سهم بازار چیست ؟
سهم بازار یکی از بزرگ ترین شاخص های موفقیت در تجارت است که میتوان از آن برای اندازه گیری اثربخشی تلاش های مختلف درآمدزایی، از کمپین های بازاریابی گرفته تا توسعه محصول، گسترش، نوآوری، ابتکارات تجاری و موارد دیگر استفاده کرد.
سهم بازار درصد فروش شرکت در بازار کل است. به عنوان مثال، اگر فروش یک شرکت در سال ۱ میلیون دلار باشد و کل فروش این صنعت ۲۰۰ میلیون دلار باشد، سهم بازار این شرکت ٪۰.۵ درصد است. داشتن سهم بالایی از بازار به معنای سودآور بودن کسب و کار است. در مطالعه ای که توسط دانشگاه هاروارد تحت عنوان پروژه تاثیر سود استراتژی های بازار (PIMS) انجام شد، دانشمندان کسب و کار، ۳۷ عامل اصلی تاثیرگذار بر سود را شناسایی کردند که یکی از مهم ترین آنها سهم بازار است.
سهم بازار می تواند مطمئن ترین روش برای قضاوت در مورد اثربخشی برنامه های کسب درآمد شما باشد و می تواند نشان دهد که آیا کمپین های بازاریابی، ابتکارات تجاری یا نرم افزار CRM طبق برنامه ریزی در حال پیشرفت هستند یا نیاز به تغییر و تعدیل دارند.
سهم بازار همچنین یک روش عالی برای سنجش موفقیت شرکت شما در مقایسه با رقبا است. بر اساس سهم خود از بازار نسبت به کل مشاغل موجود در یک مکان خاص، می توانید تأثیر استراتژی ها و اجرای مناسب آن ها را بسنجید.
با این وجود، علیرغم اهمیت سهم بازار، گاهی اوقات به این فاکتور اهمیت کافی داده نمی شود و اکثر شرکت ها تمرکز خود را روی عواملی مانند آگاهی و وفاداری به برند، رضایت مشتری ، سرنخ و سایر معیارهای داخلی نگه می دارند. این یک روش قابل اعتماد برای قضاوت در مورد عملکرد کسب و کار اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ شما نیست، به خصوص اگر در یک زمینه کاملاً رقابتی فعالیت می کنید.
معیارهای متمرکز داخلی اغلب می توانند فریبنده باشند زیرا یافته ها ممکن است خیال شما را از نظر عملکرد داخلی شرکتتان راحت کنند. اما وقتی مقایسه را شامل عملکرد رقبا کنید، همین یافته ها ممکن است نشان دهنده وضعیت عملکردی پایین تری باشند.
داشتن سهم بالای بازار به یک شرکت مزیت رقابتی می دهد. از آنجا که این شرکت ها قادر به تولید بیشتر و فروش سریع هستند، از هزینه های عملیاتی پایین تر و بازگشت سرمایه سریع بهره مند می شوند.
اهمیت سهم بازار
در ادامه به اهمیت سهم بازار و تاثیر آن بر سود خالص و ناخالص کسب و کار را بررسی می کنیم.
۱. ایجاد مزیت رقابتی
ا فزایش سهم بازار یک شرکت می تواند به شرکت اجازه دهد در مقیاس بیشتری فعالیت کند و سودآوری را افزایش دهد. همچنین به شرکت کمک می کند تا در مقایسه با رقبای خود مزیت هزینه ای ایجاد کند.
۲. افزایش فروش با افزایش سهم بازار
افزایش سهم بازار به افزایش فروش کل شرکت کمک میکند. هنگامی که مصرف کنندگان متوجه وفاداری بالای مشتریان به برند شما میشوند، به سمت خرید از شما سوق داده می شوند. افزایش سهم بازار همچنین به شرکت کمک میکند تا مشتریان خود را گسترش دهد. وقتی اکثریت پایگاه مصرف کننده نسبت به یک برند یا محصول وفادار باشد، بقیه هم به همین رفتار ترغیب میشوند.
۳. افزایش اعتبار شرکت
افزایش سهم بازار به افزایش اعتبار یک شرکت کمک می کند. شهرت خوب، به نوبه خود، به افزایش فروش و گسترش مشتری کمک می کند. هرچه شما سهم بیشتری از بازار را در اختیار داشته باشید، شهرت شما در بازار افزایش یافته و مشتریان بیشتری به شما اعتماد خواهند کرد.
۴. تسلط بر صنعت با افزایش سهم شما از بازار
با افزایش سهم بازار، یک شرکت تسلط خود را بر صنعتی که در آن فعالیت می کند افزایش می دهد. وقتی که سهم بزرگی از بازار در دست شما است، تمامی تصمیمات شما در بازار تاثیر گذاشته و در واقع شا هدایت کننده و رهبر صنعت خواهید بود.
۵. افزایش قدرت چانه زنی
با افزایش سهم بازار، یک شرکت شروع به تسلط بر یک صنعت می کند. با افزایش تسلط بر صنعت، یک شرکت می تواند از اختیارات خاصی مانند قدرت چانه زنی بیشتر استفاده کند. به این ترتیب این شرکت می تواند با تامین کنندگان و اعضای کانال توزیع به نفع خود مذاکره کند.
اگر می خواهید مقیاس فعالیت شرکت خود را افزایش داده و روی سودآوری تمرکز کنید، باید واقعاً به افزایش سهم خود در بازار توجه کنید. در ادامه چند نمونه از فعالیت های شرکت های بزرگ در جهت افزایش سهم بازار را بررسی می کنیم.
مفهوم ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک چیست؟
منظور از ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک چیست؟ چه تفاوتی با هم دارند؟ در این مقاله از شرکت کارگزاری سرمایه و دانش انواع ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک را به شما معرفی کرده ایم.
ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک از اصطلاحات رایج در بازار سرمایهگذاری هستند و افرادی که در این بازار مشغول به فعالیتاند لازم است تا با تکنیکهای مختلف و اصطلاحات مرسوم این بازار مانند انواع ریسک آشنا شوند. هر میزان سرمایهگذار به مباحث تخصصی بازار مالی تسلط داشته باشد به همان اندازه در تصمیمگیریهای خود موفق عمل خواهد کرد. در این بخش، با دو ریسک مرسوم در بازار سهام آشنا خواهید شد.
ریسک سیستماتیک، به نوعی ریسک گفته میشود که سرمایهگذار نمیتواند آن را کنترل یا حذف کند. به همین خاطر آن را ریسک غیرقابل حذف نیز مینامند. این ریسک یکی از مباحثی است که همیشه در بازار بورس وجود داشته و برخی از سرمایهگذاران از آن با لفظ ریسک بازار نیز یاد میکنند. در مقابل، ریسک غیرسیستماتیک قابل کنترل و حذف است. به همین خاطر آن را ریسک شدنی و ریسک مشخص نیز مینامند. در ادامه همراه ما باشید تا با این اصطلاحات مهم بازار سهام به صورت تخصصی آشنا شوید.
آشنایی با ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
آشنایی با ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک باعث آمادگی کامل شرکتهای حاضر در بازار سهام و همین طور سرمایهگذاران در مواجه با پیشآمدهای مختلف خواهد شد. درواقع، در بازارهای مالی شاهد انواع ریسک هستیم که برخی از آنها، آسیب رسان بوده و برخی دیگر قابل کنترل هستند.
هرچقدر با ریسکهای موجود بیشتر آشنا شوید، بهتر میتوانید آنها را کنترل یا رفع کنید. بنابراین یادگیری این دو ریسک در رفع بسیاری از موانع مالی کارآمد خواهد بود. ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک نیز از مهمترین ریسکهای حاکم بر بازار مالی هستند که آشنایی با آنها ضرورت دارد.
ریسک سیستماتیک چیست؟
ریسک سیستماتیک مربوط به تمام بازار است نه یک شرکت یا سهام به خصوص و بر کل بازار سهام تأثیر میگذارد. ضمن اینکه، سرمایهگذاران یا شرکتهای بورسی در شکلگیری این ریسک یا حذف آن نقشی ندارند و این سیاستهای کلان یک کشور است که باعث بروز این ریسک یا رفع آن میشود.
برای تشخیص اینکه سهام شما چقدر در برابر ریسک سیستماتیک آسیبپذیر است بایستی به بتای آن توجه کنید. به این ترتیب، اگر مقدار بتای سهام بالاتر از ۱ بود یعنی ریسک سیستماتیک آن زیاد است و اگر پایینتر از ۱ بود به معنای ریسک سیستماتیک کمتر است. بنابراین اگر قصد یک سرمایهگذاری با حداقل ریسک را دارید باید سهامهایی را انتخاب کنید که بتای آنها زیر ۱ باشد.
عوامل تأثیرگذار در ریسک سیستماتیک
از عوامل تأثیرگذار در ریسک سیستماتیک میتوان به تحریم، جنگ یا خطر وقوع آن، تورم و نوسانات ارز و. اشاره کرد. همه این عوامل باعث رکود بازار سرمایهگذاری شده و بر کل بازار تأثیر میگذارند. جالب است بدانید حتی صحبتهای سیاستمداران نیز باعث شکلگیری ریسک سیستماتیک شده و بر ارزش سهام شرکتهای حاضر در بورس تأثیر میگذارد و سهامداران یا شرکتهای بازار نقشی در کنترل یا حذف آن ندارند.
بنابراین در بازار مالی کشورهایی که تنش سیاسی و اقتصادی کمتری دارند شاهد یک بازار قدرتمند سرمایهگذاری هستیم و حتی بسیاری از کشورهای جهان به این بازارهای باثبات ورود کرده و مایل به سرمایهگذاری اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ در آنجا هستند. در نتیجه این ریسک در شکست بازار یا موفقیت آن نقش بسزایی دارد.
نمونه ریسک سیستماتیک
یکی از ریسکهای سیستماتیک رایج جدال و جنگ لفظی بین دو رئیس جمهور است. برای مثال، زمانی که رئیس جمهور ایران با مقامات امریکایی وارد جنگ لفظی و تهدیدی میشود، شاهد رکود بازار و افت ارزش سهامهای مختلف هستیم. بسیاری از سرمایهگذاران در چنین مواقعی به سرعت سهام خود را به فروش گذاشته و از بازار سهام به بازار طلا، ماشین و مسکن ورود میکنند که خود این کار نیز پیامدهای منفی در پی خواهد داشت.
مفهوم ریسک غیرسیستماتیک
ریسک غیرسیستماتیک مختص صنایع و سهام شرکتهای بازار است و تنها بر خود شرکت یا سهم تأثیر میگذارد. در واقع، این نوع ریسک به عملکرد و سیاستگذاری شرکت بستگی داشته و با اعمال راهکارهایی قابل کنترل و مدیریت است. ضمن اینکه، اگر سرمایهگذار در پرتفوی خود تنوع ایجاد کند آسیبهای این مدل ریسکهایی ناچیز و قابل چشمپوشی خواهد شد.
عوامل تأثیرگذار در ریسک غیرسیستماتیک
از عوامل تأثیرگذار در ریسک غیرسیستماتیک میتوان به اتخاذ یک تصمیم اشتباه از سوی مدیریت یا اعضای هیئت مدیره که منجر به اعتصاب کارکنان شرکت میشود یا حتی تصمیمات اشتباه خود سرمایهگذاران اشاره کرد. همچنین به روز نبودن شرکت نیز باعث فروش نرفتن خدمات و محصولات آنها شده و این عدم فروش و کسب سرمایه باعث ریسک غیرسیستماتیک میشود که این ریسک همان طور که اشاره شد قابل کنترل و جبران است.
شرکتهای بازار مالی برای کنترل این ریسک و حذف آن باید خدمات خود را به روزرسانی کرده و تصمیمات مهم و حتی جزئی را بعد از مشورت با افراد کاردان و مشاوران تخصصی لحاظ کنند. هر تصمیم عجولانهای ممکن است باعث ضررهای مالی بزرگ شده که این شرایط باعث خروج بسیاری از سرمایهگذاران نیز خواهد شد. در مقابل، سرمایهگذار نیز برای کنترل این وضعیت باید در پرتفوی خود یک تنوع سهامی لحاظ کند. به این معنا که همه سرمایه خود را در یک شرکت به خصوص سرمایهگذاری نکند و آن را در چند صنعت و شرکت مختلف بورسی به گردش درآورد. با این کار، آسیبهای ریسک غیرسیستماتیک به حداقل میرسد.
نمونه ریسک غیرسیستماتیک
زمانی که مدیر شرکت یک راهبرد و برنامه اشتباهی را در پیش میگیرد باعث افت درآمد و عملکرد شرکت شده و در نهایت، سایر رقبا از این شرکت سبقت میگیرند و باعث منفی شدن سهام آن میشوند. برای نمونه برخی از شرکتهای فعال در بازار سهام، پرداخت دستمزد کارکنان خود را مرتب به تعویق میاندازند که این شیوه حسابرسی منجر به اعتراض و اعتصاب کارکنان شده و در صورت تکرار شاهد افت ارزش سهام آن شرکت و ریسک غیرسیستماتیک خواهیم بود.
تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
مهمترین تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک مربوط به کنترل آن و میزان خسارتهای وارد شده است. ریسک غیرسیستماتیک، از طریق روشهایی مانند ایجاد سبد سرمایهگذاری و تنوع در آن، قابل کنترل است اما ریسک سیستماتیک از طریق این روش کنترل نمیشود و تنها راهکار کاهش آسیبهای آن، مشارکت در اوراق سهام و دیگر بازارهای سرمایهگذاری است.
ضمن اینکه، ضررهای مالی که توسط ریسک سیستماتیک وارد میشود سنگین بوده و حتی ممکن است تا سالهای طولانی ادامه داشته باشد؛ درصورتی که ریسک غیرسیستماتیک با تغییر روش و راهکار به آسانی قابل جبران است و ظرف مدت کوتاهتری می توان آن را حل کرد.
اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟
عنوان مقاله: ارتباط بین ساختار رقابتی بازار محصول وکارایی سرمایه گذاری
شناسه (COI) مقاله: ICOAC01_320
منتشر شده در ششمین کنفرانس بین المللی اقتصاد، مدیریت و علوم مهندسی در سال 1394
علی روحی - استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران مرکز
مروارید کرمیار - دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه آزاد تهران مرکز،ایران
امروزه با گسترش سطح کیفی فعالیت و همچنین توسعه امور اقتصادی، تصمیمات مالی شرکتها از جمله مسائل پیچیدهای است که در راستای کسب بهترین بازده و مطلوبیت در بهترین شرایط به وجود میآید. در اینراستا مدیران مالی با توجه به آن که مسئولیت اصلی این تصمیمات به آنها بر میگردد در پی دستیابی به روابط ، بین عوامل شاخص در شرکتها هستند. از جمله این مسائل مبحث سرمایه گذاری است آئون و هوانگ 8002 (. ساختار بازارهای محصول ممکن است بر ریسک جریانهای نقدی شرکت و در نتیجه کارایی سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد. از اینرو در این پژوهش به بررسی شاخص های هرفیندال هیرشمن، لرنر و لرنرتعدیل شده در تبیین رابطه بین ساختار رقابتی بازار محصول و کارایی سرمایهگذاری پرداخته است. بنابراین هدف این پژوهش ارائه شواهدی در مورد تاثیر ساختار رقابت بازار محصول بر کارایی سرمایهگذاری شرکتهایپذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به منظور پاسخگویی به مساله مطرح شده، شش فرضیه تدوین شدهاست. جهت آزمون این فرضیهها، نمونهای از101 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1821 تا 1838 انتخاب شدهاست. در این پژوهش جهت تعیین کارایی سرمایهگذاری از مدل لانگ ) 8018 ( و جهت اندازه گیری رقابت بازار محصول ازسه شاخص: هرفیندال و هیرشمن، لرنر و لرنر تعدیل شده استفاده شده است نتایج پژوهش نشان داد که رقابت بازار محصول بر کارایی سرمایهگذاری تأثیرگذار است و هر سه شاخص هرفیندال و هیرشمن، لرنر و لرنر تعدیل شده قدرت توضیح دهندگی کارایی سرمایهگذاری را دارا می باشد همچنین افزایش در رقابت بازار محصول )شاخص هرفیندال- هیرشمن، لرنر و لرنر تعدیل شده( موجب کاهش در عدم کارایی سرمایهگذاری می شود. نتایج پژوهش همچنین نشان میدهد افزایش در رقابت بازار محصول )هرفیندال_هیرشمن، شاخص لرنر و شاخص لرنر تعدیل شده( در شرکتهای بزرگ موجب کاهش بیشتری در عدم کارایی سرمایهگذاری می شود. و نهایتاً با در نظر گرفتن رقابت بازار محصول )هرفیندال_هیرشمن،شاخص لرنر و شاخص لرنر تعدیل شده( شرکتهای دارای نقدینگی، تمایل به بیش سرمایهگذاری دارند.
کارایی سرمایهگذاری، رقابت بازار محصول، شاخص هرفیندال، لرنر و لرنر تعدیل شده
برای چاپ کامل صفحه، در گزینه های چاپ Background Graphics را فعال نمایید.
دفتر مرکزی انتشارات بوم سازه (سیویلیکا): تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بین خیابان کارگر و بزرگراه چمران، کوچه پروانه، پلاک ۴، ساختمان چمران، طبقه ۴، واحد ۳۱
تلفن: ۸۸۰۰۸۰۴۴ ، ۸۸۳۳۵۴۵۰ ، ۸۸۳۳۵۴۵۱ ، ۸۸۳۳۵۴۵۲ - کد پستی: ۱۴۳۹۹۱۴۱۵۳
چه زمانی در بازار طلا سرمایه گذاری کنیم؟
بانک اول - بازار طلا نیز مانند هر بازار سرمایه دیگری مولفه های ویژه خود را دارد که بر تعیین قیمت آن در بازارهای داخلی و جهانی موثر بوده و برای تعیین زمان سرمایه گذاری مناسب در این بازار باید آنها را شناخت.
به اشتراک بگذارید:
به گزارش بانک اول بسیاری از سرمایه گذاران در بازارهای مالی طی سال جاری میلادی و با توجه به زیان ده بودن اکثر بخش های بازار در پی عوامل فاندامنتال تاثیرگذار بر فاکتورهای رشد بازار، به دنبال یافتن راهی امن و در عین حال پر بازده برای سرمایه های خود هستند.
با این وجود، وضعیت وخیم ایجاد شده در اقتصاد جهانی بر تمامی بازارهای مالی بین المللی تاثیرگذار بوده و حتی باتزارهای پر ریسکی همچون کریپتو که دستکم در سال ۲۰۲۱، سودآوری چشمگیری برای سرمایه گذاران خود به ارمغان آوردند، پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین در مسیر زیان دهی خداکثری گام برداشتند.
طلا، ابزاری برای مقابله با کاهش ارزش پول
سرمایه گذاری در بازار طلا، همواره به عنوان یکی از سنتی ترین روش های سرمایه گذاری در بازار شناخته شده و علیرغم نوسانات بعضا گسترده این بازار طی دوره های مختلف سرمایه گذاری، این فلز قیمتی همچنان به عنوان یکی از محبوب ترین ابزارهای شناخته شده برای حفظ ارزش پول سرمایه گذاران و البته افزایش ارزش سرمایه در طول زمان محسوب می شود.
با این وجود، بازار طلا نیز مانند بازارهای دیگر طی هفته های گذشته، تا حد زیادی از سود خود کاسته و حتی به سمت متوسط قیمت سال گذشته میلادی حرکت کرده است. اما سوال اینجاست که در صورت تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار طلا، به چه مولفه هایی باید توجه کرد تا بتوان در زمان مناسب وارد بازار شد و البته در فرصت مقتضی با سودی چشمگیر از آن خارج شد. در ادامه، مهمترین این مولفه ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سیاست های فدرال رزرو آمریکا در خصوص نرخ بهره بانکی
یکی از مهمترین فاکتور تاثیر گذار بر قیمت طلا، سیاست های فدرال رزرو یا همان بانک مرکزی آمریکا در خصوص نرخ بهره بانکی است. همانطور که می دانیم، دولت ایالات متحده از چندی پیش، در پی شکل گیری تورم بی سابقه در این کشور طی چهل سال گذشته، اقدام به افزایش نرخ بهره بانکی برای سپرده گذاران کرده تا از این طریق، اقدام به جمع آوری نقدینگی از دست مردم و نگهداری دلارهای سرگردان در بازار که منجر به رشد نقدینیگی و در نتیجه تورم شده کرده و از سوی دیگر، با افزایش جذب سرمایه گذاران به سمت سرمایه گذاری بر روی دلار امن، شاخص دلار در بازار فارکس را نیز بالا ببرد.
ظاهرا این سیاست، علیرغم ضربه های متعددی که به بازارهای مالی پر ریسک تر مانند بازار سهام کرده و منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکت های بزرگ صنعتی در آمریکا و خارج از این کشور شده، دستکم در کوتاه مدت موفق به مهار تورم سر به فلک کشیده در آمریکا گشته است.
جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، همچنین روز سه شنبه هفته گذشته نیز طی سخنانی اعلام کرد که بانک مرکزی آمریکا افزایش نرخ بهره بانکی را در دستور کار خود داشته و تمامی چهار مرحله افزایش نرخ بهره را که پیشتر قول آن را داده بود اجرایی خواهد ساخت.
این یک فاکتور منفی برای بازار طلا به حساب آمده و ارسال چنین سیگنالی از سوی ریاست بزرگترین بانک مرکزی جهان، نمی تواند به سود طلا باشد. با اینحال، هنوز مشخص نیست که افزایش نرخ بهره اندازه بازار سرمایهگذاری تأثیرگذار؟ بانکی در مراحل بعدی نیز مانند مرحله اول، ۵۰ واحد افزایش خواهد یافت یا کمتر.
این فاکتور نیز می تواند برای تعیین مسیر سرمایه گذاری بسیار حیاتی باشد. همچنین در صورتی که میزان افزایش نرخ بهره بانکی موفق به رقابت با شاخص هایی چون دستمزدهای بخش کشاورزی و غیر کشاورزی، بیکاری، قیمت مصرف کننده و . نباشد، طبیعتا بخش بزرگی از سرمایه، به سمت بازارهای دیگر همچون طلا باز خواهد گشت که در اینصورت، نتیجه به نفع طلا معکوس خواهد شد.
همه گیری و قرنطینه های کرونایی
علیرغم کنترل بیماری کرونا و شیوع گسترده آن در سراسر جهان، هنوز با اطمینان نمی توان مدعی شد که دوران این بیماری به سر آمده؛ به ویژه اینکه هر از گاهی نسخه های جدید و جهش یافته کرونا نیز در نقاط مختلف جهان ظهور کرده و بعضا منجر به اعمال قرنطینه های سفت و سخت کرونایی توسط دولت ها و در نتیجه تعطیلی کارخانه های و دیگر واحدهای تولید در این کشورها می شود.
در آخرین نمونه، می توان به اعمال قرنطینه های کرونایی محکم دولت چین در دو شهر پکن و شانگهای اشاره کرد که منجر به ریزش شدید بازارهای مالی در سراسر جهان شده و متاسفانه بخش های مختلف مانند بازار فلزات صنعتی، انرژی و طلا را درگیر خود نموده و نهایتا به ایجاد رکود در این بازارها ختم شده است.
برای مثال، می توان به نمودار قیمت فلزاتی چون آلومینیوم، مس، آهن و حتی بازار انرژی مانند قیمت نفت خام نگاهی انداخته و قیمت های ماه می و آوریل را با مارس قیاس کرد.
لذا، شیوع کرونا و سطح درگیر شدن کشورها با این بیماری، تاثیر مستقیم بر بازار سرمایه از جمله طلا داشته و خبرهای مثبت و منفی مربوط به آن، به عنوان فاکتورهای فاندامنتال تاثیرگذار بر بازار طلا به حساب می آیند.
جنگ اوکراین و بازار طلا
اساسا باید به این اصل بنیادین توجه داشت که بازار سرمایه های ریسک پذیر مانند طلا، ارزهای دیجیتال و فارکس، تا حد بسیار زیادی با شرایط موجود در جهان و میزان آرامش حاکم بر نظام بین الملل به صورت مستقیم در ارتباط هستند.
هر قدر محیط نظام بین الملل بیشتر به سمت تنش حرکت کند، میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران کاهش یافته و ترس ناشی از احتمال وقوع جنگ، قحطی، کاهش منابع سوخت و مواد غذایی و . سرمایه گذاران را به لحاظ روانی به سمت نقد کردن سرمایه های خود و نگهداری آنها به صورت ارزهای امن مانند دلار در بانک ها سوق داده و با کاهش تنش، این سرمایه ها مسیر معکوس را دنبال خواهند کرد.
لذا، به لحاظ منطقی و در صورت حفظ شرایط فعلی در نظام بین الملل، نمی توان انتظار افزایش ارزش و قیمت طلا آن هم به صورت چنان چشمگیر را در بازارهای جهانی داشت.
نرخ تورم محلی و قیمت دلار
با وجود مباحث مطرح شده در بالا که عمدتا به عنوان نقشه راه معامله کنندگان بازارهای بین المللی ارائه شده، برای خریداران محلی و شهروندان هر کشور که قصد ورود به بازارهای بین المللی را نداشته و تنها از طلا برای حفظ ارزش پول محلی کشور خود استفاده می کنند، ذکر این نکته صروری است که برای این دسته از معامله گران بازار، علاوه بر فاکتورهای مطرح شده در بالا، دو مورد دیگر یعنی شاخص قیمت دلار در برابر پول محلی و همچنین نرخ تورم در آن کشور نیز باید لحاظ شوند.
به عنوان مثال، علیرغم ریزش بیش از ۲۰۰ دلاری قیمت طلا در هر انس در بازارهای جهانی طی یک ماه گذشته، این کاهش قیمت در ایران به این اندازه محسوس نبوده و دلیل آن نیز افزایش قیمت دلاردر همین بازه زمانی است.
از آنجاکه ملاک تعیین قیمت طلا در بازار داخلی با فرمول قیمت جهانی × قیمت لحظه ای دلار در آن کشور محاسبه می شود، دلیل عدم ریزش چندان محسوس طلا در بازار ایران نیز همین فرمول ساده است. لذا به دلیل افزایش نرخ تورم طی ماه های اخیر در ایران و همچنین کاهش ارزش ریال در برابر دلار، سرمایه گذاران داخلی باید تمامی فاکتورهای بین المللی و محلی ذکر شده را پیش از ورود به بازار و خرید طلا لحاظ کرد.
اندازه بازار مصرف دارو در ایران
-در دوران مختلف مدیریت سازمان غذا و دارو و سیاست گذاری کلان حوزه دارو نیز این مسئله که رشد بازار دارو در هر سال باید در چه حد کنترل شود مطرح بوده است. آمار تکراری ۹۷ درصد تولید داخل و سه درصد واردات هم که نیازی به یادآوری مجدد ندارد!
-یک جست وجوی ساده در اینترنت شما را به اظهارنظرهای افرادی راهنمایی می کند که بدون اینکه نیازی به ارائه شواهد و مدارک داشته باشند، معتقد ند ایران بیشترین مصرف دارو در جهان را دارد و ایرانی ها زیاد دارو مصرف می کنند.
اینها بهانه ای شد برای اینکه یک بار از ابعاد مختلف به این سؤال بپردازم که >. در این نوشته سعی می کنم به این سؤال با درنظرگرفتن ابعاد مختلف پاسخ دهم هرچند این مقاله در یک تا دو روز نوشته می شود و قطعا محدودیت های خود را خواهد داشت. نکته بسیار مهم که بر نحوه پاسخ دهی به سؤال فوق اثرگذار است، این است که از دید چه گروهی به موضوع نگاه کنیم؛ زیرا لزوما هم راستایی بین پیش فرض های ذی نفعان مختلف بازار برای پاسخ به این سؤال وجود ندارد. تولید کننده و واردکننده باید به دنبال رشد حداکثری اندازه بازار باشند و بیمه و وزارت بهداشت که همواره نگران بودجه محدود خود هستند باید نقش مهارکننده داشته باشند. البته این را هم بگویم که به شکل خیلی عجیبی گاهی اوقات شاهدیم برخی افراد متولی تولید، موضوع مهار رشد بازار را طرح می کنند. اما با وجود اینکه این نوشته قرار است در ویژه نامه صنعت دارو منتشر شود که مخاطبانش (به غیر از آن موارد عجیب) قاعدتا باید نگاه توسعه گرایانه به بازار داشته باشند من سعی می کنم از دید سلامت و بیماران به موضوع نگاه کنم. دیدگاهی که مدت هاست در تحلیل ها محلی از اعراب ندارد.
روند وضعیت اقتصادی- اجتماعی کشور
ما یک کشور ۸۳میلیون نفری هستیم؛ جزء کشورهای در حال توسعه اما هنوز درگیر موانع رشد اقتصادی. تولید ناخالص داخلی سرانه ما حدود پنج هزارو ۶۰۰ دلار است؛ یعنی بین کشورهای با درآمد متوسط. در سال هایی رشد اقتصادی نسبتا خوبی داشته ایم و در سال هایی نیز به دلیل تحریم های خارجی و مشکلات داخلی با افت شدید درآمد و کم شدن ثروت مردم مواجه بوده ایم اما به صورت کلی می توان ادعا کرد قدرت خرید مردم روندی رو به بهبود داشته است و حداقل در مورد دارو مجموعه عوامل محیطی و سیاست های اجراشده در کشور فارغ از درست یا غلط بودن آنها این کالا را برای مردم قابل خرید یا Affordable کرده است. با این حال توسعه علمی، رشد فزاینده باسوادی، افزایش سریع سطح دسترسی به اینترنت، بهبود آگاهی های اجتماعی و بالارفتن انتظارات مردم یا حداقل بخش قابل توجهی از جمعیت برای دسترسی به دستاوردهای جهانی در بازارهای مختلف از اتفاقات خوب و البته چالش برانگیز دهه های گذشته بوده است. برای مثال در شاخص توسعه انسانی ایران در چهار دهه گذشته موفقیت های چشمگیری داشته است. از طرفی دیگر رشد اقتصادی و اجتماعی دهه های اخیر نیز به صورت متوازن اتفاق نیفتاده است. در واقع نیاز بخش های مختلف جامعه نیز به طور یکسان تغییر نداشته اند. در بخش دارو تبعات این روند تحولات در کشور، بروز چند پدیده است:
-آگاهی های اجتماعی درباره سلامتی، تشخیص بیماری ها و در نهایت درمان
-انتظار مردم از دولت برای حمایت مالی از آنها هنگام تهیه دارو و خدمات سلامت
-انتظار بخشی از جامعه به دسترسی به داروهای خارجی از شرکت های معتبر
-توسعه بازار مکمل ها و محصولات Life style
-تقاضا برای داروهای جدید خارج از فهرست (حتی بدون انتظار پوشش بیمه ای) توسط بخشی از جامعه که توان پرداخت از جیب دارند
-تقاضا برای دسترسی به اشکال دارویی راحت تر ولی گران تر مانند Pen در مقایسه با ویال، یا اشکال خوراکی در مقایسه با تزریقی در مورد برخی داروها
در هرکدام از موارد بالا یا دولت امکان پاسخگویی به نیارهای فوق را دارد یا مردم از طریق بازارهای غیررسمی به آن نیازها پاسخ خواهند داد که هر کدام چالش های خود را دارد.
روند خصوصیات جمعیتی-اپیدمیولوژیک کشور
در دهه های اخیر روند شیوع بیماری های واگیر کاهشی بوده است و مرگ ومیر ناشی از این بیماری ها نیز همین طور. در مقابل روند بیماری های غیرواگیر و مزمن افزایش قابل توجهی داشته اند. بر اساس گزارش های مؤسسسه IHME 80 درصد از مرگ های ایران در سال ۲۰۱۶ ناشی از بیماری های غیرواگیر بوده که نسبت به آمار حدودا ۵۰درصدی سال ۱۹۹۰ روندی افزایشی داشته است. این موضوع دلایل زیادی دارد؛ از تغییر سبک زندگی و سایر عوامل محیطی گرفته تا تغییرات الگوی جمعیت. از سال ۱۳۶۰ تاکنون درصد جمعیت بالای ۶۵ سال از سه درصد به ۵.۷ درصد رسیده است و پیش بینی می شود ۲۰ سال آینده بیش از ۱۳.۵ درصد از جمعیت کشور کهنسال باشند. البته مصرف دارو فقط مختص جمعیت بالای ۶۵ سال نیست بلکه عملا جمعیت بالای ۵۰ سال مستعد بیماری های مزمن مانند دیابت و فشار خون و بیماری های قلبی- عروقی، بیماری های تنفسی و سرطان ها هستند که از زمان تشخیص تا آخر عمر نیازمند مراقبت درمانی و مصرف دارو هستند. این یعنی انتظار ما این است که نیاز به مصرف دارو در دهه های گذشته افزایشی بوده و در آینده شتاب بیشتری نیز
موضوع دیگر بهبود امید زندگی ایرانیان در دهه های گذشته است که حدود ۲۰ سال افزایش داشته است. نکته جالب اینجاست که هم دسترسی بیشتر به دارو و خدمات سلامت یکی از عوامل مهم بهبود امید زندگی بوده و هم خود این افزایش امید زندگی منجر به مصرف بیشتر دارو و خدمات سلامت شده است. تبعات این تغییرات این بوده است که ما هر سال تعداد بیماران مزمن بیشتری داشته ایم و خواهیم داشت که هر کدام از لحظه تشخیص نیازمند دریافت دارو و خدمات سلامت تا آخر عمر هستند؛ یعنی مصرف بیشتر و بیشتر دارو.
پیشرفت های حوزه بهداشت و درمان در دنیا و ایران
بررسی داروهای موجود و در دسترس در دهه های قبل و مقایسه آنها با داروهای فعلی نشان می دهد در این سال ها داروهای اثربخش و ایمن زیادی در دنیا کشف و تولید شده اند که تأثیر بسزایی بر سلامت جامعه داشته اند. حفظ سرانه دلاری تنها از طریق جلوگیری از دسترسی بیماران به داروهای جدید و مؤثرتر می توانسته ممکن باشد که البته این سیاست نیز تا حدودی با کنترل فهرست دارویی کشور و بستن لیست بیمه پایه برای داروهای جدید انجام شده است اما به هرحال داروهایی نیز در دسترس بیماران قرار گرفته اند که ۴۰ سال قبل حتی وجود خارجی نداشته اند. بسیاری از بیماری های نادر که در دهه های قبل هیچ درمانی در دنیا نداشتند، امروز یک یا چند گزینه درمانی تأییدشده دارند که برخی از آنها در دسترس بیماران ایرانی نیز قرار گرفته است. طبق گزارش FDA آمریکا، از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۱۷ داروهایی برای بیش از ۶۰۰ اندیکاسیون بیماری نادر تأییدیه این سازمان را دریافت کرده و به بازار دنیا عرضه شده اند. آیا امکان این وجود داشته و دارد که به بهانه حفظ سرانه دارویی در کشور در سطح ۵۰ سال قبل، از دسترسی بیماران به داروهای این چنینی جلوگیری کنیم؟
از طرف دیگر پیشرفت های پزشکی در کشور در کنار افزایش آگاهی مردم موجب تشخیص بهتر بیماری ها شده است. این موضوع در مورد بیماری های نادر بسیار واضح تر است. بسیاری از این بیماری ها در دهه های قبل تشخیص داده نمی شدند و بیماران به دلایلی که برای خانواده هایشان نیز نامعلوم باقی می ماند از دنیا می رفتند اما امروز به موقع و حتی از بدو تولد تشخیص داده می شوند و داروی مناسب را دریافت می کنند و طبیعی است که با توجه به قیمت بالای این داروها این موضوع هزینه های دارویی کشور را افزایش داده باشد. البته این داروها لزوما درمان کننده کامل بیماری نیستند و گاهی فقط چند سال به زندگی بیماران اضافه می کنند یا کیفیت زندگی شان را بهبود می بخشند اما این موضوع نیز طبق اصول اخلاقی دلیلی بر ممانعت از ارائه این داروها به بیماران نیست (هرچند این به معنی اختصاص سهم سایر بیماری های مهم به این دسته امراض نیست). به رغم موضوعات فوق و با وجود بهبود شرایط در اکثر بیماری ها، بر اساس مطالعات انجام شده تشخیص بیماری و مصرف دارو در برخی بیماری ها همچنان در حد پایین تر از میزان مطلوب قرار دارد. نمودارهای ابتدای مطلب و این صفحه درصد آگاهی نسبت به فشار خون و دیابت در استان های مختلف در سال ۲۰۱۶ را نشان می دهد. اگر ناآگاهی از ابتلا به بیماری را حداقل به عنوان یکی از دلایل مصرف کم داروهای بیماری های مزمن فوق الذکر بپذیریم، می توان این گونه برداشت کرد که همچنان تشخیص بیماری های غیرواگیر و درصد پوشش درمان برای بیماران با حد ایدئال فاصله دارد و پرکردن این فاصله منجر به افزایش هزینه های دارویی نیز خواهد شد زیرا هم بیماران بیشتری روی دارو قرار می گیرند و هم با تشخیص به موقع و مصرف داروی مناسب طول عمر بیشتری خواهند داشت و طول عمر بیشتر هم
یعنی افزایش مصرف دارو!
دارابودن صنعت بومی داروسازی و عدم الزام به رعایت پتنت
توان تولید داروها در کشور اعم از داروهای شیمیایی و بیولوژیک از یک سو و فرصت فعلی از نظر اجرانشدن قوانین حقوق مالکیت فکری به خصوص پتنت و test data از ابعاد مختلف روی اندازه بازار تأثیرگذار بوده است. تولید داروهای جدید توسط شرکت های داخلی در بازه زمانی که دوران انحصار پتنت داشته اند، در مواردی که داروی مورد نظر به شکل وارداتی در کشور موجود بوده، قاعدتا در کوتاه مدت منجر به کاهش قیمت و صرفه جویی شده است اما از طرفی هم با کاهش قیمت، تقاضا از سمت بازار برای این داروها بیشتر شده و شاید ابعاد کلی بازار آنها در بلندمدت کوچک نشده باشد. در مواردی هم که قبل از تولید دارو در کشور نمونه خارجی آن اجازه واردات پیدا نکرده بوده، ارائه دارو توسط شرکت های داخلی احتمالا به نوعی منجر به افزایش هزینه شده است. از طرف دیگر به دلیل سیاست های به ظاهر حمایتی دولت از تولیدکنندگان در سال های قبل سختگیری ها و موانعی که بر سر واردات و فروش داروهای خارجی مطرح بوده، در مورد داروهای داخلی کمتر اعمال شده است. شاید بتوان ادعا کرد دارابودن صنعت بومی خود یکی از عوامل زمینه ساز توسعه بازار است.
روند رشد سایر بخش های حوزه سلامت نسبت به دارو
طبق داده های حساب های ملی سلامت که معتبرترین اطلاعات مالی قابل دسترسی بخش سلامت محسوب می شود، سهم دارو و تجهیزات پزشکی سرپایی از کل هزینه های سلامت در سال های ۸۰ تا ۹۵ روندی تقریبا ثابت داشته است. در واقع افزایش اندازه بازار دارو متناسب با افزایش اندازه سایر بازارهای حوزه سلامت (مانند خدمات بیمارستانی، تشخیصی، خدمات سرپایی، توان بخشی و…) اتفاق افتاده است. شاید بتوان این گونه برداشت کرد که رشد اندازه بازار دارو در ادامه توسعه سایر زیربخش های حوزه سلامت اتفاق افتاده و پدیده ای مستقل نبوده است در این صورت برخی ادعاها مبنی بر اینکه سودجویی داروسازان و شرکت های دارویی منجر به بزرگ شدن بیش از حد بازار دارو شده است نیز رد می شود.
روند پیش روی بازار دارو در دنیا
یکی از نکاتی که روی الگو و اندازه بازار دارو در ایران و هر کشوری تأثیرگذار است، روندهای جاری در بازار داروی دنیاست. برای این منظور بررسی پایپلاین شرکت های چندملیتی مطرح در حوزه دارو و همین طور روند تأییدیه های سال های گذشته بسیار کمک کننده خواهد بود. مطالعه تعداد ملکول های دارویی جدید که در هر سال وارد بازار دارویی دنیا می شوند، نشان می دهد که بیشترین رشد (حدود صددرصد) در دسته دارویی انکولوژی بوده و با توجه به پایپلاین تحقیق و توسعه شرکت ها، این رشد در پنج سال آینده همچنان ادامه خواهد داشت. پس از آن داروهای بیولوژیک و در مرتبه بعدی داروهای بیماری های نادر (اورفان) رشد بالایی داشته و خواهند داشت.
نقش وزارت بهداشت و بیمه ها در شکل دادن آینده بازار
دولت و اجزای مختلف آن با ابزارهایی که در اختیار دارند این امکان را دارند که جهت حرکت بازار دارویی کشور را تعیین کنند. مهم ترین ابزارهای دولت اینها هستند: بیمه سلامت، فهرست دارویی کشور، ایجاد فضای رقابت پذیری در بازار و نحوه قیمت گذاری محصولات داخلی. البته هر کدام از این موارد جای بحث فراوان دارند. قاعدتا به دلایل طرح شده در این مقاله، رشد اندازه بازار دارویی کشور در سال های پیش رو روندی مثبت خواهد داشت اما هنر نهادهای دولتی حوزه سلامت می تواند این باشد که این رشد بازار را به سمت و سویی هدایت کند که بیشترین بهره را برای سلامت جامعه و بیماران به همراه داشته باشد. شاید یک سؤال خوب این است که اگر قرار باشد در سال ۱۴۰۴ بازار دارویی ۱۰ هزار میلیارد تومان بزرگ تر از بازار امسال شده باشد بهتر است این رشد بازار بیشتر از توسعه کدام گروه های درمانی اتفاق افتاده باشد؟ دیابت؟ سرطان؟ داروهای اعصاب و روان؟ یا…؟ آیا امروز وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو پاسخی برای این سؤال دارند؟
قاعدتا اگر وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو به این سؤال فکر نکرده باشند، نخواهند توانست برنامه ای برای جهت دادن به بازار دارویی کشور طراحی و پیاده کنند و شکل بازار آینده را برایند روندهای حاکم بر بازارهای جهانی و شدت و ضعف به کارگیری ابزارهای سیاست گذاری داخلی که البته لزوما متولیان یکسانی نیز ندارند، تعیین خواهند کرد. اما اگر اهداف با توجه به شناخت صحیح از شرایط حاضر و نیازهای آینده مشخص شده باشند، دولت این امکان را خواهد داشت تا با مجموعه ای از اقدامات و سیاست گذاری ها اهداف تجاری شرکت های دارویی را نیز با سیاست های کلان سلامت هم راستا کند و به اهداف تعیین شده نزدیک شود.
دیدگاه شما