برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
اندیکاتورها معتبر هستند یا نه – آیا می توانیم با اندیکاتورها معامله کنیم و نتیجه ی خوبی بگیریم
آیا اینا هنوز کار می کنند و یا می توانیم با این ابزارها معامله کنیم و نتیجه ی خوبی بگیریم؟
یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در میان معاملهگران بازارهای فارکس، رمزارزها و سهام، دیدگاه نادرستی است که از اندیکاتورها دارند.
در این مقاله می خواهیم در مورد اشتباهاتی که در استفاده از اندیکاتورها وجود دارد صحبت کنیم.
مهمترین نکته در باب استفاده از اندیکاتورها که در واقع دلیل اصلی عدم موفقیت اکثر معاملهگران در استفاده از اندیکاتورها می باشد این است که اندیکاتورها سیگنال نمی دهند. شاید درک این موضوع کمی سخت باشد چون در زمان یادگرفتن بسیاری از اندیکاتورها، به ما گفته شده که این اندیکاتور یا اسیلاتور در این حالت ها و موقعیت ها سیگنال خرید یا فروش می دهند.
اندیکاتورها هیچ سیگنالی صادر نمیکنند و به شما نمیگویند چه وقتی بفروشید یا چه زمانی خرید کنید. آنها حتی به شما نمیگویند چه وقتی یک دارایی یا جفتارز به حد اشباع خرید یا اشباع فروش رسیده است!
اندیکاتورها فقط به شما اطلاعات می دهند و اساساً این تنها کاریست که آنها انجام می دهند. اندیکاتورها اطلاعاتی در خصوص قیمت و نحوه حرکت آن، چگونگی شکلگیری کندلها و مقایسه حال و گذشته به شما ارائه میدهند.
ذات و طبیعت اندیکاتورها این است که اطلاعات قیمت که در نمودارها مشخص می باشد، مانند HIGH، LOW، OPEN و CLOSE را از کندل استیک ها دریافت میکنند، سپس با یک فرمول ریاضی، نتیجه را بصورت تصویری به شما نشان میدهند.
پس یک معاملهگر باید اطلاعات بدست آمده از اندیکاتورهای خود را تفسیر کرده و از طریق آن به مسیر و داستان “پرایس اکشن” پی ببرد.
مشکل بیشتر افراد هم همینجاست
اکثر معاملهگران اصلا هیچ دقتی روی اندیکاتور مورد استفاده خود ندارند و اصلا هیچ زمان حتی فرمول بکار رفته در آن اندیکاتور خود را درک نکردهاند. پس این افراد از اندیکاتورهای خود به طرز غلطی استفاده میکنند و نتیجه ی کارشان جز ضررهای متوالیی نیست.
اگر فقط به دنبال یک کراس در RSI هستید، اگر مدت ها منتظر می مانید تا یک اندیکاتور وارد ناحیه اشباع خرید یا اشباع فروش گردد و یا اگر فقط منتظر یک کراس در اندیکاتور مکدی هستید تا از آن سیگنال خرید یا فروشی بگیرید، در این صورت اندیکاتورها برای شما کارا نخواهند بود و شاید بهتر باشد اصلا با این روش ها در بازار معامله نکنید.
شما نمیتوانید پرایس اکشن را نادیده بگیرید و صرفاً با مشاهده چند کراس، یا بالا و پایین شدن خطوط اندیکاتورها برای معاملات خود تصمیم بگیرید.
اندیکاتورها صرفا ابزارهایی هستند که از آنها برای تحلیل دادههای قیمتی استفاده می شود و صرفاً قسمت های خاصی از وضعیت چارت ها را نمایش میدهند.
اگر می خواهید موقعیت های سودده روی چارت را شناسایی کنید، ابتدا باید یاد بگیرید به چیزی که نمودارهای قیمت به شما میگویند توجه کنید.
الان در بازار خرس ها بازار را در دست دارند یا گاوها؟ قدرت کدام یک بیشتر است؟ موجهای قیمت به چه شکل در حال شکل گیری هستند؟ آیا مومنتوم حرکت قیمت بیشتر شده یا کمتر؟ واکنش قیمت به حمایت ها و مقاومت ها و بیس ها چگونه بوده؟
همه اینها نشانه هایی هستند که به شما کمک میکنند به انگیزه و نیّات خریداران و فروشندگان پی ببرید.
برای مثال، یک واگرایی در اندیکاتور RSI به ما میگوید که حرکت قیمت به اندازه حرکت قبلی قدرت نداشته، اما آیا باید الان من یک معامله ی سل باز کنم. یک الگوی پین بار نزولی به شما میگوید که الان قیمت نسبت به قبل شدت نزولی بیشتری دارد، اما نباید به محض دیدن این الگو، سریعا وارد معامله چگونه مومنتوم ها را شناسایی کنیم؟ فروش شد. یک الگوی دو قلو به شما میگوید که اندازه ی قدرت به تعادل رسیده و احتمالا روند قبلی به پایان رسیده است اما به این معنی نیست که هر وقت با یک دو قلو مواجه شدید، وارد معامله شوید. “تشخیص اصالت منطقه است که اهمیت دارد.”
هدف از هر روش تحلیل این است که یک راه برای شناسایی نشانه ها و سرنخ های حرکت قیمت به معاملهگر بدهد تا بتواند در یک مسیر مشخص تصمیم بگیرد. اساساً معاملهگری همین است، یعنی نشانههای حرکت قیمت را جمعآوری میکنید، سپس آنها را با هم ترکیب میکنید و در نهایت به یک جمعبندی و تصمیم پیچیده معاملاتی میرسید. نه اینکه از یک یا چند اندیکاتور سیگنال بگیرید.
در نهایت می توان اینطور نتیجه گرفت که اندیکاتورها و اسیلاتورها برای تریدرهای تازه کار که هنوز نمی توانند چارت و حرکت های آن را به خوبی درک کنند و بیشتر احتیاج دارند تا کسی به آن ها راهنمایی کند و بگوید که چه پوزیشنی باید بگیرند مفیدتر است و آن ها هم باید برای کسب موفقیت بیشتر و بهتر روی به فراگیری و درک زبان بازار بیاورند.
حرفه ای ها چگونه طلا معامله می کنند؟/آموزش معامله روی طلا
حرفه ای ها تلاش میکنند که یک ترند بلند مدت طلا را با استفاده از ارزیابی چارت هفتگی بررسی کنند
قیمت طلا روزانه نوسان کرده و با فراز و فرودهای بازار حرکت میکند. حرفه ای ها از چندین اندیکاتور تکنیکال، فاندامنتال و حسی برای تعیین روند آتی این فلز زرد استفاده میکنند. طلا هم به عنوان کالا و هم ارز به شمار می آید. طلا معمولا در برابر دلار آمریکا قرار گرفته و هم به صورت OTC و هم به صورت یک ابزار معاملاتی خرید و فروش می شود.
حرفه ای ها چگونه با طلا معامله میکنند
طلا به عنوان یک دارایی امن برشمرده میشود که وقتی بازارها بدنبال جایگزینی برای سایر ارزهایی که در حال از دست دادن ارزش خود هستند، انتخاب میشود. زمانیکه نرخ های بهره در جهان کاهش می یابد، تقاضا برای ارزهایی که ارزش آن ها حفظ شده است موجبات افزایش قیمت طلا را فراهم می آورد. طلا مانند دلار و نرخ بهره بین بانکی اتحادیه اروپا، دارای نرخ بهره رو به جلو می باشداین نرخ بهره که از آن با نام نرخ Gofo یاد میشود، با افزایش تقاضای طلا و با توجه به دلار آمریکا افزایش می یابد. معامله گران خبره سه بعد را ارزیابی میکنند که به آن ها دیدگاهی از بازار طلا میدهد. این سه بعد عبارتند از بعد تکنیکال، دورنمای فاندامنتال و احساسات بازار.
تحلیل تکنیکال بازار طلا
حرفه ای ها تلاش میکنند که یک ترند بلند مدت طلا را با استفاده از ارزیابی چارت هفتگی بررسی کنند. ترند قیمت طلا و معاملاتت رنج مانند دیگر ابزارهای بازارهای سرمایه شمرده میشوند. با استفاده از ابزارهای متفاوت شما میتوانید تعیین کنید که قیمت قرار است روند داشته باشد و یا همچنان رنج می ماند.
قیمت طلا در ماه جون ۲۰۱۹ از محدوده رنج ۶ ساله خود بالا تر رفت و سقف بالایی طلا را تاچ نمود. زمانی که شاخص MACD سیگنال خرید داد مومنتوم مثبت شد. شاخص MACD برای تشخیص مومنتوم بسیار مفید است و از میانگین متحرک برای تولید سیگنال تغییر و نشان دادن اینکه چه زمانی به مومنتوم مثبت یا منفی داده میشود بسیار مناسب است. تغییر روند MACD هفتگی بر روی قیمت طلا به معامله گران حرفه ای میگوید که مومنتوم قیمت طلا به سمت بالا حرکت میکند.
مومنتوم بسیار مهم است
یکی دیگر از شاخص های مومنتوم RSI می باشد. RSI نشان می دهد که آیا قیمت در بازه زمانی ۱۴ کندل قبل صعود میکند؟ RSI در ماه جون سال ۲۰۱۹ از این بازه صعود کرد و آن را شکست که این نمایانگر مومنتوم مثبت بود. تنها هشداری که در این زمان وجود دارد RSI روی ۷۷ می باشد که بالاتر از منطقه اشباع خرید و سطح ۷۰ قرار گرفته است و احتمال یک بازگشت اصلاحی این نقطه را میدهد. کلید استفاده از RSI این است که به قله های قبلی برای تشخیص اینکه مومنتوم چه میزان در گذشته صعود داشته است، نگاه کنید. RSI هفتگی تا نزدیکی سطح ۸۴ را در گذشته تاچ کرده است که این به معنی این است که مومنتوم مثبت هنوز میتواند موجب بالا رفتن قیمت طلا گردد.
احساسات بازار طلا
چندین راه برای تعیین احساسات در بازار طلا وجود دارد. یکی از بهترین اندیکاتورها استفاده از گزارش تعهد معامله گران است که در کمیسیون معامله کالاهای آتی قرار داده میشود، است. این گزارش به معامله گران کمک میکند تا دینامیک بازار را بشناسند.
گزارش های COT موقعیت داده ها را با توجه به دسته بندی آن نشان میدهد. این اطلاعات توسط CFTC بوسیله کارگزاری های و اعضای گروه گزارش میگردد. از آنجایی که دلیل اصلی این که معامله یک تریدر گزارش نمیشود، متخصصان و افراد حرفه ای فرضیه های خاصی ایجاد میکنند که بر مبنای آن اطلاعاتی از این پوزیشن ها بدست می آورند.
پوزیشن ها به صورت دسته بندی شده گزارش میشوند. برای طلا آتی و آپشن، این دسته ها شامل معامله گران سواپ، سرمایه گذاری های شخصی و سایر موارد قابل گزارش میشود. معامله گران سواپ شامل بانک ها و موسسه های سرمایه گذاری و همچنین بازرگانان صعنت های خاص می شود. یکی دیگر از بخش های قابل گزارش معامله گران خرد می باشند.
پرسنل CFTC دلیل اصلی پوزیشن ها را نمیدانند و از این رو این اطلاعات برای دسته بندی معامله گران به حساب نمی آید. برای مثال، CFTC این را که آیا یک معامله گر سواپ یک پوزیشن قمارگونه داشته است و یا در صندوق پوشش ریسک معامله کرده است مورد بررسی قرار می دهد. چیزی که متخصصان باید ارزیابی کنند این است که چرا پوزیشن ها صعودی یا نزولی بوده اند.
دومین دیدگاه این است که آیا پوزیشن های خرید یا فروش بلند مدت در سرمایه گذاری های شخصی بیش از حد بوده است. در صورتی که سرمایه گذاری ها بیش از حد بوده باشد، احساسات بسیار قدرتمند بوده و قیمت میتواند سریعا بازگشت داشته باشد.معامله گران حرفه ای عموما فرض را بر این میگذارند که تمام پوزیشن های معامله گران سواپ نمایانگر معامله با تولید کنندگان طلا و پالایشگاه های طلا می باشد. این پوزیشن ها همان پوزیشن های داده ای می باشد که توسط سرمایه گذاران گرفته شده است. سرمایه گذارهای شخصی پوزیشن هایی را در اختیار شما میگذارند که در آن اطلاعاتی راجع به احساسات بازار به شما ارائه میدهند. در اینجا دو مهفوم برای ارزیابی وجود دارد. اولین مفهوم، ترند در یک منطقه است. در صورتی که اطلاعات COT نمایانگر این باشد که سرمایه گذاری شخصی یا شاخص های کلان رو به افزایش پوزیشن های بلند مدت خود هستند، احساسات طلا را به سمت صعود میبرند. اگر پوزیشن های کوتاه مدت افزایش یابد این به معنی افزایش احساسات منفی می باشد.
فاندامنتال طلا
مهمترین بخش فاندامنتال طلا این است که آیا دلار آمریکا صعودی می باشد یا نزولی. از آنجایی که طلا برمبنای دلار آمریکا قیمت گذاری می شود زمانیکه دلار آمریکا افزایش داشته باشد، قیمت طلا در برابر سایر ارزها افزایش می یابد. این بدان معنی است که قیمت طلا باید نزول داشته باشد تا قیمت خرید دلار افزایش یابد. برعکس این نیز در صورت سقوط دلار صادق است. معامله گران عموما نحوه نوسان قیمت دلار در برابر یورو و ین را برای تعیین این مورد بستگی میکنند، زیرا این ارزها بخش عمده ای از معاملات روزانه را در سراسر جهان به خود اختصاص میدهند. طلا همچنین به عنوان یک دارایی امن در برابر بالا رفتن تورم به شمار میرود. هنگامی که تورم رو به افزایش است قیمت طلا در سبد دارایی میتواند آن را جبران نماید.
تریدینگ رنج و استراتژی معاملاتی در آن (range trading)
زمانی که قیمت در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم روند خاصی ندارد (نه صعودی است و نه نزولی) و داخل یک محدوده بالا و پایین می شود، تریدینگ رنج (TR) نامیده می شود.
اگر دقت کنین در بالا جمله ( در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم ) را به کار چگونه مومنتوم ها را شناسایی کنیم؟ برده ام؛ به این معنی می باشد که شاید شما در تایم روزانه شاهد تریدینگ رنج هستید اما در تایم 5 دقیقه اطلاعات کاملا متفاوت می باشد و شما روند پر قدرتی را در جهت نزول یا صعود خواهید دید. پس تایم الگو را باید دریابید و برا اساس تایم فریم تریگر ترید نمایید.
از کجا بفهمیم در TR هستیم و این TR معتبر می باشد؟
وقتی که ما دو سطح داشته باشیم که شاهد دو برخورد از پایین و دو برخورد از بالا باشیم، میگوییم تریدینگ رنج رخ داده است و با اطمینان معامله میکنیم.اما اگر نیاز به پیش داوری باشد باید در نظر گرفت که بازار 3 نوع چرخه دارد و ما بعد از رخ دادن چرخه اول منتظر چرخه بعدی خواهیم شد. این چرخه ها اسپایک، کانال و تریدینگ رنج هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه های بازار اینجا کلیک کنید.
استراتژی معاملات در تریدینگ رنج:
همانطور که می بینید، قیمت داخل یک محدوده در حال حرکت می باشد و ما باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.
- خرید در پایین BL: buy low
- فروش در بالا SH: sell high
دیدن کندل سیگنال بار و کی بار در بالا و پایین TR بسیار مهم است. و به ما کمک میکند با اطمینان بیشتری وارد معامله شویم اما کسانی هستند که اردرهای stop می گذارند و به محض رسیدن قیمت به سقف یا کف اردرشان فعال میشود.
کسانی که پرایس کلاسیک کار میکنند عقیده دارند هر چقدر که سطحی میزان برخورد بیشتری داشته باشد اعتبار بیشتری دارد اما کسانی که عرضه و تقاضا کار میکنند میدانند که هر چقدر برخورد ها زیاد باشد اعتبار سطح پایین تر می آید زیرا سفارش های موجود در آن سطوح به اتمام می رسد. پس ما بعد از حداکثر 4 الی 5 برخورد باید به سطوح اعتماد نکنیم و منتظر بریک از TR باشیم.
قیمت چگونه از TR خارج می شود؟
ابتدا باید بدانید که معمولا 80 درصد تلاش ها برای خروج از TR با شکست مواجه میشود و چگونه مومنتوم ها را شناسایی کنیم؟ وقتی که قیمت تصمیم به خروج گرفته باشد با مومنتوم بالا (اسپایک) از TR خارج می شود و آغاز حرکت خروج معمولا از وسط تریدینگ رنج شروع می شود.
استاپ (SL) گذاری در تریدینگ رنج:
روش های مختلفی برای استاپ گذاری وجود دارد اما به دلیل اینکه در تریدینگ رنج ها اگر قیمت از سطح خارج شود، 80 درصد احتمال دارد دوباره به داخل تریدینگ رنج برگردد؛ پس ما استاپ خود را رو به اندازه نصف طول تریدینگ رنج قرار می دیم
اهداف قیمتی بعد از شکست:
هنگامی که قیمت یک خروج موفق از تریدینگ رنج داشته باشد معمولا به اندازه ارتفاع تریدنگ رنج حرکت می کند. این اندازه یک نقطه ورود دوباره در جهت مخالف نیز می باشد.به شرط اینکه سایکل رسیدن به این نقطه کانال باشد ( اسپایک نباشد). هدف دوم نیز دو برابر ارتفاع تریدینگ رنج می باشد
اهداف قیمتی درون تریدینگ رنج:
درون تریدینگ رنج معمولا قیمت به میدلاین واکنش بسیاری می دهد اما اهداف سقف و کف می باشد و برگشت هایی که از میدلاین اتفاق می افتد نباید باعث شود که سریع از پوزیشن خارج شویم؛ این احتمال وحجود دارد که بعد چگونه مومنتوم ها را شناسایی کنیم؟ از برخورد به میدلاین دوباره قیمت به نقطه ورود ما برگردد اما اگر در ابتدای تریدینگ رنج هستیم نباید نگران این اتفاق باشیم. ( اما در انتها باید نگران بود زیرا قیمت معمولا از میدلاین حرکت خروج را آغاز می کند)
خاصیت مگنت:
قیمت در تریدینگ رنج نسبت به کف و سقف خاصیت آهنربایی دارند؛ یعنی هنگامی که به کف و سقف نزدیک می شود کندل های پر قدرتی را ثبت می نماید. دلیل این اتفاق یکسو شدن دیدیگاه عمومی در نزدیکی کف و سقف می باشد. حتما به این خاصیت دقت داشته باشید. اگر خواستان به این مبحث نباشد احتمال دارد پوزیشن همسو با کندل ها بگیرید و متحمل ضرر شوید.
در نهایت نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در تریدینگ رنج ها اندیکاتور ها به درستی عمل نمیکنند و شما را سر در گم می کنند
برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
روانشناسی تریدینگ رنج:
قیمت برای همیشه نمی تواند صعودی یا نزولی باشد؛ گاهی معامله گران سر در گم می شوند، گاهی سفارش نهنگ های بازار پر نشده است، گاهی دیدگاه ها تغییر می کند، گاهی بازار انتظار یک اتفاق و یا خبر مهم را دارد و . تمامی این بی تصمیمی ها در بازار موجب ایجاد تریدینگ رنج می شود و در نهایت تصمیم گیری انجام می شود و قیمت معمولا با مومنتوم بالا حرکت میکند.
الگوی پرچم صعودی چیست و چطور آن را تشخیص دهیم؟
بسیاری از پیشبینی کنندگان قیمت اوراق بهادار از تحلیل نکنیکال استفاده میکنند که گاهی به آن نمودار هم میگویند. با این حال، آنها انتخاب میکنند که فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) را به طور کلی رد کنند. بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که به آن فرضیه پیادهروی تصادفی نیز میگویند، اطلاعات موجود بلافاصله بر قیمت اوراق بهادار تأثیر میگذارد. به عبارتی دیگر قیمتها بازتاب و انعکاسی از همه اطلاعات موجود در بازار هستند. در چنین بازاری، هیچکس نمیتواند در بلندمدت سودی بیشتر از میزان ریسکی که متحمل شده است، به دست بیاورد.
تحلیل تکنیکال فرضیه بازارهای کارآمد را نادیده میگیرد و صرفاً به رفتار قیمت و حجم بازار به عنوان مبنایی برای پیشبینی اهمیت میدهد. یک الگو در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به آن الگوی پرچم صعودی (Bull Flag) میگویند، الگویی که گفته میشود نشاندهنده افزایش قیمت در شرف وقوع یک دارایی است.
در این مقاله از سرمایکس، میخواهیم در مورد اطلاعاتی که نمودار الگوی پرچم صعودی برای ارائه دادن دارد صحبت کنیم. همچنین نحوه خواندن، تشخیص و تفاوتهای آن با الگوی پرچم نزولی را به شما آموزش خواهیم داد.
نمودار الگوی پرچم صعودی چیست؟
الگوی پرچم صعودی یک الگوی ادامهدهنده است که شبیه به یک کانال یا مستطیل به سمت پایین با دو خط موازی علامتگذاری شده است و این دو خط موازی در خلاف جهت قیمت پیشرونده هستند. این الگو زمانی ایجاد میشود که قیمتها قبل یا بعد از جهش یا سقوطی چشمگیر، در محدوده کوچکی نوسان میکنند.
الگوی پرچم صعودی از ۲ جزء پرچم (Flag) و میله پرچم (Flag Pole) تشکیل شده است. همانطور که گفته شد، بخش پرچم شبیه به کانال یا مستطیل به سمت پایین است که به دنبال آن افزایش قابل توجهی در جهت رو به بالا یا شکست قیمتی رخ میدهد. در بحبوحه نوسانات بازار ارزهای دیجیتال، معاملهگران از استراتژیهای معاملاتی ارزهای دیجیتال مانند سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) و الگوی پرچم صعودی برای معامله در طول یک بازار پر نوسان استفاده میکنند.
هدف اصلی الگوی پرچم صعودی این است که شما به عنوان سرمایهگذار، نهایت سود را از حرکت فعلی بازار ببرید. در نتیجه، معاملهگران بازار ارزهای دیجیتال ممکن است از اطلاعاتی که این الگو ارائه میدهد، موقعیتهای ورود با ریسک پایین و پاداش بالقوه را شناسایی کنند. الگوهای پرچم چه صعودی و چه نزولی، روندهای کوتاه مدتی هستند که ممکن است از یک تا شش هفته ادامه داشته باشند. الگوی پرچم صعودی اگر به درستی تشخیص داده شده باشد، نشاندهنده ادامه روند صعودی فعلی رمزارز است.
چگونه الگوی پرچم صعودی را تشخیص دهیم؟
الگوی پرچم صعودی زمانی که در نمودار دیده میشود، شبیه پرچم روی میله است و از آنجایی که نشاندهنده یک افزایش است، به آن پرچم صعودی میگویند. در معاملات اوراق بهادار و یا ارزهای دیجیتال، الگوی پرچم صعودی دارای سه ویژگی اصلی است:
- رمزارز پس از افزایش شدید حجم معاملاتی، میله را تشکیل میدهد.
- در حجم معاملاتی پایینتر، رمزارز در نزدیکی نوک میله برای ایجاد پرچم تثبیت میشود.
- برای حفظ روند، رمزارز در حجم معاملاتی ثابتی از حالت ایستایی (Consolidation) یا ثبات قیمت خود خارج میشود.
الگوی پرچم صعودی به مکانیابی موقعیتهایی که قبل از سرگیری روند صعودی نیاز به اصلاح دارند، کمک میکند. این الگو برای حرکت به اندیکاتور مومنتوم (Momentum) پیشین نیاز دارد که معمولاً به صورت رشتهای از میلههای صعودی پیدرپی به سمت بالا نشان داده میشود.
سپس، وارد مرحله حالت ایستایی میشویم که از آن باید به عنوان اقدامی اصلاحی در فرآیند معاملات ارزهای دیجیتال استفاده کرد. اصلاحات قیمت غالباً به صورت سهگوش (Pennants)، کانالهای نزولی یا حرکتهای جانبی شکل میگیرد. سهگوشهای مثلثی خطوط روند همگرا هستند که زمانی شکل میگیرند یک محدوده معاملاتی با بالا و پایینهای بسیار پیش رفته باشد.
شکست پرچم که در مرحله سوم الگوی پرچم صعودی رخ میدهد، سیگنال یک موقعیت ورود مطلوب ارائه میدهد. نوسان رو به بالای پیشین به عنوان اولین هدف سودآور الگوی پرچم صعودی عمل میکند و ساختار ایستایی ممکن است به عنوان سطح حد ضرر (stop-loss) عمل کند.
به طور کلی، برای تشخیص چگونه مومنتوم ها را شناسایی کنیم؟ الگوی پرچم صعودی مراحل زیر را دنبال کنید:
- اندیکاتور مومنتوم (Momentum) میتواند در زیر رشتهای از میلههای رو به بالای صعودی شکل بگیرد که به وسیله آن میتوان حرکت رو به بالا را به خوبی تشخیص داد. لازم به ذکر است که در این رشته از میلههای صعودی، به ندرت پیش میآید که اصلاح قیمتی رخ بدهد.
- منتظر اقدام اصلاحی بمانید. یک روند نزولی شکل میگیرد که ساختاری به مانند سطوح پایینتر قیمتی یک رمزارز ارائه میدهد.
- سپس، سطح نزولی مورد نظرتان را برای ورود انتخاب کنید.
چگونه با الگوی پرچم صعودی، معامله کنیم؟
در معاملات الگوی پرچم صعودی، تریدرهای رمزارز موقعیت ورود را در جایی انتخاب میکنند که ساختاری که پرچم یا کانال روند نزولی را تشکیل میدهد، نتواند اندیکاتور مومنتوم رو به بالای الگوی صعودیاش را حفظ کند و شکسته شود.
معاملهگران با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات (Volume)، سیگنال پرچم صعودی را با دنبال کردن روند قیمتی رمزارز مورد نظرشان تائید میکنند. سپس، در نمودار قیمتی، معاملهگران ارزهای دیجیتال از اندیکاتور حجم معاملات استفاده و پیشبینی میکنند که حجم معاملاتی رمزارز در طول اصلاح قیمتی کاهش پیدا میکند.
اگر حجم معاملاتی به دنبال اصلاح قیمت افزایش پیدا کند و قیمت از آستانه سطوح بالا پرچم صعودی عبور کند، احتمال میرود که این روند ادامهدار باشد. با این حال، سطح حمایتی پرچم صعودی باید زیر موقعیتی باشد که به عنوان حد ضرر انتخاب کردید و تریدرها باید از نسبت ریسک به ریوارد (Risk/reward ratio) برای تعیین سود آستانه استفاده کنند.
حتی اگر الگوی پرچم صعودی فقط در مورد افزایش قیمت باشد و هیچ کاهشی در کار نباشد، باز هم داشتن یک برنامه ریسک و بازده توسط تریدر، موفقیت هر استراتژی معاملاتی در بازار ارزهای دیجیتال را تعیین میکند. علاوه بر این، پاداش و زیان به اهداف سرمایهگذاری سرمایهگذاران و درک خوب سیگنالهای الگوی پرچم صعودی بستگی دارد.
تفاوت بین الگوی پرچم صعودی و نزولی چیست؟
الگوی پرچم صعودی و الگوی پرچم نزولی هر دو نشاندهنده یک الگو در نمودار قیمتی هستند. با این حال، تفاوتهایی بین این دو الگو وجود دارد. الگوی پرچم نزولی بر خلاف الگوی پرچم صعودی، توسط یک روند نزولی رو به پایین که به شکل میله پرچم است، ایجاد میشود. این روند با رسیدن به ثبات در منطقه ایستایی یا پرچم دنبال میشود.
الگوهای پرچم چه صعودی و چه نزولی، ماهیت ناپایداری دارند که توصیه میشود سرمایهگذاران بسته به برنامهریزی مدیریت ریسک خود، به صورت کوتاه یا بلندمدت معامله کنند و سرخود وارد موقعیتی نشوند.
مزایا و خطرات الگوی پرچم صعودی چیست؟
سیگنالهای شناسایی روندهای الگوی پرچم صعودی در این مقاله از سرمایکس، توضیح داده شده است که شامل چند مرحله ساده میشود. از طرفی دیگر، شناسایی مکان مناسب برای انتخاب به عنوان موقعیت حد ضرر نیز آموزش داده شده است که باعث میشود یک معامله با ریسک پایین و پر سود داشته باشید. همچنین اصلاح قیمتی الگوی پرچم صعودی، یک موقعیت خوب برای ورود ارائه میدهد که معاملهگران میتوانند یک سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهند.
با وجود تمام این مزایا، نمیتوان گفت که الگوی پرچم صعودی یک استراتژی بدون ریسک در معاملات ارزهای دیجیتال است. در بازارهای سرمایه چه ارزهای دیجیتال و سهام، ریسک و ضرر همیشه وجود دارد. یکی از مهمترین ریسکهای مرتبط به معاملات ارزهای دیجیتال، احتمال بیثباتی قیمت و نوسانات بازار است؛ بنابراین، سرمایهگذاران باید همیشه و در همه شرایط، مدیریت ریسک را درک کند تا ضررها را به حداقل برساند.
تریدینگ رنج و استراتژی معاملاتی در آن (range trading)
زمانی که قیمت در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم روند خاصی ندارد (نه صعودی است و نه نزولی) و داخل یک محدوده بالا و پایین می شود، تریدینگ رنج (TR) نامیده می شود.
اگر دقت کنین در بالا جمله ( در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم ) را به کار برده ام؛ به این معنی می باشد که شاید شما در تایم روزانه شاهد تریدینگ رنج هستید اما در تایم 5 دقیقه اطلاعات کاملا متفاوت می باشد و شما روند پر قدرتی را در جهت نزول یا صعود خواهید دید. پس تایم الگو را باید دریابید و برا اساس تایم فریم تریگر ترید نمایید.
از کجا بفهمیم در TR هستیم و این TR معتبر می باشد؟
وقتی که ما دو سطح داشته باشیم که شاهد دو برخورد از پایین و دو برخورد از بالا باشیم، میگوییم تریدینگ رنج رخ داده است و با اطمینان معامله میکنیم.اما اگر نیاز به پیش داوری باشد باید در نظر گرفت که بازار 3 نوع چرخه دارد و ما بعد از رخ دادن چرخه اول منتظر چرخه بعدی خواهیم شد. این چرخه ها اسپایک، کانال و تریدینگ رنج هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه های بازار اینجا کلیک کنید.
استراتژی معاملات در تریدینگ رنج:
همانطور که می بینید، قیمت داخل یک محدوده در حال حرکت می باشد و ما باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.
- خرید در پایین BL: buy low
- فروش در بالا SH: sell high
دیدن کندل سیگنال بار و کی بار در بالا و پایین TR بسیار مهم است. و به ما کمک میکند با اطمینان بیشتری وارد معامله شویم اما کسانی هستند که اردرهای stop می گذارند و به محض رسیدن قیمت به سقف یا کف اردرشان فعال میشود.
کسانی که پرایس کلاسیک کار میکنند عقیده دارند هر چقدر که سطحی میزان برخورد بیشتری داشته باشد اعتبار بیشتری دارد اما کسانی که عرضه و تقاضا کار میکنند میدانند که هر چقدر برخورد ها زیاد باشد اعتبار سطح پایین تر می آید زیرا سفارش های موجود در آن سطوح به اتمام می رسد. پس ما بعد از حداکثر 4 الی 5 برخورد باید به سطوح اعتماد نکنیم و منتظر بریک از TR باشیم.
قیمت چگونه از TR خارج می شود؟
ابتدا باید بدانید که معمولا 80 درصد تلاش ها برای خروج از TR با شکست مواجه میشود و وقتی که قیمت تصمیم به خروج گرفته باشد با مومنتوم بالا (اسپایک) از TR خارج می شود و آغاز حرکت خروج معمولا از وسط تریدینگ رنج شروع می شود.
استاپ (SL) گذاری در تریدینگ رنج:
روش های مختلفی برای استاپ گذاری وجود دارد اما به دلیل اینکه در تریدینگ رنج ها اگر قیمت از سطح خارج شود، 80 درصد احتمال دارد دوباره به داخل تریدینگ رنج برگردد؛ پس ما استاپ خود را رو به اندازه نصف طول تریدینگ رنج قرار می دیم
اهداف قیمتی بعد از شکست:
هنگامی که قیمت یک خروج موفق از تریدینگ رنج داشته باشد معمولا به اندازه ارتفاع تریدنگ رنج حرکت می کند. این اندازه یک نقطه ورود دوباره در جهت مخالف نیز می باشد.به شرط اینکه سایکل رسیدن به این نقطه کانال باشد ( اسپایک نباشد). هدف دوم نیز دو برابر ارتفاع تریدینگ رنج می باشد
اهداف قیمتی درون تریدینگ رنج:
درون تریدینگ رنج معمولا قیمت به میدلاین واکنش بسیاری می دهد اما اهداف سقف و کف می باشد و برگشت هایی که از میدلاین اتفاق می افتد نباید باعث شود که سریع از پوزیشن خارج شویم؛ این احتمال وحجود دارد که بعد از برخورد به میدلاین دوباره قیمت به نقطه ورود ما برگردد اما اگر در ابتدای تریدینگ رنج هستیم نباید نگران این اتفاق باشیم. ( اما در انتها باید نگران بود زیرا قیمت معمولا از میدلاین حرکت خروج را آغاز می کند)
خاصیت مگنت:
قیمت در تریدینگ رنج نسبت به کف و سقف خاصیت آهنربایی دارند؛ یعنی هنگامی که به کف و سقف نزدیک می شود کندل های پر قدرتی را ثبت می نماید. دلیل این اتفاق یکسو شدن دیدیگاه عمومی در نزدیکی کف و سقف می باشد. حتما به این خاصیت دقت داشته باشید. اگر خواستان به این مبحث نباشد احتمال دارد پوزیشن همسو با کندل ها بگیرید و متحمل ضرر شوید.
در نهایت نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در تریدینگ رنج ها اندیکاتور ها به درستی عمل نمیکنند و شما را سر در گم می کنند
برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
روانشناسی تریدینگ رنج:
قیمت برای همیشه نمی تواند صعودی یا نزولی باشد؛ گاهی معامله گران سر در گم می شوند، گاهی سفارش نهنگ های بازار پر نشده است، گاهی دیدگاه ها تغییر می کند، گاهی بازار انتظار یک اتفاق و یا خبر مهم را دارد و . تمامی این بی تصمیمی ها در بازار موجب ایجاد تریدینگ رنج می شود و در نهایت تصمیم گیری انجام می شود و قیمت معمولا با مومنتوم بالا حرکت میکند.
دیدگاه شما