بررسی اثر برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد کارکنان بانک ملی ایران
از آنجا که امروزه منابع انسانی با ارزشترین عامل تولید و مهمترین سرمایه هر سازمان و منبع اصلی زاینده مزیت رقابتی و ایجادکننده قابلیتهای اساسی هر سازمان است و بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد تا سازمانها بتواننداز راه داراییهاینامشهودخود مانند استعداد،رهبری،فرهنگ، و به ویژه استراتژییکپارچه، خود را متمایز سازند. مدیران همه ساله، هفته ها و یا حتی ماهها زمان صرف تدوین استراتژی به منظور حفظ مزیت رقابتی سازمان خود می کنند. آنها از راه تدوین استراتژی می خواهند بدانند که اول، چه اقداماتی باید انجام دهند که سازمانشان سرآمد باشد؟ دوم، چطور میتوانند اقدامها و عملکردشان را مورد سنجش قرار دهند؟ باید توجه داشت از آنجا که در سازمان ها کارکنان نمی توانند به گونه ای شفاف نقش خود را در پیاده سازی استراتژی سازمان درک کنند، هنگام پیاده سازی استراتژی اغلب بین کارکنان و مدیران گسستگی به وجود می آید. بنابراین مدیریت برای اینکه بتواند چگونگی تحقق هدفهای خود را به گونه ی معینی تعریف کند لازم است که به طور دقیق عملکرد کارکنان را به صورت کمی شاخص گذاری و اندازه گیری کند. در واقع در این تحقیق به بررسی چگونگی گردآوری داده ها، تحلیل آنها جهت استفاده از داده های خام در راستای سوالات تحقیق پرداخته می شود. و از دو آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون بارتلت برای تجزیه و تحلیل و پردازش داده هااستفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد کارکنان بانک ملی ایران بود، که در این راستا 6 فرضیه فرعی و یک فرضیه اصلی طراحی شد و پس از جمع آوری پرسشنامه ها پخش شده بین جامعه آماری و با توجه به نتایج حاصله از تجزیه وتحلیل حاصله از نتیجه گیری پیرامون فرضیههای تحقیق پرداخته می شود، که نوآوری در خدمات در حد بسیار زیاد در روند برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی بانک ملی ایران با اهمیت می باشد و وضعیت تاهل در حد متوسط در برنامه ریزی استراتژیک مهم است و در ارتباط با متغیر ارزیای عملکرد کارکنان بیشترین نمره مربوط به ارزیابی سالانه و کمترین نمره برای مقدار زمانی است که مدیران صرف بحث درباره نتایج ارزیابی با کارکنان می گذارندمی باشد.
منابع مشابه
پیش نیازهای برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی
امروزه رسمیت و عینیت سازمانها با منابع انسانی آنها شناخته می شود و روند برنامه ریزی استراتژیک اهمیت دادن به منابع انسانی اساس و محور کار مدیران ارشد سازمان هاست این که چگونه به منابع انسانی اهمیت داده شود نیازمند برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی است یعنی بدون برنامه نمی توان از نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف کوتاه و بلند مدت سازمان بهره برد. بنابراین سازوکاری که می توان بوسیله آن به منابع انسانی اهمیت داد و از آن بع.
برنامه ریزی استراتژیک برای منابع استراتژیک ( نیروی انسانی )
در سالهای اخیر ، برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی به عنوان ابزاری که بطور مستقیم ، اهداف وبرنامه های منابع انسانی متصل می کند ، مورد توجه شایانی قرار گرفته است . تغییرات حکومتی ، اقتصادی ، اجتماعی ، جمعیتی در طول دهه 1970 به عنوان انگیزه و عزم اصلی برای این علائق فزاینده معرفی شده اند . طرفداران برنامه ریزی منابع انسانی در سازمانها ، می تواند نقش مهمی در بهره وری مؤثر و مطلوب منابع انسانی داش.
نقش برنامه ریزی استراتژیک در توسعه منابع انسانی
از آنجا که امروزه منابع انسانی با ارزش ترین عامل تولید و منبع اصلی زایندهمزیت رقابتی و ایجادکننده قابلیتهای کلیدی هر سازمان است و عامل انسانی منبعراهبردی برای سازمانها محسوب شده لذا برنامه ریزی منابع انسانی جزء برنامه ریزیاستراتژیک است و سنگ زیربنای برنامه ریزی منابع انسانی شناخت مفروضاتی است کهتصمیمات در آن اتخاذ می شود و درصورت پیش بینی و قضاوت مناسب، اهداف موردانتظار تحقق می یابد. و همچنین ب.
پیش نیازهای برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی
امروزه رسمیت و عینیت سازمانها با منابع انسانی آنها شناخته می شود و اهمیت دادن به منابع انسانی اساس و محور کار مدیران ارشد سازمان هاست این که چگونه به منابع انسانی اهمیت داده شود نیازمند برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی است یعنی بدون برنامه نمی توان از نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف کوتاه و بلند مدت سازمان بهره برد. بنابراین سازوکاری که می توان بوسیله آن به منابع انسانی اهمیت داد و از آن بع.
تاثیر برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی بر توانمندسازی کارکنان در بانک کارآفرین
در دنیای امروزی سازمان ها به منظور شناسایی تحولات محیطی و کسب موفقیت در میدان رقابت، باید از نوعی برنامه ریزی بهره گیرند که آینده نگر و محیط گرا باشد. به علت اهمیت نیروی انسانی در سازمان، نیازمند یک نوع برنامه ریزی هستیم که با بررسی محیط خارجی و داخلی سازمان، استراتژی های منابع انسانی مناسب را شناسایی و آن را با توجه به چشم انداز، مأموریت، اهداف بلندمدت و استراتژی سازمانی هماهنگ نماید تا باعث ب.
برنامه ریزی استراتژیک برای منابع استراتژیک ( نیروی انسانی )
در سالهای اخیر ، برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی به عنوان ابزاری که بطور مستقیم ، اهداف وبرنامه های منابع انسانی متصل می کند ، مورد توجه شایانی قرار گرفته است . تغییرات حکومتی ، اقتصادی ، اجتماعی ، جمعیتی در طول دهه 1970 به عنوان انگیزه و عزم اصلی برای این علائق فزاینده معرفی شده اند . طرفداران برنامه ریزی منابع انسانی در سازمانها ، می تواند نقش مهمی در بهره وری مؤثر و مطلوب منابع انسانی داش.
برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک Strategic planning فرآیندی است که طی آن مدیران ارشد اجرایی و عملیاتی برنامهریزی استراتژیک سازمان را طراحی میکنند. مهمترین ویژگی این فرآیند در ماهیت کار گروهی آن نهفته است.
در قالب چنین فرآیند و کارگروهی است که اعتقاد و باور به استراتژی سازمان شکل میگیرد و افراد درگیر در این فرآیند، احساس تعلق و مالکیت نسبت به آن پیدا میکنند. بعلاوه چنین فرآیندی باعث تسهیل مرحله استقرار استراتژی سازمان میگردد. برنامهریزی استراتژیک در کانون مباحث مدیریت استراتژیک قرار دارد. چه چیز باعث میشود که مدیر به فکر تصمیم استراتژیک بیفتد؟ توجه به تحلیل فاصله پاسخ مناسبی بدین سئوال است. براساس تصمیمات اتخاذ شده در گذشته، سازمان از راهی خاص با استراتژی معینی به نتایجی رسیده است.
در هر نقطه از زمان (t1) میتوان عملکرد استراتژی را سنجید و به احتمال زیاد در این صورت میتوان پیشنهاداتی برای تغییر در استراتژی داد. در فرآیند نیاز این تغییر، پیشنهاد باید با توجه به فاصله بین نتیجه پیشبینی شده در صورت ادامه استراتژی فعلی و نتیجه مورد نظر بر اساس تغییر داده شده در استراتژی برای آینده (t2) تدوین شود. اما باید توجه داشت که اولا فاصله باید معنی دار تشخیص داده شود. ثانیا، تصمیم گیرنده باید برای کاهش دادن فاصله، انگیزهای داشته باشد. ثالثا تصمیم گیرنده باید اعتقاد داشته باشد که فاصله را میتوان تقلیل داد.
مراحل برنامهریزی استراتژیک
برنامه استراتژیک از هفت مرحله تشکیل میشود:
- چشمانداز سازمان
- فلسفه وجودی (رسالت سازمان)
- ارزشهای محوری سازمان
- اهداف بلندمدت
- تدوین استراتژی سازمان
- هدفگذاری کوتاهمدت
- خطمشی سازمان
مراحل برنامهریزی استراتژیک
چشمانداز سازمان Vision
چشمانداز سازمان توصیف میکند که شرکت میخواهد در آیندهای دور به چه سازمانی تبدیل شود و افق آینده آن چیست. ویژن (چشمانداز) عبارت است از دیدگاهها و نتایجی که مدیران سازمان برای آینده درازمدت سازمان مدنظر دارند و قصد دارند که به آن برسند. چشمانداز در برنامهریزی استراتژیک بیانگر آمال و آرزوهای مدیریت سازمان برای آینده است.
چشمانداز یعنی آنچه که میخواهیم باشیم.
ویژگیهای یک چشمانداز خوب به صورت زیر است:
- آرزویی روشن برای آینده
- قابل درک، ساده و روشن
- الهام بخش و چالشی، آرمانی و ترغیب کننده برای مشتریان
- قابل باور
- در راستای رسالت سازمانی
- نقطه تفاهم تمام ذینفعان
- توصیف کننده خدمات آینده سازمان
- حتی المقدور خلاصه
- محکم ولی انعطاف پذیر و آماده تغییر در زمان
فلسفه وجودی (ماموریت) Mission
تعریف فلسفه وجودی (رسالت یا ماموریت سازمان) نقطه شروع فرآیند برنامهریزی استراتژیک بشمار میآید. ماموریت سازمان در واقع شالوده ایست که دیگر عناصر برنامهریزی استراتژیک روی آن ساخته میشوند و ماموریت سازمان عبارتی است که به مفهوم سازمان هویت میبخشد و نقطه کانونی در تشخیص هویت و فلسفه وجودی سازمان محسوب میشود. هر یک از شش عنصر دیگر از برنامه استراتژیک میبایست بطور مستقیم از ماموریت سازمان حمایت و پشتیباتنی نمایند.
یک ماموریت (رسالت) شفاف و خوب تعریف شده، تمرکز لازم را برای بقا و توسعه بیشتر را به شما ارائه میکند. یعنی اگه کاملا معلوم باشد که چه کاره هستیم، از پراکندگی تصمیمات و استراتژیها جلوگیری میشود.
ماموریت یعنی سازمان چرا وجود دارد. چرایی وجود روند برنامه ریزی استراتژیک سازمان بر میگردد به:
- نیازی که سازمان برطرف میکند = هدف غایی = فلسفه وجودی
- چگونگی رفع نیاز = محصول = خروجی
- بهرهبرداران و استفادهکنندگان از خروجی سازمان = مشتریان
- چگونگی ایجاد محصول مورد رضایت بهرهبرداران = تکنولوژی
- در نهایت وجه تمایز سازمان با دیگر سازمانهایی که تقریبا همین کار را میکنند = مزیت رقابتی
ارزشهای سازمانی
ارزش ها و باورهای یک سازمان همان چیزهایی هستند که کارکنان به آنها ارج مینهند و برایشان اهمیت قائلند. ارزشهای سازمانی تعیین مینمایند که کجا، وقت و انرژی و پول خود را صرف کنید. ارزشهای سازمانی شما چه بدانید و چه ندانید برانتخابهای روزانه شما تاثیر میگذارد. علت اینکه تعریف یا مشخص نمودن ارزشهای سازمانی بهمراه تعریف چشمانداز مطرح شده این است که امکان دارد بخشی از چشمانداز ما در راستای ارزشهایمان نباشد، همچنین ارزشها بیشترین تاثیر را بر روی استراتژیها دارند. فرض کنید فریب دادن رقبا برای سازمان ما یک ضد ارزش باشد، پس مسلم است که استراتژیهایی که بر مبنای حیله هستند نباید انتخاب شوند.
اهداف بلندمدت
اهداف بلندمدت مشخص کننده نتایج استراتژیکی است که ماموریت و استراتژی سازمان باید به آنها دست یابد. این نتایج استراتژیک در مفهوم گسترده و عام خود، منعکس کننده آرزوها و انتظاراتی است که سازمان قصد دارد در حوزه هایی نظیر سودآوری، رشد، گسترش ابعاد و نوع فعالیت، محصولات جدید و بازارهای جدید به آنها دست یابد.
جمعبندی برنامهریزی استراتژیک سازمان
تحلیلهای استراتژیک در حقیقت بانک اطلاعاتی برنامه استراتژیک را تشکیل میدهد. این تحلیلها شامل تجزیه و تحلیل آن دسته از عوامل درونی و برون سازمانی است که تاثیر بسزایی روی آینده سازمان دارند. این تحلیلها در نهایت باعث اولویت بندی موضوعاتی میگردد که برنامه میبایست به نوعی راه حلی برای آن بیابد. مرحله تجزیه و تحلیلهای استراتژیک یکی از زمان برترین مراحل فرآیند برنامه استراتژیک به شمار میآید، زیرا برنامه استراتژیک بطور طبیعی و ماهوی برنامه مفهومی است که برای پشتیبانی از نقاط کلیدی برنامه به یک بانک اطلاعاتی دقیق نیاز دارد.
تدوین برنامه استراتژیک، مستلزم مشخص شدن فاصله عملکرد و به عبارتی فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب سازمان است. تحلیل فاصله یا شکاف اصطلاحی رایج در فرآیند برنامهریزی استراتژیک است که هدف آن مشخص نمودن این فاصله عملکرد میباشد. آنچه در تحلیل روند برنامه ریزی استراتژیک شکاف باید به آن توجه شود این است که بین نتایج حاصله و نتایج مورد انتظار نباید فاصله زیادی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر فاصله باید معنادار باشد ضمن اینکه سازمان نیز باید انگیزه لازم را برای کاهش فاصله داشته باشد. مدیران برای موفقیت در سیستمهای برنامهریزی میبایست همواره به تمایزهای بین برنامههای استراتژیک و برنامههای عملیاتی توجه داشته باشند. این تمایزها به شرح زیر میباشند.
شروعی دوباره با برنامه ریزی استراتژیک
شاید شما هم با وجود چالش هایی که روزانه اتفاق می افتد بگویید که برنامه ریزی آن هم از نوع بلند مدت با شرایط کنونی امری نا ممکن می باشد. در این مقاله سعی بر این داریم که شما را با برنامه ریزی استراتژیک و نحوه اجرایی صحیح آن آشنا سازیم.
از جمله خدمات برنامه ریزی استراتژیک، تاثیرات آن بر انواع شرکت ها و سازمان ها می باشد. در این میان شرکت ها می توانند با کمک برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار خود را رونق دهند. برنامه ریزی استراتژیک هنر ایجاد استراتژی های کسب و کار خاص، اجرای آن ها، ارزیابی نتایج و اجرای طرح در رابطه با هدف یک شرکت در دراز مدت می باشد. کلمه برنامه ریزی استراتژیک هم معنی با مدیریت استراتژیک می باشد یعنی باعث هماهنگ کردن بخش های مختلف یک شرکت از جمله بخش حسابداری مالی، بازاریابی، منابع انسانی و غیره میشود.
خلاصه فعالیت برنامه ریزی استراتژیک
از سال ۱۹۵۰ تا سال ۱۹۶۰ برنامه ریزی استراتژیک بین شرکت ها از محبوبیت بالا قرار گرفته شد؛ به طوری که در سال ۱۹۸۰ این محبوبیت به اوج خود رسید. در این میان اکثر شرکت ها و سازمان های بزرگ با تعداد کارمند زیاد برای رسیدن به هدف خود از برنامه ریزی استراتژی استفاده کردند. بعضی افراد عقیده بر این داشتند که برای اجرای برنامه ریزی استراتژیک نیاز به یک ثبات محیطی است و این نابسامانی مانع از اجرای برنامه ریزی استراتژیک می شود. در جواب این افراد باید گفت که برنامه ریزی استراتژیک شاخه های زیادی دارد و تنها یکی از شاخه های آن برنامه ریزی است. در این میان با شرایط ذکر شده باز هم انجام برنامه ریزی برای شرکت های بزرگ امری شدنی است، چرا که سازمان ها و شرکت های وسیع با تعداد کارمند زیاد زمان و حوصله کافی برای تغییر مسیر خود با شرایط زمانی را ندارند، همچین این شرکت ها ریسک نمی کنند که بی هدف پیش بروند پس در این میان با اجرای برنامه ریزی استراتژیک باعث کمک به ارتباط هر چه بهتر بین مدیر و کارمند شده و به سوی آینده ای بهتر قدم می گذارند.
حال سوالی که در این میان برای شرکت های کوچک پیش آمد این است که آیا اجرای برنامه ریزی استراتژیک برای آن ها موثر است یا خیر؟ در جواب باید گفت بله. چرا که با کمک برنامه ریزی استراتژیک می توانند به نقاط ضعف و یا قوت خود رسیدگی کنند و باعث بهبود عملکرد خود شوند.
در این بین برای اجرای برنامه ریزی استراتژیک در یک شرکت به برنامهریزی قابل توجهی از طرف مدیریت ارشد یک شرکت نیازمند است. در این میان مدیران اجرایی با در نظر گرفتن طرح ها و ایده های بی شماری اقدام به انتخاب بهترین ایده می کنند و با اتتخاب آن قدمی موثر برای بهبود شرایط سازمان بر می دارند.
توسعه برنامه ریزی استراتژیک
- تدوین استراتژی
- اجرای استراتژی
- ارزیابی استراتژی
- بررسی عوامل خارجی و داخلی که تاثیر گذار بر اجرای استراتژیک است.
- اندازه گیری عملکرد
- برای تاثیر بهتر استراتژی اقدام به برداشت گام های اصلاحی کنند.
به طور مثال ممکن است یک شرکت اقدام به بهبود خدمات به مشتریان کند. در این میان با فکر و مشورت برای بهبود و ارائه خدمات بهتر به مشتریان، اقدام به طراحی برنامه نرم افزاری برای ارتباط بهتر مدیر با مشتری را راه اندازی می کند که این کار باعث پیشرفت بهتر رابطه با مشتری می شود.
برنامه ریزی استراتژیک به صورت کاملا رسمی توسط مدیر ارشد ابلاغ می شود. مدیر ارشد تصمیم به اجرای برنامه ریزی استراتژیک می کند. سپس برای اجرای طرح به مدیر میانی و مدیر عملیاتی ارجا می شود. بر همین اساس در تمامی مراحل تعامل بین کارگر و مدیر رعایت می شود که این عامل باعث پیشرفت بهتر سازمان می شود.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
- کمک به تدوین استراتژی بهتر با استفاده از یک رویکرد منطقی می کند.
- باعث افزایش ارتباط بین کارکنان و کارفرمایان می شود.
- باعث توانمند سازی افراد شاغل در سازمان می شود.
با روی کار آمدن برنامه ریزی استراتژیک و ایجاد ارتباط بین کارکنان و مدیر، باعث توانمند شدن کارمندان می شود.
توجه: بسیاری از شرکت ها برای اجرا و تدوین تصمیمات خود از برنامه ریزی استراتژیک استفاده میکنند. در صورتی که باید این را در نظر بگیرند که برنامه ریزی استراتژیک نیاز به پول، زمان، تلاش و فکر خوب برای رشد یک شرکت دارد.
مراحل برنامه ریزی استراتژیک
- مشخص نمودن جایگاه فعلی سازمان کسب و کار
- تالیف چشم انداز
- تالیف اهداف بلند مدت
- تالیف برنامه سالانه
- بازبینی
همانطور که می دانید شروع روند برنامه ریزی استراتژیک هر چیزی پایانی دارد. معمولا شروع برنامه های استراتژیک با پایان ۲ الی ۳ ساله همراه است. پس بعد از گذشت ۳ سال مجدد برنامه باید بازنویسی شود.
- گروهی اعتقاد بر این دارند که ابتدا باید به دنبال چشم انداز سازمان رفته و سپس هدف گذاری کرد.
- گروهی اعتقاد بر این دارند ابتدا باید نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت ها را مشخص کنند.
- گروهی اعتقاد بر این دارند که در ابتدا باید موقعیت کنونی خود را مشخص کنند.
- تحلیل وضعیت درونی و بیرونی
- تعیین شاخص های کلیدی عملکرد
- تعریف استراتژی برای قسمت های مختلف
- چشم انداز و ماموریت سازمان
- تحلیل وضعیت موجود
تعیین برنامه ریزی استراتژیک برای یک سازمان به چه معناست؟
همانطور که در قسمت های بالا هم به آن تا حدودی اشاره شد به کمک برنامه ریزی استراتژیک مدیران اقدام به شناسایی اهداف و تلاش برای رسیدن به آن می کنند و چشم انداز خود را برای آینده روند برنامه ریزی استراتژیک تعیین می کنند. این فرایند همچنین شامل ایجاد توالی است که در آن اهداف باید سقوط کنند تا سازمان بتواند به چشم انداز خود برسد.
اجرای یک برنامه ریزی استراتژیک چگونه است؟
در این میان مدیران به کمک پروژه های موجود، اقدام به اجرای طرح های استراتژیک می کنند. این در حالی است که واحد های مختلف، بنگاه ها به اجرای طرح های عملیاتی می پردازند و در طی فرایند برنامه ریزی نقاط ضعف، قوت، تهدیدها و فرصت ها را مورد بررسی قرار می دهد.
همه چیز در خصوص مدیریت استراتژیک و فرآیند برنامه ریزی در آن
پیش از اینکه بدانیم ضرورت تعیین برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک در سازمان ها چیست می بایست تعریف مدیریت استراتژیک را به خوبی ارزیابی کنیم. در واقع در دنیای کسب و کارهای رقابتی مدیریت استراتژیک یکی از موارد بسیار مهم محسوب می شود.
مدیریت استراتژیک در یک نگاه
به زبانی ساده وقتی صحبت از مدیریت استراتژیک است یعنی نیاز به تجزیه و تحلیل در خصوص مسائل مهم سازمان ها است. این رویکرد سبب می شود که منابع در محیط های خارج از سازمان مورد کنترل قرار بگیرد. در طول مدیریت استراتژیک قرار است ماموریت مشخص شود، چشم انداز و دارایی سازمان ارزیابی شود، توسعه برنامه و سیاست های سازمان ارزیابی شود و به طور کلی فعالیت هایی که در این زمینه کمک کننده است بررسی شود.
از نگاه دیگر می توان برای مدیریت استراتژیک این تعریف را داشت که در واقع صحبت از یک سری تصمیم ها و راهکارها است که هم به ما و هم به سازمان کمک می کند تا برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهداف خود خود حرکت نماید.
مدیریت استراتژیک به ما می گوید کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم! در واقع تجزبه تحلیل درست کمک می کند تا عملکرد بلندمدت یک شرکت تعیین شود.
آنچه در پروسه اهمیت زیادی دارد این که می بایست رصد محیطی صورت بگیرد، اهداف بلند مدت تدوین شود و همینطور پیاده سازی و ارزیابی صورت بگیرد و استراتژی کنترل شود. فرصت ها و تهدیدهای خارجی مورد بررسی قرار می گیرد و قوت و ضعف شرکت ها مشخص می شود. به طور کلی مدیریت استراتژیک سبب می شود تا سیاست های کسب و کار به شکل روتین بررسی شود و سطح استانداردی مدنظر قرار بگیرد.مزایای مدیریت استراتژیک
حال با توجه به تعریفی که از مدیریت استراتژیک داریم بررسی به این صورت است که مزایای مدیریت استراتژیک چیست و قرار است بر چه اساسی در پیش گرفته شود؟ موضوع از این قرار است که مدیریت استراتژیک این امکان را فراهم می سازد تا:
1- شیوه ای خلاق و نوآور از سوی سازمان مورد ارزیابی قرار بگیرد.
2- سبب شکل دهی به آینده می شود و عملکرد انفعالی پیدا نمی کند.
3- سازمان می تواند پروسه ابتکار عمل را در پیش بگیرد.
4- به سازمان کمک می کند، منظم ترین، معقول ترین و منطقی ترین روش را انتخاب کند و تدوین بهتری داشته باشد.
5- اولویت ها بهتر مشخص می شود.
6- بین برنامه های عملیاتی سازمان نقش هماهنگ کننده ایفا م کند.
7- جهت مسیر فعالیت ها و عملیات سازمان مشخص می شود.لزوم استفاده از مدیریت استراتژیک
شما استفاده از مدیریت استراتژیک در تصمیم گیری مدیران ضرورت دارد؟
دنیای امروز دنیای پر از تغییر است! همه چیز با شتاب پیش می رود و تصمیمات سازمانی پیچیدگی بیشتری به نسبت گذشته دارند. در چنین دنیایی نیاز به برنامه ای جامع است که بتواند در مواجعه با مسائل بهترین تصمیمی را در زمانی درست و به موقع بگیرد.
مدیریت استراتژیک سبب می شود تا تکیه بر ذهنیتی پویا و آینده نگر و جامع نگر در نظر گرفته شود و به طور کلی می توان اینطور بررسی کرد که پایه های مدیریت استراتژیک در واقع سطح درکی است که قرار است در بعد تجاری بررسی شود.
برای هر سازمان و شرکت، مدیریت استراتژیک به هر اندازه ای که وجود دارد سودمند است! در واقع مدیریت استراتژیک فضایی برای رشد ایجاد می کند و فرصت ها و نقاط قوت را شناسایی می کند و یک روند مستمر را در پیش می گیرد.فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک یعنی چه؟
یکی از عباراتی که در خصوص مدیریت استراتژیک بارها بیان می شود فرهنگ سازمانی است. فرهنگ سازمانی مولفه ای مهم است که می تواند موفقیت یا عدم موفقیت برای یک تجارت را مشخص کند. در واقع فرهنگ سازمانی یک عامل اصلی در بررسی اهداف و وظایف است و منابع را به شکل صحیحی سازماندهی می کند. در واقع مدیران فرهنگ سازمانی را مدنظر قرار می دهند و در این راستا کارمند احساس می کند که توانسته نتیجه زحمت و تلاش خود را در سیستم ببیند و از سوی دیگر تلاش بیشتری برای پیشبرد استراتژی و اهداف سازمان می کند. این سطح از تطابق بین اهداف استراتژیک و فرهنگ سازمانی سبب می شود تا نتیجه مطلوب فراهم شود.
مدیریت استراتژیک را با برنامه ریزی استراتژیک اشتباه نگیرید!
موضوع از این قرار است که از نظر معنی می توان گفت که مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک هر دو یک معنی را دارند. اما اگر دقیق تر بررسی کنیم مشخص می شود که مدیریت استراتژیک در واقع یک فرایند مدیریتی محسوب می شود که سبب می شود اهداف برنامه ریزی شده به شکل راحت تری در دسترس قرار بگیرد اما برنامه ریزی استراتژیک یک پله قبل تر از مدیریت استراتژیک قرار دارد!
اهداف مدیریت استراتژیک (SMART)
وقتی قرار است اهداف مدیریت استراتژیک مشخص شود نیاز است که 5 پارامتر مهم ارزیابی شود:
مشخص بودن
هدف نباید مبهم و کلی باشد و در واقع تمرکز هدف بر روی یک موضوع خاص خود سهم مهمی در رسیدن به هدف دارد. این سطح از تمرکز باید به صورتی باشد که در واقع فرد بداند که قرار است در نهایت به چه چیزی دست یابد. فرض کنید شما به عنوان رئیس یک شرکت نمی توانید به کارمند بگویید من از شما می خواهم پیشرفت کنید! شما باید روش پیشرفت را به کارمند بگویید.
قابل سنجش بودن
وقتی قرار است در خصوص میزان تحقق هدف صحبت شود باید قابلیت اندازه گیری آن بررسی شود. در واقع این بخش قرار است میزان پیشرفت را اندازه گیری کند تا بررسی صورت بگیرد که آیا به هدف نزدیک است یا نه.
قابل دستیابی بودن
در این بخش بررسی صورت می گیرد روند برنامه ریزی استراتژیک که آیا هدف شما چیزی است که وقت و پول و منابع مورد نیاز آن قابل دستیابی باشد یا خیر! اینکه هدف رویایی انتخاب شود و منابع و شرایط برای آن وجود نداشته باشد اصلاً چیز خوبی نیست. به طور کلی فعالیت ها و عملکرد و باید به صورتی باشد که در نهایت یک نتیجه قابل استفاده ارزیابی شود و چیزی با آن خلق شود و یا در صورت نیاز بهبود و تغییر یابد.
مرتبط بودن
یکی دیگر از بخش های مهمی که باید ارزیابی شود مرتبط بودن است! باید هدفی انتخاب شود که با شما یا گروهتان مرتبط باشد. اگر قرار است فرد معروف و مشهوری در دنیا شوید آیا چنین امتیازی دارید؟ اگر قرار است یک کار بزرگ در شرکت شما صورت بگیرد آیا تیم و اعتبار کافی برای انجام آن دارید و تخصص شما با سطح هدف شما سازگار و مرتبط است؟
محدودیت زمانی
ما برای رسیدن به هدفی همه عمر خود فرصت نداریم! بنابراین باید بررسی کنیم که منابع و امکانات بی نهایت نیستند و هر هدفی دارای زمان و سطح امکانات محدودی است. به طور کلی احتمال و میزان تحقق هر هدف به واسطه بررسی محدودیت ها ارزیابی می شود. از سوی دیگر نیاز است که محدودیت ها شناخته شود و روش ها و ابزارهایی کنترل نیز برقرار باشد و انحراف های برنامه شناسایی و اصلاح شود.فرایند مدیریت استراتژیک
یک توضیح مختصر در ابتدای این بخش می دهیم تا تعریف درستی از دنیای مدیریت استراتژیک در ذهن شما وجود داشته باشد. دقت کنید که برنامه ریزی استراتژیک در واقع به معنی فرآیندی گسسته و جدا و همینطور مستقل از تجارت سازمان است. اما وقتی صحبت از مدیریت استراتژیک است یعنی قرار است برنامه ریزی و تدوین و اجرا و ارزیابی به هم وصل شوند!
در خصوص پروسه مدیریت استراتژیک می توان 4 مرحله اصلی را مدنظر قرار داد:
1- تجزیه و تحلیل و بررسی محیطی: این بخش به معنی جمع آوری و بررسی دقیق و درست اطلاعات است تا دسترسی به اهداف استراتژیک را بهبود دهد. در واقع این فرایند شامل یک سری عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار برای یک سازمان است و پس از اینکه تجزیه و تحلیل محیطی صورت گرفت، مدیریت می بایست به صورت مداوم آن را مورد ارزیابی قرار دارد و تلاش جهت بهبودی آن صورت بگیرد.
2- تعیین و تدوین استراتژی: برای تدوین استراتژی نیاز است که در ابتدا لیستی از استراتژی ها تهیه شود و از مدل های مختلفی استفاده شود که در بحث های مدیریت استراتژیک دیده می شود. به این ترتیب می تواند استراتژی برتر را انتخاب کرد. دقت شود که در این بخش مدیران میانی و رده پایین سازمان هم باید مشارکت داشته باشند و ایجاد انگیزش در فرد نمایند.
3- پیاده سازی و اجرا: در این بخش قرار است بهترین استراتژی انتخاب شده از گام قبل، اجرا شود! در واقع بسیار مهم است که طراحی ساختار سازمان دقیق باشد و منابع به دقت توزیع شده باشند. از سوی دیگر فرآیند تصمیم گیری توسعه می یابد و فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی های جدید ترکیب می شود.
4- کنترل و ارزیابی استراتژی: این گام در مدیریت استراتژیک بسیار مهم است. در واقع نیاز است که یک سری فعالیت های کلیدی مدنظر قرار بگیرد. مثلاً عوامل داخلی و خارحی بررسی شوند، ریشه های استراتژی فعلی بررسی شوند، عملکرد مورد نظر اندازه گیری شود و یک سری اقدامات اصلاحی دنبال شود.برنامه ریزی استراتژیک
فرض کنید پروسه حسابداری ابری مطرح است. در چنین شرایطی نیاز به فرایندی است که بتوانید انتخاب جدید خود را در آن قالب قرار دهید. برنامه ریزی استراتژیک به فرایندی گفته می شود که اغلب شرکت های موفق در دنیا از آن استفاده می کنند بنابراین مدل های مربوط به خود را دارد. این نوع برنامه ریزی سبب می شود تا سازمان ها و شرکت های بزرگ به طور دقیق مورد هدف قرار بگیرد. و همه چیز به صورت درست تدوین شود.
مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی های مربوط به آن بیشتر برای شرکت های کوچک معنا یافته است شرکت هایی است که در فعالیت های بزرگ اقتصادی ورود کرده اند و به طور کلی در دنیای رقابتی به موفقیت رسیده اند. برنامه ریزی های موجود هر یک مدل مخصوص به خود دارند که بر اساس شرایط شرکت و بزرگ و کوچک بودن هدف مشخص می شود. مدل های مفهومی به طور کلی برای سازمان های کوچک در نظر گرفته می شود سبب می شود دسترسی به اهداف و کامیابی بیشتر و دقیق تر صورت بگیرد.فرایند تدوین برنامه ریزی استراتژیک
1- اهداف آتی سازمان تعیین می شود.
2- اهداف شناسایی می شود و شناخت درستی از آن صورت می گیرد.
3- تجزیه و تحلیل در خصوص شرایط محیطی سازمان بسیار ارزیابی می شود.
4- تجزیه و تحلیل منابع و امکانات سازمان نیز ارزیابی می شود.
5- شناسایی وضعیت موجود بسیار مهم است تا نقاط ضعف و قوت سازمان مشخص شود.
مدیریت استراتژیک بخشی از خدمات فینتو
وقتی قرار است الگویی وارد دنیای برنامه ریزی و کسب و کار شود، نیاز به نرم افزارهای خاصی است مثلاً نرم افزارهایی که بتواند وضعیت حقوق و دستمزد شرکت را مشخص کند به این ترتیب تجزیه و تحلیل مالی دقیق تر صورت می گیرد. نرم افزار حقوق و دستمزد فینتو سبب می شود پروسه مدیریت استراتژیک بهتر از قبل پیش برود و بتوان انتظار نتیجه بهتری از فضای اقتصادی داشت.چرا برنامه ریزی استراتژیک ؟
حتما شما هم این ضرب المثل را شنیده اید که از قدیم می گفتند هر چه پیش آید خوش آید، اما آیا همیشه اینگونه است؟ اگر پیش آمد بدی در انتظار ما و سازمانمان باشد چه؟ اگر مدیرشرکت تصمیم گیری برای مواجهه با تغییرات ناخواسته را به بعد از آن رویداد موکول کند آنوقت به جای اینکه زمان و سرمایه ارزشمند سازمانی را صرف موفقیت های آینده سازمان خود کند باید زمان و هزینه قابل توجهی را صرف واکنش به تاثیرات ناگوار آن واقعه از دست بدهد. و این زمان و انرژی فقط برای رسیدن به جایگاه قبل از آن رویداد و عقب نماندن از بقیه به هدر می رود. اگر تمام توان یک شرکت برای مقابله با مشکلات ناخواسته ناگهانی به کار گرفته شود آیا می تواند چالش های آینده کسب و کار خود را پیش بینی کند و برای مقابله با آن آماده باشد؟ آنوقت است که سازمان دچار یک چرخه معیوب رو به عقب خواهد شد.
اما امکانی وجود دارد که از این وضعیت رها شد و همچنین بتوان بحران های ناگزیر پیش رو را مدیریت کرد و این تنها به وسیله یک برنامه ریزی استراتژیک خوب میسر می شود
سرنوشت سازمانتان در دستان شماست
برنامه ریزی استراتژیک با در نظر گرفتن جایگاه کنونی و مسیر پیش روی سازمان اقدام به تنظیم اهداف و نتایج مشخص می کند که قابلیت پیاده سازی و اجرا در سازمان را خواهد داشت.
در واقع شما با فراگیری آن امکان پیش بینی و تجسم آینده پیش روی سازمانتان را بر اساس رویدادهای جاری خواهید داشت و در نتیجه آن می توانید بر بهبود فرآیند های سازمانی اثر قابل توجهی بگذارید.
یک برنامه ریزی استراتژیک خوب می تواند مسیر حرکت 3 تا 5 سال آینده شرکت شما را مشخص کنددوره برنامه ریزی استراتژیک
با شرکت در دوره برنامه ریزی استراتژیک شما می توانید با فراگیری روش های استفاده از شاخص هایی نظیر آمارهای جمعیت شناختی، سیاست های دولت، پیشرفت های تکنولوژی و دیگر شاخص ها، تغییرات وضعیت اقتصادی و خط و مشی شرکت خود را مشخص کنید.که در این صورت روند های مهم و قابل اعتمادی برای شرکت شما آشکار خواهد شد. که در مدیریت سازمانی شما تاثیر به سزایی خواهد داشت و می توانید امور سازمانی را با خیال آسوده تر به پیش ببرید.
همچنین با کسب دانش در دوره برنامه ریزی استراتژیک می توانید هر تهدید را به یک فرصت پیشرفت برای شرکت خود مبدل سازید. بنابراین انرژی و منابع موجود در سازمان صرف موفقیت بیشتر کسب و کارتان خواهد شد.
گروه پژوهشی صنعتی آریانا با چندین سال سابقه در زمینه مشاوره و آموزش مدیریت و کسب و کار با همکاری برترین مدرسان و مشاوران در نظر دارد در جهت توانمندسازی هر چه بیشتر مدیران کشور عزیزمان اقدام به برگزاری دوره های آموزشی برنامه ریزی استراتژیک نماید.
دیدگاه شما