درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۹۷۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
نظر شهید همت درباره حسین فهمیده
«دشمنی که ما را خوار کرده بود که آن بچه ۱۲ ساله توی خرمشـهر خجالت بکشد از اینکه تانک آمده کنار خانهاش، با نارنجک زیرِ تانک برود و خودش را شهید کند. مگر این بچه دوازدهساله چقدر بینش اسلامی دارد؟ چقدر مطالعه کرده؟
به گزارش ایسنا، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به مناسبت شهادت شهید حسین فهمیده اقدام به انتشار صوتی اقدام کرده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در این صوت که سردار شهید حاج ابراهیم همت پیش از اجرای عملیات مسلم بن عقیل در قرارگاه ظفر و در چهارم مهرماه سال ۱۳۶۱ در میان رزمندگان سخنرانی کرده است به شهید فهمیده و تأثیر کار شجاعانه این نوجوان فداکار و از جان گذشته اشاره دارد که موجب خفت و خواری دشمن مهاجم است.
در این صوت میشنویم:
«دشمنی که ما را خوار کرده بود که آن بچه ۱۲ ساله توی خرمشـهر خجالت بکشد از اینکه تانک آمده کنار خانهاش، با نارنجک زیرِ تانک برود و خودش را شهید کند. مگر این بچه دوازدهساله چقدر بینش اسلامی دارد؟ چقدر مطالعه کرده؟ ولی ببینید درون این بچه میگذرد؟ که امام بگویند این رهبر ما است که این بچه دوازدهساله با نارنجک خودش را زیرِ تانک بیندازد و تانک را از کار بیندازد که نزدیک خانهشان نشود و خودش تکهتکه بشود، آن خفت و خواری اول جنگ و اکنون برعکس شده. اگر یکزمانی او ما را به خواری کشید اکنون ما او را چهکارش میکنیم؟ به خواری میکشیم، بنا بر دستور اکید قرآن و دفاع از مسلمین و دفاع از مؤمنین که به ذلت کشیده شدند، توکل میکنیم بر خدا.»
اخبار استان فارس
اخبار خانه زنیان
کلیدواژه: شهید همت دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۹۷۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
حسین فهمیده در راه دفاع از آرمانهای کشور شهید شد
به گزارش خبرنگار مهر، فرشته فهمیده روز یکشنبه در برنامهای که به مناسبت روز بسیج دانشآموزی در تبریز برگزار شد، اظهار کرد: آبان ماه سال ۱۳۵۹ یک نوجوان ۱۳ ساله به فرمان امام خمینی (ره) به سمت جبهههای جنگ تحمیلی رفت و برای دفاع از میهن و آرمانهای انقلاب اسلامی جنگید و شهید شد و امروز در کنار ۳۶ هزار دانشجو شهید پیمان میبندیم که بقیهی دانشآموزان هم ادامه دهندهی راه شهدا باشند.
وی ادامه داد: محمد حسین در اردیبهشت ۱۳۴۶ در قم به دنیا آمد و به دلیل مشغله کاری چند سال بعد پدر به کرج رفتیم، در شلوغی شهر کرج، شرایط حکومت نظامی و بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی، حسین در تمام برنامههای سیاسی شرکت میکرد.
وی افزود: محمدحسین از همان دوران کودکی نظم و انضباط خاصی داشت و بعد از دورهی نوجوانی او که به کرج آمدیم، همچنان با فعالیتهای سیاسی او ادامه داشت و با وجود سن کمش در داخل و بیرون منزل مشهود بود؛ بهعنوان مثال اعلامیههای امام خمینی (ره) را میگرفت و باوجود اینکه اذیت میشد و مانع او میشدند اما در شهر پخش میکرد.
خواهر شهید فهمیده خاطرنشان کرد: سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی پیروز شد، متأسفانه در بدو ورود امام خمینی (ره) طحال محمدحسین پاره شد و نتوانست به استقبال امام (ره) برود اما دو روز بعد آن به تهران رفت تا از ورود امام به کشور اطمینان حاصل کند.
وی همچنین یادآور شد: در ماجراهای سال ۱۳۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی به دست آمریکا حضور فعالی داشت و پس از شروع دوران دفاع مقدس نیز به جبهه رفت و سال ۱۳۵۹ به بهانه فوتبال روانه مدرسه شدیم و این آخرین دیدار ما شد.
وی گفت: تا ۲۵ روز از محمدحسین خبری نداشتیم و پس از ۲۵ روز، رادیو خبر شهادت جوان ۱۳ ساله را اعلام کرد و مادر گفت او محمدحسین من است، پدر خندید گفت محمد حسین این کار را نمیکند، برادرم به مادرم قول داد که حتماً فردا او را پیدا میکنم اما مادرم قبول نکرد و گفت میدانم او حسین بود که در اوج ناراحتی یک هفته سپری شد و هفتم آبان ماه خبر دادند، محمد حسین به آرزوی دیرینه خود رسید.
این خواهر شهید در ادامه بیان کرد: بعد از ۱۷ سال همرزمان محمدحسین را پیدا کردیم، شهید بختیاری آخرین کسی بود که با حسین در یکجا بودند و قبل عملیات با او صحبت کرده بود؛ بنابه گفتهی آنها، محمدحسین شب چفیه را دست شهید بختیاری انداخته و روی دست او خوابیده بود و از گوشه چشم او اشک میآمد و گفت دلم برای مادرم تنگ شده و میدانم دیگر برنمیگردم و همان شب به سمت خرمشهر حمله شده و محمدحسین شهید شد.
وی اضافه کرد: حسین با جسارت خود با فداکاری و ایثار ثابت کرد برای دفاع از کشور خود باید به قلب دشمن زد و اجازه نداد دشمن پا در کشور گذارد و امروز طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب که جوانان و نوجوانان باید با باور دینی و اجرای بیانیه گام دوم به فرمان رهبر معظم انقلاب لبیک گفته و پرچم ایران اسلامی را به اهتزاز درآوردید.
وی در پایان تاکید کرد: ما مسلمان هستیم و کشور ما به نام شهدا است، ما در کشور شهید طلب ایران زندگی میکنیم و مدیون خون شهدا هستیم.
برخورد به کف یا سقف
در بحث بازگشت از اصلاح قیمتی، اشاره شد که برخورد مجدد قیمت به یک سطح کلیدی برای جهش قیمتی لازم است (اثر جهش). همچنین در مرحله اول، توانایی و تمایل این سطح کلیدی برای شروع اصلاح قیمتی هم مهم است (اثر جاذبه).
برای اینکه با منطق جاذبه و جهش آشنا شویم، اجازه دهید حرکت صعودی را از a به b تصور کنیم که با اندکی توقف در b قیمت به c صعود میکند. اگر ما هنوز وارد بازار نشدهایم و به سمت خریداران بازار هم متمایل هستیم و درعینحال شاهد افت قیمت از اوج c باشیم، به چه شکلی باید این حرکت را معامله کنیم؟
خوب ما به این سؤال بهطورکلی جواب میدهیم. باید گفت که باید منتظر بمانیم تا قیمت به سطح b برسد.
این موضوع نشان میدهد که محدوده b برای ورود به معامله، محدوده امنتری است، تا اینکه مثلاً اندکی بالاتر از b وارد معامله شویم. نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، این است که اگر تفکر در این رویکرد بر پایه تحلیل تکنیکال باشد، معامله گران دیگری هم خریدهای خود را تا برخورد قیمت به سطح b به تعویق خواهند انداخت. درنتیجه، به خاطر نبود خریداران در سطوح بالایی b، اصلاح نزولی قیمت از c تا رسیدن به b ادامه خواهد یافت (همان قانون جاذبه). در اینجا، نبود خریداران عامل اصلی اصلاح قیمتی است.
این بدین معنی نیست که سطح جاذبه حتماً مورد اصابت قرار خواهد گرفت، بلکه تنها بهاحتمال برخورد قیمت به سطح جاذبه اشاره میکند. بااینحال در بازار، حتی احتمال کوچک روی دادن چیزی میتواند به رخ داد آن منتهی شود.
مشاهدات نشان میدهند که قائدِ جذب و جهش تنها منحصر به وضعیتهای معمولی روندی بازگشتی نیست، بهطورکلی این قائد در تمامی حرکات نوسانی بازار دیده میشود، حتی در الگوهای کوچک تکنیکال. به همین دلیل میتوان گفت، این قائدِ برای استفاده در آینده میتواند مفید باشد. برای این منظور به یک مورد بخصوص به نام برخورد به سقف/کف اشاره میکنیم.
بهترین راه برای توصیف مفهوم برخورد به سقف/کف، بررسی آن در وضعیت شکست یک دامنه نوسانی است.
احتمالاً به یاد دارید که سه نوع شکست وجود دارد:
• شکست جَعلی
• شکست ضعیف
• شکست قطعی
روش دیگر توصیف این شکستها به این صورت میتواند باشد، که بگوییم شکست خیلی زودرس، شکست زودرس و شکست بهموقع. مسلماً مطلوبترین شکست، شکست قطعی و یا بهموقع است، که از دوره آمادهسازی خوبی هم برخوردار است. شکست خیلی زودرس و یا شکست جعلی خیلی نمیتواند دردسرساز باشد، چون دوره آمادهسازی آن معمولاً یا ضعیف است یا اصلاً دوره آمادهسازی ندارد. به همین دلیل بهراحتی میتوان از معامله آن صرفنظر کرد. با این گفته، سختترین و پیچیدهترین مورد، شکست زودرس و یا شکست ضعیف است، که میتواند معامله گران را بهاشتباه بی اندازد.
وقتیکه با شکست ضعیف مواجه میشوید، بهترین رویکرد کاهش حجم معامله است، اما درعینحال نباید چشم از این موقعیت برداشت. درصورتیکه قیمت نتواند بعد از شکست، یک حرکت یکسویهای را به راه بی اندازد و همچنین درعینحال نتواند به سمت مخالف شکست برگردد، احتمال اینکه معامله گران دوباره وارد بازار شوند و قیمت را در سمت شکست هول دهند بسیار بالاست. در این حالت، عاملی که میتواند به ما چراغ سبز ورود به معامله را بدهد، برخورد یا عدم برخورد به کف/سقف است.
مثالی از برخورد به سقف در بازار بدون روند
در شکل بالا و در وضعیت اول، حرکت ۱-۲-۴ نشانگر یک حرکت نزولی است. طبق تعریف، هر حرکت نزولی قبل از سقوط از اوج قیمتی به کف بازار، حرکات خنثی را در اوج قیمتی تشکیل میدهد. این حرکات خنثی میتواند تنها شامل یک کندل قیمتی باشد. اوج قیمتی چنین حرکتی، یک اوج قیمتی میانی را در نمودار شکل میدهد. اما درعینحال، کف قیمتی ایجادشده در طول فرآیند تشکیل اوج، یک سقف را در بازار ایجاد میکند، که معمولاً حمایت کوچکی برای بازار است.
طبیعتاً در موجهای صعودی V یا U شکل، این سقف در بالای فرایند تشکیل کف ایجاد خواهد شد، که به آن فقط کف خواهیم گفت. برای راحتی کار هم به سقف و هم به کف ایجادشده، سقف خواهیم گفت. اگر سطح ۳ را به سمت راست بسط دهیم، میتوانیم ببینیم که حرکت بازگشتی، از پایین به زیر این سطح برخورد کرده است (۵).
این مثال انتزاعی از برخورد قیمت به سقف به دنبال شکست ضعیف است و همچنین این رویداد بهراحتی قابل پیشبینی است.
درواقع برخورد قیمت به سقف ایجادشده یکی از عواملی است که نشان میدهد چرا شکست ۴، شکست ضعیف یا زودرس بوده است.
در این میان باید گفت که معاملهگرانی که در شکست ضعیف وارد بازار شدهاند، تنها افرادی نیستند که در معرض ریسک جاذبه معکوس سقف قرار دارند. فروشندگان دیگری هم که هنوز وارد معامله نشدهاند هم در معرض ریسک قرار دارند، چراکه احتمالاً با اولین برخورد حرکت بازگشتی بازار به کف دامنه نوسانی (که با دایره نشان دادهشده است) وارد معامله میشوند. این رویکرد، مفاهیم تکنیکال را نقض میکند، که بهتر است که در معاملات با حد ضرر کوتاه مورداستفاده قرار نگیرد: بهجای اینکه قیمت به سطح آشکار حمایت قبلی (یا مقاومت) حرکت کند، بازگشت صعودی معمولاً به آخرین سطح حمایت حرکت میکند، حتی اگر آخرین سطح حمایت از سوی نمودارهای بلندمدت هم حمایت نشود (۳). میتوان گفت که این حرکت، فاصله خالی بین کف دامنه نوسانی و محدوده احتمالی برخورد به سقف را پر میکند. این دقیقاً عملکرد اثر جاذبه است که در بالا توضیح داده شد و باید گفت که اتفاقی است که خیلی روی نمیدهد.
معمولاً معامله گران حریص خود را در معرض جاذبه معکوس قرار میدهند، که به ضرر آنهاست، اما معامله گران محافظهکار منتظر فرصت مناسب میمانند تا از آن بهخوبی بهرهمند شوند. درصورتیکه جهش بعد از برخورد به سقف روی دهد و قیمت برای بار دوم به سمت کف دامنه نوسانی حمله کند، نشانگر تمایل شدید معامله گران به این سطح است، که در بازار از چشمها پوشیده نخواهد ماند. درنتیجه سمت دیگر بازار که از کف دامنه نوسانی دفاع میکند، بیش از گذشته نگران موقعیت معاملاتی خود خواهد شد و بهاحتمالزیاد در ادامه شکست کف دامنه نوسانی، موقعیتهای معاملاتی (خرید) را خواهد بست.
وضعیت دوم در نمودار بالا نوع دیگری از وضعیت اول را نشان میدهد. در این وضعیت حرکت ۱-۲-۴ مورد توجه قرار دارد. اوج دامنه نوسانی در نقطه ۴ شکسته شده است، اما این شکست بدون دوره آمادهسازی، در زیر اوج دامنه نوسانی رویداده است، پس این شکست از نوع ضعیف یا زودرس است.
با کاهش دستورات خرید معاملاتی در ۴، خریداران احتمالاً در مورد ادامه حرکت یکطرفه بعد از شکست دچار شک و تردید شدهاند، اما لزوماً به این معنی نیست که روند صعودی هم در کل تضعیفشده باشد.
به همین دلیل میتوان گفت که احتمالاً خریداران دوست دارند که شاهد عدم موفقیت شکست ضعیف باشند. بعدازاین، در صورتی قیمت به سمت پایین برگردد، احتمالاً تا حمایت بعدی در داخل دامنه نوسانی حرکت کند (به کف ۵ که برخوردی به اوج قبلی در نقطه ۳ است). و این میتواند شرایط خوبی را برای یک حرکت صعودی دیگر به راه بی اندازد.
به این “سقف” بهخصوص (کف در حرکات v شکل) توجه کنید که دقیقا در عمق حرکت ۱-۲-۴ قرار نگرفته است. اما ازآنجاییکه نشانگر آخرین سطح مقاومت در دامنه نوسانی است، اولین سطح جاذبه در حرکت نزولی از شکست ضعیف است، که در نقش حمایت ظاهر میشود و میتواند بهعنوان “سقف” در نظر گرفته شود. معامله گران حریص احتمالاً با برخورد قیمت به این “سقف” سریعاً اقدام به خرید میکنند، با این امید که جهش فوری به وقوع خواهد پیوست (۵). اما معامله گران محافظهکار ابتدا معنی اصطلاح کف سازی در بورس منتظر برخورد خواهند ماند و بعدازآن، وارد معامله خواهند شد.
سایر خریداران هم احتمالاً منتظر شکسته شدن اوج دامنه نوسانی برای بار دوم خواهند ماند. هیچکدام از موارد بالا به این معنی نیست که شکست ضعیف مقدمهای برای شکست قویتر در آینده است، اما معمولاً چنین اتفاقی میافتد، بهخصوص اگر روند بازار هم با شکست هم سو باشد.
در کل استراتژیهای تحلیل حرکات قیمتی، وجود برخورد به سقف یا نبود آن میتواند عامل کلیدی و تعیینکنندهای در پذیرفتن شکست باشد.
همانند اکثر پدیدههای حرکات قیمتی، قاعده برخورد سقف/کف ، محدود به شرایط خاص محیطی بازار نیست. این قاعده هم در بازارهای روند دار و هم بدون روند کاربرد دارد و میتواند در هرگونه بازگشت یا شکست قیمتی نقش داشته باشد.
.
مثال دیگری از برخورد به سقف
.
وضعیت ۱ در نمودار بالایی مثال دیگری از برخورد کف/سقف است. این برخورد زمانی که قیمت بعد از حرکت ۱-۲-۳ به بالای کف ۴ برخورد کرده قابلمشاهده است.
نکته: اگر در نمودارهای قیمتی اوجهای پایین و کفهای بالا را پیدا کنید (فرقی نمیکند که اصلی یا جزئی باشند)، معمولاً خواهید دید که اکثر بازگشتها به دلیل جهشهای ناشی از برخورد به سقف/کف رویداده است. بخصوص اگر بازار روند قوی داشته باشد. مثلاً درروند صعودی، هر اصلاح قیمتی منفی، نخواهد توانست به کف قیمتی قبلی برسد، چونکه خریداران با برخورد قیمت به کف دوباره وارد بازار خواهند شد. یکی دیگر از مثالهای برخورد سقف در وضعیت ۲ نمودار نشان دادهشده است. در این نمودار، وقتیکه کف، شکسته میشود، روند صعودی تحتفشار قرار میگیرد. همزمان با ورود خریداران به بازار برای دفاع از روند صعودی، بازگشت قیمتی رخ میدهد، که درنتیجه فرصت خوبی برای ورود فروشندگان جدید از قیمتهای بالاتر را فراهم میکند. دستهای از معامله گران که از نقطه ۷ اقدام به فروش کرده بودند، احتمالاً دلیل خوبی برای این کار داشتند، اما این دسته از معامله گران خود را در معرض ریسک برخورد به اوج قرار دادهاند. ازآنجاییکه کف ۶، آخرین سطح حمایت را نشان میدهد، بهترین سطحی محسوب میشود، که میتوانست بازگشت مثبت احتمالی قیمت را به سمت خود جذب کند.
معرفی کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» که به کوشش محمدرضا مرعشی پور فراهم شده است
مرعشی پور در کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» صورتی تغییریافته از تاریخ بیهقی را پیش روی خواننده امروزی میگذارد، منتها چنان که در گفت وگوی نگارنده این مطلب با او تأکید میکند، سعی کرده است تغییراتش به بافت و ساختار و مشخصات نثر بیهقی آسیب نرساند و خواننده از مطالعه کتابش، مزه نثر اصلی را بچشد.
وحید حسینی | شهرآرانیوز - اگر بپذیریم نسل امروز تا اندازه زیادی از پیشینه فرهنگ و ادبیات خود دور افتاده است، دغدغه فرهیختگان برای آشتی دادن این نسل با گذشته خود را بهتر درک خواهیم کرد. ازجمله مصداقهای این پیشینه غنی، شاهکارهای متون کهن ادب فارسی است و یکی از نمونههای دغدغه یادشده، تلاشی است که برای ساده سازی متون کهن صورت میگیرد. اینکه آیا چنین کوششهایی چه باید و نبایدهایی دارد و چقدر میتواند سودمند و کارآمد باشد، بحث دیگری است. در مطلب پیش رو، میخواهیم کتابی را معرفی کنیم که فراهم آورنده آن به امید راحت خوان کردن «تاریخ بیهقی»، شاهکار ماندگار ادبیات فارسی، برای کتاب خوان امروزی به چاپ رسانده است.
«تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» روایت محمدرضا مرعشی پور از متن فاخر ابوالفضل بیهقی، تاریخ نگار و نثرنویس بزرگ خراسانی، است. مرعشی پور در این کتاب تقریبا پانصدوپنجاه صفحهای صورتی تغییریافته از تاریخ بیهقی را پیش روی خواننده امروزی میگذارد، منتها چنان که در گفت وگوی نگارنده این مطلب با او تأکید میکند، سعی کرده است تغییراتش به بافت و ساختار و مشخصات نثر بیهقی آسیب نرساند و خواننده از مطالعه کتابش، مزه نثر اصلی را بچشد.
میدانیم که کتاب گران سنگ بیهقی رویدادهای روزگار سلطان مسعود غزنوی را روایت میکند و مؤلف عالم و آگاهش به واسطه اشتغال به شغل دیوانی در دربار غزنوی، به مسائل آن روزگار -مانند اتفاقات تلخ و دسیسه چینیها و رقابت ها- وقوفی درخور داشته است. متأسفانه از کتاب بزرگ و پرحجم او بخشهای زیادی مانند سرانجام مسعود، در طی تاریخ از کف رفته یا به علتی به دست ما نرسیده است.
در نسخههای به معنی اصطلاح کف سازی در بورس جامانده کنونی، ما روایت نوجوانی مسعود را تا جایی از سلطنت او میخوانیم و دراین میان، گریزهایی به ماجراهای فرعی و مرتبط زده میشود و همچنین از تاریخ خوارزم سخن رانده میشود که ارتباط مستقیمی با روند اصلی ماجراها ندارد. محمدرضا مرعشی پور در کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» با هدف نزدیک شدن به متنی رمان گونه، تاریخ خوارزم را حذف کرده است.
همچنین برای حفظ توالی معنی اصطلاح کف سازی در بورس رویدادها، ماجراهای فرعی یا به قول خودش داستانکها را نیز کنار گذاشته است و بازگشتهای بیهقی به گذشته (آنچه در داستان نویسی کنونی و سینما «فلاشبک» خوانده میشود) را به گونهای جابه جا کرده است که متن روایتش شکل خطی به خود بگیرد. چنان که اشاره شد، این نویسنده نگاهی کمابیش رمان نویسانه را لحاظ کرده است و ازاین رو، اشعار فارسی و عربی متن اصلی را در روایت خود نیاورده است. به همین ترتیب، کوشیده خلأ فرجام مسعود در متن به جامانده تاریخ بیهقی را به نوعی پر کند و دراین راستا از منابعی مانند «تاریخ گردیزی» و جز آن بهره برده است.
او از میان روایتهای مربوط به پایان کار مسعود غزنوی، یکی را برگزیده است تا پایانهای بر کتاب خود بنویسد و به سرگذشت سلطان غزنوی بیفزاید. اما یکی از علل بی مهری نسل امروز به ادبیات کلاسیک و کهن فارسی، دشواریها و سخت خوانیهای این متون است. در کتاب نام برده، با لحاظ کردن همان قید حفظ مزه و ساخت نثر بیهقی، برابرگذاریهایی انجام شده است تا متن آسان خوان شود.
دراین باره، معادلهایی برای واژگان دشوار و مهجور عربی و فارسی اثر، جایگزین شده است. همچنین معادلهایی مفهوم برای خواننده امروزی، جای برخی کنایهها و مَثَلها و. را گرفته است. مرعشی پور هدف خود از این اقدامات را بی نیازی خواننده از مراجعه به واژه نامهها و کتابهای مرجع به قصد فهم اثر بیهقی بیان کرده است. «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» را انتشارات نیلوفر در سال۱۳۹۵ چاپ و پخش کرده است.
جوانانمان شرارت نکنند و دیگر به خیابان نیایند، امروز، روز پایان اغتشاشات است/ از خویشتنداری نظام سؤاستفاده نکنید
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان این که مردم شیراز امروز در یک بدرقه آسمانی، زیباترین صورت فلکی شهادت را تا عرض اعلی نشان دادند، گفت: شیرازی ها به دشمن نشان دادند که او هیچ و پوچ است.
سردار حسین سلامی شنبه 7 آبان در آیین تشییع شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ در شیراز، ضمن تسلیت به ساحت امام عصر(عج) و خانواده های شهدای این حادثه خطاب به مردم شیراز بیان کرد: کاش شما روز عاشورا هم بودید، اگر شما به همین انداز ه میبودید امام در قتلگاه تنها نمیماند و کسی نمی توانست دستان حضرت ابوالفضل(ع) را قطع کند.
او ادامه داد: اگر شما بودید علی اصغر امام حسین(ع) روی دستان پدر شهید نمیشد و هیچ فرزندی از فرزند حریم اهل بیت(ع) به اسارت نمیرفت؛ ولی امروز هستید و امام مسلمین را در میان قلبهای خود گرفتید.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد آمریکاییها، انگلیسی ها ، سعودی ها و رسانههای دروغ پراکن شرارت ترویج میکنند و می خواهند سیمای درخشان جامعه ما را تیره نشان دهند، اگر کمی انسانیت دارند از آسمان ایران را ببینند ؛ این شیراز و ایران واقعی است که آمده نشان دهد انقلاب شکوهمند اسلامی با شرارت تعدادی فریب خورده، هرگز آسیب نخواهد دید.
سردار سلامی خطاب به تشییعکنندگان پیکر شهدا معنی اصطلاح کف سازی در بورس با بیان این که شما همواره زینت بخش اسلام بوده و امروز چشم دشمن را کور کردید، گفت: خون این شهیدان در رگها جاری و در روح انقلاب پویاست.
فرمانده سپاه پاسداران خاطر نشان کرد: امروز دوباره قلب های ما به هم پیوند خود و چشمان مردم چشمه اشک شد و با خانواده شهدا همدلی کردند که چقدر صمیمی و زیبا بود.
سلامی عنوان کرد: هر چه از شیراز بگوییم کم است چرا که به دشمن نشان دادند که او هیچ و پوچ است و تنها فریادهای شیطانی دارد.
او در بخش دیگری از سخان خود بیان کرد: این توطئه ای که این روزها و شبها در سرزمین ما جاری است، محصول به هم پیوستن کیاست های آمریکا، انگلیس، عربستان ورژیم صهیونیستی است، چون همه آنها شکست های بزرگی از همه مردم ایران طی چهار دهه دریافت کردهاند.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: وقتی دشمن در یک آرایش به هم پیوسته قدرت جهانی، جنگ را به ملت ایران تحمیل کرد اما در مقابل آن مردم ما به میدان جنگ رفتند و جوانانمان پیکر خود را مقابل گلوله قرار دادند تا وارد خاک ایران نشوند آن وقت باز هم شکست دیگری بر دشمنان و آمریکایی ها تحمیل شد و ثابت شده که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
سردار سلامی اضافه کرد: وقتی دشمن در خلیج فارس پا گذاشت و تفنگداران دریایی آنها را ذلیلانه دستگیر و آزادانه رها کردیم، باز هم ثابت شد که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
او خاطرنشان کرد: شما با خط زیبای اربعین نشان دادید قلبها و ذهنهای ایرانیها همیشه برای شنیدن حسینی است و دلها علوی است و روح امام حسین(ع) بر کالبد ملت جاری است و امام حسین(ع) با یزید و اصحابش سازگاری ندارند و باز هم آمریکا غلطی نمیتواند بکند.
سلامی با بیان اینکه وقتی آمریکا ملت ایران را تحریم کرد و دارو نداد و اجازه صادرات و واردات نداد مردم در میدان پاسخش را دادند، ادامه داد: پهپاد آنها را زدیم و آنها بیعمل ماندند و دوباره ثابت شد آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. وقتی قهرمان مبارزه با تروریسم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را ناجوانمردانه در عراق شهید کردند؛ پایگاه آمریکایی را هدف قرار دادیم نتوانستند پاسخ دهند و باز ثابت شد آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
او با بیان اینکه آمریکای جنایتکار، رژیم صهیونیستی و آلسعود خسته و شکستخورده در جنگ یمن و شکست در تشکیل دولت در عراق و شکست در لبنان و سوریه وقتی نفوذ و قدرت سیاسی و معنوی ایران عزیز را در سرزمین های دوردست دیدند، متوجه شدند بر ملت ایران نمیتوانند فائق آیند، ادامه داد: آنها پس از شکست های پی در پی، به این فکر افتادند تا به جوانان کشورمان آسیب بزنند.
سلامی خطاب به جوانان گفت: به جوانان این سرزمین و اندک جوانانی که گول عملیات رسانهای دشمن را خوردهاند میگویم که میدانید که آرزوی آمریکا برای شما چیست؟ آنها اعلام کردند نمیتوانند ایران شکست دهیم مگر معنی اصطلاح کف سازی در بورس با جوانانش؛ آنها میگویند بر ایران و آرمان اسلامی و آرزوهای بزرگ این کشور نمیتوانیم غلبه کنیم، مگر اینکه بر جوانان غلبه کنیم و رویای آمریکا این است که جوانانمان فقط کشته شوند و فرقی برایشان نمیکند که چه کسی کشته شود؛ جوان انقلابی یا جوان اغتشاشگر؛ میخواهند جوانان ما را مرده ببینند.به دنبال تعطیلی دانشگاهها و مدارس هستند، پس بدانید آنها خواب خوبی برای شما ندیدهاند.
سردارسلامی گفت: تصویر امریکا از ایران عزیز ، آتش زدن اموال مردم و اموال دولتی توسط اغتشاشگران و یک کشور عقب مانده و وابسته و نیازمند است و آنها هوس کرده اند که به سرنوشت این ملت دوباره برگردند، اما ما دنیای آنها را خواهیم گرفت.
او ادامه داد: جوانان فریب خورده که تعداد شما اندک است، این انقلاب ریشه در عمق و احساس این مملکت دارد، مهره سیاسی شطرنج دشمن نشوید.
فرمانده سپاه پاسداران ادامه داد: کسی به شما اجازه ناامنی و اتش سوزی نمیدهد، پس از خویشتنداری نظام سوء استفاده نکنید.
سلامی خطاب به دانشجویان اغتشاشگر هم گفت: دانشجویان همیشه پرچمدار مبارزه با استکبار جهانی بودهاند و چه شده است که عده قلیلی از شما پژواک صدای بیگانه شده اید؟ برگردید به دامان ملت و دانشگاه را به میدان جنگ آمریکایی تبدیل نکنید؛ راه بازگشت برای شما باز است.
او با تصریح بر اینکه مردم ما دین دار هستند و به نظام اعتماد دارند، گفت: امروز این پیکر شهیدان نشان داد که ماهیت فتنه چیست؟
فرمانده سپاه پاسداران ادامه داد: شعار «زن، زندگی و آزادی» سر دادند اما آیا این زنانی که امروز در این تابوتها تشییع میشوند گناهی کردند؟ نتیجه این اغتشاشات به طمع انداختن دشمن بود.انقلاب جز این بود که ما را از اسارت نجات داد و به آزادی رساند؟ آیا آزادی، برهنگی و زیر پا گذاشتن ارزشهای الهی و بی بند و باری است؟
سلامی تاکید کرد: دشمنان به دنبال آزادی قمار، شراب و از بین رفتن اخلاق هستند و جوانان ما باید آگاه و هوشیار باشند.
او از بانوان ایران اسلامی که با وقار از حیا و حجاب خود در این ایام پاسداری کردند و در این فضای غبارآلود حاضر به برداشتن چادر از سرخود نشدند تقدیر کرد و از اندک بانوان فریب خورده هم خواست که سربازان فرهنگی جبهه دشمن و مروج بی حجابی در کشور نشوند.
فرمانده سپاه پاسداران تصریح کرد: ما به جوانانمان باز هم میگوییم که شرارت را کنار بگذارند؛ امروز، روز پایان اغتشاشات است و دیگر به خیابان نیایند.
۱۱ خطای استراتژیک صداوسیما
برخی از ناظران رسانهای بر این باور هستند اگر پخش مسابقات ورزشی، به ویژه فوتبالها از برنامههای صداوسیما مستثنی شوند، عملا این سازمان با مخاطبانی حداقلی در سطح ملی مواجه خواهد شد. فهم این قاعده دشوار نیست؛ زمانی که شما عادل فردوسیپور و برنامه محبوب ۹۰ را تعطیل میکنید، مخاطب ایرانی به سراغ برنامه فوتبالی تلویزیون ایران اینترنشنال به مجریگری مزدک میرزایی گرایش پیدا میکند؛ و این یعنی ریزش خودخواسته در مخاطبان!
فرارو- همزمان با وقوع برخی ناآرامیها در کشور طی چند هفته اخیر، انتقادات از صداوسیما در میان اقشار مختلف جامعه شدت گرفته است. هر چند قبلتر نیز در پیوند با عملکرد صداوسیمای ملی انتقاداتی جدی وجود داشت، اما در میانه اعتراضات اخیر نارضایتیهای از این سازمان دو چندان شده است.
به گزارش فرارو، طی هفتههای گذشته بارها شاهد هستیم که مسئولان ارشد کشور از مدیریت ناآرامیهای اخیر توسط رسانههای معاند سخن به میان میآورند. از نگاه آنها شبکههای معاند خارج از کشور همانند ایران اینترنشنال و منوتو، با تولید و تمرکز ویژه بر اعتراضات اخیر کشور، توانستهاند بر اذهان برخی از جمعیتهای مختلف کشور مسلط شوند. در واقع، به طور ضمنی این مساله مورد تایید قرار میگیرد که در جنگ روایتها رسانههای معاند موفق شدهاند بر صداوسیما غالب شوند. همین امر اکنون انتقادات فراوانی را علیه این تلویزیون ملی سرازیر کرده است.معنی اصطلاح کف سازی در بورس
این مسئله موجب شده که در روزهای اخیر صدای بسیاری از نزدیکان به جناح انقلابی از عملکرد صداوسیمای بلند شود. آنها انتقادات بسیار شدیداللحنی را از این سازمان در اطلاعرسانی و مدیریت وقایع بعد از ماجرای مهسا امینی ایراد کردهاند. فراتر از این حتی به این موضوع میتوان اشاره داشت که بر خلاف اعتراضات گذشته (۹۶ و ۹۸) هیچگونه شعاری علیه صداوسیما نیز سر داده نشده است؛ گویی دیگر اهمیت این نهاد از سوی معترضان نادیده انگاشته شده است.
افزون بر این گزارشها و مستندات موجود از کاهش قابل توجه و تامل مخاطبان صداوسیما حکایت دارند. بهگونهای که بر اساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) - در مرداد ماه سال جاری منتشر شده - در ۱۸ سال گذشته مخاطبان صداوسیما ۴۵ درصد افت داشته است.
با این تفاسیر، اکنون مساله این است که چرا مخاطبان صداوسیما افت داشته است؟ انتقادات درونی از این سازمان افزایش داشته و بخش بزرگی از آحاد جامعه از برنامههای این سازمان گذار کردهاند؟ در پرداختن به این پرسش در نوشتار حاضر ۱۱ خطای استراتژیک صداوسیما ارائه و بررسی میشود.
۱- اقرار بر رسانه ملی نبودن و تریبون نظام بودن
صداوسیمای ملی، آنچنان که از عنواناش پیداست میباید نماینده و صدای آحاد ملت باشد. اگر به ترکیب سه کلمهای این نهاد در کارکرد فنی آن توجه شود این سازمان قرار است مطالبات و خواستههای ملت را در بشوند و ببیند و در مرحله بعدی ندای ملت را نمایش و بازتاب دهد. حال آنچه که در صداوسیمای ملی طی سالهای اخیر شاهد بودهایم فرسخها از این معنای فنی دور بوده است. این سازمان بیش از آنکه به یک نهاد مستقل ملی شباهت داشته باشد، به یک نهاد در راستای ترویج یک ایدئولوژی خاص تبدیل شده است.
آنچنان که مهرداد خدیر، در تیر ماه سال جاری در یادداشتی برای سایت «عصر ایران» در تحلیل کلیات «سند تحول رسانه ملی» ایراد میکند: «سند تحول صدا و سیما پر است از نگاه ایدئولوژیک و سیاسی و بسیار دور از مفاهیم تخصصی رسانهای و آدم را بیشتر یاد اهداف سازمان تبلیغات اسلامی میاندازد.» از نگاه خدیر اهداف اعلامی ۱۲ گانه ریاست صداوسیما، نه تنها صدای رسانه ملی بلکه کاملا منطبق با اهداف نهادی همچون سازمان تبلیغات اسلامی است.
اخیرا نیز پیمان جبلی، رئیس صداوسیما در دومین نشست افق تحول تاکید کرده، رسانه ملی روابط عمومی هیچ دستگاهی نیست؛ ولی تریبون نظام است و این جایگاه را باید با افتخار اعلام کرد. هر چند نظام را میتوان برآمده از جامعه دانست، اما اگر مراد رئیس سازمان، تریبون بخش حاکمیت باشد، اساسا معنی اصطلاح کف سازی در بورس با تناقضی بزرگ در عرصه رسانه ملی بودن صداوسیما مواجه خواهیم شد.
بر کسی پوشیده نیست که صداوسیما باید تریبون ملت باشد؛ اساسا بودجه کلانی که در اختیار این نهاد قرار دارد با همین هدف است که آنها تریبوندار ملت باشند و واقعیات اجتماعی را به جامعه اطلاعرسانی کنند. واقعیت امر این است که اولین خطای استراتژیک مدیران صداوسیما همین دیدگاه است که ملت احساس میکنند در این سازمان معنی اصطلاح کف سازی در بورس تریبون ندارد و تریبونداری ملت به فراموشی سپرده شده است.
۲- نگاه از بالا به پایین
دیگر خطای استراتژی مدیران صدا و سیما در دهههای گذشته، تعریف رابطهای عمومی میان خود با جامعه و حتی خود با کارکنان بوده است. مدیران این نهاد چنان سخن میگویند که انگار نیازی به تعامل، شنیدن و مشارکت دیگران ندارند. این دیگران بوده که نیازمندشان بوده و جامعه باید آنچه را که آنها بازنمایی میکنند، بپذیرد. نوع کلام و ساختار ذهنی طلبکارگونه آنها با این روایت طنزگونه «همینه که هست» منطبق بوده و معنای ضمنی آن این است: «هر کسی که نمیخواهد و تمایل ندارد میتواند راه خروج را در پیش بگیرد.»
در اثبات این ادعا تنها کافیست به اظهارات اخیر پیمان جبلی، رئیس صداوسیما، در ارتباط با قطع همکاری پنج مجری با این سازمان اشاره کرد. جبلی میگوید: «کار با صدا و سیما افتخاری برای همکاران ماست و همکارانی که کار در صدا و سیما را برای خود یک سرمایه و ارزش ملی میدانند، با ما کار میکنند. اگر کسی متناسب با این میل و تمایل واقعی نخواهد حرکت کند، ما مانع آنها نخواهیم شد.»
کلید واژهای افتخار همکاری با ما، سرمایه و ارزش ملی دانستن همکاری و اگر کسی این ارزش را درک نمیکند، در خروج بر رویاش باز است، نماد بارز رویکرد نگاه از بالا به پایین به کارکنان و جامعه است. بدون تردید در جهان امروز هر گونه نگاه فرادستانه و دستوری، نه تنها عاملی برای جذب مخاطب نیست، بلکه به عنوان دافعهای برای جذب مخاطب و ورود نیروهای توانمند عمل میکند.
۳- نبود چند صدایی و حضور روایتهای مختلف
تک صدایی بودن تریبون و مشروعیت تنها یک روایت یا گفتمان در صداوسیمای ملی، دیگر آفت بزرگی است که در تسریع روند کاهش مخاطبان نقشی اساسی داشته و دارد. طی دهههای گذشته همواره روایت سوژه مومن، انقلابی، بسیجی و متعهد به روایت رسمی صداوسیما مقبولیت و تریبون داشته است. حتی به جرات میتوان گفت که برخی از شخصیتهای منتقد وابسته به جریان انقلابی همانند علی مطهری نیز در برنامههای این سازمان حضور و جایگاهی نداشتهاند.
سیاستگذاری کلان چنان بوده که انگار هیچگونه چندصدایی معنی اصطلاح کف سازی در بورس در کشور وجود ندارد؛ بهگونهای که حتی حضور چهرههای معتدل و اصلاحطلب نیز گاه در مقام یک خط قرمز متجلی میشود. زمانی که بسیاری از طیفهای هویتی اعم از سیاسی، مذهبی یا قومی صدایی از خود در صداوسیمای ملی نمیشنوند، بدون تردید مسیر قهر با تلویزیون ملی را در پیش میگیرند.
۴- نقض بیطرفی در انتخابات و تعامل با دولتهای مستقر
فراتر از موارد مذکور، صداوسیما حتی در انتخابات سراسری نیز نتوانسته استقلال خود را حفظ کند. در انتخابات مختلف این سازمان برنامههای جانبدارانه از یک نامزد را تولید کرده که به وضوح از سوی مخاطبان فهم و درک شده است. حتی این نهاد در تعامل با برخی دولتها نیز بیطرفی را نقض کرده و همچون اپوزیسیون دولت کنشورزی داشته است.
برای نمونه موج انتقادات و بازنمایی این سازمان از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم بهگونهای بود که حسن روحانی در اظهاراتی گفته بود: «سایتهای منتقدان، برنامههای صدا و سیما و روزنامهها هرچه بخواهند مینویسند و میسازند. فکر نمیکنم هیچ زمانی اینچنین بدون دغدغه و به راحتی از شخص رئیسجمهور، از کار دولت و راه دولت نقد و انتقاد میکردند.»
در مجموع، عدم استقلال و تولید برنامههای جانبدارانه، دیگر خطای استراتژیکی بوده که از چشم مخاطبان پنهان نمانده و نمیماند. در واقع، سازمانی بزرگ با یک بودجه کلان که مقرر است صدای یک ملت باشد، زمانی جانبداری از یک جریان خاص را در پیش میگیرد، حجمی گسترده از مخاطباناش را باید از دست رفته ببیند.
۵- اخراج برنامهسازان محبوب و حذف برنامههای غیرایدئولوژیک مخاطبساز
یکی دیگر از خطاهای مشهود صداوسیما در چند سال گذشته، حذف یا کنار گذاشتن برنامهها و برنامهسازانی بوده که مخاطبانی میلیونی داشتند. در این میان، حذف برنامه محبوب «۹۰» به مجریگری و کارگردانی عادل فردوسیپور، مهمترین نمود این خطای استراتژیک است. زمانی که یک رسانه بهترین مجریها و محبوبترین برنامه مردمی خود را از دور خارج میکند، باید انتظار ریزش میلیونی را در مخاطباناش داشته باشد.
حتی برخی از ناظران رسانهای بر این باور هستند اگر پخش مسابقات ورزشی، به ویژه فوتبالها از برنامههای صداوسیما مستثنی شوند، عملا این سازمان با مخاطبانی حداقلی در سطح ملی مواجه خواهد شد.
فهم این قاعده دشوار نیست؛ زمانی که شما عادل فردوسیپور و برنامه محبوب ۹۰ را تعطیل میکنید، مخاطب ایرانی به سراغ برنامه فوتبالی تلویزیون ایران اینترنشنال به مجریگری مزدک میرزایی گرایش پیدا میکند؛ و این یعنی ریزش خودخواسته در مخاطبان!
۶- تربیونداری برای درشتگویانِ نادرستگو
غیبت متخصصان حوزههای مختلف و اساتید برجسته دانشگاهی در برنامههای صداو سیما و در مقابل تریبون دادن به افراد پرحاشیه دیگر آفت بزرگ صدا و سیما است که زمینهساز حذف تضعیف جایگاه این نهاد در میان جامعه شده است.
در بسیاری از برنامههای این سازمان شاهد هستیم افرادی دعوت میشوند که به حاشیهسازی، ایجاد جنجال و حتی توهین شهره هستند. افرادی که بدون لحاظ هیچ گونه خط قرمزی ادعاهای محیرالعقول را طرح و در امنیتیترین مسائل کشور ادعاهای غیرمستندی را ارائه میکنند. این افراد برای اکثریت جامعه شناخته شده میباشند. آنها افرادی هستند که به جای درست گویی، درشتگویی میکنند.
هر چند آنها در جمع حلقههای خودی، طرفدارانی دارند، اما در یک ارزیابی ساده مخاطبشناسی، تریبون دادن به این افراد کاهش بیش از بیش اعتماد عمومی به رسانه ملی را در پی داشته و دارد. بازهم قاعده بسیار ساده است؛ زمانی که کارشناسانی به صداوسیما میآیند و اظهاراتی غیرمستند، رکیک و خلاف اخلاق را به زبان میآورند، مردم مخاطب کارشناسان دعوت شده از سوی ایران اینترنشنال، منوتو و بیبیسی فارسی گرایش پیدا میکنند. کارشناسانی که گاه از محذوفان صداو سیمای ملی نیز بوده و شاید حرفهایشان برای مردم جذابیت دارد.
۷- نبود اتاق فکر حرفهای برای شناخت، ارزیابی، تبیین و روایتسازی در شرایط بحران
اکثر رسانههای حرفهای در سطح جهانی همواره اتاقفکرهایی حرفهای از زبدهترین افراد را برای مدیریت بحرانها دارند. اما نوع مدیریت صداوسیما در اطلاعرسانی، بازنمایی بحرانها در کشور به گونهای است که گویا اصلا در این نهاد اتاق فکر مدیریت بحرانی وجود ندارد.
عملکرد ضعیف این سازمان در زمینه بازنمایی رسانهای بحرانها چنان بوده که این نهاد برای کوچکترین واقعیات نیز ناچار باشد، قسم جلاله بخورد که روایت آنها حقیقت دارد. حتی بعضا ناچار است دهها دوربین مدار بسته را نشان دهد و چندین شاهد را به مردم معرفی کند.
این وضعیت در شرایطی است که رسانههایی همچون ایران اینترنشنال و. در روایتسازی ضدروایت تلویزیون ملی اتاق فکرهای منسجمی را تشکیل داده و با انواع شگردهای حرفهای قصد دارند، حقیقت را آنگونه که خود میخواهند بازنمایی کنند.
۸- عادی جلوه دادن وضعیت غیر عادی
شاید بسیار در جمعها و محفلهای خصوصی و عمومی شنیدهایم که صداو سیما چنان است که گویی مملکت گل و بلبل است. آری! همین رویکرد که جامعه پربحران و ناآرام را خوش و خرم معرفی میکند که گویی در کف جامعه هیچ خبری نیست؛ دیگر عاملی برای کاهش رغبت مخاطبان در رسانه ملی بوده است.
برای نمونه زمانی که تورم افسارگسیخته در جامعه وجود دارد، مردم برای تامین هزینههای در مشقت بوده و مردم فشار اقتصادی را در تمام معنای خود لمس میکنند، تهیه گزارشهایی از مناسب بودن وضعیت اقتصادی و مکفی بودن یارانهها برای تامین هزینهها، نه تنها دلزدگی هر چه بیشتر مخاطبان از رسانه ملی را در پی دارد؛ بلکه توهین به ادراک شهروندان از وضعیت نیز محسوب میشود.
در چنین فضایی است که میدان برای تبلیغات و اثرگذاری نداهای رسانههای خارج از کشور گشوده میشود تا مردم را به پای برنامههای انتقادی خود بکشانند.
۹- ایجاد بستر قهر سلبریتیهای خودساخته
یکی دیگر از خطاهای استراتژیک صداوسیما عدم تعامل مناسب با سلبریتیهای خودساخته بوده است. ساختار مدیریتی عمومی و طلبکارانه این سازمان در تعامل با برنامهسازان در بسیاری از موارد زمینه قهر و جدایی سلبریتیها را در پی داشته است.
سلبریتیهایی که با تولید برنامهها و سریالهای خود میتوانستند روزانه میلیونها نفر را پای تلویزیون بکشانند و مخاطبان منوتو، ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی را کاهش دهند، یکی پس از دیگری کنار گذاشته میشوند. البته این روند در چند وقت اخیر سرعت بیشتر نیز به خود گرفته که نتیجه قطعی آن سرعت بیشتر کاهش مخاطبان تلویزیون ملی نیز خواهد بود.
۱۰- مخاطبشناسی فاجعهبار و پشت پا زدن به خواستههای جامعه
در علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، یکی از مهمترین موضوعات مخاطبشناسی صحیح است. در این مورد شکی نیست که در روزگاری که صداوسیما نه در داخل و نه در خارج رقیبی نداشت و با نسل از مردمان قبل از انقلاب مواجه بود، مخاطبانی حداکثری داشت، اما نکتهای که در دهههای گذشته مورد اغفال قرار گرفته، دگرگونی در مطالبات و سلایق مخاطبان است.
از کودکان دهه نودی که حجمی گستردهای از کارتنها و نرمافزارهای داخلی و خارجی را پیشروی خود میبینند، نباید انتظار داشت همانند کودک دهه شصتی، یک هفته برای قسمت جدید یک کارتن محبوباش انتظار بکشد.
برای نوجوانی که انتخابهای متنوعی در دیدن سلایق موردنظر خود به صورت شنیداری و تصویری دارد، نباید انتظار داشت مخاطب پروپاقرص برنامههای کلاسیک صداوسیما باشد. این قاعده در میان قشر جوان و بزرگسال نیز مصداق دارد.
اساسا در عصر ارتباطات و توسعه تکنولوژیهای رسانهای و مجازی، این دیگر مخاطب نیست که دنبال شما میآید، بلکه شما هستید که باید خواسته مخاطب را درک کنید. با رویکرد چند دهه گذشته نمیتوان خواستههای مخاطبان جدید را در زمانه کنونی فهم کرد. بدون تردید، در صورت معنی اصطلاح کف سازی در بورس عدم فهم تحولات زمانه و تطبیقپذیری صداوسیما با مطالبات جدید میتوان روند کاهشی مخاطبان این نهاد در چند وقت گذشته را قطعی دانست.
۱۱- نداشتن راهبرد تزریق آرامش و شادی به جامعه
آرامش و شادی، دو مولفه اصلی سبک زندگی در عصر جدید است. در جوامع مختلف حداکثر تلاش رسانهها این است که این دو مولفه را به جامعه تزریق کند. در واقع، تولید برنامههایی که بتواند شادی و آرامش را به آنها بدهد، هدفگذاری اصلیشان است. حال باید پرسید در چند سال گذشته که کشور تحت تاثیر تحریمهای ظالمانه خارجی یکی از سختترین برهههای تاریخی را سپری کرده و بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند تزریق شادی و آرامش است، صداو سیمای ملی چه اقدامی انجام داده است.
نداشتن راهبرد برای تزریق آرامش و امید به جامعه دیگر نشانه و نمود ناکارآمدی صداوسیما است که حتی آه از نهاد نمایندگان مجلس نیز در آورده است. بهگونهای که اخیرا معصومه پاشایی بهرام نماینده مردم جلفا و مرند در مجلس شورای اسلامی نسبت به رویکرد صداوسیما میگوید: «چرا صداوسیما برنامهای برای افزایش تولید برنامههای شاد و مفرح و سریالهای خوب ندارد؟ جامعه نیازمند شور و نشاط است، اما صداوسیما همچنان اندر خم یک کوچه کار فرهنگی مستقیم انجام میدهد، ولی این کار و موعظه مردم جواب نمیدهد.»
دیدگاه شما