شاخص قدرت نسبی RSI چیست | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور فرمول های شاخص جهت میانگین مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره فرمول های شاخص جهت میانگین و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه فرمول های شاخص جهت میانگین بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
محاسبه BMI و تفسیر شاخص BMI (شاخص توده بدنی)
شاخص توده بدنی یا Body WEIGHT Index که گاهی به اختصار به آن شاخص BMI هم میگویند، فاکتوری است برای اندازهگیری میزان لاغری و چاقی افراد. این فاکتور از دو عدد به دست میآید. جرم یا وزن بدن و قد.
همین حالا شاخص BMI خود را حساب کنید
برای محاسبه BMI لازم است که وزن خود به کیلوگرم و قد خود به متر را بدانید. فرمول محاسبه Bmi بسیار ساده است. قد خود را در خودش ضرب میکنید و سپس وزن خود را بر عدد حاصل تقسیم میکنید.
برای مثال اگر کسی 2 متر قد و 100 کیلو وزن داشته باشد، از تقسیم 100 بر 2 ضرب در 2 (یعنی 100 تقسیم بر 4) به عدد 25 میرسد.
اگر این محاسبات برایتان دشوار باشد، باز هم ایرادی ندارد. میتوانید به یک جدول محاسبه BMI مراجعه کنید و با یافتن قد و وزن خود روی این جدول به عدد BMI خود پی ببرید.
یک روش راحتتر برای محاسبه BMI این است که با ماشینحساب وزن خود را دو بار بر قد خود تقسیم کنید. مثلا شخصی با وزن 60 و قد 170، یک بار وزن خود را بر 1.7 تقسیم میکند و به عدد 35.3 میرسد. سپس دوباره این عدد را بر 1.7 تقسیم میکند. حاصل یعنی عدد 20.8 نشاندهنده شاخص BMI او است.
شاخص BMI چه چیزی را نشان میدهد؟
گفتیم که محاسبه BMI برای اندازهگیری میزان چاقی و لاغری افراد به کار میرود. البته به وضوح این روش دقیق نیست و خطا دارد که بعدها مفصلا در مورد ایرادات آن صحبت خواهیم کرد.
با این وجود این شاخص یک درک کلی به شما میدهد که آیا بیش از اندازه چاق یا بیش از حد لاغر هستید یا خیر.
مثلا از شما میپرسند که فردی با وزن 65 کیلوگرم چاق است یا لاغر. اولین سوال این است که در مقابل چه قدی؟ این وزن برای کسی با قد 1.9 متر خیلی کم و برای شخصی با قد 1.5 متر خیلی زیاد است. برای این که بتوانیم درک درستی میان قد و وزن افراد برقرار کنیم، از شاخص توده بدنی یا محاسبه BMI استفاده میکنیم.
این عدد افراد را به چهار دسته تقسیم میکند:
- بیش از حد لاغر: کسانی که شاخص کمتر از 18.5 داشته باشند بیش از اندازه لاغر هستند.
- نرمال: از 18.5 تا 25 نرمال به حساب میآیند.
- اضافهوزن: از 25 تا 30 اضافه وزن دارند.
- چاق: از 30 به بالا در این معیار چاق است.
در معیاری دیگر میشود جزئیتر به این شاخص نگاه کرد:
جدول محاسبه BMI و شاخص توده بدنی
BMI تا | BMI از | وضعیت بدنی |
15 | – | لاغری به شدت بغرنج |
16 | 15 | لاغری بغرنج |
18.5 | 16 | دارای کمبود وزن |
25 | 18.5 | وزن طبیعی |
30 | 25 | دارای اضافه وزن |
35 | 30 | کلاس یک چاقی (ملایم) |
40 | 35 | کلاس دو چاقی (شدید) |
45 | 40 | کلاس سه چاقی (بغرنج) |
50 | 45 | کلاس چهار چاقی (به شدت بغرنج) |
60 | 50 | کلاس پنج چاقی (ابرچاقی) |
– | 60 | کلاس شش چاقی (ابرچاقی شدید) |
دقت کنید که این اعداد، به شدت دقیق نیستند. یعنی ممکن است فردی با شاخص BMI برابر با 27 وزن طبیعی داشته باشد و شخصی دیگر با شاخص 23 به رژیم برای آب کردن چربی نیازمند شود. اما ممکن نیست که با شاخص برابر با 50، در واقعیت بیش از اندازه لاغر باشد.
برای همین به کمک این معیار میتوانید درک کلی از وضعیت بدن خود پیدا کنید. هرچند که با این روش تشخیص قطعی صورت نمیگیرد و در صورت مشاهده چاقی شدید، باید برای تشخیص به یک متخصص مراجعه کنید.
در نهایت این شاخص به شما کمک میکند که برای مراجعه به متخصص یک معیار کلی داشته باشید. به خصوص اگر در جایگاه کمبود وزن یا اضافه وزن قرار میگیرید.
محاسبه BMI
شاخص توده بدنی یا محاسبه BMI برای کودکان
به دو دلیل کودکان و نوجوانان (2 تا 20 سال)نباید از شاخص معمولی برای محاسبه BMI استفاده کنند.
دلیل اول تفاوت بدنی این گروه نسبت به بزرگسالان است. یعنی فردی 15 ساله اگر همان قد و وزن یک فرد 25 ساله را داشته باشد، ممکن است شرایطش با او یکسان نباشد.
دلیل دوم حساسیت بالای کودکان به خصوص زیر 10 سال نسبت به خودتشخیصی، خوددرمانی و تجویزهای خودسر است. مثلا اگر سر خود تشخیص بدهید کودک 4 ساله شما چاق است و غذایش را به شکلی غیر اصولی کم کنید، آسیبهای وارده میتواند بیاندازه جدیتر و خطرناکتر باشد.
برای این که تشخیص دقیقتر باشد، معمولا شاخص را با شاخص کودکان دیگر در همان سن و جنس مقایسه میکنند. به این ترتیب که تشخیص داده میشود کودک شما در چه صدکی قرار دارد، سپس چاقی یا لاغری او را به قضاوت میگذارند.
برای مثال دختران 12 تا 16 سال نسبت به پسران هم سن خود حدود 1 واحد BMI بالاتری دارند.
دختران به طور معمول زودتر از پسران به بلوغ میرسند.
به این ترتیب در تشخیص شاخص توده بدنی کودک دو عامل مهم جنسیت و سن هم وارد میشود. دو کودک 4 و 14 ساله با BMI مساوی قطعا وضعیت بدنی یکسان ندارند.
تاکید میکنیم که موضوع را برای کودکان جدیتر بگیرید و از خوددرمانی (اگر متخصص نیستید) برای آنها خودداری کنید.
برای افراد بالغ در آمریکا برای این شاخص برای دو گروه زنان و مردان و نیز سنین مختلف، جدول متفاوتی وجود دارد. این جدول قابل اعتمادتر از داشتن یک جدول کلی برای تمام افراد خواهد بود.
ارتباط شاخص BMI با سلامتی
در مورد تاثیر داشتن یک شاخص متعادل بر سلامتی افراد، مطالعات فراوانی وجود دارد. نتیجه تحقیقات نشان میدهد که قرارگرفتن در گروهی که اضافه وزن دارند، یا چاق هستند، به شکلی معنادار شانس مرگ زودرس و ابتلا به برخی بیماریها را افزایش میدهد:
بیماریهای قلبی و عروقی
بیماریهای مرتبط با کیسه صفرا
دیابت نوع دو
فشار خون
آرتروز
حمله قلبی
برخی از انواع سرطان مثل سرطان سینه
در گروهی که هرگز در زندگی خود سیگار نمیکشند، مرگ و میر زودرس در گروه چاق تا 50 درصد نسبت به افرادی با وزن متعادل افزایش پیدا میکند.
همچنین لاغری بیش از اندازه هم میتواند خطرناک باشد. لاغری شدید حتی ممکن است بیشتر از چاقی سلامتی فرد را به خطر بیندازد.
نکته بسیار مهم این است که هر فرد باید از قد و وزن خود اطلاع داشته باشد. عدم آگاهی نسبت به وزن باعث میشود که افراد نتوانند تغییرات وزن خود را بررسی کنند، در نتیجه متوجه نخواهند شد که کدام تغییرات در زندگیشان مثبت و کدام تغییرات منفی بودهاند.
شاخص توده بدنی یا محاسبه BMI در برنامهریزی سلامتی
کشورهای مختلف با در نظر گرفتن قد و وزن افراد به یک شاخص برای اندازهگیری وضعیت سلامتی کشور دست پیدا میکنند. مثلا متوجه میشوند که آیا کشوری چاق دارند یا نه.
همچنین در بسیاری از موارد، وقتی سیاستی برای سلامت عمومی اجرا میشود، توده بدنی یکی از مهمترین متریکهایی است که تاثیر برنامه با آن سنجیده میشود.
برای مثال در شرایطی مثل تورم یا کمبود کالاهای اساسی، دولتها به کمک این شاخص میتوانند تغییر کالری دریافتی مردم را اندازهگیری و برای جبران آن برنامهریزی کنند.
سازمان جهانی سلامتی WHO از دهه 1980 از شاخص BMI به عنوان شاخصی برای ثبت چاقی در جهان استفاده میکند.
برای مثال کویت (بعد از جزایر کوک، تونگا و ساموئا) چاقترین کشور جهان است. ایالات متحده با شاخص 28.8 در جایگاه هفدهم قرار میگیرد. ایران با شاخص 26.2 اوضاع نسبتا خوبی دارد و 82مین کشور چاق دنیا است.
کامرون، تایلند، کره جنوبی، کره شمالی، ژاپن و هند در فهرست کشورهایی با BMI زیر 25 قرار میگیرند.
دو نکته جالب در رنکینگ کشورهای چاق به چشم میخورد. اول این که 67% درصد کشورهای جهان BMI بیشتر از 25 دارند.
نکته جالب دیگر این است که کشوری با شاخص کمتر از 21 وجود ندارد.
از کنار هم قرار دادن آمار و اطلاعات مرتبط با چاقی میشود نتیجه گرفت که جهان به سمت چاق شدن در حرکت است.
به طور میانگین در جهان چاقی برای مردان شایعتر است تا زنان. هرچند در برخی کشورهای توسعهیافته مثل آلمان، کانادا، لهستان، ایتالیا، هلند، فرانسه، ژاپن و کره این روند برعکس است و زنان به طور میانگین چاقتر از مردان هستند.
در اختیار داشتن کالری فراوان و ارزان (البته بدون ارزش غذایی کافی مثل آرد سفید و شکر) باعث شده است که امروزه حتی کشورها و جوامع فقیر هم با وجود فقرغذایی، در خطر چاقی قرار بگیرند.
کشورها معمولا با داشتن برنامه آموزشی، فرهنگسازی، تشویق مردم به اتخاذ رژیمهای غذایی اصولی و نیز تلاش برای افزایش فعالیت بدنی افراد میکوشند که شاخص توده بدنی را به دامنه استاندارد برسانند. ژاپن از جمله موفقترین کشورها در این برنامه بوده است.
خطای اندازهگیری در محاسبه BMI شاخص توده بدنی
گفتیم که این روش ایراداتی هم دارد. معمولا شاخص BMI برای افراد بلند قد، به میزان ده درصد آنها را چاقتر از واقعیت نشان میدهد. همچنین برای افراد کوتاه فرمول های شاخص جهت میانگین قد این شاخص ممکن است آنها را به میزان ده درصد لاغرتر از چیزی که هستند گزارش کند.
به بیان دیگر ممکن است فردی کوتاه قد با وجود داشتن چربی اضافه، شاخصی نرمال پیدا کند یا فردی بلند قد با وجود این که وزنی نرمال دارد، در این معیار چاق به نظر برسد.
این مشکل برای دو نفر با قد و وزن مساوی، اما اندام درشت یا ریز هم وجود دارد. یعنی مثلا دو مرد با قد 1.8 و وزن 70 کیلوگرم الزاما در یک شرایط بدنی مساوی قرار ندارند. یکی از این دو فرد ممکن است اندامی درشتتر داشته باشد و دیگری اندامی ریزنقش.
یک مسئله دیگر در مورد افراد مسن پیش میآید. با بالا رفتن سن، بدون آن که وزن فرد تغییر کند، با تغییر در میزان قد افراد شاخص آنها افزایش پیدا میکند. افراد مسن معمولا شاهد کاهش قد خود هستند.
برای همین متخصصین معمولا بعد از محاسبه سرانگشتی، با توجه به قد افراد BMI را تصحیح میکنند.
بعضی از افراد بجای استفاده از فرمول سادهای که در بالا معرفی کردیم، ترجیح میدهند وزن فرد تقسیمبر «قد به توان 2.5» را در 1.3 ضرب کنند. برای مثال فردی با قد 1.8 و وزن 72 کیلوگرم با فرمول ساده به شاخص 22.2 میرسد. با این فرمول BMI برابری او با عدد 21.53 میرسد. همانطور که مشاهده میکنید تفاوت بین دو فرمول ناچیز است.
تفاوت میان عضله و چربی در شاخص BMI
تصور کنید فردی با قد 1.8 موفق میشود 10 کیلوگرم چربی از دست بدهد و در مقابل 10 کیلو عضله بسازد. اگر تصویر این فرد قبل و بعد از این دوره را کنار هم بگذاریم، به وضوح میتوانیم روند پیشرفت او را مشاهده کنیم.
اما شاخص BMI برای این فرد هیچ تغییری نخواهد کرد. مهمترین مشکل این شاخص همین است که نمیتواند تمایز میان چربی و عضله را تشخیص دهد.
برای مثال دو فرد با قد و وزن مساوی که یکی اندامی عضلانی دارد و دیگری چربی اضافه، به شاخصی مساوی میرسند. در حالی که وضعیت بدنی این دو فرد یکسان نیست.
همچنین اگر فردی دارای اضافه وزن به خاطر رژیم نادرست و نداشتن تحرک کافی دچار عضلهسوزی شود، شاخص BMI او بهبود پیدا میکند!
امروزه متخصصین باور دارند که این شاخص BMI بیشتر از آن که بتواند چاقی را تشخیص دهد، قادر است چاق نبودن افراد را مشخص کند. یعنی فردی که در این معیار در گروه چاق قرار نمیگیرد، با احتمال زیاد واقعا چاق نیست. اما کسی که با این معیار چاق گزارش میشود، ممکن است واقعا چاق نباشد.
به خصوص ورزشکارانی که درصد چربی بدنشان زیر 15% باشد، اگر اندامی عضلانی داشته باشند ممکن است چاق تشخیص داده شوند. زیرا این شاخص متوجه نمیشود که وزن اضافه به خاطر عضلات است نه چربی اضافه.
برای مثال شاخص BMI برای رونی کلمن بالای 40 است و در این معیار خیلی چاق به حساب میآید. در حالی که وزن اضافه بدن او از عضلاتش میآید و نه از چربی.
تشخیص دقیق چاقی با محاسبه شاخص BMI
گفتیم که شاخص BMI به شما کمک میکند که یک درک کلی از وزن و میزان چاقی یا لاغری خود داشته باشید. اما این معیار به هیچ عنوان دقیق نیست.
مثلا فردی با BMI برابر با 21 اگر دستانی لاغر، پاهایی غیرعضلانی و شکمی نسبتا برآمده داشته باشد در گروه وزن طبیعی قرار نمیگیرد.
چنین فردی درست است که عدد وزنش نسبتا خوب است (مثلا 70 کیلو برای قد 180) اما باید رژیم غذایی خود را اصلاح کند تا بتواند شکمش را آب کند و بجای آن کمی عضله بسازد. او به یک برنامه تمرین هم محتاج است.
برای تشخیص دقیقتر لازم است درصد چربی بدن توسط متخصص شناسایی و با ترسیم دقیق ترکیب بدنی، چاق یا لاغر بودن آنها تشخیص داده شود.
معمولا برای تشخیص چاقی، متخصص از اطلاعات بیشتری استفاده میکند. مواردی مثل دور کمر، دور مچ و دور گردن به او کمک میکند که بفهمد آیا با این قد و وزن، شرایط فرد طبیعی است یا خیر.
شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) در مرکز تماس
امروزه مرکز تماس به یک بخش ضروری و جدانشدنی برای بسیاری سازمانها و شرکت ها تبدیل شده است ، بنابراین شاخصهای کلیدی عملکرد ( kpi ) برای اندازهگیری، کنترل و مدیریت مرکز تماس اهمیت مییابد .
ارزیابی عملکرد مرکز تماس :
جهت انتخاب یک مرکز تماس پیشرفته، اطلاع از عملکرد آن و ارزیابی شاخص های کلیدی بسیار حائز اهمیت می باشد. جهت ارزیابی عملکرد مرکز تماس نیاز است شما با kpi ها و نحوه عملکرد آن آشنایی کامل داشته باشید. شاخص کلیدی عملکرد مرکز تماس معیاری جهت ارزیابی ساختارهایی که برای موفقیت مرکز تماس ضروری هستند می باشد . برخی از این شاخص ها بر بررسی کلیِ مرکز تماس تمرکز داشته و برخی عملکرد هر کارشناس را مورد ارزیابی قرار میدهند .
شرکت تیبا سامانه با ارائه مرکز تماس سامان تمامی شاخصهای کلیدی عملکرد kpi) ) را جهت تعیین فرآیند و تصمیم گیری های مبتنی بر داده ها را دارا می باشد که منجر به افزایش کارایی، بهبود مدیریت مرکز تماس و ارتباط با مشتری ، افزایش رضایتمندی مشتریان مجموعه و همچنین کاهش هزینه ها می شود.
شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) در مرکز تماس
1. سطح خدمات ( Service Level )
شاخص سطح خدمات نشان دهنده تماس های پاسخ داده شده در یک مدت زمان خاص (که در مرکز تماس قابل تعیین است) می باشد برای نمونه اگر ۲۰ ثانیه را برای زمان سطح خدمات در نظر گرفته باشید این شاخص باید درصد تماس هایی که در حداکثر ۲۰ ثانیه توسط کارشناسان پاسخ داده شده است را به شما نمایش دهد . در نظر داشته باشید که شاخص سطح خدمات فقط برای تماس های ورودی مرکز تماس می باشد. این شاخص یکی از مهم ترین شاخصهای ارزیابی وضعیت نحوه پاسخگویی می باشد که به طور کلی سطح خدمات دهی مجموعه شما را تعیین می کند.
2. حل مشکل در اولین تماس ( FCR )
رفع مشکل تماس گیرنده در تماس اول ، رضایت بیشتر مشتریان مجموعه را به ارمغان می آورد. هر چه درصد شاخص "حل مشکل در تماس اول "بیشتر باشد به طبع رضایت مشتریان نیز بیشتر خواهد بود.این شاخص درصد تماس هایی که در آن کارشناس توانسته به طور کامل مشکل تماس گیرنده را بدون نیاز به تماس مجدد وی، انتقال تماس به کارشناس دیگر و یا از دست دادن تماس، پاسخ دهد را نمایش می دهد.
علاوه بر این شاخص FCR می تواند به خوبی میزان عملکرد کارشناسان مرکز تماس در زمینه پاسخ دهی مناسب جهت حل مشکلات مشتریان در اولین تماس را ارزیابی نماید.
3. میزان رضایت مشتری ( CSAT )
شاخص میزان رضایت مشتری مقیاسی برای تطابق سطح خدمات با میزان انتظارات مشتری می باشد. جهت محاسبه شاخص میزان رضایت مشتری نیاز به نظرسنجی انتهای مکالمه پس از هر تماس می باشد. نحوه محاسبه شاخص بسته به هر سازمان می تواند متفاوت باشد.
اگر نظر سنجی 3 گزینه داشته باشد و گزینه 3 کاملا راضی و 1 ناراضی باشد نحوه محاسبه CSAT به شکل زیر می باشد.
فرمول محاسبه : (جمع عددی نظرات تقسیم بر (تعداد کل نظرات *3) ) * 100
4. میانگین مدت زمان پاسخگویی ( AHT )
این شاخص نمایش می دهد به طور متوسط مدت زمان پاسخگویی به تماس ها چقدر می باشد. بدیهی است که هر چقدر مقدار این شاخص کمتر باشد نشان می دهد کارشناسان می توانند به تماس های بیشتری پاسخ دهند. مد نظر داشته باشید برای پایین آمدن میانگین مدت زمان نباید از کیفیت پاسخگویی چشم پوشی کرد زیرا برخی فرمول های شاخص جهت میانگین از تماس ها نیاز به مدت زمان بیشتری برای رفع مشکل مشتری دارند.
5. میانگین سرعت پاسخگویی (ASA)
شاخص میانگین سرعت پاسخگویی، در حقیقت بازه زمانی بین زنگ خوردن تلفن کارشناس تا زمانی که وی به تماس پاسخ می دهد می باشد. در محاسبه این زمان مدت زمانی که تماس گیرنده در IVR و یا صف انتظار بوده است در نظر گرفته نمی شود. این شاخص نیز عملکرد کارشناسان در پاسخگویی به تماس ها را بررسی می نماید.
6. میانگین مدت زمان حضور در صف ( Average Time in Queue )
همانطور که از اسم این شاخص مشخص است نرم افزار های مرکز تماس میانگین مدت زمانی که تماس گیرندگان در صف منتظر می مانند تا به کارشناس مربوطه وصل شوند را محاسبه می نمایند.میزان مدت زمانی که تماس گیرنده در صف انتظار می ماند باید یک مدت منطقی باشد در غیر اینصورت باعث نارضایتی مشتریان می شود. سوپروایزر می تواند برای بهبود روند پاسخگویی و کاهش مدت زمان صف انتظار از این شاخص بهره بگیرد.
7. نرخ مشغول بودن ( Occupancy Rate )
شاخص اشتغال، مدت زمانی که کارشناس در ساعت کاری خود مشغول به رسیدگی و پاسخگویی به تماس مشتریان بوده است را نمایش می دهد. میزان نرخ مشغول بودن در مرکز تماس، برای بازدهی بهتر و جلوگیری از فشار جسمی و روانی بر کارشناس، بین ۸0 تا ۹۰ درصد است و نباید بیشتر از آن باشد .
8. میزان تماس های ترک شده ( Abandon Rate )
تعدادی از تماس گیرندگان ، پیش از آن که به کارشناس مربوطه متصل شوند بنا به دلایل مختلف (برای مثال طولانی بودن صف انتظار) تماس را قطع می نمایند. به طور کل تماس های ترک شده می توانند دلایل مختلفی از قبیل پیش آمدن کار در لحظه ، اشتباه گرفتن شماره ،حل مشکل در همان لحظه و. باشد اما مهم ترین دلیل آن مدت زمان طولانی صف انتظار می باشد که باعث نارضایتی مشتریان می شود.
9. درصد تماس های مسدود شده (Calls Blocked)
این شاخص درصد تماس هایی که هنگام تماس با مجموعه به جای پیغام IVR با بوق اشغال مواجه می شوند را مشخص می نماید. این مشکل زمانی رخ می دهد که تمامی اپراتورها در حال مکالمه باشند و ظرفیت صف انتظار نیز تکمیل شده باشد و یا نرم افزار مرکز تماس توانایی مدیریت حجم بالای تماس ها را نداشته باشد.
این درصد میزان تماس های از دست رفته که هر کدام فرصتی برای ارتباط با مشتری بوده و موجب نارضایتی تماس گیرندگان می شود را نمایش می دهد.
10. شیفت های کاری
این شاخص میزان تطابق هر کارمند با برنامه کاری تعریف شده توسط مدیر ارشد و چگونگی عملکرد کارشناسان در مدیریت زمان برای انجام فعالیت ها را نمایش می دهد. پایبندی به جدول زمان بندی یکی از عناصر مهم است که به خوبی عملکرد کارشناسان را ارزیابی می کند . توجه داشته باشید که میزان پایبندی کم موجب نارضایتی مشتریان و عملکرد ضعیف در مرکز تماس می شود.
روش میانگین کم کردن در بورس
احتمالا تاکنون اصطلاح کم کردن میانگین خرید را بین اهالی بورس شنیدهاید. روش میانگین کم کردن در بورس، یک استراتژی خرید است که در صورت افت قیمت سهم کاربرد دارد. کاهش میانگین خرید که برخی مواقع ممکن است با خرید پلهای اشتباه گرفته شود، موافقان و مخالفان زیادی در بین معامله گران سهام دارد. در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به این مسئله بپردازیم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
کم کردن میانگین خرید چیست؟
کم کردن میانگین قیمت خرید یک سهم، در واقع خرید پلهای سهم در صورت افت قیمت است.
میانگین کم کردن (averaging down) در شرایطی کاربرد دارد که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کند و سرمایهگذار در قیمت پایینتری آن سهام را دوباره خریداری میکند. در این صورت میانگین قیمت خرید تمام شده سهم برای او کاهش خواهد یافت و طبیعتا اگر سهم رشد کند، خیلی زودتر سرمایه گذاری به سود میرسد.
برای مثال فرض کنید شما 10 سهم یک شرکت را با قیمت 100 تومان خریده اید. حال قیمت افت کرده و به 50 تومان رسیده است. اگر در این قیمت نیز 10 سهم این شرکت را خریداری کنید، مثل این فرمول های شاخص جهت میانگین است که شما 20 سهم را در قیمت 75 تومان خریده اید. یعنی میانگین خرید شما از 100 تومان به 75 تومان کاهش پیدا کرده است. حال اگر قیمت سهم رشد کند و به 80 تومان برسد، شما وارد سود شده اید. در حالی که اگر میانگین خرید کم نکرده بودید، تا زمانی که دوباره قیمت به 100 تومان نرسد، از ضرر خارج نمیشود. میتوانید کم کردن میانگین خرید را در چندین مرحله انجام دهید و هرچه قیمت پایین تر می رود شما نیز میانگین خرید را کاهش دهید.
شاید با خود بگویید “چقدر خوب، من همیشه سعی خواهم کرد میانگین کم کنم و زودتر به سود برسم”. اما عجله نکنید، این روش معایب خاص خودش را دارد و اگر به درستی انجام نشود میتواند بزرگترین زیان را نصیب معامله گر کند. قبل از آنکه به اشکال این روش بپردازیم، اجازه بدهید منشاء این روش را ذکر کنیم که قطعا خالی از لطف نخواهد بود.
روش مارتینگل و کاهش میانگین خرید
روش مارتینگل در ابتدا برای شرط بندیها انجام میشد و خوب به ظاهر یک راه زیرکانه برای قماربازها بود تا همیشه در شرط بندی ها سود کنند و هیچ گاه متحمل ضرر نشوند💰.
در روش مارتینگل فرد قمارباز (معامله گر) در یک رشته شرط بندی حاضر می شود نه فقط در یک شرط بندی! یعنی او چندین شرط بندی را پشت سرهم انجام میدهد به طوریکه بعد از هر باخت، میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره در یک شرط بندی ببرد و از این بازی با سود خارج شود. برای روشن شدن چگونگی کارکرد این روش به مثال زیر توجه کنید.
فرض کنید که در یک بازی شرط بندی که موضوع آن انداختن یک سکه است شرکت میکنیم، به طوریکه اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی میبریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را میبازیم. فرض کنید این بازی را با n تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا سکه شیر میآید و ما برنده میشویم و پولمان می شود 2n تومان یا خط میآید و n تومان میبازیم. اگر باختیم، در مرحله بعدی میزان شرط فرمول های شاخص جهت میانگین بندی را دو برابر می کنیم، یعنی 2n تومان وسط میگذاریم. در این مرحله اگر ببریم آنگاه سود ما در کل n تومان خواهد بود زیرا در این مرحله 2n تومان برده و در مرحله قبل n تومان باخته بودیم. بنابراین سود خاص ما n تومان خواهد بود. حال فرض کنید اگر دوباره در این مرحله ببازیم، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوباره دو برابر می کنیم، یعنی 4n تومان. حال اگر برنده شویم آنگاه باز هم در کل n تومان سود کرده ایم:
باخت در مرحله اول و دوم 3n تومان
سود از مرحله سوم 4n تومان
سود کل: 4n-3n=n تومان
این مراحل اگر N بار هم رخ دهد باز در نهایت ما در بار N ام مقدار n تومان سود کرده ایم، البته اگر سرمایه ما تمام نشده باشد!💰💰💰
روش مارتینگل توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معاملهگران مختلفی با روشهای گوناگون اجرا شد. طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را که برای سرمایه گذاری در بورس معیین کرده اید به قسمتهای نامساوی (از توانهای عدد 2) تقسیم میکنید و خرید خود را در قیمتهای مختلف بر مبنای این ضرایب انجام میدهید. برای مثال فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری کرده اید و قیمت آن 30% افت کرده و به 70 تومان میرسد.
بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 80 تومان کاهش مییابد. حال اگر قیمت سهم به جای رشد مجدداً افت نماید و به 50 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت تمام شده هر سهم شما به 63 تومان کاهش مییابد. در واقع انگار شما 7 سهم را در قیمت 63 تومان خریده اید و حال قیمت به 50 تومان رسیده است و این در حالی است که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 50% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش پیدا کرده است. اگر سهم فقط 26% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد. این روش مشابه همان روش کم کردن میانگین خرید است و میتواند زودتر شما به سود برساند.
مزیت روش میانگین کم کردن چیست؟
مزیت روش میانگین کم کردن این است که ما در صورت افت سهم، از نظر زمانی دچار ضرر نمیشویم. در واقع هنگامی که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما افت میکند و فاصله میگیرد، میتوان با اجرای این روش، قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه ما، وارد سود شویم، نه اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم. چه بسا که ممکن است در مواردی قیمت سهم پس از افت به راحتی به قیمتهای قبلی برنگردد و زمان بسیار طولانی طول بکشد و از نظر زمانی برای ما توجیه نداشته باشد و ما مجبور شویم در نهایت با ضرر از معامله خارج شویم. از طرف دیگر در صورت رشد سهم پس از میانگین کم کردن، به دلیل اینکه حجم خرید ما بیشتر شده است، سود بسیار بیشتری خواهیم کرد.
عیب میانگین کم کردن در چیست؟
قطعا روش مارتینگل یا روشهایی مشابه که بر اساس کم کردن میانگین خرید کار میکنند یک ایراد بزرگ دارند. توجه به این نقطه ضعف میتواند دیدگاه شما را به کلی تغییر بدهد. این روش توسط معامله گران بزرگی اجرا شده است و هر کدام از آنها با توجه به سیستمهای معاملاتی خود و استراتژیهایشان آن را شخصی سازی کرده اند. طبق این روش شما میتوانید دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچقدر که قیمت سهم افت میکند میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنید. اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما محدود است و ما نمیتوانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه مورد نیاز برای آن به شدت افزایش پیدا میکند. فرض کنید در هشت مرحله بخواهید میانگین خرید را به این روش کم کنید. اگر در مرحله اول 10 میلیون تومان از یک سهم را خریده باشید، در مرحله هشتم باید 1 میلیارد و 280 ملیون تومان پول داشته باشید. مضاف بر اینکه در طی هفت مرحله قبلی شما 1 میلیارد و 270 میلیون تومان تاکنون از این سهم خریداری کرده اید. میبینید که چگونه تصاعدی مبلغ مورد نیاز برای خرید بیشتر خواهد شد.
حالا چگونه عیب بزرگ روش کم کردن میانگین خرید را بر طرف کنیم👇
در ابتدا باید بگوییم که این ایراد بزرگ کاملا مرتفع نخواهد شد بلکه میتوان آن را مدیریت کرد. برای انجام این کار باید مراحل خرید برای کم کردن میانگین را به تعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.
برای مثال میتوان پس از افت قیمت سهم، در سه مرحله میانگین خرید را کاهش داد. بدین صورت که سرمایه خود را به ۴ قسمت نامساوی بر اساس ضرایب توان 2 تقسیم کنید و در هر مرحله، آنها را خرج کنید. برای مثال اگر کل سرمایه شما 60 ملیون است باید آن را به قسمت های 4، 8، 16 و 32 ملیون تقسیم کنید. سپس با 4 ملیون شروع کنید و میتوانید با عبور از حد ضرر در مرحله اول 8 در مرحله دوم 16 و در مرحله آخر 32 میلیون سهم را خریداری کنید.💰💰
🔶 این روش زمانی بسیار کاربردی است و میتواند فایده داشته باشد که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و سهمی را که انتخاب کرده اید، سهم با ارزشی باشد ✅✅✅
چه زمانی میانگین کم کنیم؟
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
این سوالی است که بسیاری از افراد آن را میپرسند. اگر منظور زمان خرید های پله ای است، این موضوع با تحلیل تکنیکال و مشخص کردن حد ضرر مشخص میشود. اگر منظور از این سوال این است که در چه مواردی میتوانیم از این روش استفاده کرد باید گفت زمانی که یک سهم بنیادی و باارزش خریده اید و تحلیل بنیادی میگوید که بازار در مورد این سهم در حال حاضر دارد اشتباه میکند.
در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه زمانی کوتاه مدت، در مورد قیمت یک سهم دچار اشتباه میشود و قیمت بیش از حد افت میکند. این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است. اگر سهمی بنیادی را انتخاب کنید، میتوان با خیالی آسوده تر میانگین خرید را کم کرد زیرا می دانیم که این سهم در آینده نزدیک رشد خوبی را خواهد کرد و به قیمت اصلی خودش خواهد رسید. بنابراین نکته قابل توجه آن که استراتژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روشهای مختلف انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این روش کرد.
در بسیاری از موارد ممکن است افت یک سهم بی ارزش حد و مرزی نداشته باشد. به اصطلاح “بعضی از سهامها کف ندارند” و شما پس از اینکه آخرین پول خود را نیز در کم کردن میانگین خرج کردید، باز هم شاهد افت قیمت خواهید بود و این روش نه تنها کمکی به شما نمیکند بلکه میتواند باعث زیان بیشتر شما بشود.
اخطار
میانگین کم کردن اگر بر روی سهمهای بنیادی انجام نشود میتواند باعث از دست رفتن 70 درصدی سرمایه شما شود! پس فرمول های شاخص جهت میانگین اگر با تحلیل بنیادی آشنا نیستید و نمیتوانید به لحاظ بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید، توصیه اکید داریم که هیچ گاه بر روی سهمی که از آن شناخت کافی ندارید میانگین خرید کم نکنید که این کار میتواند به منزله پایان کار شما در بورس باشد.
فرمول محاسبه میانگین خرید
بسیاری از افراد در بدست آوردن قیمت سر به سر یا همان میانگین خرید خود کمی دچار ابهام هستند. در اینجا فرمول محاسبه میانگین خرید را ذکر میکنیم. فرض کنید ما در سه مرحله یا سه قیمت متفاوت سهمی را با حجم متفاوت خریداری کردهایم و حالا میخواهیم ببینیم قیمت میانگین خرید ما یا همان قیمت سر به سر ما چقدر است.
برای این کار ابتدا حاصل عبارت زیر را بدست اورید:
(تعداد سهامی که در قیمت اول خریدیم ضربدر قیمت اول + تعداد سهامی که در قیمت دوم خریدیم ضربدر قیمت دوم + تعداد سهامی که در قیمت سوم خریدیم ضربدر قیمت سوم)
حال عدد بدست آمده را تقسیم بر تعداد کل سهامی که خریدیم میکنیم و به این ترتیب قیمت میانگین خرید بدست میآید.
نتیجه گیری
روش میانگین کم کردن در بورس میتواند در بسیاری از مواقع مفید باشد و به ما کمک کند تا زود تر از ضرر خارج شویم و بیشتر سود کنیم. اما در اتخاذ این روش نکات زیادی وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم:
- روی سهمی میانگین کم کنید که به لحاظ بنیادی مورد تایید باشد
- زمانی میانگین خرید را کم کنید به لحاظ تکنیکالی مناسب باشد
- مراحل کم کردن میانگین را به سه مرحله محدود کنید
کلام آخر اینکه سرمایه خود را مدیریت کنید و تنها بخشی از سرمایه کلی خود را برای یک سهم و میانگین کم کردن قیمت آن در نظر بگیرید. همیشه باید در پرتفوی شما سهامی از گروه های مختلف وجود داشته باشد. برای افراد مبتدی، میانگین کم کردن دامی است که آنها را به سمت تک سهم شدن میکشاند، مراقب این دام باشید.
معاملهگر هستید یا سرمایهگذار
نکته پایانی اینکه باید ابتدا مشخص کنید معاملهگر هستید با سرمایهگذار؟ در معاملهگری اصلا چیزی به نام “میانگین کم کردن” وجود ندارد! برای روشن شدن این موضوع مقاله زیر را مطالعه کنید:
تفاوت تحلیلگری، سرمایه گذاری و معاملهگری
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) در تحلیل تکنیکال چیست؟
شاخص حرکت جهت دار (Directional Movement Index – DMI) اندیکاتوری توسعهیافته توسط جِي والدِر (J. Wilder) در سال 1978 میباشد که سمتوسوی حرکت قیمت یک دارایی را شناسایی مینماید.
شاخص حرکت جهت دار این مهم را با مقایسهٔ قلهها و درههای سابق (Prior Highs and Lows) و رسم دو خط انجام میدهد.
خط اول، به خط «حرکت جهت دار مثبت» (Positive Directional Movement) معروف است که آن را با نماد (DI +) نمایش میدهند.
خط دیگر به خط «حرکت جهت دار منفی» (Negative Directional Movement) مشهور میباشد و با علامت (DI -) نشان داده میشود.
یک خط سوم اختیاری نیز تحت عنوان «حرکت جهت دار» (Directional Movement) موجود است که با اختصار (DX) به نمایش درمیآید.
این خط تفاوتهای میان دو خط DA + و DA – را به نمایش میگذارد. زمانی که خط DI + بالاتر از DI – قرار گرفته باشد، فشار روبهبالای (فشار خرید) بیشتری در قیمت نسبت به فشار روبهپایین (فشار فروش) وجود دارد.
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار؛ منبع: تریدینگ ویو | Tradingview
اگر خط DI – بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد، شرایط بازار عکس حالت قبلی بوده و فشار روبهپایین (فشار فروش) در قیمت بیشتر از فشار روبهبالا (فشار خرید) خواهد بود.
همچنین اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار به معاملهگران کمک میکند تا جهت حرکت روند قیمتی در بازار را تشخیص دهند.
تقاطعهای صورت گرفته بین خطوط این اندیکاتور – که در اصطلاحات معاملهگری به این تقاطعها Crossovers اطلاق میگردد – در برخی از مواقع بهعنوان یک سیگنال معاملاتی برای خرید یا فروش استفاده میگردد.
نکات مهم:
- اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار از دو خط و یک خط اختیاری تشکیل شده است. این خطوط نشاندهندهٔ فشار فروش بازار (DI -)، فشار خرید در بازار (DI +) و خط سوم نیز نشاندهندهٔ اختلاف بین دو خط مثبت و منفی فوق میباشد (DX).
- خط DI + که بالاتر از DI – قرار گرفته باشد، نشاندهندهٔ فشار روبهبالای (فشار خرید) بیشتر در قیمت نسبت به فشار رو به پایین (فشار فروش) میباشد.
- اگر خط DI – بالاتر از خط DI+ قرار گیرد، نشاندهندهٔ عکس حالت قبلی بوده و فشار رو به پایین (فشار فروش) در قیمت بیشتر از فشار روبهبالا (فشار خرید) خواهد بود.
- از تقاطعهای خطوط مذکور (Crossovers) میتوان برای بهدست آوردن سیگنال روندهای در حال تشکیل (در حال ظهور) استفاده نمود. برای مثال، زمانی که خط DI + خط DI – را به سمت بالا قطع نماید (یا به اصطلاح کراس کند – Cross) ممکن است سیگنال شروع روند صعودی جدیدی را برای ما صادر نماید.
- هرچه فاصلهٔ بین دو خط DI + و DI – بیشتر باشد، حاکی از قدرتمندتر بودن روند قیمتی بازار خواهد بود. اگر خط DI + با فاصلهٔ زیادی بالاتر از خط DI – قرار گرفته باشد، روند قیمتی با قدرت به سمت بالا (Strong Uptrend) حرکت مینماید. اگر خط DI – با فاصلهٔ زیادی بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد، روند قیمتی موجود با قدرت به سمت پایین (Strong Downtrend) حرکت خواهد نمود.
- شاخص میانگین جهت دار (Average Directional Movement Index – ADX) نیز اندیکاتور دیگری است که میتواند به اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار اضافه شود. در کنار آن مورد استفاده قرار گیرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شاخص میانگین جهت دار میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
فرمولهای محاسبهٔ اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) شامل موارد زیر میباشند:
که در این معادلات:
حرکت جهت دار (DM +) = قله کنونی – قله سابق
PH = بالاترین سطح قیمتی قبلی
– DM = نقطه کف قبلی – نقطه کف کنونی
CDM = حرکت جهت دار کنونی
ATR = میانگین واقعی رنج (محدوده) حرکتی
نحوهٔ محاسبهٔ شاخص حرکت جهت دار (DMI)
- میزان DM +، DM -، و محدودهٔ واقعی (True range – TR) را برای هر دورهٔ زمانی محاسبه نمایید. معمولاً از دورههای زمانی (Periods) 14 روزه استفاده میشود.
- DM + برابرست با قلهٔ کنونی قیمت منهای قلهٔ پیشین قیمت
- DM – برابرست با کف قیمت کنونی منهای کف پیشین قیمت
- از DM + زمانی استفاده کنید که عدد حاصل شده از تفاضل قیمت قلهٔ کنونی و قلهٔ پیشین بیشتر از عدد حاصل شده از قیمت کف کنونی منهای کف پیشین قیمت میباشد. همچنین از DM – زمانی استفاده کنید که عدد حاصل از تفاضل قیمت کف کنونی و قیمت کف سابق بزرگتر از از عدد حاصل شده از تفاضل قیمت قلهٔ کنونی منهای قیمت قلهٔ پیشین باشد.
- محدودهٔ واقعی (True Range – TR) عددی بزرگتر از قلهٔ کنونی، کف کنونی، بالاترین نقطهٔ بسته شدن (Current high – Previous Close) و یا پایینترین نقطهٔ بسته شدن (Current low – Previous Close) میباشد.
- میانگینهای 14 روزه DM +، DM – و TR را هموار (smooth) نمایید. در ادامهٔ فرمول محدودهٔ واقعی (TR) نیز آورده شده است. مقادیر DM + و DM – را نیز وارد آنها کنید تا میانگینهای هموار شدهٔ آنها را نیز دست آورید.
- مقدار 14 روز اول محدودهٔ واقعی برابر است با جمع میزان محدودههای واقعی طی 14 روز اول.
First 14TR = Sum of first 14 TR readings.
- مقدار محدودهٔ واقعی طی 14 روز بعدی برابرست با فرمول زیر: (که در آن، مقدار 14 روز اول بهدست آمده را از تقسیم مقدار 14 روز اولیه بر 14 کم کرده و سپس با مقدار کنونی محدودهٔ واقعی جمع میکنیم.)
Next 14TR value = First 14TR – (Prior 14TR/14) + Current TR
- سپس، مقدار هموار شدهٔ ارزش DM + بهدست آمده را بر مقدار هموار شدهٔ محدودهٔ واقعی (Smoothed TR) تقسیم میکنیم تا مقداری DI + را بهدست آوریم. سپس این عدد را در 100 ضرب میکنیم.
- عدد DM – هموار شده را بر مقدار TR تقسیم کرده تا مقدار عددی DI – را بهدست آوریم. این عدد را نیز در 100 ضرب نمایید.
- شاخص انتخابی حرکت جهت دار (Optional Directional Movement Index – DX) برابر است با تفاضل DI + و DI -، تقسیم بر مجموع عددی DI + و DI – (البته همگی این اعداد باید به صورت قدر مطلقی – Absolute Value – نوشته شده باشند). عدد بهدست آمده در این مرحله را نیز در 100 ضرب نمایید.
شاخص میانگین جهت دار (Average Directional Movement – ADX) بهعنوان میانگینی هموار شده از شاخص DX شناخته میشود.
شاخص حرکت جهت دار (DMI) چه چیزهایی را به شما میگویند؟
استفادهٔ اصلی از اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار، در یافتن جهت روند در بازار و ارائهٔ سیگنالهای معاملاتی میباشد.
تقاطعها (Crossovers) سیگنالهای معاملاتی اصلی را صادر مینمایند. یک معاملهٔ خرید زمانی میتواند رخ دهد که خط DI + خط DI – را روبهبالا قطع کند.
در این صورت میتوان گفت که یک روند صعودی احتمالی در راه میباشد. سیگنال فروش نیز زمانی صادر میشود که خط DI -، خط DI + را به سمت پایین قطع نماید. این میتواند نشاندهندهٔ یک روند نزولی محتمل و قریبالوقوع باشد.
با وجود این که این روش ممکن است در تولید سیگنالهای مفید خوب عمل کند، اما این اندیکاتور سیگنالهای بد و غلط نیز تولید میکند. زیرا که یک روند ممکن است به رشد خود ادامه ندهد و متوقف شود.
از اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار میتوان بهعنوان ابزاری جهت تأیید روند تشخیص داده شده و یا تأییدیهٔ معاملات استفاده نمود.
اگر DI + با فاصلهٔ زیادی در بالای DI – قرار گرفته باشد، روند قدرت ادامه دادن مسیر روبهبالای خود را دارد و از این موضوع میتوان بهعنوان تأییدیهای برای معاملات خرید کنونی و یا دریافت سیگنال ورود به موقعیتهای معاملاتی خرید (Long) جدید استفاده کرد.
اگر خط DI – با فاصلهٔ بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد؛ تأییدکنندهٔ روند قدرتمند نزولی در بازار خواهد بود که میتوان از آن بهعنوان تأییدیهای برای ورود به پوزیشن فروش (شرت) استفاده کرد.
تفاوت بین شاخص حرکت جهت دار (DMI) و اندیکاتور آرون (Aaron Indicator) چیست؟
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار از دو خط اصلی و یک خط سوم اختیاری تشکیل شده است. اندیکاتور آرون نیز از دو خط تشکیل شده است.
هر دو اندیکاتور نشاندهندهٔ حرکات مثبت و منفی در بازار میباشند، و به تشخیص جهت روند کمک مینمایند. اما فرمول محاسباتی این دو اندیکاتور با یکدیگر فرق دارند. بنابراین تقاطعهای رخ داده در این دو اندیکاتور در یک زمان رخ نمیدهند و فاصلهٔ زمانی دارند.
محدودیتهای استفاده از اندیکاتور حرکت جهت دار (DMI) چیست؟
شاخص حرکت جهت دار (DMI) بخشی از یک سیستم بزرگتر تحت عنوان «شاخص میانگین جهت دار – Average Directional Movement Index – ADX) میباشد.
تشخیص جهت روند این اندیکاتور در اندیکاتور ADX نیز گنجانده شده است. اعداد بالاتر از 20 در اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار (ADX) نشاندهندهٔ روند قدرتمند صعودی میباشند.
چه از اندیکاتور ADX استفاده کنید و چه نکنید، نباید فراموش کنید که تمامی اندیکاتورها دارای خطا بوده و در مواقع خطا سیگنالهای غلطی را تولید مینمایند
مقادیر DI + و DI – و تقاطعها همگی بر پایهٔ قیمتها و رخدادهای گذشتهٔ فرمول های شاخص جهت میانگین بازار میباشند و لزوماُ توانایی بازتاب احتمال رخدادهای آینده را ندارند. ممکن است یک تقاطع انجام شود، اما قیمت هیچگونه واکنشی به آن نشان ندهد.
اگر شخصی با این تقاطع وارد معامله شده بود، در بهترین حالت هیچ تغییری در سرمایهٔ خود نمیدید. ممکن است در بازهای از زمان، خطوط چندین بار یکدیگر را قطع نمایند؛ که این تقاطعها نیز به معنی سیگنال معاملاتی در بازار نخواهند بود.
میتوان با معامله کردن در روندهای بزرگ و طولانی مدت، و با بررسی بلندمدت چارت قیمتی در کنار استفاده از مقادیر ارائه شده در اندیکاتور ADX، روندهای خوب در بازار را تشخیص داده و از رخ دادن خطاهای مذکور تا حد زیادی پیشگیری کرد.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید. مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما