مفهوم ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک، نسبت بدهی و مفاهیم مربوط به آن، نرخ بازده مورد انتظار
۲-۶- مفهوم ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک
در سال ۱۹۵۲ هری مارکوویتز تئوری مجموعه اوراق بهادار(پرتفوی) را ارائه داد. او فرض خود را بر این گذاشت که سرمایهگذاران الزاماً در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار نیستند. اگر آنها تنها در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار بودند تنها در یک قلم دارائی که دارای بیشترین بازده مورد انتظار است سرمایهگذاری میکردند. ولی با یک نگاه میتوان مشاهده کرد که سرمایهگذارها صاحب پرتفوی هستند. در توجیه این رفتار میتوان گفت که سرمایهگذارها به صورت همزمان به دو پدیده ریسک و بازده توجه میکنند. با سرمایهگذاری در یک مجموعه اوراق بهادار میتوان ریسک را پائین آورد بدون اینکه نرخ بازده مورد انتظار کاهش یابد.
با مد نظر قرار دادن تئوری پرتفوی و تئوری قیمت گذاری دارئی های سرمایه ای ما می- توانیم ریسک کل را به دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم کنیم. ریسک سیستماتیک یا ریسک کاهش ناپذیر آن بخش از ریسک کل سهام است که ناشی از عوامل بازار میباشد و به طور همزمان بر قیمت کل اوراق بهادار تأثیر میگذارد، این ریسک را از طریق تنوع بخشی نمی توان حذف کرد. از عوامل مهم این ریسک میتوان به تحولات سیاسی و اقتصادی، چرخه های تجاری، تورم وبیکاری اشاره کرد. ریسک غیر سیستماتیک یا ریسک کاهش پذیر آن بخش از ریسک کل میباشد که مختص یک ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک شرکت یا صنعت خاص است و میتوان آن را از طریق تنوع بخشی کاهش داد. از عوامل مهم این ریسک میتوان به کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت، نوع مدیریت، فعالیت رقبا و ساختار هزینه های شرکت اشاره کرد(مدرس و عبدالله زاده،۱۳۷۸،ص۱۱).
ضریب بتا (β) یک سهم شاخص ریسک سیستماتیک آن سهم میباشد، ضریب بتا نشان میدهد که درصد تغییرات قیمت یک سهم چه درصدی از درصد تغییرات شاخص کل قیمت سهام میباشد.
چنانچه ضریب بتا برابر با یک باشد، در صد تغییرات قیمت یک سهم به طور متوسط برابر با تغییرات کل شاخص قیمت سهام میباشد، چنانچه ضریب بتای یک سهم بزرگتر(کوچکتر) از یک باشد درصدتغییرات قیمت یک سهم به طور متوسط بیشتر(کمتر) از درصد تغییرات شاخص کل قیمت سهام خواهد بود. فرمول محاسبه بتای شرکت i به صورت زیر است:
بازده پرتفوی بازار
بازده هرسهم i در زمان t
برای محاسبه بتا از مدل دو عاملی شارپ استفاده میشود، بر طبق این مدل نرخ بازده پرتفوی بازار را به عنوان متغیر مستقل و نرخ بازده سهام شرکت i به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته میشود و معادله رگرسیون برآورد میشود، که معادله برآورد شده خط شاخص (CL) نامیده میشود:
نشان دهنده انحراف بازده واقعی سهام i از خط رگرسیون در زمان t میباشد
شیب خط و
عرض از مبدأ میباشد.
اگر و همبستگی کامل داشته باشند، برای تمامی سال ها صفر است و در این حالت تمام نقاط روی خط رگرسیون قرار میگیرند(پراساد و همکاران،۱۹۹۷،ص۴۸).
ریسک سیستماتیک به عنوان هدف استراتژیک مستقیماً به وسیله ترکیب بدهی به حقوق صاحبان سهام تحت تأثیر قرار میگیرد. تئوری کلاسیک مالی بیان میکند که به این دلیل که سهامداران میتوانند ریسک سیستماتیک را کنترل کنند، شرکت نبایستی با متنوع ساختن ساختار سرمایه بلندمدت، تلاشی در جهت مدیریت ریسک کند(پراساد و همکاران، ۱۹۹۷، ص۴۸).
۲-۷- نسبت بدهی و مفاهیم مربوط به آن
نسبت بدهی ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام است که شرکت بدان وسیله به تأمین مالی دارائی های خود میپردازد(شیرزاده،۱۳۸۱،ص۱۰). در ادامه به طور مفصل در مورد ادبیات نسبت بدهی و تئوری ها و نظریه های ارائه شده در مورد آن مطالبی ارائه میشود.
امروزه درجهبندی شرکتها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به نسبت بدهی آنان بستگی دارد و در واقع مبنای تولید وارائه خدمات به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی وابسته است. از طرفی نسبت بدهی هر شرکت هشدار اولیهای درباره میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم میباشد در برنامهریزی استراتژیک شرکتها و تعیین عوامل مؤثر برکارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد. منابع تأمین مالی شرکتها براساس سیاست تأمین مالی آنها به دو بخش منابع مالی درونی و منابع مالی بیرونی شرکت تقسیم میشود. در منابع مالی درونی، شرکت از محل سود کسب شده اقدام به تأمین مالی میکند، یعنی به جای تقسیم سود بین سهامداران سود را در فعالیتهای عمدتاً عملیاتی شرکت برای کسب بازده بیشتر بهکار میگیرد و در منابع مالی بیرونی از محل بدهیها و سهام اقدام به تأمین مالی میکند.
شرکت برای اینکه بتواند تأسیس ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک شود به سرمایه نیاز دارد و برای توسعه به مبالغ بیشتری سرمایه نیاز خواهد داشت. وجوه مورد نیاز از منابع گوناگون و به شکلهای مختلف تأمین میشوند. ولی همه سرمایه را میتوان در دو گروه اصلی قرار داد: وام وسهام.
ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک
ریسک سیستماتیک، (به انگلیسی: systematic risk ) در دانش مالی و اقتصادی، ریسکی است، که در اثر عوامل کلی بازار بهوجود میآید، که بهطور همزمان بر قیمت کل اوراق بهادار موجود دربازار مالی تأثیر دارد. عواملی که موجب ایجاد این نوع ریسک میشوند، شامل تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مانند تغییر نرخ ارز، چرخههای تجاری، سیاستهای پولی و مالی دولت است.
ریسک سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب خاص یک یا چند شرکت نبوده، بلکه به کل بازار مربوط میشود و از جمله عوامل مؤثر بر آن میتوان سیاستهای کلان دولت، تغییرات نرخ ارز، تورم، چرخههای تجاری و غیره را نام برد.
بدلیل آنکه اینگونه ریسک در ارتباط با وضعیت کلی بازار و نوسانات آن میباشند و در سبدی از اوراق بهادار که به نحوی مناسب، تنوع یافته باشد، قابل کاهش نمیباشند، به آن ریسک کاهشناپذیر یا غیرقابلاجتناب نیز گفته میشود.
از دیدگاه صاحبان سهام، ریسک سیستماتیک مجموعه سهام مهم است و این بدان مفهوم است، که قضاوت درباره تک تک سهام، نه براساس انحراف معیار بازده آن، بلکه بر مبنای ریسک سیستماتیک آن، صورت میگیرد.
طبق نظریه نوین سبد سهام میتوان ریسک غیرسیستماتیک را از میان برد، ولی ریسک سیستماتیک همچنان باقی میماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازهگیری همنوایی حرکت یک شرکت، با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازهگیری ریسک سیتماتیک میباشد.
ریسک به چه معنیست ؟
ریسک عدم اطمینان و آگاهی در مورد نتیجه یک عمل است. ریسک یکی از مفاهیم اولیه، پایه ای و بسیار مهم در مدیریت مالی است که اغلب افراد حتی دانش آموختگان مدیریت مالی نیز برداشت درستی از آن ندارند. افراد در زندگی روزمره از کلمه ریسک برای بیان مفاهیم متفاوت استفاده میکنند و یکی از علل برداشت نادرست از ریسک در مدیریت مالی هم همین کاربرد چند منظوره این کلمه است.
ریسک در مباحث مالی و اقتصادی
ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنشوری (یا بیکنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد. تقریباً همهٔ کوششهای بشری دربردارندهٔ درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آنها ریسکهای بیشتری را به همراه دارند. در ادبیات مالی ریسک را میتوان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش داراییها یا بدهیها میباشد، تعریف کرد. بنگاهها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که بهطور کلی میتوان به دو دسته ‘ریسکهای تجاری’ و ‘ریسکهای غیرتجاری’ تقسیم کرد.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری
برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
کل ریسک بازار را میتوان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره میباشد. ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمیباشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکتهای کلی بازار به وجود میآید.
طبق نظریههای پرتفولیو با پرگونهسازی سبد سهام میتوان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی میماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازهگیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک است.
ریسک عملیاتی در مهندسی ایمنی
به احتمال به وجود آمدن آسیب و صدمه از یک خطر معین، ریسک گویند. در واقع به شانس یا احتمال اینکه کسی از خطر آسیب ببنند یا اموالی دچار صدمه گردد، ریسک اطلاق میشود. رانندگی در جاده یا راه رفتن روی زمین روغنی، ریسک است. آسیب دیدن کمر در اثر بلند کردن بار، ریسک است. کار کردن روی یک داربست در ارتفاع یک ریسک محسوب میگردد. در استاندارد 1999 OHSAS 1800۱:، ریسک، ترکیب یا تابعی از احتمال و پیامدهای ناشی از وقوع یک اتفاق خطرناک مشخص میباشد.
ارزیابی ریسک
به فرایند کلی برآورد نمودن میزان ریسک و تصمیمگیری در خصوص قابل تحمل بودن ریسک، ارزیابی ریسک گفته میشود. به ریسک که میزان آن تا حد قابل تحمل توسط سازمان، با در نظر گرفتن الزامات قانونی و خط مشی ایمنی و بهداشت حرفهای کاهش یافته باشد، ریسک قابل تحمل گویند. ارزیابی ریسک بهطور سیستماتیک تعیین میکند چه خطراتی در محیط کار هستند و احتمال رخدادن خطر چقدر است و چه آسیبی و با چه شدتی ممکن است، به وجود آید، که خود باعث میشود راه حلهای کنترلی شناسایی میشوند و در نتیجه باعث کاهش ریسک و اثراتش میشود؛ لذا ارزیابی ریسک، اطلاعاتی را جهت ایجاد یک سیستم ایمن کار فراهم میکند.
ارزیابی ریسک، مرکز ثقل اهداف مدیریت ایمنی و بهداشت حرفهای است که بر روی حذف و به حداقل رسانیدن ریسک تمرکز دارد.
ارزیابی ریسک مطابق الگوی سازمان HSE انگلستان شامل پنج مرحله است
شناسایی خطرات
چه کسی ممکن است آسیب ببیند و چگونه آسیب میبیند
ارزیابی ریسک ناشی از خطر
ثبت یافتهها
بازنگری ارزیابی
مدیریت ریسک
کرزنر: مدیریت ریسک را به صورت فرایند مقابله با ریسک تعریف کرده و آن را شامل مراحل چهارگانه زیر میداند: ۱) برنامهریزی ریسک، ۲) ارزیابی (شناسایی و تحلیل) ریسک، ۳) توسعه روشهای مقابله با ریسک و ۴) نظارت بر وضعیت ریسکها. ارزیابی و مدیریت ریسکها بهترین راه مبارزه با حوادث ناگوار سر راه پروژه است. با ارزیابی برنامه برای مشکلات بالقوه و راهبردهایی برای رفع آنها، شانس موفقیت تیم بهبود خواهد یافت.
انواع ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
ریسک در ادبیات فارسی و گفتمان بین شهروندان عموما به عنوان واژهای منفی شناخته میشود. در حالی که اگر ریسک پذیری را از زندگی حذف کنیم به روالی یکنواخت و خسته کننده میرسیم. در بازارهای مالی هم ریسک میتواند برای شما آورده مثبتی داشته باشد. اگر انواع ریسک در سرمایه گذاری و انواع ریسک را شناخته و با معیارهای سنجش ریسک آشنا باشید.
آیا انسان ریسک پذیری هستید؟
قبل از آنکه با انواع ریسک در سرمایه گذاری آشنا شویم بهتر است به این نکته اشاره کنیم که انسانها به طور ذاتی در مقابل انواع ریسک به سه دسته تقسیم میشوند.
افراد ریسک پذیر: مشخص است که این دسته از افراد به طور ذاتی ابایی از ریسک کردن ندارند. کسانی که برای به دست آوردن نتیجهای بهتر حاضراند کمی خطر کنند.
افراد ریسک گریز: این دسته از افراد به روالی ثابت خو گرفتهاند و حاضر نیستند برای احتمال رسیدن به نتیجهای بهتر تغییری در شرایط موجود ایجاد کنند.
افراد خنثی نسبت به ریسک: کسانی که در برابر ریسک پذیری یا ریسک گریزی عملکردی خنثی دارند.
ریسک در سرمایه گذاری و بازار سرمایه
عموما کسانی که به سرمایه گذاری روی میآورند علاقهای به ریسک ندارند. به طور کلی ریسک سرمایه گذاری به معنی اختلاف میزان بازدهی واقعی نسبت به بازدهی مورد انتظار است. این بازدهی میتواند مثبت و یا منفی باشد.
اگر با معیارهای سنجش ریسک آشنا باشید، میتوانید به بازدهی مثبت دست پیدا کنید. در کشور ما جدا از ریسکهای سنتی سرمایه گذاری، متغیرهای دیگری مانند تحریم، کسری بودجه، مذاکرات برجامی و … نیز بر بازدهی فعالیت اقتصادی شما تاثیرگذار است.
در سالهای گذشته با توجه به نوسانات بازار و افزایش نرخ تورم، شهروندان به تکاپو برای حفظ سرمایه خود افتادهاند.
بازار طلا و سکه، بازار خودرو، بازار مسکن، سپردههای بلند مدت، اوراق قرضه، رمزارزها و البته بازار بورس به عنوان راهکاری برای حفظ سرمایه مورد توجه مردم قرار گرفته است.
مشخص است که تمامی فعالیتهای اقتصادی با ریسک همراه است و شما زمانی میتوانید کفه سود خود را سنگین کنید که با معیارهای سنجش ریسک آشنا شوید.
با تمام فراز و فرودهای بازار سرمایه در یکی دو سال گذشته همچنان بورس انتخاب مناسبی برای سرمایه گذاری است. به شرطی که شما علاوه بر دانش به زیر و بم این بازار و همچنین انواع ریسک در آن آشنا باشید. بر اساس آمارهای رسمی، طی ده سال گذشته ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک بازدهی بازار سرمایه 4700 درصد بوده است! در حالی که این عدد برای بازار طلا 2000 درصد، برای بازار مسکن 1400 درصد و برای بازار خودرو 1600 است.
انواع ریسک در بازار سرمایه
دو نوع ریسک اصلی در بازار سرمایه وجود دارد. ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. در ادامه به توضیح این دو ریسک میپردازیم.
ریسک سیستماتیک
سرمایه گذار نمیتواند ریسک سیستماتیک را حذف کند. این ریسک مربوط به کلیت بازار است و مشخصا به سهم یا صنعت خاصی محدود نمیشود.
سیاستگذاریهای کلان بازار سرمایه، تراز تجاری کشور، شرایط سیاسی و اجتماعی و همچنین تورم و ارزش پول ملی از جمله موارد تاثیر گذار در ریسک سیستماتیک بازار سرمایه است.
ریسک غیر سیستماتیک
ریسکهای غیر سیستماتیک قابل شناسایی و پیشگیری است. شما اگر با دانش و اطلاعات کافی وارد بازار سرمایه شوید؛ میتوانید سویه منفی ریسک در سرمایه گذاری را حذف کرده و در مقابل به بازدهی مثبتی دست پیدا کنید.
ریسکهای غیر سیستماتیک شامل مدیریت ضعیف و تصمیمات اشتباه مدیران یک شرکت بورسی است که سرمایه گذار میتواند با عدم خرید آن سهم یا فروش به موقع ریسک منفی را به حداقل برساند.
ریسکهای جانبی
انواع ریسک در سرمایه گذاری فقط محدود به ریسکهای سیستماتیک و غیر سیستماتیک نمیشود. با شناخت دیگر موارد و معیارهای سنجش ریسک میتوانید عملکرد بهتری در بازار سرمایه و سرمایه گذاری داشته باشید.
ریسک سبد
تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید. حتما شما هم این ضرب المثل را شنیدهاید. در بازارهای مالی هم تئوری سبد همین مضمون را توضیح میدهد.
سرمایه گذاری در بازارهای مختلف و همچنین تنوع دارایی میتواند انواع ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهد. در بازار سرمایه هم میتوانید با پورتفویی متنوع، در بازدهی کلی ریسک را کاهش دهید.
البته کاهش ریسک مطمئنا منجر به کاهش سود میشود. اما میتواند به همان میزان جلوی ضرر را نیز بگیرد.
ریسک تورم
نظام اقتصادی کشور ما چند دهه است که با تورم دست و پنجه نرم میکند و رسیدن به تورم یک رقمی سالها است که به آرزویی دست نیافتنی بدل شده است.
تورم افسارگسیخته در سالهای گذشته بسیاری از صنایع را دچار بحران کرده و شرایط را برای سرمایه گذاران سخت. در شرایط تورمی و بعضا رکود تورمی، ریسک تورم میتواند شرایط را برای سرمایه گذاران سخت کند.
به طور مثال اگر شما سالیانه بتوانید 50 درصد بازدهی مثبت داشته باشید و متوسط تورم کشور ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک 40 درصد باشد؛ سود شما 10 درصد است.
به زبانی سادهتر، ریسک تورم سود شما را می بلعد. پس باید همواره حاشیه سود خود را بعد از کسر تورم محاسبه کنید.
ریسک سیاسی
یکی از مهمترین انواع ریسک در سرمایه گزاری برای شهروندان ایرانی، ریسک سیاسی است. تلاطم فضای سیاسی کشور و بی ثباتی در تصمیمات اقتصادی و جابهجایی مدیران رده بالا همواره بازار را تحت تاثیر قرار میدهد.
به ریسک سیاسی، ریسک کشور نیز میگویند.
ریسک نرخ ارز
به طور معمول افزایش نرخ ارز باید روی شرکتهایی تاثیر بگذارد که بخشی از مواد اولیه خود را از خارج تامین کنند. در صورت افزایش نرخ ارز، هزینه تولید افزایش پیدا میکند و سهام شرکت ارزان میشود.
اما در فضای اقتصادی کشور نرخ ارز روی تمامی اقلام مصرفی و تولیدی تاثیر گذاشته و میتواند سرمایه گذاران را با چالش جدی رو به رو کند.
ریسک نقد شوندگی
سرعت تبدیل دارایی به پول نقد از جمله مهمترین ویژگیهای یک سرمایهگذاری خوب است. بازار سرمایه این قابلیت را دارد که در شرایط مناسب، به سرعت دارایی شما را به پول نقد تبدیل کند. ویژگی که مثلا در بازار مسکن وجود ندارد.
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری مربوط به سرمایه گذارانی است که سهام دولتی یا اوراق قرضه خریداری میکنند. در این مورد ممکن است نهاد مربوطه به مشکل خورده و توانایی پرداخت سود و یا اصل سرمایه را نداشته باشد.
ریسک مالی
ریسک مالی مربوط به شرکتهایی است که وامهای کلانی دریافت کردهاند و قادر به بازپرداخت نیستند. در این صورت سهامداران این شرکتها با چالشی جدی در رابطه با ارزش سهام رو به رو خواهند شد.
ریسک تجاری
ریسک تجاری که یکی از انواع ریسک در سرمایه گذاری است مربوط است به کلیه هزینههای یک کسب و کار برای باقی ماندن در چرخه اقتصادی.
ریسک بازار
ریسک بازار که مربوط به تمامی فعالیتهای اقتصادی و سرمایه گذاری میشود، عبارت است از تغییر بازدهی بر اساس نوسانات کلی بازار.
ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره به تصمیمات و سیاستهای بانک مرکزی بستگی دارد. ممکن است به عنوان مثال بازار سهام برای شما سود 30 درصدی را به ارمغان بیاورد. سودی که با ریسک همراه است.
اما اگر بانک مرکزی تصمیم بگیرد نرخ سود اوراق مشارکت و یا سپردههای بانکی را به 30 درصد برساند؛ آنوقت است که سودی بدون ریسک نصیب شما خواهد شد.
بهتر است برای رسیدن به سودی منطقی و ریسک کمتر، سرمایه مازاد خود را در بازارهای مختلفی سرمایه گذاری کنید.
بهترین روش مدیریت ریسک در بازار سرمایه
تمام کسانی که برای حفظ ارزش پول خود در بازار بورس و اوراق بهادار سرمایه گذاری میکنند اهل ریسک نیستند.
بسیاری از سرمایه گذاران سعی دارند از انواع ریسک سرمایه گذاری دوری کنند و به هیچ عنوان دچار ضرر نشوند. این افراد هم میتوانند در بورس مشارکت داشته باشند.
صندوقهای سرمایه گذاری ، از جمله راهکارهای مطمئن برای حفظ سرمایه و دوری از ریسک سرمایه گذاری است.
صندوقهای سرمایه گذاری با سود ثابت، صندوقهای سرمایه گذاری در سهام، صندوقهای سرمایه گذاری مختلط، صندوقهای سرمایه گذاری بازارگردانی و صندوقهای سرمایه گذاری طلا از جمله راهکارهای کم ریسک یا بدون ریسک سرمایه گذاری در بازار بورس و اوراق بهادار است.
سخن آخر
با شناخت انواع ریسک در سرمایه گذاری و عکسالعمل به موقع میتوانید به راحتی از سرمایه خود محافظت کنید. مطمئنا هر سرمایه گذاری با ریسک همراه است اما میتوان این ریسک را به بازدهی مثبت هدایت کرد. به شرطی ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک که بازار هدف را بشناسید و با معیارهای سنجش ریسک آن آشنا باشید.
اندازه گیری ریسک به چه روش هایی انجام می شود؟
سرمایه گذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایه گذاری به طور هم زمان ریسک و بازده حاصل از گزینههای مختلف را مد نظر قرار می دهند. ریسک و بازده اگر تنها ابعاد تأثیرگذار در زمینه تصمیمات سرمایه گذاری نباشد، بدون شک مهمترین آنها به شمار می رود. در واقع آن چه که در دانش مالی از آن به عنوان رفتار عقلایی تعبیر میشود، چیزی جز توجه صرف به این دو بعد به هنگام تجزیه و تحلیل فرصتهای سرمایه گذاری نیست. در ادبیات مالی و اقتصادی به وضوح عنوان میشود، فرد عاقل کسی است که به دنبال دستیابی به سطح معینی از بازده با تحمل حداقل ریسک ممکن است. به عبارتی دیگر، وی خواستار دستیابی به حداکثر بازده در سطح معینی از ریسک است. بنابراین، ریسک جزء جدانشدنی بازده است و نمی توان در مورد بازده سرمایه گذاری بدون توجه به ریسک مترتب بر آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمی توان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد. همه سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار نیز با موضوع ریسک روبه رو هستند. بنابراین، اندازه گیری ریسک از مهم ترین مسائل نزد سرمایه گذاران میباشد.
ریسک چیست؟
ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنشوری (یا بی کنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد. تقریباً همه کوششهای بشری دربردارنده ی درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آنها ریسکهای بیشتری را به همراه دارند. در ادبیات مالی ریسک را میتوان به صورت رویدادهای غیر منتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش داراییها یا بدهیها می باشد، تعریف کرد. بنگاهها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که بهطور کلی میتوان به دو دسته “ریسکهای تجاری” و “ریسکهای غیرتجاری” تقسیم کرد. فرهنگ وبستر ریسک را “در معرض خطر قرار گرفتن” تعریف کرده ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است. گالیتز ریسک را هر گونه نوسانات در هر نوع عایدی میداند. تعریف مذکور این مطلب را روشن میکند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی ما را با ریسک مواجه میسازد. بنابراین امکان دارد تغییرات ما را منتفع و یا متضرر سازد. گیلیب ریسک را چنین تعریف کرده است:
هر پدیدهای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده میشود. اولین بار هری مارکویتز بر اساس تعاریف کمی ارائه شده، شاخص عددی برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دورهای یک متغیر تعریف کرد. دیدگاه دیگری در خصوص ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد.
دو نوع مهم ریسک
کل ریسک را میتوان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره میباشد. ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمیباشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکتهای کلی بازار به وجود میآید. طبق نظریه های پرتفولیو میتوان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی میماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازهگیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک است. لذا به بیان دیگر می توان ریسکهای تجاری را ریسکهایی دانست که یک بنگاه کاملا به آنها واقف است و از آنها برای ایجاد مزیت رقابتی و ایجاد ارزش برای سهامدارن استفاده میکند. این ریسکها به بازار محصولات و خدماتی که بنگاه در آنها فعالیت میکند بستگی دارد و شامل نوآوری های تکنولوژیکی، طراحی خدمات و محصولات و بازاریابی آنها میشود. فعالیتهای تجاری یک بنگاه در معرض ریسکهای کلان اقتصادی نیز قرار دارد. این ریسکها از چرخههای اقتصادی و حتی سیاستهای پولی و مالی دولت نیز ناشی میشوند.
سایر انواع ریسک
از جمله سایر انواع ریسک های مهم می توان به ریسک مالی اشاره کرد:
ریسکهای مالی در حیطه ریسک های غیر تجاری قرار میگیرند. این ریسکها ناشی از تقبل زیانهای احتمالی در بازارهای مالی است. میتوان به منظور تمرکز بنگاهها بر اموری که در آنها تسلط دارند، ریسکهای مالی را بهینه کرد. ریسکهای اساسی موسسات مالی را میتوان شامل ریسک بازار، اعتباری، نقدینگی و عملیاتی دانست. این ریسکها مهمترین عوامل توجیه کننده نوسانات بازده در موسسات مالی هستند که در زیر به اختصار توضیح داده میشود.
ریسک بازار، ریسک ناشی از حرکات یا نوسانهای غیر منتظره قیمتها یا نرخهای بازار است. با این تعریف میتوان آن را از سایر انواع ریسکها مثل ریسک نقدینگی و عملیاتی تمایز داد. در عین حال، ریسک بازار را نمیتوان به طور کامل از چنین ریسک هایی تفکیک نمود، چرا که گاهی اوقات آن ریسکها منشا ریسک بازارند. لایه های مختلفی از ریسک بازار وجود دارد. لایههای مختلف ریسک بازار عبارت است از:
- ریسک سهام: لایه ای از ریسک بازار است که به موقعیتهای بازار سهام مربوط میشود.
- ریسک نرخ ارز: ریسکهای مربوط به موقعیتهای خارجی و نرخهای متفابل ارز است.
- ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت: ریسکهایی است به موقعیت ابزار با درآمد ثابت، مانند اوراق قرضه و ابزار حساس به نرخ بهره مانند تاخت نرخ بهره مربوط میشود.
- ریسک کالا: ریسکهایی است که به موقعیتهای موسسه در ارتباط با کالاهایی همچون فرآوردههای کشاورزی، انرژی، فلزات و مشابه اینها مربوط می گردد.
ریسک بازار به لحاظ کمی به دو صورت بیان میشود. ریسک مطلق که با واحد پولی سنجیده میشود و ریسک نسبی که نسبت به شاخصی معین اندازه گیری میشود. صورت اول بر نوسان بازده کل تمرکز می کند و صورت دوم، ریسک را بر اساس خطای ردگیری یا انحراف از یک شاخص اندازه می گیرد. ارزش در معرض خطر مثالی برای ریسک مطلق و ضریب بتا نمونه ای از ریسک نسبی است.
این نوع ریسک زمانی تحقق مییابد که طرف قرارداد نتواند به تعهدات خود عمل نماید. میزان ریسک اعتباری همان میزان مبلغی است که نکول شده است. ریسک اعتباری معمولا ناشی از یک رویداد اعتباری است بدین صورت که قبل از سررسید قرار داد در نتیجه یک اتفاق اعتباری توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش دچار تغییر میشود. ریسک اعتباری اغلب در قراردادهای مربوط به اوراق قرضه، وام و اوراق مشتقه رخ می دهد. هر چقدر ارزش اولیه قرارداد اوراق مذکور کمتر باشد، ریسک اعتباری آنها نیز کمتر خواهد بود.
این نوع ریسک دو صورت دارد، ریسک نقد شوندگی داراییها و ریسک نقدینگی تامین وجوه. ریسک نقدشوندگی داراییها که به نام ریسک نقدینگی بازار- محصول هم شناخته میشود، زمانی بروز می کند که معامله با قیمت رایج بازار قابل اجرا نباشد و علت آن ممکن است حجم یا اندازه موقعیت خرید یا فروش نسبت به معاملات عادی باشد. این ریسک در میان طبقات مختلف داراییها و نیز در زمانهای مختلف، بسته به شرایط بازار تغییر می کند. بعضی داراییها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه خزانه، بازار پرعمق دارند و موقعیتها اغلب به راحتی، با نوسان کوچکی در قیمت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک نقد میشود. در سایر موارد، مانند قراردادهای مشتقه در بازارهای فرابورس یا اوراق بهادر بازارهای نوظهور، هر معامله ممکن است به سرعت قیمتها را متاثر کند و صف خرید یا فروش پیدا شود.
البته این موضوع به حجم موقعیت هم بستگی دارد. ریسک نقدینگی تامین وجوه یا ریسک جریان نقدی به عدم توانایی در تامین وجوه برای پرداخت تعهدات برمی گردد. این وضعیت ممکن است موسسه را مجبور کند داراییهای خود را فورا به وجه نقد تبدیل کند و بدین ترتیب ضرر روی کاغذ به ضرر واقعی تبدیل می شود. این موضوع به ویژه در مورد سبد داراییهایی که با وام تامین مالی شده است، به هنگام مواجهه با اخطار تادیه وثیقه از جانب طلبکاران، به معضل بدل میشود. ریسک جریان نقدی زمانی به ریسک نقدینگی بازار- محصول مرتبط میشود که سبد موسسه شامل داراییهایی با نقدشوندگی پایین باشد و موسسه ناچار باشد برای تامین تعهدات خود این دارایی ها را به قیمت پایین تر از قیمت عادلانه بازار به فروش رساند. بنابراین، اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایطی که ارزش بازار داراییها سقوط کرده است، الزام به پرداخت و ایفای تعهدات، موسسه را به نقد کردن اجباری سبد دارایی در قیمتهای پایین آمده وادار نماید. این چرخه قبول ضرر که با دریافت اخطار تادیه وثیقه شدیدتر میشود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر می گردد.
کمیته بازل، ریسک عملیاتی را ریسک زیان ناشی از فرآیندهای داخلی، افراد و سیستمهای غیردقیق (ناکافی) یا معیوب یا ریسک زیان ناشی از حوادث خارجی تعریف کرده است. ریسکهای عملیاتی ممکن است به ریسک های اعتباری و بازار منجر شود. به طور نمونه، یک اشتباه عملیاتی در معامله مانند عدم انجام تسویه می تواند به طور همزمان ریسک اعتباری و بازار ایجاد کند، چراکه همانند نکول اعتباری، قیمتهای بازار را متاثر می سازد. قیمت گذاری مشتقههای پیچیده هم مشکلات عملیاتی بالقوه ای ایجاد می کند. ریسک مدل از خطر اشتباه در مدل قیمت گذاری موقعیتها ناشی میشود. ریسک مدل بسیار بی سر و صداست و به همین دلیل شناسایی و ارزیابی آن چندان ساده نیست. برای مقابله با ریسک مدل، باید مدل ها را با استفاده از قیمتهای بازار یا قیمتهای شبیه سازی شده، مورد ارزیابی مستقل قرار داد. بهترین راه مقابله با ریسک عملیاتی حصول اطمینان از اعتبار سیستمها و مدلها، تفکیک شفاف مسئولیتها، اعمال کنترلهای داخلی قوی و پیاده سازی برنامههای اقتضایی دوره ای است.
تاریخچه اندازه گیری ریسک
تلاش ها برای طراحی ابزار اندازه گیری ریسک از نیمه اول قرن بیستم آغاز شد. مکالی در سال ۱۹۸۳، دیرش را به عنوان سنجه ریسک معرفی کرد که ابزاری ساده و در عین حال کارآمد برای سنجش ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت است. ادامه بررسیهای مکالی به شناسایی رابطه غیرخطی ارزش اوراق بهادار با درآمد ثابت و نرخ بهره بازار منتهی شد و معیار تحدب به عنوان شاخصی مکمل برای محاسبه ریسک این اوراق معرفی گردید. در سال ۱۹۵۲، مارکویتز با ارایه مدلی کمی جهت انتخاب سبد داراییها، برای اولین بار مقوله ریسک را در کنار بازده مدنظر قرار داد. وی انحراف معیار را به عنوان سنجه ریسک در نظر گرفت. شاگرد او ویلیام شارپ، شاخص بتا را برای اندازه گیری تغییرات نسبی ارزش هر سهم در قبال تغییرات نسبی ارزش بازار با معرفی خط مشخصات ارایه کرد. وی با طراحی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدیریت علمی سبد دارایی را پایه گذاری نمود. بعد از دهه ۱۹۷۰ و افزایش روزافزون ریسک در جنبههای مختلف تصمیمات مالی، توجه مدیران بیش از پیش به اندازه گیری و مدیریت ریسک جلب شد.
در این دوران، کنترل ریسک به عنوان عاملی برای ایجاد ارزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نرخهای بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک، ملاک ارزیابی قرار گرفت. برخی نظریههای قدیمی که به علت زمان بر بودن و پیچیدگیهای محاسباتی کنار گذاشته شده بود، همزمان با پیدایش ابررایانهها مجددا مطرح شد. ریسک نامطلوب از جمله این نظریهها بود که قبلا توسط پیشگامان علم مالی مطرح شده بود و در سال ۱۹۹۶ جانی دوباره یافت و تحقیقات مفصلی در آن مورد انجام گرفت که چالشهای آن هنوز ادامه دارد. در سال ۱۹۹۳، موسسه جی. پی. مورگان مدل ارزش در معرض خطر را معرفی کرد. این معیار که تمامی انواع ریسک را در یک عدد خلاصه می کرد، برای استفاده کنندگان بسیار جذاب به نظر آمد و هر روز به کاربردهای آن افزوده شد. به دنبال آن، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک روشهای محاسباتی پیچیده ای همانند فرآیندهای تصادفی و شبیه سازی برای افزایش دقت مدلهای این سنجه توسعه یافت. همچنین در جدول زیر مهم ترین ابزارهای ۷۰ سال گذشته برای مدیریت ریسک ارائه شده است:
ابزار مدیریت ریسک | سال |
دیرش اوراق قرضه | ۱۹۳۸ |
مدل میانگین- واریانس مارکویتز | ۱۹۵۲ |
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای | ۱۹۶۳ |
مدل های چند عاملی | ۱۹۶۶ |
مدل قیمت گذاری اختبار معامله بلک شولز | ۱۹۷۳ |
دارایی های ریسک موزون برای بانک ها | ۱۹۸۸ |
آزمون استرس | ۱۹۹۲ |
ارزش در معرض ریسک | ۱۹۹۳ |
ریسک متریکس | ۱۹۹۴ |
کردیت متریکس | ۱۹۹۷ |
مدیریت جامع ریسک بنگاه اقتصادی | ۲۰۰۰ |
روشهای اندازه گیری ریسک
معیارهای اندازه گیری ریسک اولین بار با مطالعه شاخصهای پراکندگی آماری تعیین شد و پس از آن سنجه های جدیدتری مانند دیرش، ضریب بتا و ارزش در معرض خطر توسعه یافت. ریسک عبارت است از احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی. شاخصهای مختلفی برای تبیین نوسانات مورد استفاده قرار میگیرد که بعضی از مهمترین آنها بدین صورت هستند:
میتوان گروه بندی ایی از سنجههای ریسک ارایه داد که بر نحوه اندازه گیری ریسک استوار است:
این سنجه ها، پراکندگی یک متغیر را در اطراف میانگین و یا پارامتر تصادفی دیگر اندازه گیری میکند. واریانس و انحراف معیار دو نمونه از این سنجهها هستند.
موضوع اندازه گیری این سنجهها تغییرات متغیر وابسته بر اثر تغییرات متغیر مستقل است. دیرش و ضریب بتا دو نمونه از این سنجههاست.
این سنجهها برعکس سنجههای نوسان، تنها بر بخش مخرب ریسک تمرکز دارند و نوسانات زیر سطح میانگین و یا متغیر هدف را محاسبه می کنند. نیم واریانس، نیم بتا و ارزش در معرض خطر از این نوع سنجهها هستند. سنجههای ریسک نامطلوب، به دو زیرگروه تقسیم شده است. این زیرگروهها شامل نیمسنجههای ریسک و سنجههای ریسک مبتنی بر صدک است. ارزش در معرض خطر از دسته سنجههای ریسک مبتنی بر صدک است. در بخش بعدی این مقاله به توضیح جزئیات بیشتری از سنجه های ریسک خواهیم پرداخت.
دیدگاه شما