلام شده بود.
سرگیجه ژاپنی
اونس طلا روز چهارشنبه را در ابتدای محدوده سوم کانال 1300 دلار آغاز کرد اما بعد تحتتاثیر نوسانهای دلار و همچنین تعدیل روند سهشنبه، با رشد روبهرو شد. با این همه، طلا همچنان تحت فشار احتمال افزایش نرخهای بهره آمریکا در میان مدت مانده است. البته تعویق انقباض پولی تا نشستهای بعدی کمیته بازار آزاد فدرال رزرو میتواند به نفع طلا تمام شود. کمیته بازار آزاد بانک مرکزی آمریکا روزهای 20 و 21 سپتامبر نشستی برگزار خواهد کرد که به شدت مورد توجه معاملهگران بازارها است. روز گذشته افت ارزش ین قابل توجه بود تا روند رشد دلار معکوس و رشد ساعات صبح اونس متوقف شود. اونس صبح چهارشنبه تا قیمت 1324 دلار رشد کرد، اما بعد تحت فشار پیامدهای افت ین قرار گرفت. به گزارش سایت طلا به نقل از رویترز، روزنامه نیکی اعلام کرده است که بانک مرکزی ژاپن به منظور حمایت از رشد و رونق اقتصادی و افزایش تورم قصد دارد اجرای سیاستهای انبساطی پولی از جمله خرید اوراق قرضه را ادامه دهد. این به معنای تسهیلیتر شدن سیاستهای پولی ژاپن است که ین را ارزان میکند. نرخهای بهره هم ممکن است در این کشور منفیتر شوند. این هفته با همه نوسانها به انتظار خواهد گذشت؛ چراکه نشست سپتامبر کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در پیش است. برگزاری نشست بانک مرکزی آمریکا در روزهای آینده عامل مهم و تاثیرگذاری بر روند نوسانات قیمت جهانی طلا خواهد بود. پس از اظهارات برخی مقامهای ارشد فدرال رزرو آمریکا در روزهای اخیر درخصوص نگرانی نسبت به افزایش سریع نرخ بهره در شرایط کنونی، گمانهزنیها نسبت به افزایش نرخ بهره در نشست سپتامبر با کاهش روبهرو شده است. اکنون بسیاری از سرمایهگذاران بینالمللی و کارشناسان اقتصادی بر این باورند که فدرال رزرو در نشست سپتامبر نرخ بهره را بدون تغییر حفظ خواهد کرد. وضعیت تقاضای فیزیکی در بازارهای نوظهور و در حال توسعه بهخصوص چین و هند نیز میتواند عامل مهمی برای نوسانات قیمت جهانی طلا باشد.
طلای سیاستی
افزایش نرخهای بهره در آمریکا در نشست دسامبر یا در سال 2017 میتواند به ضرر طلا تمام شود، اما بسیاری از بانکهای مرکزی عمده جهان در حال اجرا یا تشدید سیاستهای انبساطی هستند که میتواند به نفع طلا کار کند. در این میان، هشدارهایی که درباره پیامدهای این نوع سیاستها داده میشود، ممکن است از شدت آنها بکاهد و طلا را ارزان کند. جان تیلور، استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد و بنیانگذار تقلای بازارها در شرایط افت قانون تیلور برای هدایت سیاست پولی میگوید: «مضرات استفاده از نرخ بهره منفی به وسیله بانک مرکزی اروپا و بانک مرکزی ژاپن بیشتر از مزایای آن خواهد بود. به گزارش اقتصادنیوز به نقل از بلومبرگ، جان تیلور، استاد دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا اعلام کرد: «از نظر من، درسی که ما از شرایط موجود میگیریم این است که نرخ بهره منفی نه تنها کمکی نمیکند، بلکه موجب آسیب نیز میشود. این موضوع میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.» هاروهیکو کورودا، رئیس بانک مرکزی ژاپن هفته گذشته این ایده را رد کرد که سیاست نرخ بهره منفی اعمال شده در ماه ژانویه کارکرد میانجیگری یا همان توانایی ارتباط میان سپردهها با وامدهی بانکها را خدشهدار کرده است. تیلور گفت: «مدلهای کلان اقتصادی در واقع ترکیبی از رفتار بخش مالی نیست، بنابراین مقداردهی به آن تقلای بازارها در شرایط افت بسیار سخت خواهد بود. در حالی که برخی شرکتها سرمایهگذاری خود را تقویت کردهاند، سرمایهگذاری برخی دیگر کاهش یافته و نرخ سپردهگذاری ممکن است تحتتاثیر قرار بگیرد.»
بیتکوین در تقلای صعود / مخالفت دولتها چه تاثیری بر بازار رمزارزها دارد؟
به گزارش تجارتنیوز، در روزهای اخیر بازار رمزارزها شرایط باثباتی را پشت سر میگذارد و خبری از رشد و افت هیجانی نیست. با این حال دولتها در قبال رمزارزها مواضع متفاوتی گرفتهاند. برخی دولتها مثل چین با اعمال محدودیت و فشار، این بازار را تحت فشار قرار داده و برخی دیگر به دنبال راهکارهایی برای استفاده فانونی از رمزارزها هستند.
مریم محبی، کارشناس بازارهای مالی در گفتگو با تجارتنیوز در رابطه با حساسیت دولتها نسبت به رمزارزها گفت: با همهگیر شدن سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و افزایش تقاضا برای این دارایی در دنیا، انتظار میرود مطلوبیت و ارزش ارزهای دیجیتال افزایش پیدا کند اما ار طرف دیگر به دلیل امکان استفاده از رمزارزها برای پولشویی، فرارهای مالیاتی و دور زدن تحریمها توسط افراد و کشورهای مختلف باعث شده تا دولتها در بکارگیری رمزارزها مخالفت بیشتری داشته باشند.
این کارشناس در ادامه گفت: انتظار میرود هرچقدر افراد بیشتر به سمت رمزارزها گرایش پیدا کنند دولتها هم با وضع قوانین مختلف کنترل خود را در این دارایی بیشتر کنند. فراموش کنیم که رمزارزها هنوز به طور کامل در جایگاه تعریف شده خود که ابزار مبادلات مالی است به کار گرفته نمیشوند و در میان مردم به عنوان یک ابزار سرمایهگذاری شناخته شدند.
این کارشناس در رابطه با چشمانداز بلندمدت این بازار گفت: در نتیجه به نظر میرسد با افزایش استفاده از رمزارزها و به تبع آن مخالفت دولتها با این کلاس دارایی، رشد و نزول شارپی در این بازار کمتر میشود و رمزارزها به سمت ثبات بیشتری حرکت میکنند که این موضوع میتواند مطلوبیت این دارایی را برای استفاده به عنوان ابزار مبادله مالی بیشتر کند. ثبات رمزارزها میتواند باعث افزایش قیمت این دارایی در بلندمدت باشد.
بازار از دیروز تا امروز
در ۲۴ ساعت گذشته ارزش بازار رمزارزها با رشدی ۱٫۶ درصدی به بیش از ۱٫۴۷ هزار میلیارد دلار رسیده است. در این میان سه ارز دیجیتال بیتکوین، اتریوم و بایننسکوین همگی روندی صعودی داشته و به ترتیب ۱٫۵، ۱٫۳ و ۴٫۵ درصد رشد کردند. در سوی مقابل ارز دیجیتال فلو با بازدهی منفی ۱۰ و همچنین ارز دیجیتال استکس با بازدهی منفی ۷ درصدی بدترین عملکرد را در میان ۱۰۰ رمزارز برتر بازار به خود اختصاص دادند.
دیدگاه شما