“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
اشتباه رایج افراد در مورد پس انداز کردن
خیلی از ما در کودکی این جمله رو از والدین خودمون شنیدهایم که “سعی کن ولخرجی نکنی و پول توجیبیهات رو پسانداز کنی!”یا این جمله که “پولاتو جمع کن تا توی روز مبادا پس انداز داشته باشی!” به نظر تو چقدر این جملهها درست هستن؟! اگه میخوای دیدگاه من رو در مورد بحث پسانداز بدونی، حتما این ویدیو رو با دقت نگاه کن …
سلام به تو دوست پر قدرت و پرتوان! امیدوارم که زندگی بر وفق مرادت باشه!
امروز میخوام در مورد این موضوع صحبت کنم که آیا پسانداز کردن کار درستی هست یا خیر؟! نظر شما چیه؟! به نظر شما آیا پسانداز کردن از نظر اقتصادی کار مناسبی هست؟! یا شما هم مثل من مخالف پس انداز کردن هستید؟!
چرا من مخالف پس انداز کردن هستم؟!
من همیشه و همه جا گفتم که مخالف پسانداز کردن هستم و یقین دارم که پسانداز کردن نمیتونه شما رو به اهداف مالیتون برسونه!
تویِ کشور ما و سایر کشورهایی که نرخ تورم اعداد قابل توجهی هست، ارزش پول همواره در حال کم شدنه! و احتمالا در چند سال گذشته شما این موضوع رو به خوبی لمس کردید!
این یعنی این که مثلا اگه شما قصد خرید یک خودرویِ پراید رو داشته باشید و قیمت این خودرو الان در بازار ۳۰ میلیون تومن باشه، و شما یک برنامهریزی کنید تا در ۲ سال آینده این مبلغ رو برای خرید خودرو پسانداز کنید، احتمالا دو سال بعد از اون زمان شما نمیتونید پراید مورد نظرتون رو بخرید! چرا که دیگه قیمت اون پراید ۳۰ میلیون تومن نیست و شما باید مبلغ بیشتری رو بپردازید!
توجه کنید که هر چقدر اون بازه زمانی که برای پسانداز کردن و خرید کالایی که میخواید طولانیتر باشه، کاهش ارزش پول خودش رو بیشتر نشون میده و احتمال این که بتونید به اون خواستتون برسید کمتر خواهد شد!
با پس انداز کردن به جایی نمیرسید!
شاید تویِ خیلی از کتابها و خیلی از سخنرانیها از اساتید خارجی شنیده باشید که همیشه توصیه میکنن پسانداز کنیم و برای پسانداز کردن برنامه داشته باشیم!
خب شاید در کشورهایی که نرخ تورم نزدیک به صفر هست، قیمت کالاها در طول زمان خیلی تغییری نکنه و در واقع ارزش پول در طول زمان کمتر نشه. در این کشورها اگر چه شاید بشه با پسانداز کردن به برخی خواستههای کوچک رسید، اما من همچنان اعتقاد دارم که حتی در کشورهای با نرخ تورم نزدیک به صفر هم، پسانداز کردن روش مناسبی برای رسیدن به استقلال مالی نیست. چرا که شما هیچ فرد ثروتمند خودساخته ای رو در هیچ کجای دنیا نمیبینید که با پسانداز کردن به اون ثروت و دارایی خودش رسیده باشه!
پس میبینیم که حتی در کشورهای توسعهیافته که نرخ تورم اونها هم نزدیک به صفر هست، برای رسیدن به ثروت و استقلال مالی، پس انداز کردن جواب نمیده و باید چاره دیگهای اندیشیده بشه …
نگاه خود را از پس انداز کردن به سرمایهگذاری تغییر بدهید!
تا این جا دیدیم که پسانداز کردن به خصوص در کشورِ ما نمیتونه ما رو به خواستههای خودمون که همون ثروت واقعی و استقلال مالی هست برسونه. البته هنوز هم شاید خیلی از شماها در مورد این مسأله مقاومتهایی داشته باشید! شاید بگید خب چه راهی جز پس انداز کردن برای ما وجود داره؟! مگه کارِ دیگهای هم میشه کرد؟!
بله دوستان! همیشه راه حلهای بهتری هم هست!
من به شما پیشنهاد میکنم که در ذهن خودتون واژه سرمایهگذاری رو جایگزین واژه پسانداز بکنید!
قطعا با سرمایهگذاری هست که میشه داراییهای خودمون رو اشتباهات رایج در بازار سرمایه افزایش بدیم و به خواستهها و موفقیتهای خودمون برسیم. حالا این سرمایهگذاری میتونه در هر حوزهای باشه. از نظر ما بهترین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری روی خودمون هست. این فقط یک شعار نیست! ما به این جمله باور داریم و همه فعالیتهامون رو بر اساس اون طرحریزی میکنیم.
در کنار سرمایهگذاری بر روی خودمون، سرمایهگذاری در بازارهای مالی مختلف مثل بورس هم میتونه در افزایش و رشد داراییهای مالی به ما کمک بسزایی کنه. در مقالههای “انواع بازار” و “کجا سرمایهگذاری کنیم؟!” به طور مفصل به معرفی بازارهای مالی پرداختیم …
چکیده مطلب :
ما انسانها همواره میتونیم در زندگی خودمون از طبیعت و نظام هستی الهام بگیریم. به اعتقاد من، همونطور که آب اگر در حالت ساکن بمونه میگَنده و اگر حرکت کنه با خودش خیر و برکت به همراه میاره، پول و ثروت هم دقیقا به همین شکل هست. اگر پول در جایی ساکن بمونه و برای مدت طولانی استفادهای ازش نشه، ارزش خودش رو از دست میده. اما اگر این پول و ثروت در جریان باشه، قدرتش هر روز و هر روز بیشتر میشه و برای ما و اطرافیانِ ما خیر و برکت به همراه میاره. چقدر خوبه که ما از طبیعتِ اطرافمون الهام بگیریم، و در ذهن خودمون واژه سرمایهگذاری رو جایگزین واژه پس انداز کردن کنیم …
اشتباهات رایج در طراحی استراتژی معاملاتی در بورس
تابستان سال جاری با اصلاح شدیدی در بازار بورس همراه شد. افت قابل توجه قیمت سهام مختلف و کاهش شدید شاخص بورس، بسیاری از فعالان بازار سرمایه را متوجه اشتباهات خود کرد. اشتباهاتی که در روند صعودی و یکطرفه ماههای گذشته، قابل شناخت نبودند. روند صعودی و تمیزی که با پایان آن، تازه نوبت به دانش و استراتژی رسید. بسیاری از معاملهگران متوجه شدند که با پرهیز از بعضی اشتباهات، میتوانستند مانع از دست رفتن سود خود شده و یا حداقل استرس کمتری را تجربه کنند. در مقاله روانشناسی بازار بورس و تاثیر آن بر رفتار معاملهگران به اهمیت داشتن استراتژی معاملاتی در بورس اشاره کردیم. در این مقاله قصد داریم اشتباهات رایج در طراحی استراتژی معاملاتی را معرفی کنیم. اشتباهاتی که میتواند شما را تبدیل به یک معاملهگر بد کند. پس توصیه میکنیم که برای شناخت و پرهیز از این اشتباهات، در ادامه این مقاله با ماه همراه باشید.
1- نداشتن استراتژی معاملاتی در بورس
در مقدمه مقاله نیز به اهمیت طراحی استراتژی معاملاتی در بورس پرداختیم. در اهمیت استراتژی معاملاتی همین بس که شاید بتوان تمام 14 مورد بعدی را به نحوی زیر مجموعه این مورد قرار داد. نداشتن استراتژی معاملاتی در بورس را میتوان بزرگترین اشتباه و اصلیترین عامل زیان در بازار سرمایه دانست. عدم تعریف یک سیستم خرید و فروش مناسب، راه را برای ورود احساسات، شانس، عجله و جوسازیهای شبکههای اجتماعی به معاملات، باز میکند. تمام این موارد، همان گونه که در ادامه نیز به آنها اشاره خواهد شد، اشتباهات رایج معاملاتی هستند. طراحی استراتژی معاملاتی صحیح و متناسب با سیستم روانشناسی معاملهگری شما، زمانبر و نیازمند تجربه است. همچنین پایبندی به استراتژی طراحی شده نیز، نیاز به تمرین و تسلط بر هیجانات دارد. پس هر چه قدر زودتر اقدام به طرای سیستم معاملاتی کنید، بهتر است. چرا که امکان ندارد بدون داشتن استراتژی معاملاتی در بورس به سودآوری مطلوب برسید.
2- فعالیت در بورس بدون دانش کافی
در صورتی که آشنایی اولیه با مفاهیم بازار بورس نداشته باشید، انجام معامله به هر صورتی اشتباه است. دانستن مفاهیم تابلوی معاملات مانند قیمت پایانی، حجم، نسبت pe، eps سهام و … از اهمیت بالایی برخوردار هستند. آشنایی کلی با مفاهیم تحلیل تکنیکال و بنیادی نیز برای معاملهگری در بورس ضروری است. لذا گذراندن دورههای آموزش بورس و کسب تجربه از اشتباهات رایج در بازار سرمایه طریق خریدهای کم حجم در آغاز کار، میتواند استراتژی مناسبی برای آغاز فعالیت در بورس و کسب دانش ابتدایی باشد.
3- معاملات احساسی و هیجانی
یکی از بزرگترین و رایجترین اشتباهات معاملهگری، دخیل کردن احساسات و هیجانات در خرید و فروش است. معاملهای که به جای استراتژی بر احساس استوار باشد، در حقیقت قمار است. حتی سودآوری در چنین معاملهای را نمیتوان یک مزیت دانست. چرا که کسب سود از یک معامله اشتباه، قرار نیست تکرار شود. دخیل کردن احساسات در معاملات، عموما حاصل طمع و یا ترس از زیاندهی است. در هر دو حالت داشتن استراتژی معاملاتی در بورس را میتوان راهکار اصلی برای جلوگیری از معاملات احساسی و هیجانی دانست.
4- امید داشتن به شانس
در ماههای پایانی سال 98 و آغازین سال 99 که روندهای صعودی شدید در بازار وجود داشت، یک توصیه در میان کانالهای تلگرامی بورسی بسیار رایج شده بود: “به دنبال تحلیل و سیگنال نباشید، یک سهم را شانسی بخرید تا بالا برود”
نکته عجیب آن است که این توصیه در آن روزها به سودآوری نیز منجر میشد. اما در یک بازار عادی و نوسانی، سپردن معاملات به شانس و اما و اگر، همان رویکرد قمار است. مطمئن باشید با سپردن سرنوشت معاملات به شانس، نمیتوان در بازار سرمایه موفق شد. حتی در بازار صعودی مثل ماههای گذشته هم، معاملات شانسی باعث سودآوری کمتر در قیاس با معاملات مبتنی بر تحلیل و استراتژی میشود. دانش، تجربه و استراتژی معاملاتی در بورس هستند که سودآوری را در پی خواهند داشت.
5- تاثیرپذیری از شبکههای اجتماعی
شتاب مردم برای ورود به بازار سرمایه، فرصت آموزش و کسب تجربه را از ایشان گرفته است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران جدید برای پیدا کردن سهم جذاب سردرگم میشوند. به همین دلیل، مانند دیگر عرصههای زندگی امروز، سر و کله شبکههای اجتماعی در بازار بورس هم پیدا شده است. تلگرام سردمداری را در دست گرفته و تحلیلگران با راهاندازی کانالهای شخصی خود، شروع به سیگنالدهی کردهاند. استقبال سهامداران کمتجربه از این کانالها در حدی بوده است که حالا سرمایهگذاران به جز پیدا کردن سهام مناسب برای خرید و فروش، با چالش یافتن کانال و تحلیلگر معتبر برای یافتن سیگنال هم مواجه شده اند!
مشکل آنجاست که مشخص نیست چه افرادی با چه سابقه و تخصصی و البته با چه اهدافی، مشغول تبلیغ و جوسازی برای سهام گوناگون هستند. تصور کنید اعتماد به سیگنالهای این کانالهای ناشناخته، چه اشتباه زیانآوری میتواند باشد. به خصوص این که در تمام این مدت مرجعی برای اعتبارسنجی این سیگنالها نیز وجود نداشته است (اینجاست که میتوان از خدمات سهم تو استفاده کرد). انجام معامله بر اساس نظرات گل و بلبلی که منبع آن یک کانال تلگرامی و یا حتی یک شخص است، اشتباهی است که خصوصا در میان تازهواردان بورسی بسیار شایع است.
6- نگذاشتن زمان و تمرکز کافی برای فعالیت در بورس
جمله مشهوری در باب تشویق مردم برای سرمایهگذاری در بورس وجود دارد:
“بورس میتواند شغل دوم و درآمد اول شما باشد”
علی رغم این که جمله بالا درست است، اما میتواند دچار سوء برداشت شود. بدین ترتیب که بسیاری تصور میکنند که صرفا با خریدن و رها کردن سهمی در بورس به درآمدی بالا در کنار شغل اصلی خود خواهند رسید. پس با این توجیه به کلی در آموزش و تحلیل را تخته میکنند! این رویکرد درست است، البته فقط زمانی که بخواهید مبلغی را وارد بورس کرده و 20 سال دیگر با سودی فوقالعاده آن را برداشت کنید.
در غیر این صورت، اگر میخواهید از پساندازتان به درآمدزایی کوتاهمدت و بلندمدت رسیده و از سود آن استفاده کنید، باید زمان و تمرکز کافی را معطوف داشته باشید. آموزشهای مناسب، تحلیل سهام مختلف، سر و کله زدن با تابلوی معاملات و مطالعه گزارشهای کدال، همگی ضامن موفقیت در بورس هستند. افرادی که با عجله و بدون صرف زمان و تمرکز کافی، فقط خرید و فروش میکنند، محکوم به زیان هستند.
7- معاملات بیش از اندازه
طمع عاملی است که باعث میشود بعضی افراد بخواهند از تمام صعودهای بازار، کسب سود کنند. این افراد معمولا دچار اشتباه معاملات بیش از اندازه یا over trading میشوند. این حالت معمولا به این دلیل پیش میآید که معاملهگر میخواهد تمام حرکتهای مثبت بازار را بی کم و کاست شکار کند. امری که تقریبا محال بوده و توسط هیچ معاملهگر موفق و بزرگی توصیه نمیشود. این افراد پرداختکنندگان حرفهای کارمزد به کارگزاریها هستند. در بسیاری از مواقع، چنین سرمایهگذارانی با دلسردی از بورس خارج میشوند. البته در حالت بهتر میتوانند اشتباه خود را پذیرفته و به طراحی درست استراتژی معاملاتی در بورس بپردازند.
8- نداشتن حد ضرر یا عدم پایبندی به آن
بخشی مهم از طراحی یک استراتژی معاملاتی در بورس، تعیین حد ضرر یا stop loss است. نداشتن حد ضرر به معنی این است که معاملهگر احتمال اشتباه بودن تحلیل خود را صفر در نظر گرفته است. غلط بودن این تصور، نیازی به توضیح و استدلال ندارد. هر تحلیل بورسی میتواند اشتباه باشد، حتی بزرگترین معاملهگران دنیا هم تحلیل اشتباه دارند.
حد ضرر امکانی است که شما به کمک آن میتوانید از تبدیل ضرر جزئی به نابودی سرمایه جلوگیری کنید. عدم پایبندی به حد ضرر یا کاهش آن در هنگام افت قیمت سهام، تنها تلاشی است برای نپذیرفتن اشتباه. در حالی که اشتباه واقعی عدم خروج از سهمی است که حد ضرر آن بر اساس استراتژی معاملاتی شما فعال شده است.
9- عجله برای کسب سود
افرادی که به دنبال کسب سود نجومی و کوتاهمدت هستند، پتانسیل ارتکاب 14 اشتباه دیگر لیست شده در این مقاله را دارند. داشتن استراتژی معاملاتی در بورس به شما کمک میکند که پتانسیل سودآوری سرمایه خود را تخمین بزنید. اگر شما مسلح به دانش تحلیل باشید، متوجه خواهید بود که تبدیل سرمایه 50 میلیون تومانی به یک میلیارد تومان، در کوتاهمدت و میانمدت میسر نیست. رویای یک شبه پولدار شدن، میتواند منطق معاملات را از بین برده و تصمیمات احساسی را وارد سیستم معاملاتی کند. اتفاقی که درباره اشتباه بودن آن به کفایت صحبت کردهایم.
10- نپذیرفتن اشتباهات
نپذیرفتن اشتباه و مسئولیت ضرر و زیان، قرار نیست جبران کننده آن باشد. انداختن مسئولیت معاملات ناموفق به گردن دولت، حقوقیها، کارگزاری، سیگنالهای اشتباه دیگران و … نمیتواند پول از دست رفته شما بازگرداند. هر معاملهگر باید اشتباهات خود را شناخته و آنها را بپذیرد. اشتباهات پذیرفته شده، کلید اصلاح استراتژی معاملاتی در بورس هستند. سیکل اشتباه و اصلاح در نهایت شما را به سیستم معاملاتی بهینه خواهد رساند.
11- عدم ثبت جزئیات معاملات
ثبت جزئیات هر معامله از طریق یادداشتبرداری یا نتگذاری در سیستمهای آنلاین کارگزاریها، کمک بزرگی به شما خواهد کرد. اگر شما از سابقه معاملات، تحلیل پشت هر معامله، سود و زیان کسب شده و … یادداشتبرداری نکنید، عملا امکان اصلاح و بهینهسازی استراتژی معاملاتی خود را از دست خواهید داد. با این کار شما از تکرار اشتباهات جلوگیری کرده و عوامل سودآوری خود را شناسایی میکنید.
12- نتیجهگیریهای دلخواه
بسیاری از معاملهگران سعی دارند با ساخت زوری تحلیل مورد نظر، معامله دلخواه خود را انجام دهند. در حالی که اگر تعصب و عجله را کنار بگذارند، هیچ توجیهی برای انجام آن معامله از منظر تحلیل بورس وجود ندارد. این رویکرد با معاملات بیش از حد تفاوت دارد. در over trading فرد معاملات منطقی و تحلیل انجام میدهد، اما بیش از حد! اما در این حالت افراد سعی میکنند با تحلیلهای پر تعداد و پیچیده و اغلب با نظرخواهی از دیگران، توجیهی برای انجام معامله پیدا کنند. منشاء اصلی این رویکرد، طمع و عجله در کسب سود است.
13- بیش از حد فکر کردن
یکی از متداولترین اشتباهات در میان فعالان بورسی، بیش از حد فکر کردن یا over think است. باید بدانید که معاملهگری درست به اندازه کافی دشواری دارد، این کار فقط آن را سختتر از آن چه که هست میکند. تفکر و وسواس بیش از اندازه، روانشناسی معاملات شما را بر هم خواهد زد. استرس زیان و شکست معامله، شما را برای خرید و فروش بیش از حد محتاط خواهد کرد. در حالی که اگر بر اساس آموزش یک استراتژی معاملاتی مناسب طراحی کرده و با کسب تجربه آن را بهینه کنید، نیازی به تفکر بیش از حد نخواهد بود.
14- خوشبینی و اعتماد به نفس کاذب
انجام چندین معامله موفق و سودآور، ضمانتی برای سودآوری معامله بعدی نیست. حتی اگر شما استراتژی معاملاتی خوبی هم دارید، باید در آن حد ضرر تعریف کرده باشید. تعریف حد ضرر به معنای آن است شما احتمال شکست معامله را در نظر گرفتهاید. در نظر داشتن این احتمال به معنی نداشتن خوشبینی و اعتماد بیش از حد به معاملهگری خود است.
افرادی که اگر بازار به دلخواه آنها نباشد با آن لجبازی میکنند، فرصت خروج و ذخیره سود را از دست میدهند. شما باید سودآوریها و موفقیتهای گذشته را از یاد ببرید. تمام توجه شما باید به معامله پیش رو و اتخاذ تصمیمات منطقی و مبتنی بر استراتژی معاملاتی باشد.
15- حسرت فرصتهای از دست رفته
یک عادت مخرب در میان سرمایهگذاران، پیگیری سرنوشت یک سهم پس از فروش آن است. اگر استراتژی معاملاتی در بورس سیگنال فروش داد و شما از سهم خارج شدید، دنبال کردن سرنوشت سهم درست نیست. اگر این کار را ممکن است پس از فروش شما، قیمت سهام بالا رود. اما شما نباید حسرت از دست دادن سود را بخورید.
همیشه به یاد داشته باشید که بازار بورس مملو از فرصت سودآور است. فرصتهایی که تمام آنها قابل استفاده نیستند. پس کافی است چند فرصت انگشتشمار را یافته و از آنها کسب سود کنید. حسرت خوردن برای سیگنالی که از آن استفاده نکردهاید یا سهمی که پس از فروش شما صعود کرده، اشتباه است. به جای حسرت فرصتهای از دست رفته، میتوانید بر اساس سیستم معاملاتی خود، فرصتهای جدید یافته و از آنها استفاده کنید.
کلام آخر
در این مقاله به معرفی 15 اشتباه رایج که میتواند شما را تبدیل به یک معاملهگر بد کند، پرداخته شد. اگر دقت کرده باشید، تقریبا میتوان تمام اشتباهات ذکر شده را به نحوی زیرمجموعه نداشتن استراتژی معاملاتی در نظر گرفت. اما در اصل تمام اشتباهات ذکر شده، ریشه در روانشناسی معاملهگری شما دارد. کاری اشتباهات رایج در بازار سرمایه که استراتژی معاملاتی در بورس میکند، کنترل احساسات و هیجانات، به منظور پرهیز از اشتباهات متداول است.
اشتباه های رایج در تحلیل تکنیکال کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پُرکاربردترین روشها برای تجزیهوتحلیل بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال در اصل برای همهٔ بازارهای مالی قابل استفاده است. چه بازار بورس باشد، چه فارکس، طلا یا بازار رمز ارز.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با اینکه مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال نسبتاً برای یادگیری آسان هستند، خبره شدن در این هنر سخت است. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در طول راه مرتکب اشتباهات متعددی بشوید.
این اشتباهات میتوانند خصوصاً در معاملات یا سرمایهگذاری زیانآور باشند.اگر مراقب نباشید و از اشتباهاتتان درس نگیرید، خطر اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه تان را از دست بدهید وجود دارد. درس گرفتن از اشتباهات خوب است، اما تلاش برای اینکه تا حد امکان از آنها دوری کنید خیلی بهتر است.
این مقاله به شما بعضی از متداولترین اشتباهات را در تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. اگر در معامله کردن تازهوارد هستید، چرا ابتدا برخی از مبانی تحلیل تکنیکال را بررسی نکنیم؟
خب، متداولترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل تکنیکال هنگام معامله میکنند، چیست؟
1- عدم توقف ضرر دادن در تحلیل تکنیکال
بگذارید با جملهای از معاملهگر کامودیتی (کالاهای اولیه) آقای اد سِی کوتا آغاز کنیم:
” عناصر معاملهٔ خوب اینها هستند: (1) توقف ضرر، (2) توقف ضرر، (3) توقف ضرر. اگر از این سه قاعده استفاده کنید، شاید شانسی داشته باشید.”
شاید بهنظر مرحلهٔ سادهای بهنظر بیاید، اما همیشه خوب است که روی اهمیت آن تأکید کنیم. وقتی که بحث معامله و سرمایهگذاری پیش میآید، حفظ سرمایهتان همیشه باید اولویت شمارهٔ یک شما باشد.
شروع کردن به معامله و ترید میتواند تعهد ترسناکی باشد. یک رویکرد قوی که هنگام شروع باید در نظر داشته باشید این است: قدم اول برنده شدن نیست، بازنده نشدن است. به همین دلیل، مناسبتر است با یک میزان پوزیشن (معامله) کمتر آغاز کنید، یا حتی با سرمایهٔ واقعی آغاز نکنید.
برای مثال Binance Futures یک فضای تست دارد که میتوانید استراتژیهای خود را قبل از آنکه سرمایهای که بهزحمت بهدست آمده را بهخطر بیندازید، امتحان کنید. با این روش، میتوانید از سرمایهٔ خود محافظت کنید، و تنها زمانی که بهطور مداوم نتایج خوب بهدست آوردید، ریسک کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی بایننس میتوانید از مطلب آموزشی «صرافی بایننس» دیدن نمایید.
تنظیم کردن یک حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطهٔ بیاعتبار بودن داشته باشند. اینجاست که باید سختی را به جان بخرید و بپذیرید که فکر اقتصادی شما غلط بوده است.
اگر این طرز فکر را در معاملات استفاده نکنید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد مطلوبی نخواهید داشت.حتی یک معاملهٔ بد، میتواند برای رزومه شما بسیار مضر باشد و در نهایت با یک کیف خالی منتظر باشید تا بازار دوباره اصلاح شود.
2- بیش از حد معامله کردن در تحلیل تکنیکال
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، یک اشتباه رایج این است که گمان کنید همیشه باید در یک معاملهای حضور داشته باشید. معامله کردن شامل میزان زیادی تجزیه و تحلیل و میزان زیادی نشستن و صبورانه منتظر بودن است!
در بعضی از استراتژیها، نیاز هست که مدتزمان زیادی صبر کنید تا سیگنال قابلاعتنایی برای ورود به بازار دریافت کنید. ممکن است بعضی از تاجران در کمتر از سه معامله در سال ورود کنند، اما با این حال بازدهی فوقالعادهای داشته باشند.
به این جمله از جسی لیوِرمور (Jessy Livermore) دقت کنید:
“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
سعی کنید از ورود به یک معامله صرفاً بهخاطر انجام معامله، دوری کنید. نیازی نیست همیشه در حال معامله باشید. در واقع، در برخی از وضعیتهای بازار، حقیقتاً کاری نکردن و منتظرِ نمایان شدن فرصت بودن، خیلی سودآورتر است.
از این طریق، شما سرمایهتان را حفظ میکنید و آن را آماده نگه میدارید تا در زمانی که دوباره فرصت معاملهٔ خوب فرا رسید، استفادهاش کنید. یادتان باشد که فرصتها دوباره میآیند، شما فقط باید منتظرش باشید.
یک اشتباه مشابه دیگر تأکید زیاد بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر است. تحلیلهای صورتگرفته بر روی دورهٔ زمانی بلندتر نسبت به تحلیلهای صورت گرفته بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر، معمولاً قابل اعتناتر هستند.
بدین جهت که در دورهٔ زمانی کوتاهتر شلوغی بازار بیشتر است و برای همین شما را وسوسه میکند تا بیش از حد معمول معامله کنید.
با اینکه تعداد زیادی اسکالپر (افرادی که نوسانگیری میکنند) و معاملهگران کوتاهمدت موفق وجود دارند، معامله کردن در دورهٔ زمانی کوتاهتر معمولاً نسبتِ خطر به مزدِ بدی به همراه میآورد. بهعنوان یک استراتژی معاملهٔ پُرخطر، یقیناً به افراد تازهوارد پیشنهاد نمیشود.
3- معامله تلافیجویانه تحلیل تکنیکال
معمول است که بعد از یک ضرر قابل توجه، معاملهگران در تلاش باشند تا بلافاصله آن را جبران کنند. این چیزی هست که ما آن را معاملهٔ تلافیجویانه مینامیم. فرقی ندارد تحلیلگر تکنیکال، معاملهگر روزانه یا سوئینگ تریدر باشید؛ اجتناب کردن از تصمیمات احساسی بسیار حیاتی است.
آرام بودن در زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی دچار اشتباهات جزئی میشوید آسان است. اما آیا زمانی که همه چیز کاملاً غلط پیش میرود، میتوانید آرام بمانید؟ آیا میتوانید به برنامهٔ معاملاتی خود وفادار بمانید، حتی در زمانی که بقیه ترسیده و هول کردهاند؟
به واژه ی “تحلیل” در عبارت تحلیل تکنیکال دقت کنید. طبیعتاً این واژه دلالت بر یک رویکرد تحلیلی به بازارها را دارد، درست نمیگویم؟ پس چرا میخواهید در چنین چارچوبی یک تصمیم عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید جزو بهترین معاملهگران باشید، باید همیشه آرامشتان را حفظ کنید حتی بعد از ارتکاب بزرگترین خطایتان از تصمیمات احساسی دوری کنید و تمرکزتان را روی حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی بگذارید.
بلافاصله معامله کردن بعد از متحمل شدن یک زیان بزرگ، به اینکه به زیانهای زیادتری منجر شود، بیشتر تمایل دارد. به همین جهت، بعضی معاملهگران به دنبال ضرر بزرگی که کردند، ممکن است اصلاً برای مدتی معاملهای نکنند. این گونه، میتوانند یک شروع تازهای بکنند و با یک ذهن پاک به معاملات بازگردند.
4- سرسختی بیش از حد برای تغییر نظر در تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید یک معاملهگر موفقی بشوید، از اینکه نظرتان را، آن هم زیاد، عوض کنید نترسید. وضعیت بازار امکان دارد خیلی سریع تغییر کند، و یک چیز قطعی است. وضعیت مدام تغییر خواهد کرد.
وظیفهٔ شما بهعنوان معاملهگر این است که این تغییرات را متوجه بشوید و خودتان را با آن وقف دهید. یک استراتژی که در شرایط خاصی در بازار کار میکند ممکن است در شرایط دیگری کلاً کار نکند.
بیایید بخوانیم که معاملهگر افسانهای پُول تیودر جونز (Paul Tudor Jones) چه نظری دربارهٔ پوزیشنهای خود داشته است:
“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
تمرین خوبی است که سعی کنیم خودمان را در جایگاه مخالف استدلالی که داریم بگذاریم تا نقاط ضعف احتمالی را متوجه شویم. اینطوری تزها و تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر بشوند.
این ما را متوجه یک نکتهٔ دیگری هم میکند: سوگیری شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت روی قدرت تصمیمگیری شما تأثیر بگذارند، روی قضاوت شما سایه بیندازند، و دامنهٔ احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند.
مطمئن شوید تا حداقل سوگیریهای شناختی که ممکن است روی برنامهٔ تجاری شما اثر بگذارند را بفهمید، تا بتوانید عواقب آن را مؤثرتر کاهش دهید.
5- نادیده گرفتن وضعیتهای نامتعارف در بازار با تحلیل تکنیکال
مواقعی وجود دارد که جنبهٔ پیشبینیکنندهٔ تحلیل تکنیکال کمتر قابل اتکا میشوند. این مواقع میتوانند پدیدههای نادر (نظریه قوی سیاه) یا گونههای دیگری از وضعیت مفرط بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده است. در نهایت، بازارها طبق اصل عرضه و تقاضا پیش میروند و امکان دارد مواقعی باشد که یک طرف شدیداً غیرمتعادل بشود.
بهعنوان مثال شاخص قدرت نسبی (RSI) را که یک شاخص حرکتی است، در نظر بگیرید. بهصورت کلی، اگر رقم شاخص کمتر از 30 باشد، آن دارایی ممکن است اشباع فروش در نظر گرفته شود.
آیا وقتی شاخص RSI کمتر از 30 میشود، به معنی یک سیگنال فوری معاملاتی است؟ قطعاً خیر! تنها به این معنی است که روند بازار به سمتی است که توسط فروشنده تعیین میشود. بهعبارت دیگر، فقط نشانهٔ این است که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
شاخص RSI در شرایط فوقالعاده بازار، میتواند به سطوح نهایی برسد. حتی ممکن است شاخص به اعداد یک رقمی سقوط کند، نزدیک به پایینترین رقم ممکن (صفر). حتی چنین رقم به شدت پایینی لزوماً به معنای این نیست که برگشتی قریبالوقوع باشد.
کورکورانه تصمیم گرقتن براساس اینکه ابزارهای تکنیکال در حال رسیدن به حد نهایی ارقام هستند، میتواند باعث از دست دادن مقدار زیادی از پولتان بشود.
این به ویژه در پدیده قوی سیاه صدق میکند، یعنی زمانی که خواندن پرایس اکشن (Price Action) میتواند بهصورت غیرمعمولی سخت بشود.
در چنین زمانهایی، بازار میتواند به یک سمت یا غیر آن برود، و هیچ ابزار تحلیلی متوقفشان نمیکند. برای همین همیشه مهم است که بقیهٔ عوامل را هم در نظر بگیرید و تنها روی یک ابزار تکیه نکنید.
6- فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با «مطلق» سر و کار ندارد. با احتمالات سروکار دارد. این بدین معنی است که هر رویکرد تکنیکالی که استراتژی خود را روی آن بنا میکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما عمل کند. شاید تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال نوسانات بالا و پایین بازار خیلی زیاد باشد، اما این هم هنوز قطعی نیست.
شما باید این را به حساب بیاورید که دارید استراتژی معاملاتی خود را سر و پا میکنید. فرقی ندارد هرچقدر هم که تجربه داشته باشید، هیچوقت فکر خوبی نیست که گمان کنید بازار تحلیل شما را دنبال میکند.
اگر این کار را کنید، شما نسبت به بیش از اندازه حساب کردن و شرط بستن روی یک پیشامد آسیبپذیر میشوید، بهطوری که در خطر ضرر مالی بزرگی قرار میگیرید.
7- کورکورانه پیروی کردن از دیگر معاملهگران تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید در یک مهارت استاد بشوید، پیشرفت دادن مهارت خود بهطور مداوم یک اصل اساسی است. این به خصوص در فعالیت کردن در بازارهای مالی صدق میکند.
در واقع، وضعیت متغیر بازار آن را یک ضرورت میکند. یکی از بهترین راهها برای یادگیری پیروی کردن از معاملهگران و تحلیلگران تکنیکال با تجربه است.
اما اگر دوست دارید همواره بهتر شوید، باید نقاط قوت خودتان را پیدا کنید و آنها را بسازید. میتوانیم آن را برتری شما بدانیم، چیزی که شما را از دیگر معاملهگران متمایز میکند.
اگر هر مصاحبهای با معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه میشوید که هر کدام کاملاً استراتژی متفاوت خود را دارند. در حقیقت، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بیهیچ عیبی کار میکند، میتواند برای معاملهگر دیگری کاملاً غیرکاربردی تلقی بشود.
بیشمار راه برای سود کردن از بازارها وجود دارد. فقط شما باید راهی را که با شخصیت و سَبکِ معامله کردن شما سازگار است، بیابید.
ورود به یک معامله براساس تجزیه و تحلیل شخص دیگری ممکن است چند دفعهای کار بکند. ولی اگر فقط کورکورانه بدون متوجه شدن زمینههای پنهانی آن، از معاملهگری پیروی کنید، قطعاً در بلندمدت کار نمیکند.
البته این به معنی عدم پیروی کردن و یاد گرفتن از بقیه نیست. مهم این است که ببینید آیا با آن فکر اقتصادی موافق هستید یا با سیستم معاملاتی شما سازگار است یا نه. شما نباید کورکورانه از معاملهگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و مشهور باشند.
نتیجهگیری تحلیل تکنیکال
ما برخی از اساسیترین اشتباهاتی که شما باید از آنها دوری کنید را مرور کردیم. یادتان باشد معامله کردن راحت نیست و معمولاً با طرز فکر بلندمدت راحتتر عملی است.
همواره خوب بودن در معامله، پروسهای هست که زمان میبرد. نیازمند این است که تمرین زیادی برای اصلاح کردن استراتژیهای خود بکنید و یاد بگیرید چگونه ایدههای اقتصادی خود را قاعدهمند بکنید. اینگونه میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعفتان را بشناسید و کنترل تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاریتان را بهدست بگیرید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
اشتباهات رایج معامله گران
بنابراین در ابتدا نگاهی خواهیم داشت به متداولترین این مشکلات و دلایل مشاهده آنها، سپس بررسی خواهیم کرد چه عواملی باعث شده اند تا این مشکلات ادامه داشته باشند و تکرار شوند و در نهایت به اصول و تکنیک هایی خواهیم پرداخت که رعایت آن ها به ما کمک خواهند کرد تا بتوانیم بر این مشکلات فایق آییم.
اما همانطور که در ابتدا ذکر شد، هیچ چیزی مهمتر از شناخت اشتباهات نیست، چیزی را که نمی شناسید نمی شود حل کرد!
آسیب شناسی
- اطلاعات – پیچیده کردن بیش از حد!
داشتن اطلاعات قطعا مهم است، اما سخت گیری بیش از حد نیز کشنده است. نباید موضوعات را پیچیده کرد. برقراری تعادل بین مطالعه و مطالعه بیش از حد ضررری است.
- سرمایه کم، انتظار زیاد (میزان سرمایه و سود مورد انتظار هم خوانی ندارند).
سرمایه کم باعث می شود تا شما مجبور شوید حد ضرر خود را نزدیک تر به قیمت خرید یا فروش خود انتخاب کنید که به معنی قبول کردن ریسک بالاتر است.
- ریسک های غیر منطقی (20 -30 % سرمایه در هر ترید).
در بازار های مالی یک شبه قرار نیست ره صد ساله بروید. نگاه منطقی به انتظارات درآمدی و سود و ضرر کمک می کنید که توان تحلیل و فعالیت خود را بلاتر ببرید. فراموش نکنید، آنقدر ریسک کنید که توان تحمل ضرر ناشی از آن را دارید.
- تعداد معاملات زیاد (برای کاور کردن ضرر ها، لج بازی با بازار).
طرف مقابل شما در معاملات، بازاری بزرگ و بدون احساسات است، شما را نمی شناسد و نسبت به شما هیچ احساس نزدیکی، دوری، دوستی و دشمنی ای ندارد، بنابر این لج بازی کردن با بازار معنی ای ندارد، مگر اینکه بخواهید با خودتان لج بازی کنید.
- عدم شناخت درست از خودمان (ساعات ترید کردن، نماد های اشتباه، تایم فریم اشتباه).
یکی از معمول ترین اشتباهات، انتخاب نادرست می باشد. برای ورود به بازارهای مالی در ابتدا باید شناخت کافی از خودتان، سلایق و علاقه های خود داشته باشید.
- معامله بدون ستاپ لاس و تیک پروفیت.
داشتتن حد ضرر و فایده در واقع همان داشتن هدف است، مشخص بودن ایده در جزییات. اگر ندانید به کجا می روید، قطعا راه به جایی نخواهید برد.
- کنار نیامدن با ضرر. (ضرر هم بخشی از تجارت است، همانند سود).
هدف ما مبارزه برای موفقیت است، اما شکست هم جزیی از مسیر موفقیت است. اگر فقط به دنبال نتیجه گیری در یک مرحله هستید و آینده نگری ندارید، این کار برای شما نیست. قبول کردن شکست و ضرر های کوچک مانعی از انجام اشباهات بزرگتر است.
- نداشتن پلن مشخص. از بازار چه می خواهیم؟ ما در کجای این تجارت قرار داریم؟
چرایی شروع این تجارت خود را بدانید. این که چرا این تجارت را شروع کرده اید. کجا قرار دارید و هدف شما از شروع و اکنون ادامه این مسیر چیست. کار تمام وقت شماست؟ کار نمیه وقت است؟ برای سرگرمی است و یا…
- نداشتن صبر و حوصله، غرور بیش از حد.
یکی از زیبایی های بازار های مالی، گستردگی و غیر قابل پیش بینی بودن آن است. برای به نتیجه رسیدن برنامه ها باید صبور بود، غرور نداشت و از هر فرد و موقعیتی برای یادگرفتن موارد جدیدتر استفاده کرد.
- زمان بندی ضعیف در وارد و خارج شدن از بازار.
یکی از مهمترین بخش های در این تجارت استراتژی های ورود و خروج از بازار است. اگر بهترین تحلیل ها را داشته ابشید، اما استراتژی های ورود و خروج از بازار را درست رعایت نکنید، تحلیل شما درست نتیجه نخواهد داد.
- زمان کافی به سیستم ترید خود ندادن برای تست و جواب دادن
یک یا دو سیستم معاملات مخصوص به خود طراحی کنید، تا زمان آماده شدن و تست کردن می توانید تغیی دهید، اما وقتی از کارکردن آن اطمینان حاصل کردید، اکنون زمان آن شده است تا به سیستم خود فرصت دهید که خودش را ثابت کند.
نحوه ایجاد یک استراتژی معاملاتی فاندامنتال
مهم ترین راه های کنترل اشتباهات
- یاددداشت کردن همه چیز!
کمرنگ ترین مداد ها از ماندگارترین حافظه ها، ماندگارتر هستند، آشنا نیست این جمله؟ ما بهترین معلم و دکتر خودمان هستیم، اگر بدانیم چه کردیم و با خودمان صادق باشیم.
- مشخص کردن استراتژی و شخصی سازی آن
در این که بازار های مالی، اعداد، چارت ها و هر چیز مربوط به آن برای همه ما یکسان هستند، شکی نیست، اما ما به عنوان انسان، با یکدیگر تفاوت های بسیار داریم، بنابر این انتشار اینکه یک استراتژی برای همه یکسان عمل کنید نداشته ابشید.
- نوشتن پلن معاملاتی و پایبندی به آن
پلن معاملاتی مانند برنامه ریزی در زندگی شخصی و یا کارهای اقتصادی دیگر است. فقط نوشتن مهم نیست، پایندی به آن از نوشتن مهم تر است. ساعت معاملات، استراتژی معاملاتی ، بازارهای هدف، دوره های آموزشی و … ای که باید داشته باشید.
- مدیریت سرمایه و ریسک
اگر شما بهترین استراتژی را هم داشته باشید، اما مدیریت سرمایه و ریکس شما مناسب نباشد، قطعا راه به جایی نمی برید. اما اگر مدیریت ریسک و سرمایه مناسبی داشته باشید، با استراتژی های معمول معاملاتی نیز می توانید موفقیت داشته باشید.
- مدیریت سبد و پزیشن ها
در کنار مدیریت سرمایه و ریسک، مدیریت پزیشن ها و سبد معاملاتی و تنظیم درست آن قطعا به شما در بالانس حساب و ماندگاری آن کمک می کنید.
هدف ما در این بازار در مرحله اول دوام آوردن است. دوام آوردن تا اینکه موقعیت فوق العاده ای کشف کنیم و درآمد خود را از آن به دستبیاوریم. بنابراین به خاطر داشته باشید که قبل از محاسبه سود و فایده، بر روی دوام آوردن تمرکزی کنید!
یادداشت برداری همیشه به شما کمک میکند تا در آخر هفته بتوانید برگشته و نقاط ضعف و قوت خود را بیابید.
راه های کنترل معاملات
- به لوریج خود دقت کنید. هر چه لوریج بیشتر باشد، ریسک شما نیز بیشتر است.
- یکی از مهم ترین تفاوت های کازینو و بازار های مالی در مدیریت ریسک و سرمایه می باشد.
- اگر شما به سرمایه خود احترام نگذارید، بازار ها هم به آن اهمیتی نمی دهند.
- با روند ها وارد جنگ نشوید. Trend is your friend
- با ضرر های محاسبه شده کنار بیایید تا به فایده ها برسید.
- احساسات – چیزی که باید برای ترید کردن آن را نادیده گرفت – به دلیل تصمیم غیر منطقی.
- اگر عصبانی هستید، ذهنتان درگیر مسئله دیگری است یا از نظر روحی – روانی آرام نیستید، ترید نکنید.
- ذهن پاک و آرام، همیشه بهترین پیشنهاد است.
- تجربه من در ترید تایید میکند که 90٪ احساسات مهم است و مدیریت مالی، 10٪ دانش
- آنچه مهم است بدانید این است که هرگز وارد بازار نشوید، در حالی که شما عصبانی هستید، ناراحت هستید، احساساتی هستید و یا با همسر، دوست پسر یا دوست دخترتان دعوایتان شده.
- قبل از همه چیز ابتدا اطمینان حاصل کنید که احساسات پایدار، شاد و آرام داشته باشید، سپس اخبار را بخوانید، بازار را مطالعه کنید و تصمیم بگیرید.
- اکثر معامله گران درامد خیلی خوبی دارند، اما آنچه که باعث می شود آنها در آخر هفته یا ماه درامد منفی داشته باشند، معاملاتی است که از دست داده اند.
- من یک معامله گر را دیدم که در هفت ترید از ده پوزیشن فایده کرده بود، اما بزرگترین اشتباه او این بود که در یک معامله منفی، دو برابر بیشتر از هر هفت معامله مثبت خود پول از دست داده بود. دلیل این بود که اوقانون ها را دنبال نمی کرد، به خصوص این موضوع که ما در مورد آن صحبت می کنیم. هنگامی که 5-6 پوزیشن موفقیت آمیز داشت، احساساتی شده و برای معامله بعدی نمی توانست تصمیم منطقی بگیرد.
برای اینکه بتوانید احساسات خود را در تجارت کنترل کنید مطمئنا نیاز به تجربه دارید، چیزی که لازم، اما کافی نیست! وقتی که تجربه بیشتری دارید، شما می توانید آرامش و اعتماد بیشتری داشته باشید، اما این بدان معنا نیست که اگر تجربه کافی در تجارت داشته باشید، می توانید در هر شرایطی تجارت کنید، ما همه انسان و عاطفی هستیم و درشرایط احساساتی، ما اشتباهات بیشتری را نسبت به وضعیت طبیعی انجام می دهیم. بنابراین همیشه مهم نیست که اگر شما معامله گربا تجربه یا مبتدی هستید، بهتر است که تمرین فیزیکی داشته باشید، قهوه بنوشید و حداقل 30 دقیقه قبل از باز کردن هر پوزیشن ای شروع به بررسی همه چیز کنید. علت تمرینات فیزیکی این است که ذهن و روش خود را درک کنید که وقتی آنها در محیط جدید قرار می گیرند و تغییرات را احساس می کنند و بیشتر متمرکز می شوند.
محافظت از سرمایه!
میزان تلاش مورد نیاز برای برگشت به اول راه! | مبلغ باقی مانده | میزان ضرر | شروع |
5.26% | 95 | 5 | 100 |
11.11% | 90 | 10 | 100 |
25.00% | 80 | 20 | 100 |
42.86% | 70 | 30 | 100 |
66.67% | 60 | 40 | 100 |
100.00% | 50 | 50 | 100 |
150.00% | 40 | 60 | 100 |
233.33% | 30 | 70 | 100 |
400.00% | 20 | 80 | 100 |
900.00% | 10 | 90 | 100 |
یک نکته کلیدی که باید بدانید!
موفق ترین تریدر ها در بیشتر مواقع (از نظر درصد پزیشن های مثبت و منفی) اشتباه می کنند! پس نکته موفقیت چیست؟
1- محدود کردن ضرر ها!
2- قبول این که آن ها ضرر کرده اند، اما اطمینان دارند که همچنان در فایده خواهند ماند!
3- نسبت بین ریسک و پاداش را رعایت می کنند، خیلی ها به دنبال 1:3 هستند، اما نه لزما باید اینقدر بالا باشد، 1:2 – 1:1.5 هم گزینه های پر طرفدار هستند، مهم این است که حد ضرر و فایده بر اساس استراتژی های درست انتخاب شود و نه ریاضی محض!
۷ اشتباه رایج معاملهگران تازهکار ارز دیجیتال
اگر شما هم به معاملهگری در بازار ارز دیجیتال علاقهمند شدهاید، حتما در این مسیر با اشتباهاتی روبهرو خواهید شد. برخی از این اشتباهات جبران پذیر اما برخی دیگر ممکن است تمام سرمایه شما را از بین ببرد. با استناد به مثال قدیمی، تجربه را تجربه کردن خطاست در این مقاله قصد داریم ۷ عدد از اشتباهات رایج معاملهگران تازهکار را معرفی کنیم تا شما نیز با مطالعه آن از انجام این دست از اشتباهات جلوگیری کنید. پس تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
اشتباهات رایج معاملهگران
در ادامه به معرفی این مشکلات خواهیم پرداخت. اما قبل از هر چیز لازم به ذکر است که معاملهگری به آن سادگی که در ابتدای کار به نظر میرسد نیست! ترید مسیر درازی دارد حتما باید قدم به قدم طی شود! هیچگونه میانبری وجود ندارد تا بتوان مسیر را کوتاه کرد. یک معاملهگر نیازمند کسب تجربه بسیار و ساخت شخصیت معاملهگری در خود است. در ادامه به معرفی این اشتباهات رایج خواهیم پرداخت.
۱- نداشتن سیستم معاملاتی
کمبود سیستم معاملاتی یکی از بزرگترین معضلات یک معاملهگر است. معاملهگر باید یک سیستم مشخص، دارای نقطه ورود و خروج از قبل تعریف شده، ریسک به ریوارد منطقی و ضریب برد محاسبه شده داشته باشد. همچنین معاملهگر حرفهای هیچگاه از سیستم خود سرپیچی نمیکند! تنها و تنها با تایید سیستم معاملاتی وارد معامله شده و با هشدارهای آن از معامله خارج میشود.
پایبدنی به سیستم معاملاتی یکی از مهمترین وظایف معاملهگر است که معمولا تازه کاران آن را جدی نمیگیرند.
۲- نداشتن حد ضرر
بسیاری از معاملهگران تازهکار به اشتباه فکر میکنند حد ضرر گذاشتن کاری بیهوده است. آنها نمیخواهند ضرر خود را قبول کنند و این اتفاق به سادگی منجر به نابود شدن سرمایه آنها میشود. در بازار مالی مخصوصا ارز دیجیتال اگر مدیریت ریسک را رعایت نکنید، به سادگی ممکن است سرمایه معاملهگر نابود شود.
پذیرفتن ضرر از مهمترین مسائلی است که معاملهگر با آن دست و پنجهنرم میکند. پس از پذیرش ضررهای کوچک نترسید تا ضرر بزرگی به سرمایه شما وارد نشود.
پس حتما و حتما در معاملات خود از حد ضرر استفاده کرده و ضرر خود را محدود کنید.
۳- معاملات بیش از حد (Over trading)
بله معاملات بیش از حد یک معضل روانی است که دچار معاملهگران تازهکار میشود. آنها فکر میکنند معاملات بیشتر به معنی سود بیشتر است، در صورتی که اینطور نیست! تعداد معاملات بالا به طبع خطی را نیز بیشتر میکند. همچنین معاملات زیاد باعث سردرگمی معاملهگر و ایجاد گنگی در بازار شود.
یک معاملهگر حرفهای مانند شکارچی مدتها بی حرکت در نقطهای مینشیند تا بهترین فرصت شکار فراهم شود. با کمترین صرف انرژی بهترین فرصتها را شکار کرده و درنهایت ضریب برد بهتری حاصل میکند.
۴- تقلید کورکورانه
استفاده از کانالهای سیگنال و یا تقلید کورکورانه از افرادی که خود را تریدر حرفهای میدانند بزرگترین اشتباه ممکن است! حتی اگر شما واقعا شخصی را بهعنوان یک تریدر موفق میشناسید، تقلید کردن از معاملات آن برای شما کارساز نخواهد بود. تقلید روش معاملهگری نیست، هر شخصی نسبت به شخصیت معاملهگری خود، سرمایه خود، بازه ریسک خود اقدام به معامله میکنند. ممکن است شخصی که شما از آن تقلید میکنید شخصیت معاملهگری کاملا متفاوتی با شما داشته باشد.
۵- انتقام از بازار
خطرناکترین کار ممکن در بازار مالی که معمولا گریبانگیر تازهکاران خواهد شد، حس انتقام نسبت به بازار است. معاملهگر باید این حقیقت را بپذیرد که ما کوچکتر از آن هستیم که در مقابل بازار دوام بیاوریم. پس انتقام از بازار امری بی معنی و ناممکن است. معاملهگران تازهکار زمانی که درگیر یک ضرر میشوند حس انتقام و جبران آنی ضرر در آنها به وجود میاید، از همین رو نهتنها ضرر آنها جبران نشده بلکه متحمل ضررهای بیشتر و سنگینتری خواهند شد، زیرا در این شرایط معاملهگر توان تشخیص درست موقعیتها و کنترل احساسات خود را ندارد.
۶- عدم مدیریت ریسک و سرمایه
اگر بگویم تنها یک راز برای رسیدن به سود در بلند مدت وجود دارد، آن راز رعایت مدیریت ریسک و سرمایه است. زمانی یک معاملهگر را موفق میدانیم که مجموعه معاملات بلند مدت آن به سمت سود گرایش داشته باشد. این امر نیز تنها با رعایت مدیریت سرمایه و ریسک اتفاق خواهد افتاد.
مدیریت ریسک به معنی رعایت ریسک معاملات و بررسی ریسک به ریوارد قبل از ورود به معامله است. نسبت ریسک به ریوارد یکی از مهمترین عوامل برای سنجش اعتبار یک موقعیت معامله است. ریسک به ریوارد یعنی چقدر ریسک را برای بدست آوردن چقدر سود متحمل خواهید شد؟ بهعنوان مثال اگر وارد موقعیت معاملهگریای شوید که در ازای ۵ دلار ضرر احتمالی، ۱۵ دلار سود احتمالی ممکن باشد به شما بدهد آن یک فرصت مناسب برای معامله است. زیرا اگر این معامله به سود بنشیند ۳ برابر ضرر احتمالی آن به معاملهگر سود رسانده است.
حال تصور کنید این نسبت ریسک به ریوارد در تمامی معاملات شما برقرار باشد، نتیجه در بلند مدت چه خواهد شد؟ قطعا سود بسیار! زیرا شما هربار که معاملهای با سود میبندید به اندازه چندین ضرر جلو خواهید افتاد.
۷- عجله داشتن در سودها و صبوری در ضررها
تیتر بالا یکی دیگر از اشتباهات یک معاملهگر تازهکار است. درصورتی که تریدر حرفهای کاملا بر خلاف این جمله عمل میکند. معاملهگران تازهکار معمولا زمانهایی که معاملات آنها وارد سود میشوند بهدلیل ترس از دست دادن سود سریعا معامله را میبندند و زمانی که معامله ضرر ده میشود آنقدر صبروی میکنند که ضرر جزئی تبدیل به یک ضرر بزرگ شود.
معاملهگران حرفهای وقتی متوجه میشوند که تحلیل آنها اشتباه است ضرر خود را میپذیرند و در زمانهایی که تحلیل آنها درست واقع شده تا جای ممکن با بازار پیش میروند تا سود خود را گسترش دهند.
کلام آخر
مطالعه این مقاله برای افرادی که قصد ورود به دنیای معاملهگری را دارند، الزامی است. بهتر است با مطالعه و آموزش از اشتباهات رایجی که تمام معاملهگران تازهکار با آن مواجه میشوند دوری کرد. در این مقاله سعی کردیم مهمترین آنها را پیدا کرده و بررسی کنیم، پس حتما قبل از شروع مسیر معاملهگری از خواندن این مقاله دریغ نکنید.
همانطور که قبلتر هم گفتیم معاملهگری یک مسیر طولانی است و چیزی نیست که یک شبه اتفاق افتاده و شما را پولدار کند. در این مسیر قطعا فراز و نشیبهای بسیار و سود زیان زیادی را تجربه خواهید کرد.
دیدگاه شما