چگونه نمودار کندل استیک را بررسی کنیم؟
نمودار شمعی ژاپنی به دلیل اطلاعات وسیعی که در زمینه معاملات در اختیار افراد میگذارد و همچنین سادگی در تفسیر دیتاها، طرفداران زیادی دارد. در قرن حاضر، استفاده از نمودارهای قدیمی در بازار ژاپن گسترش زیادی داشته است. نام این روش از نحوه نمایش اطلاعات توسط نمودارها و خط هایی که از بالاترین نقطه به پایینترین بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی نقطه به صورت مستطیلی نمایش داده میشوند، گرفته شده است. این شکل از نمودار شبیه به شمعی همراه با فیتیله است. ناظران بازار ژاپن که از این روش استفاده کردهاند، فیتیله شمع را به عنوان حالتهای سایه در نمودار در نظر میگیرند. در نمودار، هر کندل استیک نشان دهنده قیمت باز شدن، بالاترین، پایین ترین و قیمت بسته شدن در یک بازه زمانی مشخص است. برای مثال، اگر فرد، بازه زمانی معاملاتی خود را 5 دقیقه در نظر بگیرد، هر 5 دقیقه یک بار، کندل استیک جدیدی ظاهر میشود تا وضعیت را شرح دهد. برای نمودارهای داخلی مانند این، قیمتهای باز و بسته، همان قیمتهای ابتدا و انتهای مدت زمان 5 دقیقه هستند و ربطی به جلسات معاملاتی ندارند.
کندل استیکها، همچنین نشان دهنده قیمتهای فعلی هستند ، روند تغییرات آنها را در لحظه نشان میدهند و قیمت دارایی شما را براساس نرخ قیمت لحظهای مشخص میکنند، این تغییرات ممکن است شامل بالا و پایین رفتن قیمتها خارج از محدوده زمانی مشخص شده باشند.
قیمت بازشدن( قیمتی که با آن معامله آغاز میشود)
قیمت بالا و یا پایین بدنه کندل، نشان دهنده باز شدن قیمت است که تغییرات آن وابسته به بالا رفتن و یا پایین آمدن ارزش دارایی شما در طول بازه 5 دقیقه خواهد بود. اگر قیمت روندی صعودی داشته باشد، رنگ کندل استیک سبز یا سفید خواهد بود و قیمت باز شدن در قسمت زیرین نمودار قرار میگیرد ولی اگر قیمت روندی نزولی را طی کند، رنگ کندل استیک قرمز یا سیاه خواهد شد و قیمت باز در بالای آن قرار خواهد گرفت.
البته رنگ کندلها در متاتریدر به راحتی قابل تغییر میباشد.
بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی
بالاترین قیمت در دوره کندل استیک توسط قسمت بالای سایه یا بدنه نشان داده میشود. اگر قیمتهای باز و بسته شده به عنوان کمترین قیمت وبیشترین قیمت باشند، دیگر شاهد هیچ سایه بالاتری نخواهیم بود.
پایینترین قیمت در نمودار کندل استیک
پایینترین قیمت به وسیله قسمت زیرین سایه یا دنباله پایین بدنه مشخص میشود. اگر قیمتی که معامله با آن باز یا بسته میشود به عنوان پایینترین قیمت باشد، دیگر شاهد سایه پایینتر نخواهیم بود.
قیمت بسته شدن( قیمتی که با آن معامله بسته میشود)
قیمت بسته شدن، آخرین قیمتی است که با آن معامله انجام میشود که بوسیله قسمت بالایی کندل استیک( برای کندل سبز یا سفید) یا قسمت زیرین کندل( برای کندل قرمز یا سیاه) مشخص میشود.
شکل کندل همراه با تغییر در قیمت، عوض میشود. قسمتی که مربوط به قیمت باز شده معاملات میشود ثابت است ولی قسمتهای مربوط به قیمتهای بالا و پایین تغییر میکند. همچنین، رنگ کندل استیک هم همراه با تغییر در شکل آن، تغییر میکند. برای مثال، اگر قیمت لحظهای بالاتر از قیمت باز باشد اما با گذشت زمان به میزانی پایینتر از قیمت باز برسد، رنگ کندل از سبز به قرمز تغییر میکند. زمانی که بازه زمانی تعیین شده برای کندل استیک به پایان برسد، آخرین قیمت به عنوان قیمتی است که معامله با آن بسته میشود و بعد از آن ، کندل استیک جدیدی شروع به شکل گرفتن میکند.
جهت قیمت
میتوان نحوه تغییر در قیمتها را از طریق بررسی تغییرات در رنگ کندل استیک مشاهده کرد. اگر رنگ کندل، سبز باشد، قیمت در جایی نزدیک به قیمت بازگشایی( در مدت زمان مشخص) بسته شده است که محل قرار گیری آن در قسمت بالای کندل قبلی و در سمت راست آن خواهد بود. اگر رنگ و اندازه کندل، نسبت به کندل قبلی متفاوت باشد، وضعیت مکانی متفاوتی خواهد داشت. اگر کندل استیک قرمز باشد، قیمت بسته، زیر قیمت باز است و جای این کندل زیر کندل قبل و در سمت راست آن خواهد بود.
بازه قیمتی
فاصله بین قسمت بالای ناحیه فوقانی سایه و قسمت زیرین ناحیه پایین سایه مشخص کننده محدوده قیمتی و تغییرات آن در بازه زمانی مشخص شده است. این محدوده بوسیله کم کردن قیمت ناحیه بالا از پایین بدست میآید.
تفسیر الگوهای قیمت
میتوانید بوسیله باز کردن یک حساب دمو و بررسی با نمودارهای کندل استیک به مهارت لازم جهت تفسیر دادهها دست پیدا کنید. برای دیدن حجم زیاد کندلها، حالت نمودار را روی کندل استیک قرار دهید و بازه زمانی خود را جهت بررسی روی یک دقیقه تنظیم کنید. بعد از اینکه متوجه شدید که هر کندل چه چیزی را نشان میدهد، میتوانید معاملات خود را بر اساس الگوی کندل استیکها انجام دهید.
آشنایی با انواع نمودار های تکنیکال : نمودار خطی، میلهای، شمعی ژاپنی (کندل)
نمودار های تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارند که در این مقاله شما را با نمودار خطی و نمودار میلهای و نمودار شمعی ژاپنی (کندل) آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
انواع نمودار های تکنیکال
انواع مختلفی برای نمایش نمودار های تکنیکال وجود دارد مانند نمودار های خطی میله های شمعی نقطه و خط طی البی و غیره که سه مدل بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی از اصلی ترین آنها را در ادامه معرفی می کنیم:
نمودار خطی
ساده ترین حالت برای نمایش یک نمودار است.
معمولاً توسط افراد غیر بورسی مورد استفاده قرار می گیرد.
در این روش نقطه پایانی هر روز به نقطه پایانی روز دیگر متصل می شود با فرض آنکه تا این فرم به صورت روزانه انتخاب شده باشد و همچنین اگر تایم فریم به صورت هفتگی انتخاب شده باشد کافی از نقطه پایانی هر هفته به هفته بعد متصل گردد و الی آخر.
نمودار تکنیکال میله ای
این روش نسبت به حالت قبل از اطلاعات بسیار کامل تری برخوردار است.
به این صورت که برای هر واحد زمانی بر روی چارت از یک پاره خط عمودی استفاده میکنیم که این پاره خط اصطلاحاً میله یا بار نامیده میشود
همانطور که ملاحظه می کنید هرمیله از دو ضایعه کوچک در سمت چپ و راست خود برخوردار است که این زایده ها به ترتیب اولین و آخرین قیمت را در طول بازه زمانی مورد نظر مشخص می کنند و به ترتیب قیمت های باز و بسته به معنی قیمت باز شدن و بسته شدن نامیده می شوند.
همچنین بیشترین و کمترین قیمت در طول بازه زمانی مورد نظر را نیز که متناظر با دو انتهای فوقانی و تحتانی پاره خط مذکور هستند به ترتیب قیمتهای High و Low می نامند.
نمودار تکنیکال شمعی ژاپنی (کندل)
نهایتاً به نمودار کندل استیک یا شمعی ژاپنی می رسیم که نمودار مورد علاقه عموم تحلیل گر های تکنیکال است.
این روش در واقع هیچ اطلاعات اضافی نسبت به نمودار خطی ندارد و تنها تفاوت آن صرفاً این است که در مدل کندل استیک فاصله بین قیمت های باز و بسته را یک مستطیل ترسیم می کنیم .
رنگ بدنه این مستطیل بسته به صعودی یا نزولی بودن کندل میتواند به رنگ سفید یا سیاه سبز یا قرمز انتخاب شود.
بنابراین تحلیلگر صرفاً با یک نگاه سریع به نمودار و بر مبنای رنگ بدنه سیاه یا سفید سبز یا قرمز کندل ها می تواند به سادگی دریابد که آیا قیمت در بازه زمانی مورد نظر رشد کرده یا اینکه دچار نزول شده است.
در روزهایی که بازار مثبت و پر رونق بوده و سطح عمومی قیمت ها افزایش یافته است و قیمت Close بالاتر از Open بوده است رنگ بدنه کندل را سفید انتخاب میکنیم که سمبل نور امید روشنایی و رونق است .
اما در روزهای منفی که بازار کساد و بی رونق بوده و سهامداران دچار ضرر و زیان شدهاند و قیمت Close پایینتر از قیمت Open قرار داشته است رنگ بدن کندل را سیاه انتخاب میکنیم که یادآور تاریکی و ظلمات و سیاه بختی سهامداران است.
به قیمتهای Open, Close, High, low به اختصار o,h,l,c می گویند.
سخن پایانی
امیدواریم مقاله آشنایی با انواع دیاگرام در تحلیل تکنیکال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
علم کندل استیک و الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سودده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتور اساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گستردهای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل دادههای تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، اخبار و … هستند. تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد. نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است. نمودارهای شمعی ژاپنی میتوانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است.
در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
علم کندل استیک تنها یک روش تحلیلی جهت تشخیص الگو نیست. بلکه این علم تعامل میان خریداران و فروشندگان را به روشنی نشان میدهد. تمام اطلاعات مورد نیاز جهت رسم نمودارهای کندل استیک شامل ۴ قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین (open-close-high- low) است.
علم کندل استیک احتمالاً یکی از قدیمیترین اشکال تحلیل تکنیکال است و قدمت آن به اوایل قرن ۱۷ میلادی برمیگردد. زمانی که مانهیسا هما، تاجر ثروتمند ژاپنی، این روش را جهت تحلیل معاملات برنج ابداع کرد. در برخی منابع از مانهیسا هما با عنوان پدر علم کندل استیک یاد میشود. جالب است بدانید که او در سال ۱۷۵۵ کتابی را با عنوان ” The Fountain of Gold: The Three Monkey Record of Money ” نوشته است که احتمالاً اولین کتاب معامله گری تاریخ است. این یعنی تقریباً پیش از آنکه کشور کنونی ایالاتمتحده آمریکا وجود داشته باشد ژاپنیها در معاملات خود ازین علم بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی بهره میبردهاند. متأسفانه معادل فارسی برای کتاب وجود ندارد.
مانهیسا هما در قالب این عنوان بیان میکند که یک معامله گر برای دستیابی به چشمه طلا باید از سه چیز دوری کند:
- شیطان را نبین.(محو تماشای روند صعودی یا نزولی در بازار نشو) چرا که تغییر روند بازار جریانی همیشگی دارد. شاید دلیل تأکید بیشتر تکنیکهای کندل استیک بر روی الگوهای بازگشتی در مقایسه با الگوهای ادامهدهنده نیز همین باشد.
- به شیطان گوش نده.(به اخبار گوش نده و با تکیه بر اخبار معامله نکن)
- با شیطان صحبت نکن.(پس از تحلیل در مورد معاملاتی که قصد اجرایشان را داری با دیگران صحبت نکن)( استیو نیسون، ۱۹۹۴)
در دسامبر سال ۱۹۸۹ استیو نیسون آمریکایی برای اولین بار علم نمودارهای شمعی ژاپنی را تحت عنوان مقالهای به جهان معرفی کرد.
بدنه کندل شمعی ژاپنی
در هر کندل، حد فاصل میان قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را بدنه کندل مینامیم. ارتفاع بدنه اختلاف میان قیمت باز شدن و بسته شدن خواهد بود. بهصورت استاندارد اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر باشد، بدنه توپر و نزولی و در صورتیکه قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن سهم باشد. بدنه توخالی یا صعودی خواهیم داشت.
سایه کندل شمعی ژاپنی
هر کندل میتواند شامل خطوطی در بالا یا پایین بدنه نیز باشد که سایه یا shadow نامیده میشود. این خطوط نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی است که در طول روز مورد معامله قرارگرفتهاند. در تحلیل کندل استیک این سایهها نشاندهنده هیجانات بازار است.
سایه بالایی: بالاترین قیمت
سایه پایینی پایینترین قیمت
هر کندل بسته به شکل خود نام خاصی دارد. در نتیجه تحلیل و تفسیر متفاوتی نیز خواهد داشت. بلندی و کوتاهی بدنه، داشتن یا نداشتن سایهها و یا بلندی و کوتاهی آنها، هرکدام اطلاعات خاصی را از بازار به ما منتقل میکند. با استفاده از تفسیر و تحلیل کندل امروز میتوان کندل فردای بازار را پیشبینی کرد.
شاید با داستان پرنده افسانهای ققنوس آشنایی داشته باشید. این پرنده در انتهای عمر خود در تلی از خاشاک میسوزد و از خاکسترش ققنوس تازهای حیات مییابد. در مورد کندلها نیز میتوان گفت کندل امروز از خاکستر کندل روز قبل ایجاد میگردد. به همین دلیل در علم کندل استیک هر کندل میتواند سناریوی محتمل خاصی را برای فردای بازار پیشبینی کند. الگوهای کندل استیک از یک یا چند کندل ( نهایتاً ۵ یا ۶ کندل) تشکیل میشوند.
این الگوها به دو دسته بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند که در دوره آموزش بورس کالج تی بورس با برخی از آنها آشنا شدیم. در این سری مقالات به بررسی و معرفی سایر الگوهای کندل استیک میپردازیم.
الگوهای بازگشتی کندل استیک
۱- الگوی تک کندلی Belt hold نزولی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به بالا باز میشود، بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نیستیم قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. در تحلیل علم کندل استیک اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند نزولی باشد.
۲- الگوی تک کندلی Belt hold صعودی
این الگو در روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به پایین باز میشود ،در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نیستیم. قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. اگر سایه و بدنه این الگو، فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.
۳- الگو دو کندلی Matching High
این الگو در انتهای روند صعودی و از دو کندل تشکیل میگردد، بدین صورت که کندل روز اول یک کندل صعودی بلند است، کندل روز دوم نیز یک کندل صعودی بلند یا نیمه بلند (فول بادی، نیمه فول بادی) خواهد بود. اما قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. نکته آخر این که دو کندل فاقد سایه بالایی بوده و یا سایه بالایی کوچکی خواهند داشت. در تحلیل و تفسیر علوم کندل استیک این الگو میتواند نشاندهنده تشکیل یک پیووت سقف و آغاز روند نزولی باشد.
۴- الگو دو کندلی Matching low
این الگو در انتهای روند نزولی و از دو کندل تشکیل میگردد. دقیقاً برعکس الگوی قبلی کندل روز اول یک کندل نزولی بلند، کندل روز دوم نیز کندل نزولی بلند یا نیمه بلند (فول بادی یا نیمه فول بادی) و قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. دو کندل فاقد سایه پایینی یا دارای سایه پایینی کوچک خواهند بود. تشکیل الگو بیانگر ایجاد پیووت کف و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۵- الگو دو کندلی هارامی متقاطع ( مادر و بچه متقاطع) نزولی
با الگوی هارامی در دوره آموزش بورس کالج تی بورس آشنا شدیم. اساس تشکیل این الگوی مادر و بچه یک کندل با بدنه بلند و کندل دوم با بدنه کوچکتر است. الگوی هارامی متقاطع در مقایسه با هارامی معمولی اعتبار بیشتری دارد؛ چراکه کندل دوم در هارامی متقاطع یک کندل دوجی است. درحالیکه در هارامی معمولی کندلی با بدنه کوچکتر است.
هرچه میزان شک و تردید بازار در کندل دوم بیشتر باشد احتمال برگشت بازار و اعتبار الگو نیز بیشتر میشود. همانطور که میدانیم کندل دوجی نشاندهنده تردید و دودلی بازار است. الگوی هارامی متقاطع نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشاندهنده برگشت بازار و آغاز روند نزولی باشد.
۶- الگو دو کندلی هارامی متقاطع (مادر و بچه متقاطع) صعودی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. کندل اول بدنه بلند یا فول بادی و کندل دوم یک کندل دوجی خواهد بود که در دل کندل اول جای میگیرد. به طور کلی در الگوی هارامی بدنه کندل اول همرنگ روند پیشین بازار خواهد بود. یعنی در روند صعودی بدنه کندل اول توخالی و در روند نزولی ، توپر خواهد بود.
۷- الگو دو کندلی MEETING LINES نزولی
به طول کلی الگوی MEETING LINES زمانی تشکیل میشود که کندلهایی با دو رنگ متفاوت و قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم ایجاد میشوند. کندل اول بیانگر روند قبلی سهم و کندل دوم بیانگر احتمال تغییر روند است. در برخی از منابع این الگو به خطوط ضد حمله نیز معروف است. در نوع نزولی آن روز اول با یک کندل توخالی بلند برخورد میکنیم، در ابتدای روز دوم شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود به گونهای که نقطه باز شدن سهم در قیمتهای بالاتر است اما در ادامه با افزایش عرضه قیمت بسته شدن در محدوده قیمت بسته شدن روز قبل قرار میگیرد.
۸- الگو دو کندلی MEETING LINES صعودی
در این الگو با شرایطی عکس الگوی قبل مواجهیم. پس در روز اول با یک کندل توپر بلند برخورد میکنیم. در حالیکه روز دوم اگرچه در ابتدا با افزایش عرضه مواجه میشویم اما در ادامه شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهیم بود. به گونهای که قیمت بسته شدن کندل روز دوم برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول خواهد بود. این دو الگو میتوانند نشاندهنده تغییر روند قیمتی سهم باشند. اما نکته مهم اینجاست که هر دو نیازمند کندل تائید میباشند.
۹- الگو سه کندلی سه سرباز سفید
این الگو که در روند نزولی شکل میگیرد، از مجموعهای از کندلهای تو بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی خالی بلند تشکیلشده است. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. این حرکت صعودی پلهای بیانگر اتمام روند نزولی و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۱۰- الگو سه کندلی سه کلاغ سیاه
این الگو دقیقاً برعکس الگوی سه سرباز سفید در روند صعودی شکل میگیرد و از سه کندل تو پر بلند تشکیل میشود. اگر قیمت باز شدن هر بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. وقوع این الگو از منظر هلم کندل استیک، پیامی واضح مبنی بر تغییر روند صعودی قیمت میباشد. (ال-موریس،۲۰۰۶)
طی دو دهه گذشته نمودارهای کندل استیک محبوبیت زیادی را در میان سرمایه گذاران و معامله گران کسب کردهاند. این نوع از تحلیل جهت پیشبینی روند قیمتی تنها در چند روز آینده سهم مناسب است. این در حالی است که سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوانند رفتار قیمتی سهم را در هفتهها یا ماههای آتی پیشبینی کنند.
در حقیقت میتوان گفت ارزش تحلیل الگوهای شمعی ژاپنی در ترکیب با سایر روشهای تحلیلی آشکار میشود و نمیتوان تنها با اکتفا به این نوع از تحلیل به معامله گری پرداخت. در استفاده از الگوهای کندل استیک توجه به این نکته ضروری است که الگوهای کندلی تنها در روندهای مشخصی از اهمیت برخوردارند؛ بنابراین پیش از بررسی آنها باید روند حرکات قیمتی سهم را تعیین کنیم. پس از آن با بررسی الگوهای کندل استیک میتوانیم رفتار معامله گران را با نزدیک شدن به نقاط حمایتی یا مقاومتی چارت تحلیل و تفسیر کرده و از این طریق رفتار آنها را در روزهای آتی پیشبینی نماییم.
نتیجهگیری
در حقیقت میتوان گفت که با استفاده از سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوان نقاط و نواحی مهم و حیاتی را بر روی چارت مشخص کرد و سپس با استفاده از علم کندل استیک نگرش و احساس بازار نسبت به این نواحی آشکار میشود.
میتوان گفت علم کندل استیک برای افرادی که تنها با دید سرمایهگذاری بلندمدت وارد بازار سهام میشوند کاربرد زیادی ندارد. این نوع از تحلیل تکنیکال ابزاری جهت معامله گری و تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج در آن میباشد. به نظر شما در بازار سهام تفاوت میان دیدگاه سرمایهگذاری با معامله گری چیست ؟ شما کدام یک را ترجیح میدهید؟
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
در این مقاله می خواهیم ببینیم کندل چیست، کجا تشکیل می شود و چه اجزایی دارد.
کندل یکی از انواع نمودارها در بازارهای مالی ست که از آن برای نمایش قیمت در بازه های زمانی خاص استفاده می شود. به دلیل شباهت این نمودارها به شمع، نام آنها را کندل گذاشته اند و چون اولین بار توسط ژاپنی ها به کارگرفته شد به آن کندلهای ژاپنی یا نمودار شمع های ژاپنی هم می گویند.
کندلها هیچ وقت قطعی نیستند و صد در صد به ما نمی گویند که روند می خواهد تغییر کند. کندلها فقط به ما اخطار و هشدار می دهند. پس نباید به طور کامل به کندلها اعتماد کرد و فقط بر اساس آنها خرید و فروش انجام داد.
دو نوع کندل داریم: کندل صعودی یا گاوی (Bullish) و کندل نزولی یا خرسی (Bearish). هر کندل از دو بخش اصلی تشکیل می شود: بخش میانی یا بدنه ی کندل و بخش انتهایی یا سایه که شبیه دو میله از بالا و پایین بدنه بیرون می زند. می توانیم سایه ها را نیز به دو نوع سایه ی بالایی و سایه ی پایینی تقسیم بندی کنیم. هر کندل حتما بدنه دارد ولی لزوما سایه ندارد. پس بدنه دار بودن شرط لازم برای هر شمع یا کندل است. یک کندل می تواند فقط بدنه داشته باشد یا فقط سایه ی بالایی یا فقط سایه ی پایینی و یا هر دو نوع سایه را.
به کمک این دو بخش می توانیم چهار پارامتر اصلی را در یک بازه ی زمانی (ساعت، روز، هفته و . ) به نمایش درآوریم.
کندل صعودی را با رنگ سبز و کندل نزولی را با رنگ قرمز نمایش می دهند.
مبحث مهم در کندلها قیمت باز شدن یا بسته شدن و پایین ترین یا بالاترین قیمت است. در کندل صعودی شما ارز یا سهمی را در پایین ترین قیمت می خرید. قدرت خریدار رفته رفته بالاتر می رود تا آخرین معامله که قیمت بسته شدن در کندل صعودی است. پس در کندل صعودی قیمت باز شدن کندل در پایین و بسته شدن قیمت در بالا قرار دارد. اگر متوجه نباشید و قیمت از قیمتی که شما خرید کرده اید پایین تر بیاید یک سایه ی پایینی و به همین ترتیب اگر از قیمتی که شما ارز خود را فروخته اید بالاتر برود یک سایه ی بالایی ثبت می شود.
در کندلهای نزولی برعکس توضیحات قبلی صدق می کند؛ یعنی قیمت باز شدن بالا قرار دارد و هرچه فروشنده ها بیشتر و در نتیجه روند بازار نزولی تر شود قیمت پایین تر می آید و قیمت آخرین معامله در پایین ترین قسمت بدنه ی کندل بسته می شود. اگر از قیمت بسته شدن یک تاچ پایین تر برود سایه ی پایینی تشکیل می شود و نیز اگر از قیمت بالایی کمی بالاتر رود سایه ی بالایی ثبت می شود.
حال می خواهیم بررسی کنیم که از کندلها چگونه می توانیم سیگنال خرید یا فروش بگیریم.
انواع کندلها و کارایی آنها
کندلها از لحاظ شکل ظاهری به سه دسته تقسیم بندی می شوند: کندلهای معمولی، فرفره ای و دوجی.
کندلهای معمولی یک بدنه قطور یا کوتاه و از یک طرف سایه (shadow) دارند و زیاد در سیگنال گیری کاربردی ندارند.
کندل فرفره ای یا قرقره ای بدنه ی نسبتا بزرگ، متوسط و حتی بدنه ی کوچک، و از دو طرف سایه های بلندی دارد و نشان دهنده ی این است که ابهام و گنگی در بازار زیاد است.
کندلهای دوجی از مهم ترین کندلها هستند که انواع مختلفی مثل دوجی های فرفره، سنگ قبر، چکش وارون ساز، صلیب یا ملخک و . دارند و به طور کلی به معنای تغییر کردن روند بازار هستند.
در تمام انواع کندلهای دوجی این طور به نظر می رسد که بدنه ندارند؛ به این معنا که قیمت خرید و فروش بازار در آنها یکی است. اگر این کندل از بالا سایه ی بلندی داشته باشد به آن سنگ قبر می گویند چون مانند انسانی ست که بالای یک سنگ قبر بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی ایستاده است. این کندل در روند صعودی به شما هشدار سقوط سریع بازار را می دهد و باید خروج بزنید ولی باز هم یادآوری می کنیم که سیگنالهایی که کندلها به ما می دهند قطعی نیست.
دوجی فرفره ای نیز بدنه ندارد و مثل یک علامت "به علاوه" است و اغلب در پایان روندهای نزولی مشاهده می شود. دوجی فرفره ای معکوس ساز است. یعنی بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی بعد از مشاهده ی این نوع کندل در روندهای نزولی می توانیم منتظر صعود قیمتها در بازار باشیم. دقت کنید که این نوع کندل دوجی را نباید با کندل فرفره ای نوع دوم که کمی بالاتر آن را توضیح دادیم اشتباه بگیرید. کندل نوع دوم بدنه دارد ولی تمام انواع کندلهای دوجی بدنه ندارند زیرا قیمت خرید و فروش بازار در آنها یکی است.
یکی از نکات مهم در تحلیل بازار به وسیله ی کندلها این است که هرگاه سایه ی بلندی دیدید (منظور از بلند بودن این است که دست کم دوبرابر بیشتر از بدنه باشد)، به جهت سایه دقت کنید. اگر جهت سایه به طرف پایین باشد قدرت تقاضا بیشتر و در نتیجه میل به صعود بیشتر است و سیگنال صعودی به شما می دهد. ولی اگر سایه ها به طرف بالا بود یعنی بازار در تلاش است که قیمت را پایین بیاورد و به شما سیگنال سقوط می دهد. کندلهای چکشی یک بدنه و فقط در یک طرف سایه دارند و این سایه باید بیشتر از دوبرابر اندازه ی بدنه باشد. کندلهای سنگ قبر و چکش وارون ساز در روندهای صعودی شکل می گیرند و اخطاری برای سقوط سهم است.
دیدگاه شما